سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای هشام! خداوند، پیامبران و فرستادگان خود را به سوی بندگانش بر نینگیخته، جز برای آنکه از او (معرفت) فراگیرند، پس هر که نیکتر رو آورد، معرفت بیشتری برد . [امام کاظم علیه السلام]
 
پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

چگونه قلب نامزد/همسر خود را از عشق سیراب سازید.


رژیمی ابداع کرده ام به نام «رژیم عشق»!و آن را بدین منظور طراحی کرده ام تا روش ساده ای باشد برای اینکه قلب نامزد/همسر خود را از عشق و محبت سیراب کنید و بتوانید بیرون از اتاق خواب نیز معشوقی مطلوب باشید. این روش ساده، عملی و لذت بخش می تواند تفاوتهای بزرگی را در ازدواج شما ایجاد کند.
هنگامی که دانش تغذیه را مطالعه می کنید درمی یابید که غذاها شامل چند گروه اصلی هستند:سبزیجات، غلات، پروتئین ها و لبنیات. در ضمن حایز کمال اهمیت است که هر روز حتماً یک عضو متعلق به هریک از این گروه های اصلی را در برنامه ی غذایی خود داشته باشید. خب، نیازهای احساسی و عاطفی انسان نیز دقیقاً به همین صورت هستند.تغذیه ی قلب نامزد/همسرتان و سیراب ساختن او به این معناست که حتماً هر روز مقادیری از هریک از نیازهای پایه و اساسی او را تأمین کنید. این نیازهای پایه شامل سه گروه اند: توجه، محبت و قدردانی.این سه جزء اصلی و حیاتی، فرمول اصلی اکسیرعشق را تشکیل می دهند که در واقع سیراب کننده دل و جان نامزد/همسر شما یا به عبارتی غذای روح اوست. بدین ترتیب باید به معشوق خود توجه کنید، به او محبت نشان دهید و مراتب تشکر و قدردانی خود را از او اعلام کنید.

سه عنصر سازنده ی اکسیر عشق


01 توجه
02 محبت
03 تشکر و قدردانی
چنانچه از شما بپرسند که به چند وعده غذا در روز نیاز دارید احتمالاً پاسخ خواهید داد:سه وعده اصلی به انضمام چندین میان وعده ی کوچک و سبک. در اینجا از شما می خواهم که برای غذا دادن به روح زن زندگی خود، همین تعداد وعده ها و میان وعده ها را با رعایت فرمول های ارائه شده در زیر تکرار کنید:
وعده های اصلی: نامزد/همسر شما به سه وعده ی اصلی از اکسیر عشق در طول روز نیازمند است. اما اکسیر عشق چیست؟ اکسیر عشق تشکیل شده است از سه مورد لیست غذایی صفحه ی پیش باید روزی سه بار، هر بار به میزان سه دقیقه یک، دو یا سه عنصر سازنده ی اکسیر عشق را به نامزد/همسر خود بخورانید!توجه، محبت، قدردانی. من این فرمول را به 3×3 می نامم. بدین معنا که روزی سه بار هر بار به مدت سه دقیقه. می توانید آن را سه دقیقه ی صمیمیت و نزدیکی نیز بنامید.زمان وعده ها را نیز می توانید صبح پیش از آنکه از بستر خارج شوید، ظهر، و سرانجام شب پس از آنکه بچه ها به خواب رفتند، در نظر بگیرید: سه دقیقه صبح هنگامی که با هم بیدار می شوید، سه دقیقه ظهر تلفنی هنگامی که در محل کار خود هستید و سه دقیقه شب پیش از خواب.اینها وعده های اصلی هستند. درست مانند صبحانه، ناهار و شام.
میان وعده ها: حتی با اینکه سه وعده در روز غذا می خورید، اما با این حال، گهگاهی نیز نیاز دارید تنقلات یا خوراکی های سبک دیگری را نیز مصرف کنید. اینطور نیست؟ به هر طرز مشابهی نظیر همین فرمول را باید در رژیم عشق نیز رعایت کنید. بدین معنا که علاوه بر فرمول 3×3 باید چند میان وعده ی کوچک و سبک را نیز به دل و جان همسر خود بخورانید.

اما میان وعده چیست؟


*بوسه ای کوچک از گونه های همسرتان هنگامی که از کنار او عبور می کنید.
*یک تلفن کوتاه که فقط بگویید:«دوستت دارم»
*تعریف، تمجید یا تحسینی کوچک.برای نمونه: «خیلی خوشگل شدی.»امروز چقدر زیبا به نظر می رسی»
*نگاه یا لبخندی محبت آمیز که حاوی تمام عشق تان باشد.
*یک پیغام یا یادداشت کوتاه و مختصر که بر روی تلفن همراه یا کیف پول او می گذارید.
حال که اصول کلی و اصلی رژیم عشق را آموختید، وقت آن رسیده است تا در باره ی سه عنصر سازنده ی اکسیرعشق، توجه، محبت و قدردانی، اندکی صحبت کنیم.

01 توجه


یکی از رایج ترین اشتباهاتی که در تشنه نگه داشتن نامزد/همسرمان مرتکب می شویم آن است که به او توجه کافی نشان نمی دهیم.توجه کردن به نامزد/همسرتان یکی از مؤثرترین روش های سیراب سازی قلب زن زندگی شما و تولید احساس محبوبیت در اوست و همانگونه که دیدید نیز اولین عنصر اصلی سازنده ی اکسیر عشق است.
توجه کردن به معنای 100 درصد حضور داشتن شماست در لحظه ی اکنون، آن هم در کنارنامزد/همسرتان. ممکن است بگویید:«خب، من که همیشه این کار را می کنم.ما اوقات زیادی را با هم می گذرانیم، اما حقیقت آن است که با هم بودن و در کنار همسرتان بودن لزوماً به این معنا نیست که توجه خود را تمام و کمال به او داده اید. ممکن است سرگرم صحبت با او باشید اما در عین حال با گربه تان بازی کنید. ممکن است کنار او نشسته باشید اما مشغول تماشای برنامه ی مورد علاقه تان از تلویزیون باشید. این ها توجه کردن نیستند.مطمئناً نامزد/همسرتان نیز آن را احساس خواهد کرد. شاید بتوان این قبیل توجهات را یک میان وعده در نظر گرفت اما مطمئناً وعده ی اصلی نخواهد بود.
توجه کردن به نامزد/همسرتان به این معناست که تمام کمال و با تمامی وجود خود در کنارش و با او باشید، مشغول هیچ کار دیگری نباشید.تلویزیون تماشا نکنید، مشغول باز کردن صندوق پستی کامپیوتری خود نباشید. مشغول ور رفتن با کامپیوتر خود نباشید، و تمامی توجه خودتان را فقط صرف او کنید.چگونه؟ به چشمان او نگاه کنید. حالش را از او بپرسید. شنونده ی خوبی باشید و او را به خود نزدیک کنید. این توجهات قلب او را چنان سیراب خواهند کرد که تصور آن را هم نمی توانید بکنید. توجه شما آن هم به این طریق به نامزد/همسرتان، به اومی گوید که برای شما مهم است و شما برای او ارزش قائل اید. گویی برای مدت سه دقیقه آن هم سه بار در روز. او تنها چیزی است که در کل این دنیا برایتان مهم است. هرگاه دربست و تمام و کمال توجه می کنید، لحظات گرانقدر و ارزشمند صمیمیت می توانند ایجاد شوند. اینگونه توجه کردن از بهترین اشکال «پیش نوازش» محسوب می شود.

02 محبت


در مطالعات و تحقیقاتی که ظرف پنج سال گذشته از هزاران هزار زن به عمل آمده است از آنها پرسیده شده که آیا دوست دارند تماس جنسی و «دخول» را با شوهرشان تجربه کنند یا اینکه صرفاً فقط او را در آغوش بگیرند.حدود 80 درصد از زنان پاسخ داده بودند که دوست دارند فقط ناز و نوازش شده و درآغوش گرفته شوند بدون اینکه دخول جنسی ای در کار باشد. این در حالی است که مردها همگی از این آمار و ارقام متعجب و حیران مانده بودند.اما این نتایج برای زن ها چندان هم تعجب آور نبود. به طوری که همگی آن را خوب درک می کردند.به زبان ساده: اغلب زن ها، بیشتر تشنه ی محبت جسمانی، اما غیر جنسی از جانب شوهرشان هستند.
محبت دومین عنصر اصلی سازنده ی اکسیر عشق است. محبت یعنی که روزی سه بار، هر بار به مدت سه دقیقه به لحاظ جسمانی با همسر خود ارتباط برقرار کنید.دستش را بگیرید، او را به خود نزدیک کنید، او را ببوسید، موهایش را نوازش کنید، و از نظر جسمانی و فیزیکی با او صمیمی بشوید. هرگاه به همسرتان محبت جسمانی می کنید، انرژی های خود را در بعدی فیزیکی و جمسانی به یکدیگر مرتبط کرده جریان واحدی را بین قلب های خود برقرار می سازید.تحقیقات انجام شده در پرورشگاه ها و یافته های آنان در رابطه با قدرت التیام بخش محبت و نوازش جسمانی را به یاد دارید؟ هرگاه به همسر خود محبت جسمانی می کنید قلب او را عمیقاً سیراب می سازید.
چرا برخی از مردها با محبت کردن مشکل دارند؟ این قبیل مردها که به سختی می توانند به لحاظ جسمانی و فیزیکی به همسرشان محبت نشان دهند چیزی در خود دارند که من آن را سندرم «یا هیچ یا همه چیز» می نامم.این باوری است که می گوید:«چنانچه امکان آن را نداشته باشم که تمام و کمال انجامش دهم پس اصلاً انجامش نمی دهم!» و در ضمن برخواسته از این باور غلط و سوءتفاهم است که تمامی احساسات جنسی باید به «ارگاسم یا همان اوج لذت جنسی یا به عبارتی به انزال ختم شوند. ذهنیت بسیاری از مردها این است که چنانچه به لحاظ جنسی تحریک شوند، باید فوراً دست به کار شده ارتباط جنسی «دخول» برقرار کنند. لذا چنانچه امکان کافی برای به اتمام بردن آن را نداشته باشند اجازه نمی دهند حتی تحریک شوند.زیرا احساس می کنند این کار تلف کردن یا به هدر دادن انرژی شان است.
برای نمونه،زن و شوهری در کنار هم خوابیده اند. صبح که زن بیدار می شود نزدیک می آید تا شوهرش را در آغوش بگیرد. مرد احساس می کند که می خواهد تحریک شود ناگهان به یاد می آورد که تا پنج دقیقه ی دیگر باید برای رفتن به سر کار حاضر شود و گرنه دیرش خواهد شد. از این رو همسرش را پس می زند و می گوید: «الآن نه عزیزم. باید بلند شوم.» زن احساس طردشدگی و عدم محبوبیت می کند و می رنجد و نمی تواند بفهمد که چرا شوهرش تا این حد نسبت به او سرد و بی محبت است. اما مرد احساس نمی کند که مرتکب اشتباهی شده باشد.بعداً همان شب که مرد حال و حوصله و نیز وقت ارتباط جنسی را دارد، زن سرد، بی علاقه و بی تفاوت است و این بار این مرد است که نمی تواند بفهمد چرا.
آنچه در اینجا اتفاق می افتد سندرم «یا هیچ یا همه چیز» است. مرد احساس می کند وقت آن را ندارد که همه چیز را خوب اجرا کند و سنگ
تمام بگذارد.از این رو هیچ کاری نمی کند و حتی از یک بوسه یا نزدیک شدن ساده نیز سر باز می زند. چرا که احساس می کند منجر به همه چیز [دخول] نخواهد شد. اما مردان عزیز، توجه داشته باشید که محبت جسمانی همیشه نباید به مقصد خاصی بیانجامد. بلکه به خودی خود تجربه ای است از صمیمیت. به علاوه این وعده و میان وعده های عشق تأثیرات مثبت و بسزایی بر روی زندگی جنسی شما نیز خواهد گذاشت. چنانچه به یاد داشته باشید، همان گونه که در مبحث مربوط به حساب جنسی و عاطفی نیز گفتیم هر بار که به لحاظ جسمانی نسبت به همسرتان از خود محبتی نشان می دهید در واقع مقادیری را به حساب مشترک خود با همسرتان واریز کرده اید. این کار چه تأثیری بر روابط جنسی شما خواهد گذاشت؟ همانگونه که بعداً نیز خواهیم دید هرچه موجودی حساب عشق و صمیمیت زنی بالاتر باشد، بیشتر به لحاظ جنسی تحریک می شود و تمایل بیشتری به همبسترشدن با شما خواهد داشت.

03 تشکر و قدردانی


«می دانم دوستم دارد اما هیچوقت از من تشکر و قدردانی نمی کند.» این گله و شکایتی است که زن ها همیشه از نامزد/شوهرشان دارند و علت آن نیز این است که بیشتر زن ها تشنه ی تشکر و قدردانی از مرد زندگی شان هستند. هنگامی که مردها این شکایت زن ها را می شنوند گیج می شوند:«چگونه می تواند بگوید که من از او قدردانی نمی کنم؟ من سخت
مشغول کار هستم تا زندگی او و بچه ها را تأمین کنم؛ نسبت به او وفادارم. برای او زیرزمین خانه را مجدداً بازسازی و تعمیر کردم.من همه کار می کنم تا قدردانی خود را نسبت به او نشان دهم.»
مردان عزیز:آنچه شما از آن صحبت می کنید تشکر و قدردانی از زن ها به وسیله ی کارهایی است که انجام می دهید. اما آنچه قلب زن ها به راستی به آن نیاز دارد، شنیدن تشکر و قدردانی شما در قالب الفاظ و عبارات است.
بیشتر زن ها به مراتب حراف تر و خوش صحبت تر از مردها هستند. بیشتر اوقات چیزها برای ما زن ها خیلی واقعی نیستند مگر اینکه به زبان آورده شوند.دانستن اینکه شما از ما قدردانی می کنید، همیشه کافی نیست.ما نیاز داریم آن را از زبان شما بشنویم.ما به کلمات و گفتار شما احتیاج داریم. ابراز کلمات عاشقانه و نیز تعریف و تحسین کلامی و گفتاری شما همانند جواهرات برای ما ارزشمند و گرانقدر هستند.ما آنها را جمع می کنیم و گرامی می داریم. آنها موجب می شوند احساس ارزشمند بودن و غنی بودن کنیم.آنها به ما احساس خوشبختی و رضایت می دهند.

چگونه باید تشکر و قدردانی خود را ابراز کنیم؟


*به ما بگویید از چه چیز ما خوش تان می آید.
*به ما بگویید کدامیک از کارهایی را که برای شما و خانواده مان انجام می دهیم دوست دارید و برای آن از ما متشکر هستید.
*برای ما بگویید که چه چیزی از ما را تحسین می کنید و به آن افتخار می کنید.
*به ما بگویید برای نقشی که در زندگی شما ایفا می کنیم از ما قدردانی می کنید.
*به ما بگویید که به واسطه چه چیز ما احساس غرور می کنید.
بیشتر مردها احساس می کنند که از نامزدشان تشکر و قدردانی لازم را به عمل آورده اند (حتی تشکر و قدردانی کلامی)اما آنچه متوجه آن نیستند این است که ممکن است از چیزهایی که به راستی برای نامزد/همسرشان مهم است قدردانی نکرده باشند.در مصاحبه ها و تحقیقاتی که پیش از نگارش این مقاله انجام دادم تمامی زن ها به ویژه نیاز داشتند که مرد زندگی شان برای نگهداری و بزرگ کردن بچه ها و انجام دادن کارهای خانه از آنها تشکر و قدردانی کنند. بسیاری از زن ها گفته بودند که نیاز دارند شوهرشان صرفاً برای آنکه مادرهای بسیار خوبی هستند یا از خانه به خوبی مراقبت و نگهداری می کنند یا پیراهن های شوهرشان را همیشه شسته شده و اتو شده نگه می دارند یا غذاهای مورد علاقه ی او را تهیه می کنند از آنها متشکر و ممنون باشند.مادران شاغل به ویژه نیاز داشتند که شوهرانشان از آنها برای مراقبت از بچه ها و انجام کارهای خانه و درعین حال داشتن یک شغل نیمه وقت یا تمام وقت تشکر و قدردانی کنند.به یاد دارم زنی یکبار برای من نوشت:«نیاز دارم شوهرم به من بگوید که مادری خوب و زنی فوق العاده هستم . دوست دارم به این دلیل که پس از روزی نه یا ده ساعت کار باز هم در خانه آشپزی می کنم و غذای مورد علاقه ی او را برای شام درست می کنم از من قدردانی کند. دوست دارم به این دلیل که در کنار این همه مشغله به امور جزئی خانه مثل کوتاه کردن چمن ها، بردن ماشین به مکانیکی و دخترمان به دکتر نیز توجه و رسیدگی می کنم از من تشکر کند.»
به تجربه دریافته ام که واقعیت این نیست که مردها برای انجام این کارها از نامزد/همسرشان متشکر و ممنون نیستند.بلکه داستان از این قرار است که زن ها چنان در انجام امور متفرقه و جانبی بویژه انجام چند کار به طور همزمان مهارت دارند که این کارها برایشان بسیار ساده و به طور خودکار صورت می گیرد. لذا مردها نیز این حالت ما را مشاهده می کنند و آن را بسیار ساده و بدیهی می پندارند و تصور می کنند که اصلاً برای انجام این همه کار تلاشی صرف نکرده یا متحمل زحمتی نیز نشده ایم.مردان عزیز: ممکن است که ظاهراً ساده به نظر برسد اما در واقع چنین نیست.نمی توانید تصور کنید شنیدن عبارات یا جملاتی نظیر:عزیزم، برای شما متشکرم» یا: «امروز صبح برای شرکت در مراسم مذهبی چه لباس های زیبایی بر تن بچه ها پوشاندی»واقعاً از تو متشکرم. چقدر ما را خوشحال کرده قلب مان را از عشق و محبت سیراب می کند.

