سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از آنچه نمی شود مپرس که آنچه شده است تو را بس است [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:13 عصر

چگونگی انتقاد از نوجوانان


از ویژگی های عمده نوجوانی  کسب شخصیت ( تشخص طلبی ) است . به طور کلی شخصیت جنبه بیرونی و اکتسابی دارد ، در حالی که منش جنبه ذاتی و درونی دارد .


« نوجوان دوستدار کسب شخصیت است »


برای رسیدن به مرحله کسب شخصیت باید دو اصل حاصل شود :
1) انجام مهارت ها و دارا بودن توانمندی های خاص در برخورد با دیگران


2) پذیرفته شدن این مهارت ها از سوی پدر و مادر و اطرافیان


برخی نوجوانان مرحله اول را طی می کنند ولی اگر خانواده و اطرافیان و مراجع قدرت او را نپذیرفتند ، دچار عدم تعادل روانی می شود .


 اگر به نوجوان کمک نکنیم و او را کنترل ننمائیم ، اثرات سقوط بسیار خطرناک و غیرقابل جبران خواهد بود. ولی برخی مسیرهای زندگی هموارتر است که در آن باید به کنترل دورادور نوجوان اکتفا کرد و اجازه داد خودش طی طریق کند. سپس یک حالت متناوب از نظارت و آزادی دادن به نوجوان باید در زندگیش باشد.
در جهت کسب شخصیت باید از دو راه به نوجوان کمک کرد :
- روش کسب مهارت ها و توانائی ها را بیاموزد .


- به زبان و رفتار به او بفمهمانیم که او را پذیرفته و درک کرده ایم و شخصیت او قابل پذیرش و احترام است و ما او را به عنوان یک انسان در حال کمال قبول داریم .


در انتقاد از نوجوان دقت کنیم که تمام شخصیت آنها را مورد حمله قرار ندهیم و تنها آن قسمتی را مورد سؤال قرار دهیم که نتوانسته وظیفه اش را درست انجام دهد. هرگز نباید به نوجوان یا هر شخص دیگر بگوئیم : تو لیاقت نداری و به درد هیچ کاری نمی خوری زیرا با این جمله تمام حیطه وسیع شخصیت او را مورد حمله قرار داده ایم . روی هم رفته هر انسان دارای نقاط مثبت و منفی شخصیتی است و برای مطرح کردن انتقاد بهتر است نخست چند نقطه مثبت او را متذکر شویم سپس اشاره به نقطه منفی نمائیم .


اگر ناگهان و بدون مقدمه شروع به انتقاد کنیم و این انتقاد را به تمام شخصیت نوجوان گسترش دهیم انتقادمان ویرانگر و مخرب خواهد بود .


آلپورت می نویسد : انتقاد از دیگران در حکم جراحی شخصیت است .


جراح روانی کسی است که از ویژگی های روانی نوجوانان کاملاً آگاهی دارد و روش صحیح انتقاد را می داند . تشویق به جا و انتقاد صحیح و درست می تواند انسان را متحول نماید .


ادامه مطلب...


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:13 عصر

چگونگی انتقاد از نوجوانان


از ویژگی های عمده نوجوانی  کسب شخصیت ( تشخص طلبی ) است . به طور کلی شخصیت جنبه بیرونی و اکتسابی دارد ، در حالی که منش جنبه ذاتی و درونی دارد .


« نوجوان دوستدار کسب شخصیت است »


برای رسیدن به مرحله کسب شخصیت باید دو اصل حاصل شود :
1) انجام مهارت ها و دارا بودن توانمندی های خاص در برخورد با دیگران


2) پذیرفته شدن این مهارت ها از سوی پدر و مادر و اطرافیان


برخی نوجوانان مرحله اول را طی می کنند ولی اگر خانواده و اطرافیان و مراجع قدرت او را نپذیرفتند ، دچار عدم تعادل روانی می شود .


 اگر به نوجوان کمک نکنیم و او را کنترل ننمائیم ، اثرات سقوط بسیار خطرناک و غیرقابل جبران خواهد بود. ولی برخی مسیرهای زندگی هموارتر است که در آن باید به کنترل دورادور نوجوان اکتفا کرد و اجازه داد خودش طی طریق کند. سپس یک حالت متناوب از نظارت و آزادی دادن به نوجوان باید در زندگیش باشد.
در جهت کسب شخصیت باید از دو راه به نوجوان کمک کرد :
- روش کسب مهارت ها و توانائی ها را بیاموزد .


- به زبان و رفتار به او بفمهمانیم که او را پذیرفته و درک کرده ایم و شخصیت او قابل پذیرش و احترام است و ما او را به عنوان یک انسان در حال کمال قبول داریم .


در انتقاد از نوجوان دقت کنیم که تمام شخصیت آنها را مورد حمله قرار ندهیم و تنها آن قسمتی را مورد سؤال قرار دهیم که نتوانسته وظیفه اش را درست انجام دهد. هرگز نباید به نوجوان یا هر شخص دیگر بگوئیم : تو لیاقت نداری و به درد هیچ کاری نمی خوری زیرا با این جمله تمام حیطه وسیع شخصیت او را مورد حمله قرار داده ایم . روی هم رفته هر انسان دارای نقاط مثبت و منفی شخصیتی است و برای مطرح کردن انتقاد بهتر است نخست چند نقطه مثبت او را متذکر شویم سپس اشاره به نقطه منفی نمائیم .


اگر ناگهان و بدون مقدمه شروع به انتقاد کنیم و این انتقاد را به تمام شخصیت نوجوان گسترش دهیم انتقادمان ویرانگر و مخرب خواهد بود .


آلپورت می نویسد : انتقاد از دیگران در حکم جراحی شخصیت است .


جراح روانی کسی است که از ویژگی های روانی نوجوانان کاملاً آگاهی دارد و روش صحیح انتقاد را می داند . تشویق به جا و انتقاد صحیح و درست می تواند انسان را متحول نماید .


ادامه مطلب...