تنقلات پیش از خواب: تشکر و قدردانی


وعده های اصلی و میان وعده های رژیم عشق را به یاد دارید؟ حال وعده ی آخری را نیز پیش از خواب به آن اضافه می کنیم و آن را:«تنقلات پیش از خواب»می نامیم:روشی ساده و در عین حال بسیار نیرومند که قلب همسرتان را با تشکر و قدردانی تغذیه کنید.نحوه ی انجام آن نیز بدین صورت است که تشکر و قدردانی خود را از کاری که همسرتان در همان روز انجام داده است پیش از خواب هنگامی که به بستر می روید به او اعلام می کنید:
«متشکرم که بچه ها را نگه داشتی تا من بتوانم به سالن ورزش بروم.»
«متشکرم که شام مورد علاقه ی من را درست کردی.»
«متشکرم که شانه هایم را امشب پس از کار ماساژ دادی واقعاً بهش احتیاج داشتم.»
«متشکرم که امروز صبح خیلی با من صبور بودی. از اینکه من خیلی غرغر کردم معذرت می خوام.»
بسیار عالی و فوق العاده است چنانچه چنین تنقلاتی را پیش از خواب نثار هم کنید. از این که چه تعداد چیزهایی وجود دارند که می توانید برای آنها از همسرتان متشکر و ممنون باشید.تعجب خواهید کرد؛ تنها چنانجه توجه کافی مبذول دارید. به علاوه چنانچه این آخرین وعده به میان وعده ی فیزیکی و جسمانی دیگری نیز انجامید، تعجب نکنید.چرا که عشق و محبت بهترین پیش نوازشی است که وجود دارد... .

سیراب سازی قلب فرزندانتان با اکسیر عشق


درست به همان میزان که نامزد/همسرتان به توجه، محبت و قدردانی نیاز دارد فرزندانتان نیز به این سه عنصراکسیر عشق برای سیراب سازی دل و جان شان نیاز دارند.اکسیر عشق فرمولی است بسیار ساده برای سیراب سازی قلب کودکانتان از عشقی که بدان نیاز دارند. سعی کنید حتماً هر روز چند دقیقه از هر سه عنصر توجه، محبت و قدردانی به فرزندان خود بدهید. بدین معنا که چند دقیقه تمام و کمال منحصراً فقط به آنان توجه کنید به طوری که واقعاً حضور شما را احساس کنند.آنان را در آغوش بگیرید و ببوسید (آن هم نه فقط صبح یا شب که به آنها صبح به خیر یا شب به خیر می گویید) بلکه این کارها را در بین روز نیز بارها تکرار کنید و تشکر و قدردانی خود را از آنها نیز اعلام دارید. به این معنا که بگویید به آنها افتخار می کنید، بگویید از چه چیز آنها خوشتان می آید و هر بار که شما را خوشحال می کنند از آنها تشکر کنید.
یکی از روش هایی که به ویژه مؤثر واقع می شود این است که درست پیش از خواب این کارها را با آنها بکنید.درست همانگونه که توصیه کردم این کار را با همسرتان بکنید:«از اینکه امروز اتاقت را مرتب کردی متشکرم.«از اینکه در شستن ظرفها به مامان کمک کردی از تو متشکرم» با این روش فرزندان با قلب و دلی آکنده از شادی، عشق و احساس محبوبیت به خواب خواهند رفت.
آنچه عشق را پژمرده می سازد و آنچه در مقابل آن را بالنده و شکوفا می کند
هیچ یک از اعمال شما خنثی نیستند.یک یک تمامی رفتارها و حرکات شما یا نامزد/همسرتان را سیراب می سازد و یا آن را محروم نگاه می دارد.تمامی افعال شما یا میان شما صمیمیت ایجاد می کند یا آن را پژمرده می سازد. یا شمارا به یکدیگر نزدیک تر می کند یا از هم دور می سازد. اما بارها این مهم را فراموش می کنیم که آنچه می گوییم یا نمی گوییم، می کنیم یا نمی کنیم تأثیرات عمیق و بسزایی را بر فردی که دوستش داریم به جا می گذارد.
در سمینارهایم معمولاً از حضار کمک می گیرم تا به همراه یکدیگر بر روی تخته سیاه فهرستی از مواردی را که عشق را شکوفا و بالنده می کند و نیز مواردی که آن را پژمرده و محروم می سازند، تهیه کنیم.این راه مؤثری است، برای درک تأثیراتی که گفته ها یا کرده های ما بر روی روابط مان می گذارند.در زیر نمونه ای از این لیست نوشته شده است:

آنچه موجب پژمردگی و مردن عشق می گردد:


نگه داشن و بیرون نریختن احساسات
انتقاد و نکوهش
گرم گرفتن و زیاد از حد تحویل گرفتن و چشم چرانی با دیگران
بدیهی پنداشتن نامزد/همسرتان
تنهایی طلبی ـ تک روی
جمع شدن انزجار و عصبانیت
پس کشیدن، دور گرفتن
زیاد کارکردن
سرزنش کردن و دیگران را مسئول دانستن

آنچه موجب شکوفای و بالندگی عشق می گردد:


ابراز و بیان افکار و احساسات
تعریف، تحسین و تمجید
پای بندی و وفاداری به همسر
تشکر و قدردانی
مهرطلبی، با هم یک تیم بودن
حل و فصل کردن مسائل و مشکلات
نزدیکی، صمیمیت
با هم بودن
پذیرفتن مسئولیت اعمال و رفتار
طبیعتاً موارد زیاد دیگری نیز وجود دارند که می توان به فهرست فوق افزود. بسیار مفید است این فهرست را به همراه نامزد/همسرتان مطالعه کنید. سپس درباره ی موارد ذکر شده در آن با یکدیگر مذاکره کنید و ببینید که با کدامیک موافق یا مخالفید.در واقع، توصیه ی من این است که شما فهرست جداگانه و شخصی خودتان را حال به تنهایی و یا ترجیحاً به کمک نامزد/همسرتان ترتیب دهید و ببینید که چه مواردی موجب شکوفایی عشق و روابط شما شده و چه مواردی آن را سرد و خاموش می کنند.افزودن این موارد به فهرست نوشته شده، پیاده کردن آنها را به مراتب ساده تر خواهد کرد. زوجی را می شناسم که فهرست خود را بر روی یخچال آشپزخانه شان زده بودند یعنی درست جایی که بتوانند هر روز آن را ببینند. بعدها برای من نوشتند که روابط شان به طرز فوق العاده ای دگرگون شده و بهبود یافته بود تنها به این دلیل که نسبت به مواردی که موجب شکوفایی یا پژمرده شدن روابط و ازدواج شان می شده آگاهی یافته و خودآگاه تر شده بودند.من فرمول اکسیر عشق را به این دلیل ابداع کردم که مردها اغلب به من می گفتند:«می خواهم شوهر بهتری باشم اما نمی دانم چه کار کنم.» یا «می دانم نامزدم به توجه بیشتری از جانب من احتیاج دارد، اما درست نمی دانم چگونه این خواسته اش را به او بدهم.» اکسیر عشق پاسخ به این پرسش هار ا بسیار ساده کرده است: یکی را انتخاب کنید: توجه، محبت یا قدردانی، و مطمئن باشید که حتماً درست عمل کرده اید.(به عبارت دیگرمحال است اشتباه کنید!)با وجود این اگر می خواهید خیلی مطمئن شوید هر سه را با هم ترکیب کنید تا اکسیر

عشق 3×3 را به همسر خود خورانده باشید!


سیراب ساختن قلب نامزد/همسرتان با اکسیرعشق مانند آن است که ازدواج خود را بیمه کرده باشید.آیا می دانید در تحقیقاتی که به عمل آمده است چنین اثبات شده که علت اکثریت روابط نامشروع خارج از ازدواج نه به دلیل گرسنگی جنسی، بلکه به دلیل محرومیت از توجه، محبت و قدردانی است؟ در تحقیقات انجام شده از زن هایی که به شوهر خود خیانت کرده بودند در ارتباط با دلایل روابط نامشروع شان سؤال شده بود و در کمال تعجب تنها عده ی بسیار معدودی از آنها گرسنگی یا نیاز جنسی را به عنوان دلیل این نوع روابط ذکر کرده بودند. هرگز زنی پاسخ نداده بود که:«زیرا مردی را با اندام و هیکلی زیبا دیدم.» یا:«به این دلیل، با مربی یوگای خود همبستر شدم که بدنی ورزیده و در عین حال نرم و انعطاف پذیر داشت.»
بیشتر این زن ها دلیل خیانت خود را کمبود و محرومیت از توجه، محبت و قدردانی ذکر کرده بودند.به همین دلیل در جای دیگری به جست و جوی آن رفته بودند.
این گفته ادعایی سطحی یا بی پایه و اساس نیست، بلکه حقیقتی محض است که چنانچه نامزد/همسر خود را به دفعات کافی با وعده ها و میان وعده ها سیر کنید، دیگر از گرسنگی به این سو وآن سو سرک نخواهد کشید تا خود را سیر کند.
چنانچه با کسی رابطه دارید امیدوارم رژیم عشق را از همین امروز به کار ببندید.خود را متعهد سازید که تنها به مدت یک هفته سه بار در روز هر بار به مدت سه دقیقه اکسیر عشق (توجه، محبت و قدردانی)را در سه وعده ی اصلی و نیز میان وعده های نامزد/همسر خود بگنجانید و نتایج حیرت انگیز آن را مشاهده کنید. نامزد/همسرتان از عشق خواهد درخشید و شما نیز عشق بیشتری به او در خود احساس خواهید کرد.


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

زن عاقل خود را دیوانه نکنید! (2)
نویسنده: باربارادی آنجلیس
آقایان مراقب باشید!زن عاقل خود را به یک دیوانه زنجیری بدل نکنید
5-با زن های دیگر گرم بگیرید.
باربارای عزیز:
نامزدم که سه سال است او را می شناسم این عادت بد را دارد که با زن های دیگر گرم می گیرد.این کار او مرا دیوانه ساخته است. او همیشه به زن های زل می زند. حتی گاهی اوقات در حضور من نیز به آنها چراغ سبز نشان می دهد. البته او همیشه این حقیقت را انکار می کند. هرگاه از این رفتار او شکایت می کنم و به اومی گویم که چقدر مرا ناراحت می کند و می رنجاند مرا متهم می کند که حسودی می کنم . احساس ناامنی دارم. مشکل اینجاست که رفتار او براستی احساس ناامنی هم درمن تولید می کند لذا نمی توانم از خودم دفاع کنم. فکر نمی کنم که او هرگز به من خیانت کند. پس چرا این رفتارش مرا اینقدر ناراحت می کند؟ لطفاً به من کمک کنید.
این تنها یکی از صدها نامه ای است که از زن هایی دریافت کرده ام که از این رفتار نامزد/همسرشان شکایت داشته اند.هرگاه این موضوع را در سمینارهایم پیش می کشم مردها اغلب می خندند. گویی می گویند:«اوه، آره می دانم زن ها همیشه از این موضوع شکایت دارند. اما در واقع زیادی خودشون را ناراحت می کنند.»خب، مردان عزیز! می خواهم به شما بگویم که اصلاً هم این طور نیست. این نوع سهل انگاری در قبال انرژی جنسی هر چند هم که از لحاظ اجتماعی کاملاً قابل قبول باشد یکی از مخرب ترین دشمنان در هر رابطه ی نزدیک و صمیمی است و حتی با اعتماد به نفس ترین، قویترین و مستقل ترین زن ها را نیز به لحاظ روحی از هم می پاشد.
صحبتی بامردها: پیش از آنکه برچسب انتقادگر به من بزنید، می خواهم به شما بگویم که درباره ی این موضوع با هزاران زن ومرد مختلف در سمینارهایم صحبت کرده ام و نحوه ی بیانم به گونه ای است که قبلاً هرگز نظیر آن را نشنیده اید. در اینجا موضوع اصلاً این نیست که درست یا غلط چیست، حق با کیست و اینکه چه کسی خوب و چه کسی بد است، بلکه صحبت در باره ی درک تأثیرات لاس زدن بر روی انرژی جنسی است که در هر رابطه ی صمیمی وجود دارد.لذا از شما خواهش می کنم با ذهنی باز گوش کنید و اجازه دهید برایتان توضیح دهم که چگونه ممکن است با دستهای خودتان بنای زندگی عشقی خود را فرو بریزید بی آن که خود نیز از آن باخبر باشید.

حساب بانکی انرژی جنسی


تصور کنید که هر زن ومردی یک حساب بانکی دارند که در آن میزان انرژی جنسی آنها که تشکیل شده است از مقادیر انرژی احساسی و رمانتیک، شهوت، شور و حرارت، عشق، نیاز جنسی و... ثبت شده است. درست همانگونه که آزاد هستید وحق انتخاب دارید که با موجودی حساب بانکی مالی خود هر کاری بکنید.مثلاً همه را خرج کنید، سرمایه گذاری کنید، ببخشید یا دور بریزید.می توانید انتخاب کنید که با موجودی انرژی حساب بانکی جنسی خود هر کاری بکنید.
هنگامی که مجرد هستید، مقدار کمی از این انرژی جنسی را بر روی یک رابطه ی رمانتیک به خصوص سرمایه گذاری می کنید و سپس منتظر می مانید تا ببینید که آیا بهره وری یا سودآوری لازم و کافی را دارد یا خیر. هنگامی که رابطه ای موفق نیست، مایه گذاشتن از انرژی جنسی، عاطفی و رمانتیک خود را متوقف می کنید.سپس این انرژی ها را پس می گیرد و مجدداً درحساب سپرده ی خود پس انداز می کنید و منتظر فرصت بعدی می مانید.درست همان گونه که همگی دوست داریم جایی سرمایه گذاری کنیم که سودهای کلان به جیب بزنیم،هنگامی که مجرد هستیم همواره دوست داریم برنده باشیم و روی کسی حساب باز کنیم که بتوانیم تمامی عشق، امیدها، رویاها و خلاصه تمامی پس اندازهای جنسی و عاطفی خود را بر روی او سرمایه گذاری کنیم.
هنگامی که عاشق می شوید، به طرزی جدی با کسی درگیر می شوید.نامزد می شوید یا با کسی ازدواج می کنید،گویی فرصتی را که همیشه می خواستید روی آن سرمایه گذاری کنید، پیدا کرده اید.سپس تعهد می دهید که خود را به طرزی انحصاری چه به لحاظ عاطفی و چه به لحاظ جنسی صرفاً روی آن شخص سرمایه گذاری کنید.به طوری که هیچ گونه سرمایه گذاری جانبی یا پروژه های کوتاه مدت دیگر را جایز نمی دانید!روز به روز، ماه به ماه و سال به سال نیز موجودی های بیشتری را مرتباً به حساب خود واریز می کنید (خواهش می کنیم نخندید!)این موجودیها از چه چیزهایی تشکیل شده اند؟ صمیمیت، ارتباط، محبت، علاقه و عشق.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:
هربار که با نامزد/همسرتان ارتباط احساسی برقرار می کنید، هر بار که مکنونات قلبی خود را با یکدیگر در میان می گذارید، هر مکالمه ای که با یکدیگر دارید، هر کلمه ی محبت آمیز یا عاشقانه ای که بر زبان می آورید، هرگونه ابراز احترام و تشکری که از یکدیگر دارید، هر لحظه از صمیمیتی که دارید، هر بوسه، هرآغوش و البته هر مهرورزی و همبستر شدن همه و همه سرمایه هایی هستند که به حساب مشترک خود با شخصی که دوستش دارید، واریز می کنید.
مردان عزیز: حال تصور کنید که متأهل هستید و با خوشبختی با همسرتان زندگی می کنید.مهندس معماری هستید و در شرکت بزرگی مشغول به کار هستید.زن زیبایی با شما همکار است که بیش از حد طبیعی باشما خوش رو، اجتماعی و خون گرم است. احساس می کنید کمی به او جذب شده اید. چرا که بالاخره او زنی زیباست و همواره احساس خوبی به شما می دهد. زیرا مدام از شما تعریف می کند و به شما لبخند می زند.لذا شما خود را متقاعد می سازید که هیچ گونه اشکال یا ضرری ندارد با او بیشتر صحبت کنید، به یکدیگر E-mail بفرستید و گاهی اوقات نیز با هم ناهار بخورید. خب. کسی از شما ایرادی نمی گیرد. زیرا بالاخره متأهل هستید و او فقط یک دوست است نه هیچ چیز دیگر. اینطور نیست؟ به رغم حسن نیت شما مراوده با این زن به هیچ وجه بی ضرر
نیست.چرا که هر بار با او صحبت می کنید، E-mail می فرستید، به او توجه ویژه می کنید و با او مراوده می کنید، در واقع مقادیری از موجودی حساب بانکی جنسی مشترک خود و همسرتان را برداشت می کنید و به حساب آن زن واریز می کنید! این به آن معنا است که عملاً موجودی و سرمایه ای را که منحصراً به رابطه ی صمیمی خود و حفظ و ارتقای آن اختصاص داده بودید، از حساب مشترک خود برداشت می کنید و به حساب زنی می ریزید که حتی او را خوب نیز نمی شناسید.
خب، خطر این کار در چیست؟
این کار به آن معنا است که از حساب همسرتان می دزدید و به حساب زن دیگری می ریزید.
می دانم که این قضاوتی است بسیار محکم و قاطع.اما می خواهم لحظه ای به آن فکر کنید.حتی هنگامی که مقادیری از افکار، تحسین و حتی بازی گوشی های خود را روی زن دیگری که حال چه آشکارا و چه پنهانی به شماعلاقه نشان می دهد در واقع موجودی و اعتباری را که متعلق به رابطه و ازدواج تان می باشد، برداشت کرده اید و آن را در جای دیگری که سود و بهره اش هرگز به حساب شما برگشت داده نمی شود، خرج کرده اید.
ممکن است بگویید:«دست نگه دار! من که هیچ کار اشتباه یا نامشروعی انجام نداده ام.من که با او همبستر نشده ام و حتی او را لمس هم نکرده ام. مکالمات ما همگی مؤدبانه هستند. چگونه می توانید بگویید که من از حساب همسرم دزدی کرده ام؟» خب، معتقدم که آن نوع از توجه
و انرژی مذکر و مردانه، که معطوف این زن می کنید و مراودات و تبادلاتی که با او دارید چنانچه برقرار باشد که ازدواج و رابطه تان هر لحظه مستحکم تر، صمیمی تر و با شور و حرارت تر شود باید تنها و تنها صرف ازدواج و همسرتان گردد نه کس دیگری.ممکن است درابتدا متوجه تأثیرات آن نباشید، اما هنگامی که بخش هایی از خود را برای زن دیگری صرف می کنید، به تدریج انرژی هایی را از حساب جنسی خود هرز می دهید و طولی نمی کشد که متوجه آثار و پیامدهای مخرب آن خواهید شد.بدین معنا که همسرتان از جذابیت کمتری برایتان برخوردار خواهد بود، احساس ارتباط و مرتبط بودن کمتری با او خواهید کرد، و احساس محدودیت بیشتری.یک روز صبح از خواب بیدارمی شوید و می بینید که جذابیت و ارتباط جنسی چندانی نسبت به همسرتان درخود احساس نمی کنید. شور و حرارت رابطه تان از بین رفته است.این در حالی است که ممکن است ندانید چرا، مگر تا وقتی که دیگر خیلی دیر شده است.
چنانچه کار و تجارتی داشتید و می خواستید فرد موفقی باشید و این موفقیت و اعتبار را برای همیشه برای خود حفظ کنید، آیا سرمایه های خود را در جای دیگری به خطر می انداختید؟ البته که نه.پس چرا باید موجودی انرژی های جنسی و عاطفی خود را از مهم ترین حساب شخصی خود که رابطه و ازدواج با زن زندگی تان است برداشت کنید و آن را در جای دیگری سرمایه گذاری کنید؟ واقعیت این است که هرگز این کار را نمی کنید مگر این که متوجه نباشید که چه می کنید.
مردان عزیز:منظور من نیز دقیقاً همین است. بیشتر مردها هرگزمتوجه این نوع پنهان و نامرئی از تبادل دائمی انرژی های قدرتمند جنسی و عاطفی نیستند که همیشه در پیرامون آن ها در جریان است، هرگز هیچ کس این آموزش ها را در کودکی یا نوجوانی به ما نداده است. لذا با خوش بینی و ساده لوحی تمام پا بر روی روابط می گذارید و به خود می گویید مادامی که باکسی همبستر نشده اید، به نامزد/همسرشان خیانت نکرده اید.این کُد اخلاقی خوبی است که هرگز به غیر از همسرتان با زن دیگری همبستر نشوید، اما باید بدانید که تأثیرات توجهات و انتخاب های شما به آنچه که به لحاظ فیزیکی و جسمانی (جنسی)مرتکب می شوید یا نمی شوید، محدود نمی شوند.