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:13 عصر

5 اشتباه پدران
اگر شما تازه پدر شده‌اید و یا منتظر تولد فرزندتان هستید شاید تصورات کمی‌‌از پدر بودن داشته باشید. این تصورات از تجربیات شما با پدرتان و توقعاتی که جامعه از یک پدر دارد منشا می‌گیرد. متاسفانه تعداد کمی‌منابع برای کمک به مردان آمده‌اند تا نظریه‌هایشان را عنوان کنند و یا داستان‌های عمومی ‌را بیازمایند. با این وجود هرچه بیشتر توقعات نگفته پدر بودن را بررسی کنید شانس بیشتری دارید تا پدری شوید که انتظارش را دارید...

فقط احساسات مادران مهم است


همسر شما از تغییرات جسمانی دوران بارداری شگفت‌زده می‌شود و توجه به جریان تولد باعث می‌شود که همه فکر کنند مادر تنها کسی است که احساساتش مهم است. آیا من هنگام تولد فرزندم ضعیف خواهم بود؟ آیا در کار دکتر مشکلی پیش خواهد آمد؟ روابط من و همسرم چه تفاوتی پیدا خواهد کرد؟ آیا من می‌توانم روال عادی زندگی را در پیش گرفته و پدری که می‌خواهم باشم؟
همسر شما نیاز دارد که احساسات شما را بشنود و شما نیاز دارید که احساسات‌تان را بیان کنید. بعضی از مردان ترس از بارداری همسر و پدر شدن را پنهان می‌کنند زیرا نمی‌خواهند نگرانی‌های همسرشان را بیشتر کنند. از تحت فشار بودن او نترسید. بیشتر زنان چنین عکس‌العملی را درک می‌کنند و می‌دانند پدر شدن باعث ایجاد نوعی تردید در مردان می‌شود. سهیم کردن همسر یا شریک زندگیتان در دلهره‌ای که دارید باعث نزدیک‌تر شدن شما به یکدیگر می‌شود. شما همچنین می‌توانید به سراغ پدرانی بروید که تازه صاحب فرزند شده‌اند یا کتابی در مورد پدر شدن مطالعه کنید یا در کلاس‌ها یا گروه‌هایی برای غلبه بر ترس از پدر شدن شرکت کنید.

نوزادان نیازی به حضور پدران خود ندارند


وابستگی شدید بین همسرتان و نوزاد به خصوص اگر به او شیر می‌دهد می‌تواند برای شما تعجب آور باشد که آیا فرزند شما نیازی به شما دارد یا نه. شما یک شخص بسیار مهم در زندگی او هستید و بودن با شما مایه راحتی و آرامش برای او است. برای نزدیک شدن به فرزندتان او را بغل کنید به پشت‌تان سوار کنید و برای او صدا در بیاورید اما صبر کنید تا شکمش سیر شود در این صورت تمام توجهش را جلب خواهید کرد. گرفتن او بعد از غذا به همسرتان نیز این فرصت را می‌دهد تا انرژی از دست رفته بعد از شیر دادن را جبران کند. می‌توانید با مشارکت در کارهای خانه با همسرتان به طور غیرمستقیم به فرزندتان کمک کنید. کم کردن حجم کار همسرتان باعث می‌شود که او زمان بیشتری را در اختیار فرزندتان باشد. به خاطر داشته باشید با تولد فرزندتان که شما یک تفاوت کلی با قبل پیدا کرده‌اید.

پدران معمولا نمی‌دانند چگونه از کودکان خردسال مراقبت کنند


این یک دروغ بزرگ است که پدران را از داشتن رابطه نزدیک با فرزندانشان دور می‌کند و باعث ایجاد نگرانی بیش از اندازه مادرانی می‌شود که بیم این دارند که مردان توانایی نگهداری از بچه‌ها را ندارند. ما می‌دانیم که پدر اکنون می‌تواند اولین پشتیبان کودک باشد. پدر و مادر بودن چیزی است که هر کسی از والدین خود می‌آموزد. اگر شما برای فرزند خود وقت بگذارید نسبت به نیازهای او حساس خواهید شد. برای رسیدن به این منظور گاهی وقت‌ها از همسرتان بخواهید که از اتاق خارج شود یا وظیفه بچه‌داری را به تنهایی به عهده بگیرید. اجازه دهید تا همسرتان بفهمد شما توانایی انجام کارها را دارید.

پدرانی که کودکان خود را کانون توجه قرار می‌دهند، نمی‌توانند در محیط کار با آن کنار بیایند


مردان کار را مهم‌ترین منبع ثروت و اعتبارخود می‌دانند. مردانی که نمی‌توانند در کار خود موفق شوند خانواده را قربانی کرده و یا در رده بعد از کار خود قرار می‌دهند. اما ما در آغاز راه یک تحول بزرگ فرهنگی قرار داریم. بعضی از مردان معنی والد بودن را می‌فهمند. به همین دلیل کیفیت پدر بودن آنها هم افزایش می‌یابد. بعضی از مردان بودن در کنار خانواده را به سودآوری در کسب و کار ترجیح می‌دهند زیرا آنها ارزش تکامل را در پدر بودن می‌دانند نه اینکه نمی‌توانند به سر کار خود بروند. بیشتر مردان احساس می‌کنند که پدر خوب بودن نشانه تکامل در زندگی است و سعی می‌کنند آن را بر هر کاری مقدم بشمارند.

حالا که خودتان پدر شده‌اید، باید با تصورات غلط پدرتان مقابله کنید


وقتی که شما خودتان پدر می‌شوید پدرتان به یک الگوی مهم برایتان تبدیل می‌شود. بسیار طبیعی است که به گذشته خود برگردید و جا پای پدرتان بگذارید. اما پدر شما نمی‌تواند به عنوان الگوی اولیه شما قلمداد شود بلکه می‌تواند بر روند پدر بودن شما تاثیر داشته باشد. به کسانی که در طی سال‌ها از آنها تاثیر پذیرفته‌اید از جمله معلمان، مربیان، دوستان، دایی، عمو، برادر و دیگران بنگرید و پس از آن شخصیت اصلی یک پدر را از خود نشان دهید. تحقیقات مختلف در جهان نشان داده است که الگوی مشخصی برای پدر بودن وجود ندارد. فرهنگ‌های مختلف پدر بودن را به روش‌های مختلفی تعریف می‌کنند. در بعضی فرهنگ‌های آفریقایی «پدر» یعنی یک گروه از مردان نه یک شخص خاص. در فرهنگ ما یک پدر خوب بودن یعنی حمایت از کودک در خانه، غذا و تحصیلات. شاید آن اندازه که ما برای فرزندانمان وقت می‌گذاریم، پدران ما برایمان وقت صرف نکرده باشند اما به هر حال آنها هم همان کاری را که فکر می‌کردند، بهترین است در حق ما کرده‌اند و در یک زمان هم به خانواده رسیده‌اند و هم در جامعه فعالیت کرده‌اند.
منبع:هفته نامه سلامت


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:13 عصر

9 نکته مهم برای آراستگی آقایون
آقایون امروزی معتمد به نفس، شیک و مردانه جلوه میکنند. در این بخش 10 نکته مهم جهت حفظ آراستگی یک مرد را ارائه می کنیم تا بتوانید در زندگی خود بهترین بوده و مورد تحسین و تمجید خانمها قرار گیرید. این حال تحولات در آقایون ادامه خواهد یافت…

نکته 1:


اگر همیشه مطابق سنتان رفتار نمی کنید، چه دلیلی دارد که صورتتان سنتان را برملا کند؟ پس مراقبت های پوستی را فراموش نکنید. استفاده از محصولات مخصوص رژیم پوست، یک شستشوی ساده، اصلاح دقیق، و استفاده از مرطوب کننده، چهره تان را از این رو به آن رو می کند.

نکته 2:


نوع پوستتان را باید بشناسید تا بتوانید محصولات مراقبی مخصوص پوست خودتان را انتخاب کنید. مثلاً اگر پوستتان چرب است، باید از مرطوب کننده بدون چربی استفاده کنید و اگر پوستتان حساس باشد بهتر است از مرطوب کننده هایی استفاده کنید که ضد آفتاب هم در خود داشته باشند.

نکته 3:


چشمها روی صورت اهمیت زیادی دارند، چون هم سن واقعی شما را برملا می کنند و هم باید نشان دهند که آنشب هم تا دیروقت سر آن پروژه مشغول کار بیدار نمانده اید. برای از بین بردن پف کردگی چشمها یا لکه های دور چشم، از کرم های مخصوص دور چشم استفاده کنید.

نکته 4:


اگر می خواهید پوستتان واقعاً سالم و تر و تازه به نظر برسد، در روز مقدار کافی آب بنوشید، حداقل 5/1 لیتر.

نکته 5 :


ناخن ها را بگیرید و تمیز نگه دارید. درصورت امکان از کسی بخواهید که آنها را برایتان مانیکور کند. از بلند کردن یک ناخن دست اکیداً خودداری کنید!!

نکته 6:


مراقبت از بدن هم اهمیت زیادی دارد. سعی کنید هر روز صبح حمام کنید و درصورت امکان برای جلوگیری از خشک شدن پوستتان از شامپو بدن استفاده کنید نه صابون های معمولی. برای جلوگیری از عرق کردن زیاد در طول روز از اسپری و دئودورانت ضد عرق استفاده کنید.

نکته 7:


اصلاح موها باید دقیقاً متناسب با صورت و مدل مویتان صورت گیرد. شاید آخرین مدل مو به صورت شما نیاید به همین خاطر بهتر است از چند متخصص کمک بگیرید. اگر کم مو هستید، تا حد امکان موهایتان را کوتاه کنید. اصلاح جزئی ابروها نیز در این گروه بندی قرار میگیرد. بهتر است کمی از موهای روییده شده در وسط ابروی خود را مرتب کنید.

نکته 8:


یک رژیم غذایی سالم و متعادل داشته باشید و ورزش کنید. مصرف غذاهای فست فود را در تاحد ممکن کم کنید و تا می توانید از میوه ها و سبزیجات تازه استفاده کنید. اینکار نه تنها احساس نشاط و انرژی بیشتری به شمامی دهد بلکه پوست و مویتان را هم تقویت می کند.

نکته 9:


در ارتباطات احتمالاً محبور می شوید تا می توانید لبخند بزنید به همین دلیل نظافت دندان ها اهمیت زیادی دارد. حتماً حداقل دو بار در روز دندانهایتان را مسواک کنید و برای رفع بوی بد دهان مسواک را روی زبانتان هم بکشید.
منبع:http://www.persianv.com


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:13 عصر

چگونه می توانید برای همسرتان شوهری ایده آل باشید؟

یکی از مهارتهای اجتماعی در بهتر زیستن ما که نقش اساسی در خانواده داشته و به عهده مردان می باشد، شوهر خوب بودن برای همسر می باشد. زندگی شغلی شما آقایان ارتباط مستقیمی با زندگی شخصی و خصوصیات دارد. هر چه در خانه شادتر باشید و ارتباط بهتری با همسرتان داشته باشید، انرژی بیشتری دارید تا صرف کارتان کنید. ارتباط غلط با همسرتان، نیرویی را که برای موفق شدن در کارتان لازم است از وجودتان دور می کند و شما احساس می کنید که دست به هر کاری می زنید و وارد هر شغلی که می شوید دچار شکست می گردید. عقیده بر این است که برای بهتر زیستن در کانون گرم خانواده و ارتباطات اجتماعی در بین افراد خانواده بیشترین نقش را آقایان دارند. به همین خاطر لازم است آقایان با توجه به مشغله های فراوان در محیط خارج از خانه، فشار روحی برای کار بیشتر، توصیه زیر را برای بهتر بودن و بهتر زیستن به کار برند.
شوهران دوست دارند بدانند که چگونه می توانند خانه شان را نسبت به خودشان متعهد و علاقه مند نگه دارند. با رشد آگاهی شماست که متوجه می شوید نیازها و خواسته های زنان ممکن است با شما متفاوت باشد. با یاد گرفتن و اجرای فنون زیر شما دارای همسری شاد و دوست داشتنی، حامی، علاقمند و وفادار می گردید و تغییرات معجزه آسایی را در زندگیتان پدید می آورید.