از کجا بدانید که آیا از حساب جنسی مشترک خود برداشت کرده اید یا نه.


گاهی اوقات هنگامی که مطالب فوق را با مردها در میان می گذارم می گویند: «بسیار خب، می فهمم چه می گویید.اما خب چاره چیست؟ انتظار دارید چه کار کنم؟ باید چشم بند به چشم بزنم؟ دنیا پر از زن های خوشگل و زیباست. آیا منظورتان این است که چنانچه حتی اگر به یکی از آنها هم نگاه کنم از حساب مشترکمان دزدی کرده ام؟ »نه، البته که نه. اما میان ملاحظه کردن یابه عبارتی «مشاهده کردن» با «دامن زدن» تفاوت بسیاری وجود دارد.
مشاهده و تشخیص زیبایی انسانی که از مقابل شما عبور می کند و لذت بردن از نقشی که زیبایی او در دنیا ایفا می کند یک چیز است و دامن زدن به انرژی جنسی که نسبت به او در خود احساس می کنید چیز دیگری است.این دو بسیار متفاوت هستند. هنگامی که مردی تنها این زیبایی را ملاحظه می کندـ درست به همان طریق که زیبایی غروب خورشید یا زیبایی ماشین گران قیمت را مشاهده می کندـ در واقع به زیبایی ها این جهان صحه گذاشته است. او این زیبایی را می پسندد و پیش خودش فکر می کند: «چه زیبا!»و سپس توجه و تمرکز خود را مجدداً معطوف کار قبلی خودش می کند.
اما هنگامی که یک مرد دامن می زند موضوع بسیار فرق می کند.دامن زدن با مشاهده کردن آغاز می شود، اما همان جا متوقف نمی شود. برای نمونه زن زیبایی را در یک رستوران بر سر میز می بینید، اما سپس میل شما پیش می رود و تصمیم می گیرید که با انرژی جنسی زن آن هم به طرزی جنسی شرکت کنید.حال با خیره شدن، زبان با گفته ها و کلام تان و یا فقط در ذهن و تخیل تان.
مردان عزیز:درست مانند این است که موقتاً تعهد جنسی خودتان را به نامزد/همسرشان فراموش می کنید و یک خوش گذرانی کوتاه ده ثانیه ای را با زنی دیگر از ذهن وتخیل خودتان می گذرانید.گویی لحظه ای از جلد خود خارج می شوید، بر سر میز او می پرید، کام می گیرید و سپس به جلد و کالبد خو باز می گردید.چنانچه نامزد/همسرشان آن جا کنارتان باشد، شمابا معصومیت تمام پاسخ می دهید که:«من جایی نرفته بودم. همین جا کنار تو نشسته ام.»
خب، حالا می دانید که شما فقط آن جا نشسته بودید، بلکه داشتید به انرژی جنسی خود دامن می زدید، بی آنکه خود نیز متوجه باشید. اما نامزد/همسرتان چنین احساس کرده بود که برای ده ثانیه یا بیشتر غیب تان زده است و آن جا در کنارش حضور نداشتید و همین طور نیز هست. ما زن ها در موازنه و بیلان موجودی و نیز برداشت های مختلف انرژی از حساب جنسی و عاطفی خود بسیار دقیق، حساس و باریک بین هستیم.حتی چنانچه مقادیر بسیار کمی برداشت کرده باشید، از چشم تیزبین زن ها پنهان نمی ماند. ممکن است از جزئیات آگاهی نداشته باشیم:بخصوص هنگامی که حضور نداریم.اما چنانچه از توجه و انرژی شما نسبت به ما حتی اندکی نیز کاسته شده باشد،گیرنده های مان آن را ثبت می کنند و هنگامی که بیلان انرژی جنسی و عاطفی موجود درحساب تنزل می کند احساس امنیت مان نیز سریعاً نزول می کند.
به همین دلیل است که اغلب زن ها ازگرم گرفتن ،چشم چرانی و دلبری کردن خوش شان نمی آید.(مگر اینکه خودشان هم از همان قماش باشند!)و به منظور محافظت ار روابط خود شدیداً از خود واکنش نشان نمی دهند وما زن ها به مجرد آن که مرد زندگی مان از حساب انرژی جنسی و عاطفی مشترک مان برداشت کند بنا بر غریزه متوجه می شویم (حتی مقادیر بسیار جزئی )و سپس به دنبال آن احساسات بسیار بدی به سراغ ما می آید.ناگهان احساس می کنیم که از سه نیاز اساسی و پنهان خود محروم مانده ایم :نیاز به احساس امنیت ،نیاز به مرتبط بودن و سرانجام نیاز به ارزشمند بودن.به دنبال آن خصوصیات
و رفتارهایی را از خود بروز می دهیم که مردها تحملش را هم ندارند و از آن بیزارند.البته، این تنها موجب می شود که از جذابیت ما نیز برای نامزد/همسرمان کاسته شود.که این نیز به نوبه ی خود زن های دیگر را جذاب تر و خواستنی تر می سازد و بدین ترتیب چرخه ی معیوب تولید می شود.
هیچ کس مرا به عنوان یک فرد محافظه کار نمی شناسد؛ در هیچ زمینه ای همواره در تمامی زندگانی ام آزادانه اندیشیده ام.لذا ممکن است کمی عجیب تر به نظر برسد که چرا و چگونه در قبال این مسئله موضعی چنان سخت و محکم و انعطاف ناپذیر اتخاذ کرده ام.موضع من در عین حال برخاسته از هیچ تفکر اخلاقی یا مذهبی نیست.بلکه برخاسته از مشاهدات و تجربیاتی است که از آثار مخرب این گونه سهل انگاری ها و مسامحه کاری ها بر روی روابط صمیمی داشته ام.سهل انگاری در قبال سهیم شدن انرژی جنسی با دیگران همواره تأثیرات بسیار مخربی را بر روی روابط صمیمی بخصوص ازدواج داشته است.موفقیت در ازدواج و روابط صمیمی به خودی خود به اندازه ی کافی سخت و دشوار است که نیازی نباشد این معضل را نیز بر آن اضافه کنیم!

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:


هنگامی که انرژی عاطفی و جنسی خود را در جایی غیر از رابطه صمیمی یا ازدواج خود سرمایه گذاری و مصرف می کنید، ما زن ها را بسیار فراتر از آنچه بتوانید تصورش را هم بکنید، می رنجانید.نهایتاً این هرز رفتن انرژی، رابطه را از منابع ارزشمند و حیاتی خود محروم می سازد.

راه حل:


01 هنگامی که احساس می کنید وسوسه شده اید مقادیری حتی جزئی از حساب عاطفی و احساسی خود برداشت کنید، از خود بپرسید:از انجام این کار چه هدف یا مقصودی دارم؟ می خواهم به چه چیزی برسم؟ سپس تعهد خود به نامزد/همسرتان را مجدداً به یاد آورید و از برداشت از حساب تان منصرف شوید.سپس معادل همان میزان را به حساب مشترک با نامزد/همسرتان ـ آن هم با عشق ورزیدن به او به هرطریق ـ واریز کنید.
02 هنگامی که زنی زیبا و جذاب را مشاهده کردید به او به عنوان چیزی که می خواهید مال شما باشد نگاه نکنید.بلکه به چشم یک شاهکار هنری زیبا به او نگاه کنید و زیبایی اش را تحسین کنید و تنها چشم بیندازید اما دل مبازید. به تخریب بنیاد زندگی تان دامن نزنید.تنها نگاه کنید.خیره نشوید.سپس در همان لحظه زن زیبای خود یا زیبایی های دیگر او را به یاد آورید و به خود بگویید که چقدر خوشبخت و خوش اقبال بوده اید که عشق او را برای خود دارید و از آن خود کرده اید.
حال به شش مورد باقی مانده خواهیم پرداخت.لازم به تذکر است که این شش مورد را اندکی خلاصه تر از پنج مورد قبلی به بحث و بررسی خواهیم گذاشت.

6-از او فاصله بگیرید


و اینک سریع ترین و مؤثرترین روش برای تبدیل زنی که دوستش دارید به زنی محتاج، وابسته، نق نقو و فاقد هرگونه احساس امنیت:
پس بنشینید و از او فاصله بگیرید.با او صحبتنکنید. افکار و احساساتتان را با او درمیان نگذارید و به سؤالات او درباره ی این که چه چیزی شمارا ناراحت کرده است پاسخ ندهید.سپس مشاهده کنید که چگونه قوی ترین، مستقل ترین، با اعتماد به نفس ترین و خوش اخلاق ترین زن ها که از مؤانست و معاشرت شان لذت می بردید، چگونه در برابر دیدگانتان در کسری از ثانیه به زنی پارانویید، عصبی، مضطرب، هراسان و مستأصل بدل خواهد شد.به یاد داشته باشید، زن ها نیاز دارند احساس امنیت کنند، مرتبط باشند و به آنها ارزش و احترام گذاشته شود.لذا هنگامی که خاموش می شوید و از آن ها فاصله می گیرید و سکوت اختیار می کنید بدترین احساسات را در او زنده می کنید.او را می ترسانید، احساس انزوا و مرتبط نبودن به او می دهید و موجب می شوید احساس بی اهمیت بودن کند.
برخی از مردها اسم این روش را «روندادن» و «گربه را دم حجله کشتن!» می نامند اما من آن را بی فکری و بی ملاحظگی و بی احساسی می نامم.گویی به یک باره رابطه را بی خبر ترک گفته باشید.ما به دنبال شما می گردیم اما هیچ کجا پیدایتان نمی کنیم.شما را می بینیم.شاید حتی شما را لمس هم بکنیم اما شما را احساس نمی کنیم چرا که به لحاظ احساسی و عاطفی ناپدید شده اید.
گاهی اوقات مردها حتی متوجه نیستید که از نامزد/همسرشان فاصله گرفته اند.و واقعاً آن را از روی عمد انجام نمی دهند.مردها معمولاً به دلایل متعددی بر پیرامون خود دیوارها و موانع احساسی بر می افرازند و از زنی که دوستش دارند فاصله می گیرند:ازمقاومت در مقابل صمیمیت، ترس از صدمه دیدن،و...گرفته تا مسائل و موضوعات حل و فصل نشده و ناتمام کودکی.مردان عزیز:ما زن ها می توانیم درک کنیم که ممکن است شما به این صفت عادت کرده باشید و حتی بدون آن که متوجه باشید از ما فاصله بگیرید و نسبت به ما سرد شوید. به همین دلیل است که سعی می کنیم به شما نزدیک شویم. قدم پیش بگذاریم و فضای خالی را به سوی شما پل بزنیم.این را نیز می دانیم که هرچه مدت طولانی تری را خاموش و یخ بسته بمانید،حال ما نیز بدتر می شود.
به یاد داشته باشید که هزگز نتیجه ی خوب یا مثبتی از بسته شدن و خاموش شدن نسبت به نامزد/همسرتان تولید نمی شود، زیرا تمامی مسائل و موضوعات حل و فصل نشده ای که زنی نسبت به احساسات رهاشدگی دارد مجدداً سر باز می کنند.تخم بی اعتمادی در دل او کاشته می شود،بطوری که هرگز مجدداً نمی تواند همچون گذشته احساس آرامش و امنیت بکند.سپس شما نیز به نوبه ی خود نسبت به ما سردتر شده از ما بیشتر فاصله خواهید گرفت. نهایتاً چنانچه این سیکل معیوب به اندازه ی کافی ادامه داشته باشد، ما نیز ناپدید خواهیم شد.طوری که هم ما و هم رابطه با ما را از دست خواهید داد.

راه حل:


هنگامی که احساس می کنید خاموش شده و از ما فاصله گرفته اید، سعی کنید به طریقی مجدداً برگردید.به خود دروغ نگویید و وانمود نکنید که این فاصله گرفتن ها و دورشدن ها بی ضرر است.زیرا اصلاً این طور نیست.ما می دانیم که شما ما را رها کرده اید و از شما می رنجیم.چنانچه مشکلی وجود دارد درباره ی آن با ما حرف بزنید.اما هرگز خود را کرخت و سرد نکنید و ما را به جهت آن ترک نکنید.

7-از او انتقاد کنید.


چرا برخی از مردها مدام از نامزد/همسر خود انتقاد می کنند؟ آیا آنان به راستی چنین فکر می کنند که چنانچه مدام با قضاوت ها و محاکمه هایشان به ما حمله کنند ما تغییرخواهیم کرد و بهتر خواهیم شد؟ آیا چنانچه به طور مداوم و مستمر اشتباهات مان را توی سرمان بزنند از ما زن بهتری خواهند ساخت؟ آیا آن ها به دلایلی احساس می کنند که عشق توأم با سخت گیری و خشونت سرانجام ما را سر عقل می آورد و اصلاح خواهد کرد؟ آیا آنان به راستی فکر می کنند که چنانچه ما را به دلیل وزن زیادمان، لباس پوشیدمان، خانه داری مان، دوست هایمان، آشپزی مان، کتاب هایی که می خوانیم و...سرزنش و
تحقیر کنند به ما انگیزه ی تغییر خواهند داد؟
اما چنانچه شما مردی سخت گیر، سرزنش گر و انتقادگر هستید (که البته خودتان می دانید هستید یا نیستید.)پس، از روزی بترسید که زن زندگی خود را دیوانه سازید!هرچه بیشتر اشتباهات مان را به به رخ مان بکشید، اعتماد به نفس ما را کاهش می دهید و عملکردمان را ضعیف تر خواهید ساخت.هرچه بیشتر از قیافه، ظاهر یا سر و وضع مان انتقاد کنید احساس بدتری نسبت به خود خواهیم داشت و کمتر برای بهبود شرایط فیزیکی و زیبایی ظاهری خود کار و تلاش خواهیم کرد به تدریج انتقاد همیشگی و مستمر شما باقیمانده ی اعتماد به نفس و خودباوری ما را نیز تخریب خواهد کرد به طوری که در همه جا تشنه ی کوچکترین تأیید شما یا دیگران باشیم. مشمئز کننده است، اینطور نیست؟ خب، هنگامی که مدام نقش منتقد و نقاد را بازی می کنید نتیجه ای جز این نیز انتظارتان را نخواهد کشید.
هنگامی که زنی در ترس دائمی از انتقادهای گزنده نامزد/همسرش زندگی می کند، به طرزی مزمن عصبی می شود و هرگونه احساس امنیت در زندگی را از دست می دهد.زیر پایش خالی می شودو احساس می کند که همه جا باید پاورچین پاورچین راه برود.
انسان های انتقادگر خود در کودکی مورد انتقاد و سرزنش زیادی بوده اند. به آنان گفته شده است که این انتقادهای گزنده و نیشدار که ازآن ها می شود فقط برای «خوبی خودشان» است.ممکن است آنان به طرزی ناخودآگاه این را به راستی باور داشته باشند و لذا بی آنکه متوجه باشند یا قصد بدی داشته باشند برای اصلاح دیگران مدام از آن ها انتقاد کنند. اما هرگز هیچ گونه رشدی تحت شرایط ترس و ارعاب امکان پذیر نخواهد بود. تنها از طریق عشق است که احساس امنیت لازم جهت تغییر، شکوفایی و درخشیدن تولید می شود.