1. همسرتان را با افراد دیگر مقایسه نکنید:


هیچ زمانی همسرتان را با دیگری، به ویژه نزدیکانتان مقایسه نکنید.
با این اعمال، شما عدم امنیت را در جایی که نباید باشد، ایجاد می کنید. به طور مثال مردی که می خواهد گذشته را دوباره زنده کند، به سوی دردسر می رود. به خاطر داشته باشید همسرتان می خواهد در زندگی شما مقدم ترین فرد باشد. وقتی شما الگویی را مثال می زنید مانند مادرتان، همسرقبلی تان، دخترخاله تان، آن طور احساس کردن برای او خیلی سخت است، او باور می کند که باید دقیقا عین آن الگو عمل کند و از آن پیروی کند. هر زنی دوست دارد بابت توانایی های خودش مورد تحسین قرار گیرد. به او اجازه دهید همان زن شایسته ای باشد که هست.

2. عشق خود را نسبت به همسرتان اثبات کنید:


زنان همیشه انتظار دارند که شوهرشان عشقشان را به صورت محسوس و ملموس نشان دهند. در واقع، عشق را هر روز و از راههای کوتاه باید بر زبان آورد و نشان داد. خرید هدیه های کوچک و تقدیم آن به شکلی خوشایند می تواند جالب و زیبا باشد. مثلا شما می توانید یک بسته شکلات بزرگ بخرید و به آن یادداشتی ضمیمه کنید، بدین مضمون، «تقدیم به همسر بی نظیرم که همیشه به من خوبی و عشق می دهد». هدیه هایی که خانم ها دوست دارند شوهرشان به آن ها تقدیم کند بدین قرارند: گل، کارت پستالهای زیبا، همراه با نامهای با دست خط خودتان، عطر، جوهرات، مجسمه های زیبا، کیف، لباس، بسته های شکلات و غیره. اگر امکان پیچیدن هدیه هست، حتما آن را با کادوهای رنگی زیبا بسته بندی کنید.
منبع: کتاب مهارتهای زندگی


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:13 عصر

پله پله تا ملاقات با پدر

پدر‌ها جزء بسیار مهمی‌از زندگی بچه‌ها هستند و باید باشند. مطلبی که می‌خوانید درباره نقش و تیپ پدرها در خانه است چرا که آنها قبل از هر چیز باید شخصیت قابل احترامی ‌برای بچه‌ها در خانه باشند تا بچه‌ها آنها را باور کنند...
نکته‌هایی که در ادامه می‌آید به شما نشان می‌دهد چگونه پدری خوب و قابل احترام باشید:

پله اول: شاهد عشق
 

اجازه بدهید بچه‌ها شاهد عشق، دوستی و احترام بین شما و مادرشان باشند. این موضوع به بچه‌ها یاد می‌دهد: عشق باید در خانه وجود داشته باشد و آنها را آماده می‌کند تا در زندگی آینده‌شان روابط عاشقانه و دوستانه را در بین اعضای خانواده با اظهار محبت به وجود بیاورند.

پله دوم: رهبر خوب
 

یک رهبر خوب در خانه باشید‌، چگونه؟ با انجام دادن وظایف خانوادگی و کارهای مربوط به خانه داری!

پله سوم: وقت اختصاصی
 

تلاش کنید هر هفته زمانی را به صحبت کردن با بچه‌ها اختصاص بدهید. با این روش هم شما از احوال بچه‌هایتان با خبر می‌شوید و هم بچه‌ها از وضعیت شما!

پله چهارم: دوست باشید و نباشید
 

حتما با خواندن این جمله تعجب می‌کنید اما با بچه‌هایتان مثل یک دوست نباشید. البته شما با آنها دوست هستید اما در آخر شما والدین آنها هستید و بچه‌ها به یک منبع و الگوی عملی اخلاق و رفتار احتیاج دارند و در عین حالی که نباید یک پز خیالی برایشان بگیرید و آنها را از خودتان دور کنید نباید وجه پدر بودن را با نزدیکی بیش از حد از دست بدهید.

پله پنجم: گریه پسرانه
 

اجازه بدهید پسرتان وقتی دلیل قانع‌کننده‌ای دارد گریه کند و به عنوان یک پدر به او نگویید: «مرد گریه نمی‌کند» با این روش به او یاد می‌دهید هم احساساتی باشد و هم احساساتش را به موقع بروز دهد.

پله ششم: احترام پسر به دختر
 

به پسرانتان یاد بدهید به دخترها احترام بگذارند چون یک روز آنها مثل شما خانواده تشکیل می‌دهند، همسری دارند و شاید هم دختری داشته باشند!

پله هفتم: قابل اعتماد
 

«اگر همه آدم‌های روی کره زمین قابل اعتماد نباشند، تو باید آدم قابل اعتماد و رو راستی باشی» این درسی است که شما باید به عنوان یک پدر به طور عملی به بچه‌هایتان بدهید.

پله هشتم: مثبت باشید
 

سعی کنید ظاهری قابل احترام و خوش‌پوش داشته باشید تا بچه‌ها در درون خود از این حالت شما احساس غرور کنند.

پله نهم: گوش کن
 

به حرف بچه‌ها به صورت فعال گوش کنید و وقتی با شما حرف می‌زنند تمام حواستان را به آنها بدهید تا بتوانید پیشنهادهای موثر بدهید و در شرایط سخت با آنها همدردی کنید.

پله دهم: دست بزن!
 

وقتی بچه‌ها کار درستی انجام می‌دهند آنها را تشویق کنید و این عمل را با همان سرعتی انجام بدهید که اگر کار نادرستی انجام بدهند مورد سرزنش قرار می‌گیرند.

پله یازدهم: با دیگران مثل خودت باش
 

به بچه‌هایتان یاد بدهید شهروند با اخلاقی باشند و همان‌طور با دیگران رفتار کنند که دوست دارند دیگران با آنها رفتار کنند. وظایف‌شان را که در مقابل دیگران دارند به خوبی انجام بدهند و وظیفه خودشان را به دوش دیگران نیندازند.

پله دوازدهم:
 

غرور: نه، اعتماد به نفس: آری
به بچه‌ها یاد بدهید مغرور نباشند اما با اعتماد به نفس به سوی هدف‌هایشان بروند و حتما گوشزد کنید همان چیزی که به محیط اطراف‌شان می‌دهند به سوی خودشان برمی‌گردانند و همان جمله معروف که: با همان دست که می‌دهی با همان هم پس می‌گیری.

پله سیزدهم: احترام به بزرگ‌تر
 

به عنوان یک پدر اگر به بزر‌گ‌تر‌ها احترام بگذارید، فردا هم بچه‌ها به شما احترام می‌گذارند اگر آن احترام را می‌خواهید این احترام را به جا بیاورید.


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:13 عصر

چرا مردها بی‌احساس می‌شوند؟
اغلب مردهایی که در معرض استرس شدید قرار دارند در خود فرو‌می‌روند، سکوت می‌کنند و بی‌احساس می‌شوند تا مسئله خود را به شکلی حل کنند.
از آنجایی که طبیعت اصلی مرد، مردانه و مذکر است برای مبارزه با استرس به این نیاز دارد که خود را از معرکه عقب بکشد و مدتی را به تنهایی بگذارند. این رفتار قدرت مردانه او را تشدید و تقویت می‌کند.بنابراین زمان مناسبی برای رسیدگی به واکنش‌های عاطفی و احساسی نیست. اغلب مردها در برخورد با استرس ابتدا با احساسات خود قطع رابطه می‌کنند تا بتوانند به طور عینی و منطقی با مسئله پیش آمده برخورد کنند.
زن‌‌ها از این رفتار مردها به هراس می‌افتند زیرا اگر قرار باشد زنی با احساسات خود قطع ارتباط کند باید به قدری ناراحت باشد که بخواهد کسی را رد کند اما این موضوع در مورد مردها صدق نمی‌کند در حالی‌که مردها خود به خود در واکنش به استرس با احساسات خود قطع رابطه می‌کنند.
مرد توانایی آن را دارد که در لحظه‌ای در خود فرو برود و سکوت اختیار کند به همین شکل می‌تواند در لحظه‌ای از این حال خارج شود.
وقتی مردها متعادل‌تر می‌شوند برای آنها صحبت درباره این‌که از چه موضوعی ناراحت بودند ساده‌تر می‌شود.
وقتی مرد از دنیای سکوت و تنهایی بازمی‌گردد ممکن است حرفی برای گفتن نداشته باشد زیرا ممکن است به این نتیجه رسیده باشد که دلیل و موضوعی برای ناراحت شدن وجود ندارد. در اغلب موارد وقتی مرد از سکوت و انزوا خارج می‌شود و می‌گوید که همه چیز خوب و عالیست بهتر است زنش به این گفته او اطمینان کند و در شرایط آرام قرار بگیرد.
زن‌ها را درک کــنید
 نیاز به درک شدن برای زن‌ها
وقتی مرد، زمان کافی برای درک کردن احساسات و نیازهای همسرش صرف نمی‌کند زن به سادگی سردرگم می‌شود و امکان این‌که واکنشی شدید و بی‌تناسب نشان دهد افزایش می‌یابد.
وقتی زنی احساسات خود را با شوهرش در میان می‌گذارد اگر شوهر به حالت انفعالی به صحبت‌های او گوش فرا دهد و امیدوار باقی بماند که به زودی حرف‌های زنش تمام خواهد شد روی او اثر می‌گذارد و بر ابهامات یا ناراحتی‌هایش می‌افزاید.
وقتی زن‌ها تصمیم می‌گیرند مانند مردها رفتار کنند و به منطق بیش از احساسات خود بها بدهند گیج و سردرگم می‌شوند به خصوص اگر قرار باشد زیر فشاری برای تصمیم‌گیری باشند. معمولا وقتی زنی سردرگم است، می‌خواهد تصمیمی بگیرد در این زمان او بیش از هر چیز به آرامش نیاز دارد وباید آرام بگیرد و احساساتش را مرور کند. در این زمان است که می‌تواند به راحتی تصمیم بگیرد. وقتی مردی برای درک کردن زنش به حرف‌های او گوش می‌دهد خود به خود متعادل‌تر می‌شود و زن زمانی متعادل‌تر می‌شود که بتواند حرف‌ها و احساساتش را بازگوید و این تنها زمانی میسر است که مردها بتوانند زبان تکلم زن‌ها را بیاموزند و زن‌ها هم به طریقی سخن بگویند که مردها میل به شنیدن داشته باشند.
یکی از فواید گوش‌دادن مردها به صحبت همسرانشان این است که آنها احساسات خود را کنار می‌گذارند و از افکار خود برای درک احساسات زنشان و این که چرا او چنین احساسی دارد استفاده می‌کنند.


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:13 عصر

پدران و افسردگی بعد از زایمان

یکی دو ماه بعد از تولد نوزاد، زندیگ طبیعی همه اعضای خانواده دستخوش تغییر می شود. برنامه های روزمره به هم می ریزد و دیگر مثل روزهای قبل از ورود این کوچولو همه چیز خوب و مرتب پیش نمی رود؛ البته نه صرفا به خاطر تولد او، بکله بیشتر به خاطر تغییرات روانی و جسمی که مادر یا به عبارتی مدیر خانه به آن دچار می شود. مادر به علت اینکه رکن و گرداننده امور خانه است، نقش به سزایی در آرامش و نظم و ترتیب خانه دارد. افسردگی مادر پس از زایمان تا یکی دو ماه و حتی گاهی تا چند ماه، آرامش را تا حدودی از اعضای خانواده سلب می کند. بی حوصلگی او و گاهی نداشتن تجربه قبلی در امر مراقبت از نوزاد و ناتوانی در تشخیص علت گریه نوزاد مزید بر علت شده و باعث می شود افسردگی مادر و گریه های نوزاد روی هم اثرات تشدید کننده بکذارند. اما همه چیز به افسردگی مادر ختم نمی شود و به قول معروف نباید همه کاسه ها را سر مادر خانواده شکست. پد ر هم نقش دارد!
تحقیقات نشان می دهد که عوامل زیادی در کنار ناراحتی روحی مادر در بروز گریه های نوزاد موثر است که نباید از آن ها غافل شد. تا حالا تصور می شد که فقط افسردگی مادر و مشکلات دوران بارداری است که روی تکامل کودک و مسایل مربوط بهاین دوران نقش دارد اما محققان به تازگی دریافته اند که افسردگی پدرانو شرایط روحیو عاطفی آنها و غمگین بودن آنها هم می تواند از عوامل تاثیر گذار دیگر روی نوزاد و از علل گریه زیاد نوزاد باشد.