راه حل:


هنگامی که احساس می کنید می خواهید از نامزد/همسر خود انتقاد کنید از خود بپرسید:«هدفم از این که می خواهم همین الآن این انتقادها را با او در میان بگذارم، چیست؟»آیا قصد و نیت تان این است که اشتباهی را تصحیح یا مشکلی از رابطه تان را حل کنید.یا نیازی از نیازها و خواسته های خودتان را مطالبه کنید یا نامزد/همسرتان در خواست تغییر رفتار نمایید؟ مبادا صرفاً می خواهید خشم یا انزجار خودتان را روی او خالی کنید؟ چنانچه سعی دارید داده هایی را در اختیار او بگذارید یا احساسات خود را ابراز کنید، شاید راه بهتری برای آن وجود داشته باشد که کمتر و توأم با سرزنش منتقدانه باشد.

8-ناواضح و دوپهلو صحبت کنید.


و اینک روشی برای تبدیل من از زنی صبور و آرام به زنی عصبی، تحریک پذیر و انفجاری؛پاسخ مشخص، صریح و واضحی به من ندهید، از برنامه ریزی سرباز بزنید.بر سر هیچ یک از قول ها و توافق های مان نایستید، همه چیز را «پا در هوا»بگذارید و رها کنید و به سؤالات و پرسش های من با ابهام پاسخ دهید.بطوری که دست آخر هم چیزی از جواب های دوپهلو یا چند پهلوی شما دستگیرم نشود!
این فرمولی است جادویی برای دیوانه کردن من و البته بیشتر زن های دیگر. متأسفانه این روش یکی از مورد علاقه ترین روش های ارتباط برقرار کردن درمردهاست.بسیاری از شما مردها در مبهم بودن و فاش نکردن افکار و احساسات خود، برنامه ها و تدارکات خود و زمان اجرای آن ها تخصص ویژه دارید.هرچه بیشتر از مشخص و واضح و صریح صحبت کردن سرباز بزنید، حال ما را بدتر می کنید.

9-فراموشکار باشید و کارها را به تأخیر بیاندازید


«گفتم لوله کش خبر می کنم؟ آه، احتمالاً فراموش کردم این کار روبکنم.»
«مهمونی پدرو مادرت این هفته است؟ فکر کردم یه وقتی توی ماه بعده.»
«ببین، درسته گفتم یه وقتی حتماً با جان درباره ی نمره هاش صحبت می کنم!اما نمی خوام همین الان«این کار رو بکنم.»
«یادم می یاد چند ماه پیش درباره احساسات تو در این باره یه صحبت هایی کردیم، اما دقیقاً یادم نمی یاد چه چیزهایی گفتیم.»
این جملات همان هایی هستند که زن ها را دیوانه می کند.مطمئنم تمام زن ها جملاتی شبیه به این را حتماً در روابط خود بارها و بارها شنیده اند. در اوقاتی که مردها کاری یا قراری را که قولش را داده بودند، فراموش می کنند یا کاری را که گفته بودند حتماً انجام می دهند به تعویق می اندازند، یا فراموش می کنند درباره ی چیزی که ما را ناراحت کرده است با ما صحبت کنند.
مردان عزیز:می دانید چه چیزی ما را به راستی ناراحت و عصبانی می کند؟ اینکه مثلاً چنانچه رئیس تان از شما خواسته بود که ظهر در وقت مشخصی در دفتر او حاضر شوید،حتماً این کار را می کنید، هرگز اتفاق نمی افتد که فردا به دفتر او بروید و به او بگویید که "اُه، راستی قرار بود که من به دفتر شما بیایم؟ احتمالاً فراموش کرده ام."این را هم می دانیم که مثلاً اگر به ورزش علاقه مند هستید و برای تماشای مسابقه ی نهایی بلیط گرفته اید، هرگز تاریخ آن را فراموش نمی کنید.مثلاً به دوستان خود نمی گویید که: «مسابقه این هفته بود؟ فکر می کردم ماه بعده!»این را هم مطمئن هستیم که مثلاً چنانچه قرار بود یک سرمایه گذار یک میلیون دلار به شما وام بدهد و از شما می خواست که یک گزارش کار یک صفحه ای از اهداف شغلی خودتان را برای او بنویسید، هرگز به او نمی گفتید:«ببین، حتماً این کارو می کنم، اما نه این هفته!»ولی متأسفانه این دقیقاً همان کاری است که با زن زندگی تان می کنید.
در این اوقات چه احساسی به زن ها دست می دهد؟ این احساس که برای شما مهم نیستیم و چنانچه کارها را مدام تعقیب و پی گیری نکنیم، شما هرگز آن ها را انجام نخواهید داد.این احساس که خواسته ها و احساسات ما هیچ یک از اولویت های شما نیستند، اینکه به گفته ها و نیازهای ما توجهی ندارید و سرانجام این که اصلاً نه به ما اهمیتی می دهید و نه به رابطه مان.
تمامی این ها، احساسات بسیار بدی را در ما تولید می کنند. هنگامی که فراموش کار و غیر قابل اعتماد ظاهر می شوید، ما زن ها تهاجمی تر، خصمانه تر، زورگوتر و نق نقوتر می شویم و بیشتر به گونه ای با شما رفتار می کنیم که گویی شما پسربچه ای هستید و ما مادرتان.همچنین از این نیز می ترسیم که نتوانیم روی شما حساب کنیم لذا احساس ناامنی می کنیم و عصبی می شویم.زیرا می دانیم هیچ گاه نمی توانیم آرامش خیال داشته باشیم و مطمئن باشیم که شما حتماً کارها را انجام خواهید داد. البته هر چه زن این قبیل احساسات و خصوصیات را بیشتر از خود نشان دهد، مرد را بیشتر نسبت به خود سرد خواهد کرد و هر چه مرد نسبت به همسرش سردتر شود، کمتر احساس مسئولیت می کند و بیشتر کارها را به تعویق خواهد انداخت.هرچه کارها بیشتر به تعویق بیافتند، احساس ناامنی زن بیشتر می شود و این سیکل معیوبی است که ایجاد شده است.

راه حل:


مردان عزیز:لطفاً هیچ وقت پشت مارا خالی نکنید. چنانچه دوست ندارید محبور باشید مدام به نامزد/همسرتان همه چیز را گزارش بدهید و احساس می کنید که می خواهید به این دلیل در برابر او شورش کنید، یا صرفاً چیزهایی که برای زن ها مهم هستند برای شما مهم نیستند و به همین دلیل آن ها را نادیده می گیرید یا اینکه فقط تنبلی می کنید و می دانید که سرانجام ما به شما یادآوری خواهیم کرد یا به هردلیل دیگر، اما بدانید که نتیجه همواره یک چیز است: اینکه ما احساس می کنیم مادرتان هستیم همان افسرمافوق شما که باید مدام کارهای تان را زیر نظر بگیریم. نه تنها شما از این رفتار خوش تان نمی آید، بلکه خودمان نیز از آن بیزاریم.
لطفاً قول ها، قرارها، مکالمات و برنامه ریزی های تان را جدی بگیرید. ما آن ها را جدی می گیرم پس شما نیز باید آن ها را جدی بگیرید.به یاد داشته باشید زن ها همواره تمامی جزئیات را در یاد دارند.چنانچه سه هفته پیش چیزی را گفته باشید، باورکنید که ما زن ها همچنان آن را به یاد داریم. حتی اگر چنین ادعا کنید که حادثه یا رویدادی آن را از حافظه شما پاک کرده است.هنگامی که تعهدات خود را در برابر ما همواره به یاد دارید و به آن ها عمل می کنید احساس محبوب بودن، ارزشمند بودن و محترم بودن می کنیم و متقابلاً عشق، ارزش و احترام بیشتری را نیز برای شما قائل خواهیم بود.

10-به او بی توجهی نشان دهید


برای یک زن بسیار مهم است احساس ارزشمند بودن بکند؟ هرگاه به ما زن ها بی توجه هستید بدترین احساسات را در او زنده می کنید. هرگاه به زندگی و نگرانی ما بی تفاوت هستید، از ما نمی پرسید که چه نیازهایی داریم یا متوجه ناراحتی و نگرانی ما نمی شوید و نمی بینید که مثلاً، تنها، خسته، تکیده، بی رمق هستیم یا احساس مطلوب نبودن می کنیم.حس می کنیم نامرئی هستیم، وجود نداریم یا از کوچکترین اهمیتی برای شما برخوردار نیستیم.

11-از افکار واحساسات خود چیزی به او نگویید.


آقایان عزیز: برای زن ها بسیار بسیار مهم است از دنیای درونی شما، افکار، احساسات و فرآیندهای درونی شما در رابطه با زنی که دوستش دارید باخبر باشند.هنگامی که ما را راه نمی دهید، احساس محترم بودن، ارزشمند بودن و مورد اعتماد بودن نمی کنیم.بلکه در عوض وحشت زده می شویم و می ترسیم که مگر چه اتفاقی افتاده است؟ و نگران می شویم که مبادا چیزهایی را از ما مخفی نگه می دارید.نتیجتاً به طرزی شما را زیر فشار می گذاریم.یافته های درونی خود را بیرون بریزید و گرنه از شما تحقیق و بازجویی خواهیم کرد تا نهایتاً بفهمیم که از چه چیزی ناراحت هستید. البته می دانم هیچ یک از این رفتارها برای شما چندان خوش آیند، جالب یا هیجان انگیز نیستند.
نقطه مقابل این که یازده مورد که بدترین احساسات را در زن ها تولید می کنند، چیست؟ متضاد یا به عبارتی نقطه مقابل هر آنچه تا به حال درباره آن صحبت کردیم. مردان عزیز:چنانچه علاقه مندید که امیدوارم تا حالا علاقه مند شده باشید!؟ در زیر لیستی آورده ام که در آن کارهایی را که باید انجام دهید تا نامزد/همسر خود را خوشحال کنید، ذکر کرده ام.
می دانم بسیاری از زن ها این لیست را کپی خواهند کرد و آن را در جایی که شوهرشان هر روز بتواند آن را ببیندـ مثلاً روی یخچال ـ قرار خواهند داد. بسیاری از دختران آن را به نامزد خود E-mail خواهند زد یا خلاقیت های دیگری به خرج خواهند داد تا مرد زندگی شان حتماً آن را بیشتر ببیند. مردان عزیز:لطفاً هرآنچه را که تا به حال آموخته اید، به یاد داشته باشید تا هرگاه نامزد/همسرتان آشکارا از چنین تاکتیک های استفاده کرد از دست او ناراحت یا عصبانی نشوید و از خود واکنش تندی نشان ندهید.زیرا ما فقط سعی داریم متعهد،دوستار و عاشق شما باشیم و از خود ابتکار نشان دهیم! به دلیل آن که احساس کرده ایم احتمالاً به یادآوری نیاز دارید تا مبادا آموزه های تان را از یاد ببرید...!

چگونه بهترین احساسات را در زن ها تولید کنید


1-با ما صحبت کنید
2-به ما گوش کنید و به نیازهای ما اهمیت بدهید.
3-در مقابل ما شورش نکنید، با ما همکاری و تشریک مساعی کنید.
4-به ما اطمینان خاطر و آسایش خیال بدهید.
5-انرژی های احساسی، رمانتیک و نیز جنسی خود را تنها و تنها بر روی ما سرمایه گذاری کنید.
6-با ما مرتبط بمانید، خاموش نشوید و از ما فاصله نگیرید.
7-از ما تعریف، تحسین و تشکر کنید.
8-به طرزی مشخص، واضح و گویا با ما ارتباط برقرار کنید.
9-وقت شناس باشید و همیشه بر سر قول و قرارهای خود بایستید.
10-به ما توجه کنید.
11-رازهای درون، افکار و احساسات تان را با ما در میان بگذارید.


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

آیا بخت بستن یک واقعیت است یا توهم ؟ جواب : شما دوباره به آیه ای که قبلا هم مطرح شد توجه کنید ، می فرماید : « و ما هم بضارین به من احد الا باذن الله » (32) هیچ جادوگری نمی تواند هیچ ضرری به کسی برساند مگر به اذن خدا . پس به این معنی که کسی اراده کند بخت شما را ببندد نداریم ، اما اگر خدا مصلحت دید کسی را تنبیه کند ممکن است آن تنبیه از طریق جادوگری انجام گیرد . هیچ کس با اراده ی خود نمی تواند بخت کسی را ببندد ، اما همین طور که می شود با ضربه ای که بر صورت کسی می زنند او را تنبیه کنند ، همین طور هم بعضی ها را از طریق جادوگر تنبیه می کنند ، تا آدم ها در دل این سختی ، امتحان بدهند . اگر مثلاً شما با یک ماشین سواری تصادف کردید و پایتان شکست ، می گویید خدا این طوری امتحانم کرد . یا اگر کسی پشت سر شما حرف زد که آبروی شما را ببرد ، باز باید متوجه باشید که دارید امتحان می شوید ، زیرا خداوند می فرماید : « ان الله یدافع عن الذین آمنوا » (33) خدا مدافع مومنان است پس اگر کسی بخواهد پشت سر شما حرف بزند و آبروی شما را ببرد نمی تواند ، منتها عمل او ، زمینه ی امتحان شدن شما را فراهم می کند . حال اگر کسی تصمیم بگیرد از طریق جادوگر بخت شما را ببندد ، مثل همان کسی است که تصمیم می گیرد پشت سر شما حرف بزند ، به ظاهر می تواند ، همان طور که او به ظاهر این طرف و آن طرف می رود و پشت سر شما به این و آن بد می گوید . شما هم ممکن است با سادگی تمام بگویید ؛ وای ! آبرویم رفت ، ولی اگر ببینیم دنیا و آبرو و عزت در دست خداست ، با بدگوییهای او توسل شما به خدا زیادتر می شود ، زیرا « و لله العزه و لرسوله و للمومنین و لکن المنافقین لا یعلمون » (34) عزت از خدا و رسول او و مومنین است ولی این نکته را منافقین نمی فهمند . رژیم شاه چقدر تلاش کرد تا در جریان 15 خرداد سال 42 حضرت امام خمینی « قدس سره » را بی آبرو کند ، دروغ برای ایشان ساختند که از « جمال عبدالناصر » رئیس جمهور مصر پول گرفته تا در ایران اغتشاش کند . آیا این کارها نتیجه داد یا اینکه حضرت امام خمینی « قدس سره » آبرومندترین فرد دنیا شدند ؟ بله می شود یک جادوگری به کمک جنی ها یک شیطنتی بکند اما شما با توکل به خدا تمام نقشه های جادوگر و جن را هیچ می گیرید و بدون هیچ عکس العملی به زندگی دینی خود ادامه می دهید ، و در آن صورت آنها هیچ غلطی نمی توانند بکنند . ما چوب بی توکل بودنمان را می خوریم .

گر کسی به ناحق پشت سر شما با تهمت هایی که زد ، بی آبرویی راه انداخت به طوری که در شهر هر کسی شما را ببیند بگوید عجب ؛ این بوده که این کارها را کرده ! حال شما دو کار می توانید بکنید ،یکی اینکه بگویید من دیگر در این شهر نمی توانم زندگی کنم ، آبرویم رفت ، بلند می شوی و به شهر دیگری می روی . این در حالی است که این ذهنیت به دنبال شما است که در شهر خودم آبرویم رفته ، همیشه این سیاهی دنبالتان هست . اما یک وقت می گویی خدایا خودت که بهتر می دانی ، پس خودت مدافع من باش . شما هم در حد وُسع و توان خود ، از خود دفاع می کنی . یک سال نمی گذرد درست برعکس می شود ، آبروی آن کسی که می خواسته آبروی شما را ببرد ، از کف او می رود ، و از آن مهمتر در این جریان حضور خداوند را در زندگی خود احساس می کنی . ولی اگر بد امتحان داده بودی و نقش طرفی که می خواسته آبروی شما را ببرد ، نقشی موثر می پنداشتی ، شما از شهر خوت هم که می رفتی ، باز نقش آن فرد برایت یک نقش موثر باقی می ماند و هرگز از آن طریق به خدا نمی رسیدی . اگر از شهر می رفتی چوب خودت را خورده بودی و نه چوب آن طرف را . برای پیدا کردن چنین بصیرتی به ما فرموده اند سوره های معوذتین ( فلق و ناس ) را بخوانید . می فرماید : « قل اعوذ برب الفلق » ؛ بگو همواره به پروردگاری که سیاهی ها را می شکافد پناه می برم . « قل اعوذ برب الناس » ؛ بگو به پروردگاری که کلیه امور انسان ها به دست اوست پناه می برم . با توجه به این آیات دیگر کسی نمی تواند در روان شما صاحب نقش و اثر باشد . وقتی می گویی : « قل اعوذ برب الناس ، ملک الناس ، اله الناس » ؛ پروردگار و حاکم و معبود انسان ها پناه می بری ، پس دیگر هیچ کس در جان شما کاره ای نیست . درست است که عده ای « النفاثات فی العقد » ؛ هستند و در گره ها و تصمیم ها می دمند ، اما با پناه بردن به خداوند ، هم کار آنها را خنثی میکنی ، هم بهره ی نزدیکی به خداوند نصیب تو می شود . درست است این طرف دارد در غیاب شما ، شما را ضایع می کند ولی اگر با آرامش کامل و در حد توان خود از خود دفاع کنید و بقیه اش را به خدا بسپارید ، درست امتحان داده اید و چند قدم جلو آمده اید و آن سختی برای شما پنجره ی ورود به عالم بهتری می شود .
در روایت قدسی داریم که خداوند می فرماید : « و عزتی و جلالی و مجدی و ارتفاعی علی عرشی لاقطعن امل کل مومل غیری بالیاس و لاکسونه ثوب المذله عندالناس و لانحینه من قربی و لابعدنه من فضلی أ یومل غیری فی الشدائد و الشدائد بیدی و یرجو غیری و یقرع بالفکر باب غیری و بیدی مفاتیح الابواب و هی مغلقه و بابی مفتوح لمن دعانی فمن ذا الذی املنی لنوائبه فقطعته دونها و من ذا الذی رجانی لعظیمه فقطعت رجاء منی جعلت آمال عبادی عندی محفوظه فلم یرضوا بحفظی و ملات سماواتی ممن لایمل من تسبیحی و امرتهم ان لا یغلقوا الابواب بینی و بین عبادی فلم یثقلوا بقولی ألم یعلم [ ان ] من طرقته نائبه من نوائبی انه لا یملک کشفها احد غیری الا من بعد اذنی ـ فما لی اراه لاهیا عنی اعطیته بجودی ما لم یسالنی ثم انتزعته عنه فلم یسالنی رده و سال غیری أ فیرانی ابدا بالعطاء قبل السماله ثم اسال فلا اجیب سائلی أ بخیل انا فیبخلنی عبدی أ و لیس الجود و الکرم لی أ و لیس العفو و الرحمه بیدی أ و لیس انا محل الآمال فمن یقطعها دونی افلا یخشی المومنون ان یوملوا غیری فلو ان اهل سماواتی و اهل ارضی املوا جمیعا ثم اعطیت کل واحد منهم مثل ما امل الجمیع ما انتقص من ملکی مثل عضو ذره و کیف ینقص ملک انا قیمه فیا بؤساً للقانطین من رحمتی و یا بوسا لمن عصانی و لم یراقبنی » (35)
به عزت و جلال و بزرگواری و رفعتم بر عرشم سوگند که آرزوی هر کس را که به غیر من امید بندد ، به نومیدی بدل می کنم . و به او نزد مردم جامه خواری می پوشانم ، و او را از تقرب خود می رانم و از فضلم دور میکنم . آیا او در گرفتاری ها به غیر من آرزو می بندد ، در صورتی که گرفتاری ها به دست من است ؟ و به غیر من امیدوار می شود و در فکر خود در خانه ی جز مرا می کوبد ؟ با آن که کلیدهای همه درهای بسته نزد من است و در خانه ی من برای کسی که مرا بخواند باز است .
کیست که در گرفتاری هایش به من امید بسته و من امیدش را قطع کرده باشم ؟ کیست که در کارهای بزرگش به من امیدوار گشته و من امیدش را از خود بریده باشم ؟ من آرزوهای بندگانم را نزد خود محفوظ داشته و آنها به حفظ و نگهداری من راضی نگشتند ، و آسمان هایم را از کسانی که از تسبیحم خسته نشوند ( فرشتگان ) پر کردم و به آنها دستور دادم که درهای میان من و بندگانم را نبندند . ولی آنها به قول من اعتماد نکردند ، مگر آن بنده نمی داند که چون حادثه ای از حوادث من او را بکوبد ، کسی جز به اذن من آن را از او بر ندارد ، پس چرا از من روی گردان است ؟ من با جود و بخشش خود آنچه را از من نخواسته به او می دهم سپس آن را از او می گیرم ، و او برگشتش را از من نمی خواهد و از غیر من می خواهد ؟ او درباره ی من فکر میکند که ابتدا و پیش از خواستن او عطا می کنم ، ولی چون از من بخواهد به سائل خود جواب نمی گویم ؟ مگر من بخیلم که بنده ام مرا بخیل می داند ؟ مگر هر جود و کرمی از من نیست ؟ مگر عفو و رحمت دست من نیست ؟
مگر من محل آرزوها نیستم ؟ پس چه کسی می تواند آرزوها را پیش از رسیدن به من قطع کند ؟ آیا آنها که به غیر من امید دارند نمی ترسند ؟ اگر همه ی اهل آسمان ها و زمینم به من امید بندند ، و به هر یک از آنها به اندازه ی امیدواری همه دهم ، به قدر عضو مورچه ای از ملکم کاشته نشود ، چگونه کاسته شود از ملکی که من سرپرست او هستم ؟ پس بدا به حال آنها که از رحمتم نومیدند ، و بدا به حال آنها که نافرمانیم کنند و از من پروا نکنند .
وقتی امام خمینی « قدس سره » را به نجف تبعید کردند ، عوامل رژیم شاه شایع کردند که ایشان یک آخوند سیاسی بی سوادی است که چون نمی توانسته است درس بدهد شلوغ کرده است . آنها امید داشتند با این شایعات هیچ کس پای درس حضرت امام « رحمه الله علیه » نرود ، ولی زمانی نگذشت که ایشان از جمله ی آبرودارترین شخصیت های حوزه ی علمیه ی نجف شدند ، چون با امیدواری به لطف خدا ، فقط وظیفه ی خود را انجام دادند . باید متوجه بود در هر حادثه ای می خواهند ما را امتحان کنند ، اگر توانستیم بگوییم ؛ خدایا هر طور تو راضی هستی ما راضی خواهیم بود ، منور به مقام رضا می شویم . خدایا ! هر طور بخواهی ، ما همان را می خواهیم ، می خواهی ما تنها باشیم ، ما هم تنهایی را می خواهیم ، می خواهی بی نام و نشان زندگی کنیم و بمیریم ، ما هم همین را میخواهیم . این نوع رویکرد به مسائل ، شخصیتی از شما می سازد هزار برابر بالاتر از آنکه بخواهید آرزوهای دنیایی تان برآورده شود و برای تحقق آن آرزوها به فالگیر و رمال پناه ببرید و او هم به شما بگوید بخت تان را بسته اند باید پول بدهید تا باز کنم و از این طریق خود را در مقابل پروردگارتان روسیاه کنید .
... ادامه دارد.

پی نوشت‌ها:
 

32) سوره ی بقره ، آیه ی 102
33) سوره ی حج ، آیه ی 38
34) سوره منافقین ، آیه ی 8
35) الکافی ، ج 2 ، ص 67 ، باب التفویض الی الله و التوکل علیه .
 

منبع: کتاب « جایگاه جن ، شیطان و جادوگر در عالم »


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

راه تشخیص خرافه از حقیقت :


بحث در این بود که می توان نسبت به عالم غیب برخورد مثبت کرد همچنان که برخورد منفی نمود و از آن سوء استفاده کرد . عالم غیب ، حقیقت و ملکوت عالم ماده است ، اگر با آن درست برخورد شود می توان تمام اسرار دنیا را از آن فهمید . همان طور که غیب بدن شما نفس یا روح شماست و تمام سازمان دهی و اسرار بدن شما در نفس شما قرار دارد ، به همین جهت ، همین که انسان مرد دیگر تن او هیچ حرکت و فعالیتی ندارد ، نه چشمش می بیند و نه گوشش می شنود چون جنبه ی ملکوتی بدن او دیگر بدن را تدبیر نمی کند . عالم مادی هم مثل بدن ، غیبی دارد که بر اساس آن اداره می شود . (25) حال ما به دو صورت می توانیم با جنبه ی غیبی عالم ارتباط پیدا کنیم . یا از طریق عقل متوجه قواعد آن عالم شویم و بر اساس قواعد و سنن عالم ، با عالم برخورد کنیم ، و یا بر اساس وَهم خود تصوراتی از عالم غیب بسازیم و بر اساس وَهم و خیالات خود با عالم برخورد کنیم . در نگاه اولی به دنیا ، خود را موظف می دانیم با حساب و برنامه در این عالم زندگی کنیم ، ولی در نگاه دوم ، با میل و خیالات خود زندگی می کنیم ، و چون عالم را بر اساس میل و خیالات ما نساخته اند ، چیزی نمی گذرد که در نتیجه گرفتن از کارهایمان ناکام می شویم ، چون عالم با خیالات وَهمیات ما هماهنگی نمی کند .
آری به کمک عقل متوجه قواعد عالم می شویم و از طریق به کارگیری قلب با حقیقت عالم مرتبط می گردیم و می توانیم با آن حقایق انس بگیریم . ابتدا از طریق عقل و استدلال می فهمیم که عالم غیب هست و سپس از طریق قلب و تزکیه های شرعی ، حقایق را می بینیم . ابتدا به کمک عقل به وجود آنچه معتقدیم ، استدلال می کنیم ، تا بین عقاید حقیقی با عقاید خرافی تفکیک کنیم و بدانیم واقعاً چنین حقایقی هست ، سپس به کمک تزکیه می توانیم حجاب های بین قلب و حقایق را مرتفع می نماییم ، و جان ما با آنها انس بگیرد . البته مقصد اصلی ما در این دنیا یافتن آن حقایق و انس گرفتن با آنها است ، کار عقل خبر دادن از وجود حقایق است ، کار عقل مثل آدرس دادن است . وقتی آدرس خانه ی کسی را به شما می دهند یعنی چنین خانه ای هست ، ولی برای پیدا کردن آن باید راه بیفتی . وجود خدا ، ملائکه ، معاد و حقیقت اهل البیت « علیهم السلام» را عقل اثبات می کند ، می فهمد که چنین حقایقی هست ، اما اگر کسی قلبش را تزکیه کند و دستورات شریعت را به قلب برساند ، آنچه را که عقل از آن خبر داده است با چشم قلب می بیند . خیلی فرق است بین « دانایی » و « دارایی » . پس به هر صورت راه ارتباط با غیب از طریق عقل و قلب ممکن است .
عبادات شرعی و ایامی مثل ماه رجب و رمضان و مکان هایی مثل مسجدالحرام و حرم امامان « علیهم السلام» و مساجد ، زمینه هایی اند که جان انسان در آن حالت با حقایق عالم بهتر مرتبط می شود . در اوقاتی مثل ماه رجب و رمضان درهای غیب به قلب انسان باز می شود ، و اگر با این رویکرد به عبادات بنگریم خداوند هم تقاضای ما را بی جواب نمی گذارد و چشم قلب ما را می گشاید . آری اگر تلاش کنید قلب با عالم غیب آشنا می شود .

مراحل آشنایی با عالم غیب :


برای آشنا شدن با عالم غیب چند کار باید انجام داد :
اول کسب معارف صحیح ، اینکه شنیده اید خواب عالم از یک عمر عبادت جاهل نتیجه اش بیشتر است ، به خاطر این است که عالم از طریق معارف صحیح جان خود را به سوی حقایق یقینی سیر می دهد . شما بیش از اینکه مشغول عبادات و ذکر باشید در کسب معارف تلاش کنید تا بفهمید غیب چیست و چه خصوصیاتی دارد . کتاب های علماء بزرگ و تدبر در آیات قرآن و روایات ائمه معصومین « علیهم السلام» عقل و دل را متوجه حقایقی می کند ، و عبادات و ذکر ، وسیله ی انس با آن حقایق است . در روایات ما تاکید می شود ، خداوند این قدر که با عالم صحبت می کند با عابد صحبت نمی کند ، حتی می فرمایند : خواب عالم بهتر از عبادت جاهل است . عالم واقعی هم کسی است که با حقایق عالم مرتبط است .
آری پس از کسب معارف ، و اینکه متوجه شدیم چه حقایقی در عالم هستی ، وجود دارد ، موضوع دومی که به کمک ما می آید « اخلاق » است . بالاخره کبر و حسد و خودخواهی و امثال آنها نمی گذارد قلب ما جلو برود و با غیب آشنا شود . برای پاک شدن از رذائل باید برنامه داشت ، یک مرتبه و با یک تصمیم نمی شود از رذائل اخلاقی آزاد شد . باید کتاب های مهم اخلاقی را مطالعه کرد و از روایات مطرح شده در این امور استفاده نمود تا آرام آرام از ظلمات رذائل اخلاقی درآئیم و حجاب بین ما و عالم غیب بر طرف شود ، و مسلم است تا برنامه ی ائمه معصومین « علیهم السلام» را که خودشان مجسمه ی فضائل اند ، دنبال نکنیم . نتیجه نمی گیریم . اخلاقی که عرض می کنم منظورم دستورات اخلاقی ائمه « علیهم السلام» است در کتاب هایی مثل کتابی که امام خمینی « رحمه الله علیه » تنظیم کرده اند به نام « شرح حدیث جنود عقل و جهل » و یا کتابی که آیت الله بهجت « رحمه الله علیه» توصیه کرده اند و تحت عنوان « جهاد با نفس » ترجمه و چاپ شده است . ایشان می فرمایند : « هر روز سعی کنید یک حدیث از کتاب جهاد نفس وسائل الشیعه را مطالعه کنید و به آن عمل کنید ، بعد از یک سال خواهید دید حتماً عوض شده اید ، مانند داروی که انسان مصرف کند و بعد از مدتی احساس بهبودی می کند » چون روایات با نور بصیرت امامان معصوم « علیهم السلام» مطرح شده و لذا آن نور را به قلب شما منتقل می کند .
در کنار کسب معارف و اخلاق ، آنچه باید رعایت شود « آداب » است ، رعایت حلال و حرام الهی از یک طرف و رعایت دستورات عبادی مثل نماز و رکوع و سجود از طرف دیگر ؛ روح را متوجه عالمی دیگر می کند و در نتیجه انسان اسیر دنیا و حوادث آن نمی شود . بر همین اساس تاکید می کنیم در کنار معارف حقه و اخلاق فاضله ، رعایت حلال و حرام الهی موجب تعادل روح و اتصال آن به حقایق عالم هستی می گردد .
پس از طی مراحل سه گانه ی فوق ، مرحله ی قلبی کردن معارف پیش می آید تا انسان ان شاء الله بتواند با حقایق غیبی مانوس شود و جان او به عالم حقایق منتقل گردد . وقتی شما جهت وضو گرفتن به آب نگاه می کنید و آن را به صورت می زنید و می گویید « اللهم بیض وجهی » ؛ پروردگارا روی مرا سفید کن . نظر به جنبه ی باطنی آب دارید برای سفید کردن باطن خود از گناهان ، پس معلوم است در این وضو گرفتن موضوع انتقال جان از عالم محسوس به عالم غیب مدنظر است و لذا اگر مراحل سه گانه درست طی شود و قلب نیز آماده گردد ، وقتی جهت وضو به آب نگاه می کنید ، به آب مطلق منتقل می شوید که سراسر نور است و عرش الهی بر آن قرار دارد و خداوند در رابطه با آن می فرماید : « و کان عرشه علی الماء » (26) و عرش او بر آب قرار داشت . پس راه ارتباط با عالم غیب را باید برای جان خود برنامه ریزی کنید .

چگونگی کنترل خیال :


فرموده بودید چه کار کنیم خیالاتمان ذهن ما را مشغول نکند و وسوسه ها دست از سر ما بردارد ؟ باید عرض کنم عزیزان ! اشکال کار آن است که ما برای دفع خیالات برنامه ریزی نمی کنیم . اگر با برنامه ریزی سبب شده ، آرام ارام خود را مشغول تفکر و تذکر نماییم ، به جای خیالات و وسوسه ها ، نور معارف بر قلب ما تجلی می کند . آیت الله حسن زاده (حفظه الله ) می فرمودند : « در دوران جوانی حساب کردم اگر ذهن خودم را مشغول نکنم ذهنم مرا مشغول می کند » واقعاً همین طور است که اگر به ذهن برنامه ندهید ، آن با خیالات بی پایه به شما برنامه می دهد . ما مامور به تدبر در قرآن هستیم و به کمک نهج البلاغه و روایات می توانیم ذهن و اندیشه را به پرواز درآوریم . ذهن شما از همان صبح که بلند می شوید شما را مشغول می کند که چه کسی بد است ، چه کسی خوب است ، چی بخور ، کجا برو ، ولی اگر به آن برنامه بدهید آن هم یک برنامه الهی ، آن راه کمالاتی که خودتان می خواهید می کشانید . وقتی متوجه شدید باید معارف خود را قلبی بکنید با همین رویکرد ، ذهن را جهت می دهید . اگر نماز می خوانید با هدف نظر به حق ، قلب را در صحنه می آوردید ، اگر کار و فعالیت مادی دارید ، با هدف خدمت به خلق خدا ، قلب را در صحنه نگه می دارید . در ملاقات شبلی با امام سجاد « علیه السلام»داریم که حضرت در برگشت از حج از او پرسیدند : آیا هنگامی که احرام به تن کردی جامه ی گناه فروگذاردی تا جامه ی طاعت بپوشی ؟ و آنگاه که به میقات وارد شدی ، قصدت ملاقات خدا بود ؟ آنگاه که طواف کردی ، قصدت آن بود که به خدا پناه بری ؟ گفت : نه ، فرمودند : پس حج نگذارده ای . امام سجاد « علیه السلام»به شبلی می خواهند بگویند باید اعمال عبادی ، قلبی شود تا به واقع آن اعمال انجام شده باشد . وقتی ده سال ، بیست سال ، همچنان قلب متوجه حقایق شد ، آرام آرام چشمش باز می شود و با آنها مانوس می گردد و به مقام فرقان و بصیرت می رسد و دیگر آنچنان جذب آن عوالم می شود که خیالات واهی جذبه ندارند که انسان را به خودشان مشغول کنند .