پدر هم نقش دارد
 

گریه نوزاد و دردهای کولیکی او می تواند به دلیل وضعیت روحی پدر هم باشد. بر اساس تحقیقات دانشمندان هلندی، افسردگی مادران پس از زایمان باعث عدم مراقبت صحیح از نوزاد و ناآگاهی از نیازهای او شده و با گریه های طولانی و زیاد و حتی دردهای کولیکی نوزادان که از مشکلات شایع آنها است، ارتباط دارد. این افسردگی باعث عدم تشخیص به موقع و رفع نیاز شده و روی سیر تکاملی و رشد نوزاد اثرات بدی می گذارد اما اهمیت عوامل پدری و احساس او را نباید نادیده گرفت. در کنار شرایط روحی مادر وضعیت رواین پدردر طول بارداری همسرش نیز در گریه های بعدی نوزاد آنها نقش مهمی دارد. محققان برای درک بهتر ارتباط بین گریه زیاد نوزاد و افسردگی پدر نشانه های افسردگی را روی 4 هزار و چهارصد نوزاد تا دو ماهگی بررسی کردند.
گریه زیاد به صورت گریه بیش از سه ساعت در روز و بیش از سه روز در هفته تعریف شده بود. بر اساس این تحقیقات احتمال افسردگی پدران در نوزادانی که زیاد گریه می کردند 30 درصد بیشتر از سایر پدرانی بود که در دوران بارداری همسرشان شرایط روحی خوبی داشتنتد. به گفته محققان، شرایط شغلی و استرس های اقتصادی به طور غیر مسقتیم و عوامل ژنتیکی مربوط به یک پدر افسرده از عوامل گریه های زیاد نوزادان است.
در واقع یک پدر مبتلا به افسردگی دو بار بیشتر احتمال دارد تا صاحب نوزادی شود که بیش از حد گریه می کند. بنابراین تشخیص افسردگی پدر قبل از بارداری همسرش یا حتی در دوران بارداری و درمان آن، در کاهش گریه نوزاد بسیار مفید و موثر است.اگر شما به عنوان یک مرد متاهل قرار است به تا چند ماه دیگر صاحب فرزندی شوید یا هنوز تصمیم به بچه دار شدن نداریداما قصد دارید تا یکی دو سال آینده بچه دار شوید و علایم افسردگی و بی حوصلگی را در خود مشاهده می کنید یا حتی بی احتیاط رانندگی می کنید، همیشه عصبی هستید و از همه چیز شاکی هستید و در محیط کارتان با همکارانتان رابطه خوبی ندارید. بدانید که افسردگی در کمین شما است.

پشت افسردگی مردانه
 

مردان و زنان علائم افسردگی متفاوتی را بروز می دهند. افسردگی مردان نا مشخص تر از افسردگی زنان است. علل این موضوع هم بی میلی برای بحث در مورد علائم افسردگی است. به عنوان یک مرد، شاید برای صحبت کردن راجع به هعلائم خود با خانواده و دوستان خودتان رواست. نباشید، به ویژه بیان احساسات خود. مرد افسرده بیماری روانی خود را تهدیدی برای مردانگی خود می داند. مثل خیلی از مردان دیگر، شاید به استقلال، مناعت طبع و وارستگی خود تاکید داشته باشید. شاید بیان احساسات مربوط به افسردگیخود را جدا از حالات مردانه خود بدانید و تمایلی برای بروز آنها نداشته باشید در صورتی که با بیان آنها می توانید افسردگی را سرکوب کنید. گاهی اوقات، با وجود اینکه افسردگی مردان مشخص می شود اما با درمان خود مخالفت می کنند. شای نگران خراب شدن وجه خود در محل کار خود می باشند یا فکر می کنند دیگر خانواده و دوستان به آنها احترام نمی گذارند.

علایم افسردگی مردان
 

علت تفاوت افسردگی زنان و مردان می تواند هورمون ها، مواد شیمیایی مغز یا روش های غلبه بر آن باشد. علائم و نشان افسردگی مردان شامل موارد زیر می باشند: رفتار خشن و ناسزا آمیز، خشم نامناسب، رفتار گریز آمیز، درگیی در ورزش و کار، رفتار مخاطره آمیز از قبیل رانندگی بی ملاحظه، رابطه جنسی نا مشروع، مصرف بیش از حد الکل و مواد مخدر، خطور افکار خودکشی به ذهن. تمام اینها می توانند شناسایی افسردگی مردان را سخت تر کنند و حتی ممکن است منجر به تشخیص نادرست شوند.


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:13 عصر

کار وتلاش
- قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم:
« ان الله یبغض الشاب الفارغ » محجه البیضاء :جلد 7 ، صفحه ی 131
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند : « خداوند متعال ، جوان بیکار را دشمن می دارد.»
- و نیز آن حضرت فرموده اند : « ملعون ملعون من القی لله علی الناس»
لعنت خداوند ، لعنت خداوند بر کسی که تن زیر بار کار نمی دهد و سنگینی وبار زندگی خود را بر دوش دیگران می اندازد.
وسائل الشیعه : جلد 12 ، صفحه 18
- عبدالرحمان بن حجاج می گوید :
یکی از دوستان ما در شهر مدینه گرفتار مضیقه ی مالی و پریشان احوالی شدیدی شده بود. امام صادق علیه السلام ، وقتی وضع نگران کننده ی او را مشاهده نمود به او دستور داد برو در بازار مغازه ای تهیه کن ، بساط کاسبی را ( فروشندگی) را پهن کن ، مقداری نظافت و آب پاشی جلوی در مغازه انجام بده و در محل کار خود حضور و آمادگی داشته باش آن مرد می گوید : من از خود حرکتی نشان دادم ، دستور امام صادق علیه السلام را بکار بستم و با به کارگیری ، صبر و حوصله ، به انتظار مشتری نشستم . آهسته آهسته کارم شروع شد و رونق رفت وزمان زیادی نگذشت که یکی از ثروتمندان گردیدم.
وسایل الشیعه جلد 12 ، صفحه 35
- امام صادق علیه السلام می فرمایند :
کار و تلاش توبرای زندگی باید در حد معتدل و آبرومندانه باشد ، نه در حد ضایع کردن و سستی ونه مثل حریصی که به دنیا خشنود شده و به آن تکیه کرده است. بلکه خود را از رتبه ی انسان شست وضعیف بالا بگیر و آنچه برای مؤمن ضروری است تهیه کن، همانا آنانکه به ایشان مال داده شد ولی شکر نکردند ، در واقع مال ندارند.
منبع: بر گرفته از وسائل الشیعه ، ج 12 ، صفحه 30


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:13 عصر

نیازهای مردان
توجه به انتظارات ، خواسته ها و نیازهای یکدیگر


حفظ رابطه ای که شکل می گیرد نیازمند تلاشی مداوم و مستمر از سوی هر دو طرف می باشد. یکی از اصلی ترین پایه های نگهدارنده رابطه ، توجه به نیازها ، انتظارات و خواسته های طرف مقابل است. اطلاع از نیازهای طرف مقابل ، در هر رابطه ، خصوصاً در زندگی زناشویی به ما امکان می دهد بتوانیم از بسیاری سوءتفاهم ها و مشاجرات ناخواسته در زندگی روزمره خود بکاهیم. به عنوان مثال نیازهای مردان را در محیط خانواده می توان به دو بخش اساسی تقسیم کرد:

1 - نیازهای عاطفی


شاید بتوان ازدواج را به سپرده گذاری در یک بانک تشبیه کرد. یکی از مقاصد هر یک از ما برای افتتاح حساب و یا افزایش موجودی ، حق برداشت از آن است . بسیار طبیعی می نماید که در روابط عاطفی نیز داد و ستدی وجود داشته و دریافت و پرداختی در کار باشد. هر یک از ما همانقدر که در روابط عاطفی خود با اطرافیان ، خصوصاً در محیط منزل و در ارتباط با همسر محبت پرداخت می کنیم، انتظار دریافت هم داریم. پس الزامی است که به منظور ایجاد توازن عاطفی در زندگی مشترک و جلوگیری از احساس زیان در یک طرف ، از نیازهای اصلی یکدیگر مطلع باشیم.
اما نیازهای عاطفی مردان چه هستند؟
مقبولیت : از مهمترین نیازهای عاطفی مردان مقبول بودن و مورد پذیرش قرار گرفتن است. تمام مردان نیازمند آن هستند تا به آنها اثبات شود که در محیط خانواده ، خواستنی هستند نه به خاطر شغل ، درآمد و یا مقام و موقعیت اجتماعی ، که تماماً صوری و موقتی هستند بلکه فقط به خاطر وجود خودشان .
اعتماد :
از دیگر نیازهای اساسی مردان ، مورد اعتماد بودن است. اگر مردی در محیط خانواده با این احساس ناخوشایند روبرو شود که همسر نسبت به او اعتماد و اطمینان لازم و کافی را ( در هر زمینه ) ندارد، احساس بی کفایتی ، عدم اعتماد به نفس و ناخشنودی بر وجود او مستولی شده ، احساس می کند حامی خوبی برای خانواده اش نیست. حتی تصور این که زن ، شوهرش را بی لیاقت و بی کفایت بداند و در موقعیت های دشوار و یا حتی معمول زندگی ، آن طور که باید او را تکیه گاه قرار ندهد برای مرد به منزله مرگ عاطفی است. اگر برداشت زن از مرد با توانایی ها ، امکانات و استعدادهای او بی تعصب و واقع بینانه باشد و توقعات و انتظارات خود را بر مبنای واقعیت تنظیم کند، احساس عدم امنیت و اطمینان و یا بی لیاقتی را به شوهر و محیط خانواده خود منتقل نمی کند. چطور ممکن است فرزندان ، پدر را مظهر قدرت و تکیه گاه خود بپندارند در حالی که مادر با حرکات خواسته یا ناخواسته خود ، اقتدار و کفایت را از شوهر خود سلب می کند؟ چه خوب است به جای تنزل جایگاه مرد در خانواده به منزلت اصلی و واقعی او بیندیشیم و آن را به شریک زندگی خود هدیه کنیم تا با احساس امنیت بیشتر، بر تلاش خود برای درک خانواده و ارتقاء کیفیت و کمیت ارتباطات و بهبود وضعیت رفتاری و اخلاقی خود بیفزایند. فرزندان نیز با اطمینان به قدرت فکری و توانایی های پدر ، خود را در جامعه تنها و بی یاور و بدون پشتیبان تصور نمی کنند. احساس بی پشتوانگی فرزندان سبب می شود تا دیدگاهی منفی از دنیا ، افراد و موقعیت ها در ذهن آنان شکل بگیرد. برای فرزند مهم است پدرش را مظهر قدرت و قهرمان تصور کند. علاوه بر این هر مردی در اعماق وجود خود می خواهد در نظر خانواده اش قهرمانی ارزشمند باشد. پهلوانی که در هر شرایطی مورد اطمینان خانواده قرار داشته ، به عنوان الگویی از دانش و چاره اندیشی ، حلاّل مشکلات خانواده و اطرافیان است.تشویق : تشویق نیز یکی دیگر از نیازهای مردان است. هر مردی برای امیدوار بودن به زندگی ، به تشویق همسر خود نیازمند است. تشویق و قدرشناسی از زحمات و تلاشهای مرد، احساس ارزشمندی و رضایت را به او هدیه می کند. تحسینِ ویژگیهای منحصر به فرد ، استعدادها، خلق و خو ، توانایی و مقاومت مرد ، احساس امنیت را به او هدیه می کند. همه ما قبول داریم رفتاری که مورد تشویق قرار گیرد تکرار خواهد شد. پس بیایید به جای آن که عیوب طرف مقابل را به رخ او بکشیم و یا نقصان و ناتوانایی های او را به طور مداوم به خودش ( و یا در جمع ) یادآور شویم، اعمال نیکو، نقاط قوت و توانایی هایش را این بار نه فقط در خلوت ، که در جمع نیز متذکر شویم تا رفتار نامناسب به شیوه ای ضمنی و غیر مستقیم کاهش یابد.