رازهای غیبی شیطانی :


پس راه استفاده از عالم غیب و مانوس شدن با آن عالم همچنان که عرض شد ، مشخص است ، هر چند امکان سوء استفاده از عالم غیب نیز وجود دارد و کافران و شیاطین راه سوء استفاده از آن را برگزیده اند . قرآن در رابطه با این موضوع می فرماید : « و لقد جعلنا فی السماء بروجا و زیناها للناظرین * و حفظناها من کل شیطان رجیم * الا من استرق السمع فاتبعه شهاب مبین » (27) ما در آسمان ، عوامل نمایش آیات الهی و زینت هایی را برای آنهایی که می توانند آن حقایق غیبی را بنگرند قرار دادیم ، و آن زیبایی های معنوی را از هر شیطان رانده شده ای حفظ کردیم تا دست تجاوز او به آن معانی نرسد ، مگر آنکه دزدانه چیزی از آن حقایق بشنود که در آن صورت شهاب آشکاری او را دنبال می کند . (28)
آیات فوق ، موضوع استراق سمع شیاطین را مطرح می کند که می روند از حقایق غیبی آسمان معنا چیزی بگیرند ، که در آن صورت شهاب مبین یعنی انوار روشنگر معنوی ملائکه به دنبال آن مطلب دزدیده شده می آید تا شیاطین را رسوا کند و نگذارد آنها ادعا کنند به حقایق آسمانی راه یافته اند . به عبارت دیگر شیاطین سعی دارند از طریق ارتباط با عالم غیب چیزهایی به دست آوردند و از آنها سوء استفاده کنند .
کفار و شیاطین سخت در تلاش اند تا به رازهای آسمانی دست یابند و آنها را مورد سوء استفاده قرار دهند ولی قرآن می فرماید : « ان الذین کذبوا بآیاتنا و استکبروا عنها لا تفتح لهم ابواب السماء » (29) آنهایی که آیات ما را تکذیب می کنند و در مقابل آنها استکبار می ورزند ، برای آنها درهای آسمان گشوده نمی شود . روشن است که در اینجا منظور از آسمان ، آسمان زمین نیست ، زیرا افراد به این آسمان دست می یابند . از آیه ی فوق روشن می شود که غیر مومنین ، به معنای واقعی نمی توانند از حقایق معنوی بهره مند شوند تا قلب آنها چیزی از آن معانی را کشف کند ، پس عملاً با آنچه شیطان به آنها القاء می کند به سر می برند . آسمان دنیا ، یعنی مقام باطنی دنیا ، مثل « منِ» تن ، که جنبه ی باطنی بدن است . در آیات 16 به بعد سوره حجر که عرض شد: می فرماید ما در آن آسمان ، بروج و عوامل روشنگری گذاشته ایم . بروج آسمان مثل ملائکه اند ، همان طور که عقل در آسمان جان انسان مثل ستاره ی روشنگر عمل می کند . عقل شما برای شما نور است ، من شما آسمان تن شما است و عقل شما ستاره ی درخشان قرار گرفته در آسمان جان شما است . عقلتان که در آسمان تنتان است موجب حفظ تن و جان شما از دشمنان جنی و انسی است . در ادامه می فرماید : « وزیناها للناظرین » ؛ آن برج ها و حقایق معنوی برای کسانی که اهل نظر هستند زینت است ، و انسان را متوجه زیبایی های معنوی عالم وجود می کند . قرآن در رابطه با نظر به باطن عالم می فرماید : « اولم ینظروا فی ملکوت السماوارت و الارض » (30) چرا افراد به ملکوت آسمان ها و زمین نمی نگرند . اگر انسان ها به لطف الهی بتوانند به ملکوت عالم بنگرند می بینند چه غوغایی است . در هر صورت در آیات مورد بحث یعنی آیات 18 ـ 16 سوره ی حجر در ادامه می فرماید : بروج را در آسمان قرار دادیم ، « و حفظناها من کل شیطان رجیم » ؛ و از طریق آن بروج آسمان را از هر شیطان رجیمی حفظ کردیم و در نتیجه آنها نمی توانند در آن نفوذ کنند و از حقایق غیبی آن بهره مند گردند « الا من استرق السمع فاتبعه شهاب مبین » ؛ مگر این که آن شیطان ها در آسمان غیب استراق سمع کنند و مقداری از حقایق آن را بدزدند .
پیغمبر « صلی الله علیه و آله و سلم» و ائمه «علیهم السلام»به عالم غیب نظر می کنند و از آن برای جان خود زینت های معنوی اخذ می کنند ، شیاطین هم می رودند گوش می نشینند تا خبرهایی را از عالم غیب بدزدند . (31) خبرهای دزدیده شده ی ناقص ، همان هایی است که شیاطین در اختیار جادوگرها و کاهنان قرار می دهند تا آنها حوادث آینده را پیش گویی کنند ، و چون از عالم غیب است به ظاهر درست در می آید ولی چون دزدی است ، بی برکت و نیمه کاره است .
در همین رابطه در ادامه می فرماید : « فاتبعه شهاب مبین » ؛ یعنی یک نور روشنگر و رسواکننده ای از طرف ملائکه آن خبر دزدیده شده را دنبال می کند ، در نتیجه بی ثمری آن معلوم می شود و جادوگر رسوا می گردد .
در رجوع به جادوگران دو چیز را فراموش نکنید . اولاً : خبری که می دهند نیمه کاره است . ثانیاً : چیزی نمی گذرد که پوچی و بی ثمری آن روشن می شود . اگر کمی به آیات فوق توجه فرمایید نکات ارزشمندی در اختیارتان می گذارد . قرآن می فرماید بله جادوگر و کاهن از غیب خبر می دهند ، اما خبرشان را از جن و شیطان گرفته اند و خبر آنها خبر دزدی است و پشت سر آن خبر ، شهاب ملائکه می آید و نمی گذارند آب خوش از گلوی آنها پایین برود . نه خود جادوگر از آن خبرها نتیجه ی واقعی می گیرد ، و نه آن کس که می رود به نزد آنها به چیزی می رسد . این نوع کارها را سوء استفاده از عالم غیب گویند .
وقتی نزد کاهن یا جادوگری می روی می بینی چقدر خبرهای عجیبی می دهد و پس از مدتی به ظاهر همه ی آنها درست در می آید ، به خود می گویی بهتر است اسلام و روحانیت را رها کنم و دنبال اینها بروم ، غافل از اینکه در نهایت هیچ نتیجه ای به دست نمی آوری و همه ی فرصت ها را هم از دست می دهی . مثل تاجری که به ظاهر درآمد خوبی دارد ولی نتیجه ی کارش که باید زندگی خوبی برایش پیش بیاورد او را با ناکامی رو به رو می کند .
... ادامه دارد.

پی نوشت‌ها:


25) در این رابطه قرآن در آیه ی 21 سوره ی حجر می فرماید : « همه چیز این عالم وجود غیبی و خزینه ای نزد خدا دارد که چهره ی محدود و معلومی از آن حقیقت غیبی نازل شده و اشیاء مادی را تشکیل داده است » .
26) سوره ی هود ، آیه ی 7
27) سوره ی حجر ، آیات 18 تا 16
28) در رابطه با آسمان و اینکه در کجا به معنی آسمان بالای سر ما است و در کجا به معنی آسمان معنویت است ، به شرح سوره ی « ق » ـ اصغر طاهرزاده ـ مراجعه فرمائید .
29) سوره ی اعراف ، آیه ی 40
30) سوره ی اعراف ، آیه ی 185
31) در آیه ی 9 سوره ی جن می فرماید : « و انا کنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن یستمع الان یجد له شهاباً رصدا » ؛ در آسمان برای شنیدن به کمین می نشستیم اما اکنون هر که بخواهد به گوش بنشیند ، شهاب هایی را می یابد که در کمین او هستند .


منبع: کتاب « جایگاه جن ، شیطان و جادوگر در عالم »


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

سحر و بی نتیجه بودن آن :


در جواب این سوال که چرا سحر حرام است ، عرض می کنم سحر یک نوع جهت گیری به طرف عوامل غیرالهی است و لذا هم فعل ساحر حرام است ، هم فعل آن کس که نزد ساحر می رود . حتی از ظاهر آیات بر می آید که سحر از مشروب خوردن و قمار کردن بدتر است . و چون در سحر جهت ساحر و شخصی که به ساحر رجوع می کند ، غیر الهی است به هیچ نتیجه ای نخواهند رسید . زیرا قرآن می فرماید : « و لا یفلح الساحر حیث اتی » (14) ساحر هیچ وقت نه رستگار می شود و نه نتیجه می گیرد و نه نتیجه می دهد ، هر جا بیاید . چون آن ساحرانی هم که حرفه ای هستند با ضعیف ترین و پست ترین جنیان ارتباط دارند ، جنینان فهمیده و عاقل هیچ وقت به جادوگران اعتنا نمی کنند . مگر آدم های ضعیف و نفهم در بین انسان ها کاری می توانند بکنند که جنیان نفهم بتوانند کاری بکنند ؟ در دنیای خودمان آدم های سودجو و خودخواه می توانند به آدم های ساده و ضعیف و بی دین زور بگویند . در رابطه با جن ها هم آنهایی که ساده تر و ترسو هستند به تسخیر جادوگران در می آیند ، آنهایی که می شود با حیله و تهدید در اختیار گرفت . خود جن ها هم از این تسخیرها که به دست جادوگران انجام می شود ناراحتند ، مثل آدم هایی که از دست ارباب خود ناراحت اند ولی توان و هنر مخالفت ندارند ، لذا جنیان تسخیر شده اگر در فرصتی توانستند به خود جادوگران ضربه بزنند حتما می زنند . آقای ایوبی قائنی در کتاب « سفینه الصادقین » قضیه ای را نقل می کنند از فردی که چند جن در اختیار داشت و از این طریق بقیه را مورد آزار و اذیت قرار می داد و در یک غافلگیری همان جن ها او را خفه کردند .
باید متوجه بود که همه ی ما در معرض امتحان هستیم و لذا در مشکلاتی قرار می گیریم تا معلوم شود در مشکلات و مصیبت ها به کجا رجوع کنیم ، پس از مدتی مشکلات می روند ، حال اگر به غیر خدا رجوع کرده باشیم در این امتحان رو سیاه می شویم ، همان طور که رضا خان و صدام آمدند و رفتند و روسیاه شدند و عده ای مثل مرحوم مدرس « رحمه الله علیه» و حضرت امام خمینی « رحمه الله علیه» تحت تاثیر قلدری آنها قرار نگرفتند و روسفید شدند ، ولی عده ای هم به همان پناه بردند و روسیاه شدند ، در سایر امور هم قضیه از همین قرار است .
عده ای در مشکلات به فالگیر پناه می برند و به ظاهر هم کارشان درست می شود ، غافل از اینکه علت رفع مشکل آنها به آن جهت بود که مدت امتحانشان به سر آمد ، اما با رجوع به فالگیر و جادوگر در رویارویی با آن مشکلات ، روسیاه شدند . مگر می شود از طریق حرام کسی به نتیجه برسد ؟ مثل شاه که به نتیجه نرسید ، شاه ساواک درست کرد تا جوانان ما را شکنجه کند و آنها را از جلو راه خود بردارد . ولی با این کار سرنوشت خود را بدتر کرد و روز به روز خود را به سقوط نزدیک تر نمود .
آیه ای که عرض شد روشن می کند که ساحر هیچ موقع و در هیچ شرایطی نه برای خودش می تواند کاری بکند و نه برای بقیه .

جایگاه چشم زخم :


پرسیده اید آیا چشم زخم تاثیر دارد ؟ بله چشم زخم تاثیر دارد ، قرآن هم به آن اشاره دارد و می فرماید : « و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون * و ما هو الا ذکر للعالمین » (15) محققاً آنها که کافر شدند وقتی قرآن را شنیدند نزدیک شد با چشم های خود تو را به زمین بیندازند و گفتند او دیوانه است ـ در حالی که این حرف ها همه از شدت خشمشان بود ـ و قرآن چیزی جز ذکر الهی برای عالمیان نیست . رسول خدا « صلی الله علیه و آله و سلم» در تفسیر آیه ی فوق فرمودند : « چشم زخم ، حق است » (16) نیز می فرماید : « ان العین لتدخل الرجل القبر و تدخل الجمل القدر » (17) چشم زخم ؛ مرد سالم را در قبر و شتر سالم را در دیگ می کند .
حالا بر شخصیتی مثل پیامبر « صلی الله علیه و آله و سلم» اثر نمی کند بحث دیگری است . مگر می شود روح قدرتمند رسول خدا « صلی الله علیه و آله و سلم » تحت تاثیر روح های تنگ قرار گیرد ؟ آری روح ها می توانند بر همدیگر تاثیر گذارند ولی شرطش آن است که روح ها از همدیگر تاثیرپذیر باشند .
در موضوع چشم زخم قضیه از این قرار است که بعضی از روح ها در عین تنگ نظری ، در تمرکز روی موضوعی رشد کرده اند ، همان طور که بعضی از روح ها در عین وسعت ، در تمرکز روی موضوعی رشد کرده اند .
اینکه می فرمایند : نگاه به صورت مقدس امیرالمومنین « علیه السلام»ثواب دارد ، به جهت بهره مندی از روح متعالی آن حضرت است . چون روحی که پشت این صورت قرار دارد آن قدر با برکت و نسبت به بقیه دلسوز و مهربان می باشد که انسان با نظر به آن حضرت از آن روح متاثر می شود . یا اینکه می گویند به دیدن ارحام بروید تا روحتان تغذیه شود ، چون ارحام نظر لطف به ما می کنند و روحمان وسعت می یابد . ائمه « علیهم السلام » که جای خود دارد ، حتی علمایی که روی خود زحمت کشیده اند می توانند آنچنان روح انسان را تحت تاثیر قرار دهند که میل او تغییر کند . یکی از رفقای خوب ما می گفت دلم می خواست از یک سلسله افکار راحت شوم ولی زورم به خودم نمی رسید ، خدمت یکی از علماء رفتم و عرض کردم حاج آقا شما به من بفرمائید این افکار را از ذهنم دور بریزم . آن عالم قضیه دستش بود به من دستور دادند که دیگر آن طور فکر نکنید و آن افکار را دور بریزید . رفیق ما می فرمود بعد از آن دیگر آن فکرها از ذهنم رفت . آری تاثیر افکار بر افکار یک واقعیت است ولی اکثر آنهایی که دنبال فالگیر و رمال و احضار روح می روند تاوان جدا شدن از روح اولیاء و علماء ربانی را می دهند . از منبر و مسجد و روحانی جدا شدن آرام آرام کار را به رجوع به فالگیر ، رمال و جادوگر و شیطان می کشاند . روح انسان طوری است که نیاز دارد با بقیه ارتباط برقرار کند ، حتی در سیر و سلوک این قدر که ارتباط با استاد موثر است کتاب موثر نیست ، کتاب در مرتبه دوم است ، چون تاثیر جنبه های روحانی استاد واقعی سرعت سیر را بیشتر می کند .
همان طور که روح های پاک می توانند از خود انوار معنوی القاء کنند و عزم ها را در توجه به معنویات زیاد نمایند و در نتیجه انسان قدرت تمرکز در مسائل توحیدی نصیبش شود ، بعضی از روح ها چون در مسائل پست متمرکز شده اند ، می توانند روح افراد را تحت تاثیر تنگ نظری خود قرار دهند و در نتیجه بدن انسان چون تحت تاثیر روح است ، آسیب ببیند . شاید طرف خودش نداند که حسود است ولی وقتی امکاناتی را در زندگی شما دید نمی تواند تحمل کند ، روحی که شدیداً به حسادتش میدان بدهد به طوری که سختش باشد که مثلاً شما عینک خود را عوض کرده اید ، به عینک که نگاه می کند ، شرایط از بین رفتن آن پیش می آید ، یا می شکند و یا گم می شود و ... ، این روح مثل یک مرتاض شده است که سال ها روح خود را روی موضوعی متمرکز کرده ، با این فرق که روح خودت را در توجه به افراد متمرکز کرده اند و در اثر آن تمرکز و آن حسادت در برخورد با دیگران ـ حتی ناخودآگاه ـ بر روح افراد تاثیر می گذارند به طوری که جسم آنها هم تحت تاثیر قرار می گیرد ، و یا روح آنها به سوی جهتی سیر می کند که موجب هلاکتشان می شود . به همین جهت به ما فرموده اند امکانات خود را خیلی به نمایش نگذارید .
امیرالمومنین « علیه السلام » از دوران کودکی مکرر پیش می آمد که چشم هایشان درد می گرفت . به طوری که ایشان در جنگ خیبر در آن شبی که فردایش خیبر را فتح کردند ، آنقدر چشم شان درد می کرده است که وقتی پیامبر « صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند ؛ فردا پرچم را به کسی می دهم که کرار است و فرار نیست . اصحاب می گویند به همه کس فکر می کردیم به غیر از امیرالمومنین « علیه السلام ». پیامبر « صلی الله علیه و آله و سلم » آب دهان مبارکشان را بر چشمان امیرالمومنین « علیه السلام » مالیدند . حضرت علی « علیه السلام » می فرمایند : دیگر برای همیشه چشمانم خوب شد . چون رسول خدا « صلی الله علیه و آله و سلم » با این عمل امیرالمومنین « علیه السلام » را تحت تاثیر روح خود قرار دادند . در خاطرات آیت الله بروجردی داریم که ایشان در دوره ی میانسالی چشمشان ضعیف می شود و خیلی غصه می خورند که مطالعه و تحقیقاتشان مختل شده است ، می گویند در بین دسته عزاداران امام حسین « علیه السلام » که گِل روی سرشان مالیده بودند یک کمی از آن گِل ها را به چشمانم مالیدم و تا سن 80 سالگی دیگر نیازی به عینک نداشتند . چون از طریق گِل های سر عزاداران سید الشهداء « علیه السلام » به نور آن حضرت متصل شدند و روحشان تحت تاثیر نور حضرت سیدالشهداء « علیه السلام »، به نحو بهتری قدرت تدبیر بدنشان را پیدا کرد .
عرضم این بود ؛ روحی که بیست سال است حسادتش را مدام رشد داده است آنقدر در تنگ نظری رشد کرده که وقتی به شما نگاه می کند جسم و روح شما تاثیر می گذارد .
در مورد میدان عمل انسانی که قدرت چشم زخم زدن دارد موضوع بر همان اساسی است که خداوند در مورد ساحران فرمود که : « و ما هم بضارین به من احد الا باذن الله » (18) آنها نمی توانند به احدی ضرر برسانند مگر به اذن خدا . همان طور که شما از دیگر عوامل ممکن است به اذن الهی ضربه بخورید ، چشم زخم هم از آن عوامل است ، زمینه ی تاثیر در شما باید فراهم باشد ، مثل سرماخوردگی که زمینه ی تاثیر ویروس آن در شما باید باشد ، و یا مثل فریب خوردن از افراد که با تحریک خیال انسان را فریب می دهند . ریشه ی تمام این تاثیرات ، در تاثیرپذیری روح در خود انسان است . کسی که توکلش به خدا کم است بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرد و به اسباب های دنیایی امیدوار می شود . روحی که با خدای واحد به نحو مطلوب مرتبط نیست ، جهت روحش در آرزوهای دنیایی پراکنده است و لذا عزم واحد ندارد و جهت روحش به همان اندازه ضعیف می شود و تحت تاثیر روح فردی قرار می گیرد که قدرت چشم زخم دارد .
مگر می شود هم چشم زخم نخوری و سحر و جادو بر تو اثر نکند و هم سجده و رکوع طولانی نداشته باشید؟ اکثر مردمی که به نحو مطلوب به عبادت نمی پردازند عموماً از شیطان بازی می خورند ، حال یا جادوگران بازیشان می دهد یا خیالاتشان تحت تاثیر تبلیغات قرار می گیرد ، فرق نمی کند ، اگر برایت جادو هم نکنند ، هزار جور دیگر جادو شده ای ، نجات از این خطرات را باید رکوع و سجود حل کنیم . مگر این خانمی که الان موهایش را بیرون گذاشته و به خیابان آمده سحر نشده است و سرنوشتی بس خطرناک تر از آن که برایش جادو کرده اند ، ندارد ؟ این را هم شیطان سحر کرده است ، منتها نه از طریق جادوگر ، از طریق تبلیغات دنیای کفر . ریشه ی تاثیر هر دو هم در بیرون آمدن از بندگی خدا و در بی توکلی و بی ایمانی است . شیطان او را یک طور ، مرا یک طور دیگر ، شما را هم به نحوی دیگر سحر کرده است ، جدایی از شیطان با پناه بردن به خدا ممکن است . از طریق بندگی پروردگار است که می شود با نور خدا مسئله را حل کنید .
اینکه روح ها چنین تاثیراتی را دارند به خودی خود میتواند خوب باشد ، مثل همه چیزهای دنیا . آب به خودی خود خوب است ، اما همان آب اگر در مسیر درستی قرار نگیرد سیل می شود ، ما باید مواظب باشیم خود را در مسیر سیل قرار ندهیم . همان طور اگر افرادی توانایی چشم زدن داشته باشند ، مثل هر صفتی که باید اصلاح کرد، باید خود را اصلاح کنند ، و گر نه خودشان ضرر می کنند ، خواه به بنده یا شما بد کنند یا نکنند ، آنها نیستند که در زندگی من و شما نقش دارند ، ما هستیم که باید با اصلاح خود تاثیر چشم زدن آنها را به صفر برسانم . شیطان نه تنها به آدم های خوب ضرر نمی رساند ، بلکه در خوبی آنها هم نقش دارد ، چون آنها را دائم وسوسه کرد و آنان با پناه بردن به خدا و عبادات الهی توکلشان زیاد شد و رشد کردند . یکی از عرفا می گوید : « خدایا دستت درد نکند با این شیطانت » دقت بفرمائید نمی گوید دست شیطان درد نکند ، می گوید دست خدا درد نکند که با ایجاد زمینه ی وسوسه ی شیطان از یک طرف و الهام ملائکه از طرف دیگر ، بنده پروری کرد .
... ادامه دارد.