2 - نیازهای اخلاقی :


علاوه بر نیازهای ذکر شده، مردان نیازهای دیگری نیز دارند که بد نیست از آنها به عنوان نیازهای اخلاقی یاد کنیم. خلق خوش و نیکوی خانم منزل یکی از پایه های نگهدارنده و حتی شاید بتوان ادعا کرد اصلی ترین ستون زندگی مشترک محسوب می شود. زنانی که ناخواسته در محیط منزل و در مقابل شوهرانشان پرخاشگری می کنند خوب است متوجه این نکته باشند که اگر گلایه ای از شوهران خود دارند ، با لحنی آرام و با کلماتی مناسب و بدون توهین به شخصیت شوهر ، آن را مطرح کنند. از طرفی مردان نیز از این زاویه به قضیه بنگرند که پرخاشگری در زن ، نتیجه احساس عدم امنیت عاطفی و روانی در اوست. چه خوب می شد اگر هر دو طرف به جای آنکه مثل کوه ، تنها صوت را انعکاس داده و فریاد بکشند ، علت رفتار پرخاشگرانه را جویا شوند .
اما اگر از همدیگر شکایت یا انتقادی داشتیم چطور یا چگونه بیان کنیم؟
قبل از هرچیز از قضاوت عجولانه بپرهیزید. قبل از اقدام به هر عمل یا هر گونه صحبت خوب است بدانیم واقعاً چه پیش آمده است . با دیدگاهی منطقی و واقع بینانه ، ابعاد گوناگون قضیه را بررسی کرده ، از سوء تفاهم پیشگیری کنیم. دیدن از دریچه چشم دیگری به معنای درک عواطف ، احساسات ، اندیشه ها و افکار اوست. بدان گونه که پیشینه ی فرهنگی ، تربیتی و خانوادگی او ، طی سالیان متمادی به او آموخته است.
اگر واقعاً بتوانیم در قضاوت ها ، نه تنها خود ، بلکه دیگران را نیز در نظر بگیریم زندگی بسیار زیباتر از آن چیزی می شود که انتظار داریم.
نکته ی بعدی رعایت احترام خود و طرف مقابل در تمام شئون زندگی حتی طرح شکایت هاست. اگر از عملکرد و نوع کارکرد همدیگر انتقاد کنیم بسیار بهتر از آن است که با به کارگیری الفاظ تند و توهین آمیز، شخصیت یکدیگر را آماج حمله قرار داده، احساس تنفر نسبت به خودمان را در ذهن طرف مقابل شکل داده، شدت بخشیم. گاه دیده می شود برخی افراد برای اثبات نظر خود و یا فرو نشاندن خشم ناشی از پیشامدی ( که البته طرف مقابل را مسبب آن وضعیت می دانند) در انتقادها و یا سخنان خود از واژه هایی استفاده می کنند که مطمئن هستند طرف مقابل را می آزارد و یا حداقل خشم او را برمی انگیزد. بیایید فکر کنیم. با این عمل چه چیزی به اثبات می رسد. کدام وضعیت بهبود می یابد؟ چه نتیجه ای از چنین رفتاری عایدمان می شود؟ آیا غیر از این است که یک آدم خشمگین و عصبی تبدیل به دو نفر می شود؟
اگر تصور می کنیم مردی به لحاظ مادی امکاناتی را که انتظار داشته ایم فراهم نکرده و یا آن گونه که باید در جهت رفاه معنوی خانواده نکوشیده است، حق داریم او را با دیگران ،خصوصاً افراد معینی که حساسیت او را برمی انگیزد، مقایسه کنیم ؟ آیا چنین مقایسه ای تحقیر آشکار او نیست؟ آیا انتظار داریم همه به شیوه ای یکسان عمل کنند؟ آیا می پسندیم خودمان نیز مورد قیاس قرار گیریم؟ نتیجه مقایسه ، احساس حقارت ، کمبود، عدم اعتماد به نفس و خشم است و چگونه می توان در تمام طول زندگی با کسی زیر یک سقف زندگی کرد که هر لحظه برای شما یادآور احساسات منفی و خاطرات تلخ و نامطلوب است؟
بیایید مشکلات را به هم ربط ندهیم. اگر مشکلی پیش آمده ، در همان زمان و مکان خودش ، به رفع آن مبادرت ورزیده و یک مورد را به تمام وقایع زندگی مرتبط نکنیم.
در غیر این صورت یک مشکل کوچک آنقدر دامنه دار می شود که کنترل عواقب ناشی از آن کاری دشوار خواهد بود. قرار نیست یک سوء تفاهم کوچک یا اشتباه ناچیزی که از یکی از طرفین یا بستگان او سر زده در هر موقعیت یا هر مشاجره یا اختلاف نظر ( برای گرفتن امتیاز بیشتر از طرف مقابل ) تکرار شود! در چنین موقعیتی نه تنها برای مشکلِ زمان حال چاره ای اندیشیده نشده و نتیجه ای از بحث موجود حاصل نمی شود بلکه زخمهای کهنه سر باز می کنند و فرصت التیام دست نمی دهد. علاوه بر این که موردی نیز برای ادامه مشاجره و شدت یافتن آن پیدا می شود. این مسیر طولانی مطمئناً هدف اصلی ما را در نتیجه گیری تأمین نمی کند.با تغییر در صحبت کردن و یا حتی تغییر عبارات ساده به روابطی بسیار مطلوب تر، صمیمانه تر و خوشایندتر دست می یابیم. گاهی اوقات تغییر الگوی رفتاری در زندگی الزامی به نظر می رسد. استفاده از عبارات و کلمات و نوع بیان ، یا تغییر در سبک گفتاری به ما امکان می دهد از موقعیت های استرس زا دوری گزیده ، شرایط را به شکلی مطلوب به سمت آرامش و رفاه خانواده سوق دهیم. زبان خوش چیزی نیست جز رعایت احترام طرف مقابل و به کارگیری الفاظ و عباراتی که کمترین میزان تنش را مابین طرفین ایجاد کرده و بهترین نتیجه را به بار می آورد. و تمام اینها مبیّن یک شیوه ارتباطی است: "ارتباط بدون سرزنش " .
منبع: Persianv.com


   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