پی نوشت‌ها:


14) سوره ی طه ، آیه ی 69
15) سوره ی قلم ، آیات 51 و 52
16) المیزان ، ذیل آیه ی فوق در بحث روایات
17) جامع الاخبار ، ص 157
18) سوره ی بقره ، آیه ی 102


منبع: کتاب « جایگاه جن ، شیطان و جادوگر در عالم »


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

درجه ی وجودی جنیان :


جنی ها به عنوان موجودات مختار ، هم صنف خوب دارند و هم صنف بد . اما چه خوب و چه بد ، از نظر درجه ی وجودی ، نسبت به انسان در درجه ی وجودی پایین تری هستند و اگر کسی بخواهد با آنها ارتباط برقرار کند باید پایین بیاید . به همین جهت در سوره ی جن مشخص است که رسول خدا « صلی الله علیه و آله و سلم» مستقیماً با جنیان ارتباط برقرار نکردند بلکه خداوند به پیامبر « صلی الله علیه و آله و سلم» خبر میدهد و می فرماید : « قل اوجی الی انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرانا عجبا * یهدی الی الرشد فامنا به ولن نشرک بربنا احدا» (7)
ای پیامبر ! بگو به من وحی شده است که تنی چند از جنیان گوش فرا داشتند و گفتند راستی ما قرآنی شگفت آور شنیدیم که به راه راست هدایت می کند پس به آن ایمان آوردیم و هرگز کسی را شریک پروردگارمان قرار نخواهیم داد .
با این وصف ، جادوگران با بدترین جنیان و شروریان آنها ارتباط برقرار میکنند . قرآن در مورد جنس شیطان و شخصیت او می فرماید :
« و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربه ، افتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی و هم لکم عدو ، بئس للظالمین بدلا » (8) و یاد کن هنگامی را که به فرشتگان گفتیم آدم را سجده کنید پس همه جز ابلیس سجده کردند ، او از گروه جن بود ، پس از فرمان پروردگارش سرپیچید . آیا با این حال او و نسلش را به جای من دوستان خود می گیرید و حال آنکه آنها دشمن شمایند و چه بد جانشینانی برای ستمگرانند .
آیه ی فوق می فرماید : اولاً : شیطان از جنس جنیان است ، با توانایی های خاصی که جنیان دارند . ثانیاً : از امر بندگی پروردگارش سر باز زده است .
چون شیطان جادوگران را مال خودش می داند ، در راستای هدف فاسدی که آنها دارند کمکشان می کند . البته دو نوع جادوگر داریم : جادوگران قلابی که به واقع جادوگر نیستند و بیشتر با حدسیات کار می کنند و خیالاتی را به افرادی که به آنها رجوع می کنند القاء می نمایند و آنها هم از سر سادگی می پذیرند . ولی بعضی از جادوگران به کمک شیاطین کارهایی از دستشان بر می آید ، قرآن در رابطه با جادوگران نوع دوم می فرماید : « و اتبعوا ما تتلوا الشیاطین علی ملک سلیمان و ما کفر سلیمان و لکن الشیاطین کفروا ، یعلمون الناس السحر ، و ما انزل علی الملکین ببابل هاروت و ماروت و ما یعلمان من احد حتی یقولا انما نحن فتنه فلا تکفر فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء و زوجه و ما هم بضارین به من احد الا باذن الله و یتعلمون ما یضرهم و لا ینفعهم و لقد علموا لمن اشتراه ما له فی الاخره من خلاق و لبئس ما شروا به انفسهم لو کانوا یعلمون » (9) و یهودیان آنچه را که شیطان در رابطه با سلطنت سلیمان گفتند ، پیروی کردند ، در حالی که سلیمان کفر نورزید لیکن آن شیطان ها به کفر گراییدند که به مردم سحر می آموختند و نیز از آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود پیروی کردند با اینکه آن دو فرشته هیچ کس را تعلیم سحر نمی کردند مگر آنکه قبلاً به او می گفتند ما وسیله ی آزمایشی برای شما هستیم پس زنهار کافر نشوی ولی آنها از آن دو فرشته چیزهایی می آموختند که به وسیله ی آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند ، هر چند بدون اذن خدا نمی توانستند به وسیله ی سحر به احدی زیان برسانند . و خلاصه چیزی می آموختند که برایشان زیان داشت و سودی بدیشان نمی رسانید و قطعاً یهودیان دریافته بودند که هر کس خریدار این متاع باشد در آخرت بهره ای ندارد ، وه که چه بد بود آنچه به جان خریدند اگر می دانستند .
بحث مفصل این آیه را به بعد موکول می کنیم ، ولی عنایت بفرمایید که خداوند در آیه ی فوق می فرماید : شیاطین به مردم سحر می آموزند . پس موضوع نقش شیاطین در آموزش سحر به جادوگران واقعی چیزی است که قرآن نیز به آن اشاره کرده است .

جنیان و سرعت انتقال اشیاء :


قران می فرماید : وقتی هدهد برای حضرت سلیمان « علیه السلام » خبر آورد که یک خانمی با این خصوصیات در قوم سبا هست ، حضرت فرمودند چه کسی می تواند تخت او را اینجا بیاورد ؟ دو کس بلند شدند یکی عفریت جن و دیگری جناب حضرت عاصف بن برخیا . عفریت یعنی شرور ، معلوم است یکی از جنیان شرور در خدمت حضرت بوده و حضرت او را اسیر کرده بودند و از این طریق نقش ایمان را در اسیر کردن جنیان شرور به ما می نمایانند . آیا شیاطین باید سر به سر ما بگذارند یا ما باید کاری کنیم که آنها تحت قدرت ما باشند ؟ قرآن می فرماید : « قال عفریت من الجن انا آتیک به قبل ان تقوم من مقامک و انی علیه لقوی امین » (10) عفریت جن گفت : من می توانم تخت آن خانم را قبل از آنکه از جایتان بلند شوید و جلسه تمام شود بیاورم ، پس معلوم می شود جنینان چنین توانی دارند ، منتها توانایی های آنها در زمان انجام می گیرد و به همین جهت گفت : قبل از اینکه جلسه تان تمام شود آن تخت را می آورم . در حالی که عاصف بن برخیا عرض کرد قبل از آنکه چشمت به هم بخورد می آورم . یعنی کار عاصف در بی زمان و در عالمی فوق عالم ماده صورت می گیرد . عرض بنده آن است که این آیه نشان می دهد جنیان می توانند با سرعت زیاد چیزی را جا به جا کنند . حتماً شنیده اید که گاهی می گویند چیزهایمان که گم شده ، جنی ها برده اند ، دروغ نیست ، البته بعضی ها خودشان یادشان می رود چیزهایشان را کجا گذاشته اند ، بی خودی گردن جنی ها می گذارند اما بالاخره جنی ها می توانند این کار را بکنند .
اخیراً خواهری فریب خانمی را خورده بود که کارهای غیرعادی انجام می داد و به او گفته بود می خواهم شما را با امام زمان (عج) آشنا کنم ، او را به جمکران می برد و می گفت به من دستور داده اند باید با پای برهنه دور مسجد جمکران بدویم . این خانم می گفت در مسیری که از اصفهان به طرف قم می رفتیم یک مرتبه همان طور که پهلوی من نشسته بود لباسش عوض شد . بنده عرض کردم این با جنی ها ارتباط دارد . ابتدا نمی پذیرفت و این کارها را حمل بر کرامت می کرد ، می گفت مثلاً همان طور که داخل اتاق ایستاده یک دفعه چادرش عوض می شود ، یا برای ما میوه تازه می آوردند که مثلش در بازار نیست . می گفت : کفش هایمان گم شد ، بعد از چند روزگفت : کفش ها زیر مبل خانه مادرتان است . بنده بر اساس همان کاری که عفریت جن انجام داده عرض کردم این با جنیان ارتباط دارد و هیچ کرامتی هم در کار نیست، به او بی محلی کنید و گر نه پای جنیان را خودتان در زندگی تان باز می کنید. جادوگران واقعی با ریاضت های سخت ، پدر خود را در می آورند تا با جنینان مرتبط شوند تا آنها خبرهایی نیمه کاره و به درد نخور را برای آنها بیاورند و شما را به خودشان مشغول کنند . شما از خود نمی پرسید اگر این جادوگران کاری می توانستند بکنند ، چرا اول برای خودشان نمی کردند ، چرا اکثر آنها فقیر و بدبخت اند ؟
با دقت در آیه ی 102 سوره ی بقره که عرض شد در مورد جادوگران می فرماید : « و ما هم بضارین به من احد » ؛ آنها هرگز نمی توانند ضرر بزنند « الا باذن الله » مگر اینکه خدا بخواهد . زیرا این سنت خداست که آدم های نادان تنبیه شوند . حال سنت تنبیه آدم نادان صورت های مختلف دارد ، یک صورتش اینکه ماشین به او می زند ، یا دزد اموال او را می برد . یکی از صورت های تنبیه خدا این است که با مسئول اداره اش درگیر می شود و او حقوقش را کم می کند ، یکی هم اینکه از طریق جادوگران ضربه می خورد . پس یکی از راه هایی که خدا آدم ها را تنبیه می کند از طریق جادوگر است ، نه اینکه جادوگر همه کاره است و هر کاری خواست می تواند بکند . مگر دزد همه کاره است ، چرا دزد به دلش می افتد این ماشین را ببرد ، چرا ماشین دیگری را نمی برد ؟ اینها همه روی حساب است و همه در مسیری که خداوند اذن بدهد انجام می شود ، و اذن خدا هم بی حکمت نیست . شما می بینید این ماشین جلوی فلانی که رسید ترمزش برید . بنده در موردی که در فکر بودم این بنده خدا چه طوری از موقعیتی که برای خود ایجاد کرده نجات پیدا می کند ، خبردار شدم تصادف کرده است ، چون فهمیدم خداوند در عین تنبیهی که به او کرده شرایط نجات او را از آن موقعیت فراهم نموده است خیلی خوشحال شدم . آن تصادف ؛ ظاهرش تصادف بود ولی باطنش تنبیه خداوند بود و به اذن او هم انجام شد . حالا آن راننده چه کاره است که باید سبب این تصادف شود و از آن طریق تنبیه شود ، آن هم حکمت خاص خود را دارد . زیرا بالاخره دنیا آنچنان است که « و ما تسقط من ورقه الا یعلهما » (11) یک برگ فرو نمی افتد مگر آنکه خدا از آن آگاه است .
پس یکی از راه هایی که خداوند برای بعضی ها به عنوان تنبیه قرار داد از طریق جادوگران و جنیان است . البته اینها آزاد نیستند که بتوانند هر بلایی سر هر کس بیاورند ، درست است قدرت ما به جنینان نمی رسد ، اما قدرت خدا به آنها می رسد . پس نباید خودمان را در مقابل قدرت جادوگران دسته بسته بدانیم و فکر کنیم خداوند سرنوشت ما را در دست آنها قرار می دهد . یکی بگوید نکند فلانی دارد برای من جادو می کند ، مگر دست خودش است ! اگر خدا مصلحت بداند و زمینه را ما با بی ایمانی خود فراهم کرده باشیم ، طبق مصلحت الهی ، خداوند از آن طریق ما را تنبیه می کند ، راه نجات هم برگشت به بندگی خدا است و راضی بودن به آنچه خداوند برای ما مقدر کرده است . اگر بنا نیست خدا مرا تنبیه کند ، هیچ جادوگری نمی تواند کاری بکند ، خودتان شنیده اید که جادوگران می گویند فلانی ضد جادو است . نه ، او ضد جادو نیست ، به جادوگران باید گفت : شما فکر می کنید آنجایی که جادو می کنید ، جادو بود که اثر کرد ما خودمان با آرزوهای دنیایی زمینه ی تاثیر جادوی شما را فراهم کردیم .
آری خداوند می فرماید : شیطان و قبیله ی او شما را می بینند و شما آنها را نمی بینید ؛ « ... انه یراکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم ... » (12) ولی با اینکه می فرماید آنها شما را می بینند ، در جای دیگر ما را متوجه می کنند نه تنها وسعت دید آنها محدود است و به عمق عقل ها و قلب ها دسترسی ندارند ، حتی به حریم مادی اولیاء الهی نیز نمی توانند وارد شوند . قرآن می فرماید : « فلما قضینا علیه الموت ما دلهم علی موته الا دابه الارض تاکل منساته فلما خر تبینت الجن ان لو کانوا یعلمون الغیب ما لبثوا فی العذاب المهین » (13) پس چون مرگ را بر سلیمان مقرر داشتیم جز موریانه که عصای او را به تدریج می خورد افراد را از مرگ او آگاه نگردانید ، پس چون [ سلیمان ] فرو افتاد برای جنینان روشن گردید که اگر غیب می دانستند در آن عذاب خفت آور باقی نمی ماندند .
از آیه ی فوق بر می آید که اگر ما اجازه ی ورود به جنینان ندهیم از بسیاری از احوالات و افکار ما غافل اند و می توان با وارد شدن در قلعه ی شریعت الهی از تیررس حیله های آنها به دور بود . این طور نیست که فکر کنیم حال که آنها را می بینند و ما آنها را نمی بینیم آنها اجازه داشته باشند به راحتی وارد حریم شخصی ما شوند و با ما مقابله نمایند .
جالب است که جنیان طبق آیه ی فوق اقرار می کنند که : « لو کانوا یعلمون الغیب ما لبثوا فی العذاب المهین » اگر از غیب آگاهی داشتیم در عذاب خوار کننده گرفتار نمی ماندیم . این می رساند که اولا ً : اینها جنیان شروری بوده اند که حضرت سلیمان « علیه السلام»آنها را در اسارت خود درآورده بودند . ثانیاً : با همه ی زرنگی که داشته اند نفهمیدند حضرت سلیمان « علیه السلام»رحلت کرده اند .
لازم است در رابطه با نقش جادوگران ، سخن خدا را یک اصل بگیریم که می فرماید : « و ما هم بضارین به من احد الا باذن الله » هیچ جادوگری ، هیچ ضرری به کسی نمی تواند برساند ، مگر به اذن خدا . پس اشکال در ما است که زمینه ی تاثیر شیطان را در خود فراهم می کنیم .
... ادامه دارد.

پی نوشت‌ها:


7) سوره ی جن ، آیات 1 و 2
8) سوره ی کهف ، آیه / 50
9) سوره ی بقره ، آیه ی / 102
10) سوره ی نمل ، آیه ی / 39
11) سوره ی انعام ، آیه ی / 59
12) سوره ی اعراف ، آیه ی / 27
13) سوره ی سبا ، آیه ی / 14


منبع: کتاب « جایگاه جن ، شیطان و جادوگر در عالم »


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

پرخاشگری در زنان
نویسنده: سرور اسفندیار
چیستی پرخاشگری
پرخاشگر بودن به معنی حمایت از خود به شیوه‌ای است که در آن به حقوق دیگران تجاوز می‌شود.
رفتار پرخاشگرانه به صورت معمول تنبیه‌گرانه، خصمانه، سرزنش‌آمیز و تحکم‌جویانه است. و می‌تواند تهدید، توهین و حتی تنبیه بدنی را شامل شود حتی لبخند تمسخرآمیز، عبارت طعنه‌آمیز غیبت و ... نیز نوعی پرخاشگری است.
همچنین می‌توان گفت: پرخاشگری، رفتاری است که با قصد صدمه رساندن جسمی یا روحی به فرد دیگر یا نابود کردن دارایی افراد صورت می‌گیرد و عمدتاً پرخاشگری‌های کوچک عامل درگیری و منازعات بزرگ می‌شود که در نهایت به ارتکاب جرم می‌انجامد. شناخته شده‌ترین نوع پرخاشگری، پرخاشگری خشمگینانه است که عموماً با علایمی از برانگیختگی هیجانی همراه خواهد بود.
وقتی رفتار انسان خودخواهانه یا به شیوه‌ای که مستلزم تجاوز به حقوق دیگران است باشد، در واقع به جای عمل به شیوه سازنده و تقویت رفتار مثبت، مخرب و پرخاشگرانه عمل شده است.
در برخی انسان‌ها یک احساس نارضایتی درونی از اجتماع و محیط اطراف وجود دارد و زنان نیز مستثنی از این اصل نیستند. افزون بر این تغییر در رفتارهای خانوادگی، دیدن صحنه‌های خشن و خشونت‌بار در فیلم‌ها، و نیز احساس زنان در مقایسه حقوق خود با دیگران و برداشت این تفسیر که از حقوق کمتری نسبت به مردان بهره‌مند شده‌اند از جمله مهم‌ترین دلایل بروز پرخاشگری و تغییر رفتار در زنان می‌باشد.(1)

مردان در معرض تیرهای خشم


زنان برای احقاق حق خود یا اعتراض به وضع موجود ممکن است به انواع خشونت مثل قهر کردن از خانه، جدایی عاطفی، جدایی از کانون خانواده، جدایی جنسی و طلاق متوسل شده تا بتوانند مردان را در تنگنا قرار دهند. گاهی اوقات رفتار و تفکرات زنان، خانواده را علیه مردان برمی‌انگیزاند. این مسئله باعث می‌شود که مرد در خانه آنچنان که باید احساس امنیت روحی و روانی نکند و خود را در خانواده بیگانه ببیند. در این حالت مرد نوعی طغیان را در خانواده خود احساس می‌کند و این بدترین نوع خشونت علیه مردان است.
یکی از دلایلی که باعث خشونت در بین زنان می‌شود تکرار خشونت از سوی مردان است. در این هنگام زن از لحاظ جسمی، روحی و روانی آسیب می‌بیند در چنین وضعیتی زن با هدایت اطرافیان، سرزنش‌ها و حمایت‌های خانواده و فرزندان میل به ایستادگی پیدا می‌کند که این موضوع به خشونت علیه مرد می‌انجامد. ضعف اقتصادی، بیکاری، ندادن نفقه، خیانت شوهر به زن و اعتیاد از عوامل اصلی بروز خشونت از سوی زنان علیه مردان است.

بسترهای خشونت و پرخاشگری در زنان


1. ازدواج نکردن: عدم تشکیل خانواده به ویژه در دختران اضطراب‌هایی مانند پراشتهایی، بی‌اشتهایی، اختلالات خواب و بسیاری از اختلالات روانی یا روان‌تنی دیگر را پدید می‌آورد که از احتیاج به ارضای نیازهای غریزی و حل تعارضات خود ناشی می‌شود. احساس تنهایی و نیاز به شریک زندگی، دختران را دچار اضطراب روانی زیادی می‌سازد و هر چه بر سن دختران افزوده شود، احساس گناه آنان افزایش می‌یابد. و عزت نفس آنان کم می‌شود. نوعاً زنان از طریق ازدواج و ارزشگذاری شوهر، احساس عزت نفس بیشتری می‌کنند. عدم ازدواج و بالا رفتن سن، معمولاً در دختران باعث ایجاد نیروی پرخاشگری می‌شود که نیاز به تخلیه دارد. این تخلیه به دو صورت خودآزاری و یا دگرآزاری بروز می‌کند.(2) در واقع هرچه دوره تجرد به طول انجامد بر پریشانی و بهداشت روانی زنان، اثرات سوء دارد.
2. استقلال‌طلبی: استقلال طلبی در جامعه و خانواده، نوعی مقابله و حق‌خواهی به حساب می‌آید که در این استقلال طلبی ممکن است زنان بسیاری از خصوصیات طبیعی و فطری خویش را نادیده بگیرند و این امر به تغییر رفتار و نوع نگرش زنان به خود و جامعه منتهی می‌شود و روحیه پرخاشگری در آنان رشد می‌کند.
3. ناکامی و شکست: ناکامی یکی دیگر از علت‌های بوجود آورنده رفتارهای خشونت‌آمیز و پرخاشگرانه است. وقتی خواسته‌ها و نیازهای زنان با آنچه به دست می‌آورند متناسب نباشد و واکنش‌های نامناسب در مقابل اهداف و خواست‌های آنها بروز کند، پرخاشگری پدید می‌آید. ناکامی زنان در ارتباطات انسانی، شکست و بن‌بست در زندگی، چشم و هم‌چشمی در امور مادی، ... نوعاً بستر بروز چنین رفتارهایی در زنان است.
4. بی‌پروایی و خودنمایی: وفور تظاهرات جنسی به امنیت روحی و روانی زنان آسیب‌های جدی و جبران‌ناپذیری می‌زند. هر قدر بی‌پروایی و خودنمایی در زنان بیشتر شود میزان حجب و حیا کم می‌شود و روحیه جسارت و پرخاشگری رشد می‌کند.
5. محرومیت: محرومیت اغلب منجر به پرخاشگری می‌شود. پرخاشگری ممکن است متوجه فرد یا افرادی که آن را به وجود آورده‌اند بشود یا حتی به جانب خود فرد نیز متمایل گردد. رفتار پرخاشگری، نوعی رفتار جبرانی است که در برابر محرومیت‌ها و بازدارنده‌ها از فرد سرمی‌زند. این رفتار جبرانی به احساس خودکم‌بینی و تصور عدم لیاقت و کفایت بستگی دارد.(3)
زمانی که زنان در جامعه و خانواده با عدم ارضای خواسته‌ها و نیازها روبه‌رو می‌شوند و به تعبیری، درک‌شان نمی‌کنند و آنان را به حساب نمی‌آورند، خواه ناخواه به سوی رفتارهای غیرطبیعی کشیده می‌شوند.
محرومیت و ناکامی هنگامی روی می‌دهد که راه دستیابی به هدف بسته می‌شود یا دستیابی به هدف به تأخیر می‌افتد. گرچه مشکلات محیطی، محدودیت‌های اجتماعی و کم و کاستی‌های شخصی هم ناکامی ایجاد می‌کنند، اما تعارض‌ها یکی از خاستگاه‌های عمده ناکامی است.(4)
6. تداخل نقش زنان و مردان: تقابل و تداخل نقش زنانگی و مردانگی، توقع و انتظار بیش از حد توان و قدرت از زنان را، در جامعه و خانواده در پی دارد. و این در واقع نوعی القای بی‌هویتی به زنان می‌باشد، زیرا زیر سئوال بردن نقش زنانگی و انتظار برابری در تمام جایگاه‌های زندگی، باعث تحریک عواطف و روحیات زنانه در غیر مسیر طبیعی می‌شود.
همچین تداخل نقش زنان و مردان نوعی سردرگمی را در میان زنان به وجود می‌آورد که بازتاب آن می‌تواند به پرخاشگری بیانجامد. تلقین زیست مردانه به زن، به منزله‌ی نابودی انسانیت و هستی او و پایمالی شرف و امتیازات انحصاری زن است.(5)
7. عدم حضور در صحنه‌ی اجتماع: حضور غیرفعال در صحنه‌ی اجتماع و رویارویی با انواع ناهنجاری‌ها و معضلات نیز می‌تواند روحیه پرخاشگری و گستاخی را در زنان پدید آورد.
8. ترس و ناامنی: احساس ناامنی و اضطراب نسبت به محیط خارج از خانه می‌تواند استارت رفتار پرخاشگرانه در زنان باشد. آزار زنان به صورت‌های مختلف کلامی، فیزیکی، نوشتاری و دیداری و یا حتی به صورت مدرن آن یعنی مجازی، در جوامع امروزی به وفور به چشم می‌خورد و جامعه ما نیز از آن مستثنی نیست.
یکی از پیامدهای طبیعی، ولی زیانبار آزارهای خیابانی، ایجاد احساس بدبینی در زنان نسبت به جنس مرد است. احساس بدبینی گاه به تنفر می‌انجامد و زن را در موضع پرخاشگری نسبت به جنس مرد قرار داده و در زندگی زناشویی اختلالاتی ایجاد می‌کند.(6)
9. تبلیغ زندگی مرفه: رسانه‌های جمعی در ایجاد چنین رفتاری در میان زنان تأثیر بسیاری دارند. رسانه‌ها با تبلیغات کالاهای رنگارنگ، زندگی مرفه را آرمان و هدف مخاطبان ترسیم می‌کنند، در حالی که این هدف با شغل و درآمد مخاطبان قابل دسترسی نیست، در نتیجه میان اهداف و ابزار مشروع و معقول فاصله ایجاد می‌شود و این وضعیت در نهایت منجر به خشونت و پرخاشگری می‌شود.(7)
10. بی‌قانونی: نادیده گرفتن قوانین و احکام مربوط به زنان باعث سرخوردگی و طغیان در زنان می‌شود و این نیز به سهم خود یکی دیگر از عوامل پرخاشگری در زنان است.
11. جرایم اجتماعی: شاید بتوان میان گسترش پرخاشگری در بین قشر زنان و جرایم اجتماعی ارتباطی قائل شد. به همان مقدار که جرایم اجتماعی بسط و گسترش می‌یابند در نوع روحیات و اخلاقیات افراد جامعه نیز دگرگونی ایجاد می‌شود و زنان در این میان آسیب‌پذیرترند.

پیامدهای روحیه پرخاشگری در زنان


زنان به دلیل نوع ساختار و طبیعت‌شان همیشه جویای آرامش و امنیت هستند و شاهد بر مطلب، عدم قدرت‌طلبی و گرایش به بزهکاری و جرایم اجتماعی در زنان در طول تاریخ است و تنها تعدادی اندک از زنان به این امور گرایش داشته و دارند که در مقایسه با مردان بسیار ناچیز است. اما این مسئله را نباید نادیده گرفت که نقش زنان در محیط خانه و خانواده بسیار پررنگ و حائز اهمیت است و دختر پرخاشگر امروز- مادر پرخاشگر فردا می‌شود و واضح است که زنان، مادران جامعه‌اند و می‌توانند روحیه پرخاشگری را در نسل بعد تئوریزه کنند.
به جرئت می‌توان گفت بخشی از درخواست طلاق‌ها و ناسازگاری‌ها بین زوجین، از پیامدهای افزایش روحیه پرخاشگری زنان است.
- عدم توجه به حقوق و قوانین و نادیده گرفتن تفاوت طبیعی حقوق زن و مرد و ناامنی محیط اجتماع از جمله پیامدهای مهم پرخاشگری زنان است. زن ستیزه‌جو و خشن، خود را محق و طلبکار می‌داند. او برای اثبات و آرام کردن خود، ظالم و سرکوب‌گر می‌شود و به طبع خود را جسور و همه جا را عرصه حضور خویش می‌داند، چنین زنی هیچ خط قرمزی را قبول ندارد و امنیت خود را به خطر می‌اندازد. با نگاهی به اخبار و آمارهای کشورهای غربی، به بحرانی بودن این وضعیت پی می‌بریم که بین بالا رفتن سن و تأخیر ازدواج با ایجاد روحیه پرخاشگری و ابتلا به بیماریهای روحی و روانی، ارتباطی مستقیم وجود دارد.
همچین تغییر نگاه و نوع رفتار زن و مرد نسبت به هم، در پی دگرگونی ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی، تناسبات بین زن و مرد را بر هم می‌زند و به رشد پرخاشگری دامن می‌زند. باید توجه داشت که زن به مرد و مرد به زن، وابسته است چنانچه عقل و وجدان و نیز عدالت و قانون، هر یک به دیگری وابسته‌اند و در روند جریان خلقت و ادامه نسل، مرد و زن، هر دو به یکدیگر، وابسته‌اند و هر دو به یک اندازه، شایسته نام انسانند.(8)
زن و مردی که با خصومت و خودخواهی به یکدیگر نگاه می‌کنند و بنای زندگی را بر فردیت و خودمحوری گذاشته‌اند، در واقع از جایگاه انسانی خود عدول کرده‌اند.
رشد روحیه پرخاشگری و خشونت در زنان زنگ خطری برای سست شدن بنیان خانواده‌ها و سردرگمی در نقش‌ها و به هم خوردگی روابط بین زنان و مردان و مهم‌تر از همه شکل‌گیری ناهنجاری‌های جدید در جامعه است.

پی نوشت ها :


1- www.Iran_newspeper. Com
2- کتاب نقد، فصلنامه انتقادی- فلسفی و فرهنگی، قم، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ش17، 1379، برگرفته از مقاله: زن در نگاه علم، محمد حکیمی، ص 282.
3- شاملو، سعید، بهداشت روانی، تهران، رشد، چ 1، 1374، ص213.
4- هیلگارد، زمینه روانشناختی، ترجمه زیر نظر محمدتقی برانی، تهران، رشد، ج2، چ13، 1378، ص181.
5- کتاب نقد، ش17، مقاله تفاوت‌های بیولوژیک زن و مرد «بدن، روان و هوش»، سید هادی حسینی، ص 234.
6- کتاب زن، فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان، مهری سویزی، تهران، دبیرخانه شورای فرهنگی زنان، ش 23، 1383، ص 165.
7- همان، ش 18، ص112.
8- کتاب نقد، مقاله: استاد جعفری و شخصیت اسلامی زن، آسیه فیروزچی، ش 12، ص253.


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

روانشناسی زن ومرد (قسمت ششم)


نویسنده:زهره رئیسی
مقایسه زن و مرد در زمینه ی هنری
در قسمت قبل به ویژگی های زنان و مردان از لحاظ قدرت پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم ...

اضطراب و اعتماد به نفس


بسیاری از مطالعات نشان می دهند که دختران مضطرب تر و هراسناک تر از پسران می باشند. در جریان امتحانات ، دختران بیشتر درس می خوانند ولی پسرها بیشتر نتیجه می گیرند. پسرها در مواقع امتحان آرام هستند، بازی می کنند ؛ سوت می زنند و شب امتحان را اکثراً می خوابند. در حالی که دختران نخوابیده اند و درس خوانده اند، با این حال پسرها موفق ترند . پسرها در جلسه امتحان از روحیه بهتری برخوردارند. بسیاری از دخترها در هنگام امتحان واکنش های فیزیولوژیک و اضطراب را بیشتر نشان می دهند و دستشان دچار تعریق و یا سرد شدگی شدید می شود.
از دید هنر، زن جنس برتر است. تمام آن چه که زنان در هر قشر و طبقه ای که باشند انجام می دهند هنر است اما چون در شمار هنرهای رسمی و جدی که در نمایشگاه قابل ارایه باشند، نیستند جامعه انسانی کمتر به آنها توجه می کند.

تپش


قلب بالاتری دارند. دهانشان بیشتر خشک می شود ولی این علایم در پسران بسیار کمتر است . شاید یکی از علل آن باورهای قالبی باشد که گفته می شود مردان نباید بترسند و اضطراب خویش را آشکار سازند و بنابراین مردان کمتر اضطراب خود را نشان می دهند. گرچه این موضوع ادعایی بیش نیست ولی قابل تعمق است.
در زمینه  اعتماد به نفس نیز پژوهشگران دست به آزمایش هایی زده اند. برای مثال محققانی مانند مدنیک و توماس امتحانی از یک درس در بین عده ای دختر و پسر به عمل آوردند و قبل از تصحیح اوراق امتحانی نظرات امتحان دهندگان را جویا شدند. نتیجه نشان داد دختران در قیاس با پسران نمرات کمتری را برای خود محک زده و از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند که البته این موضوع رابطه مستقیم با مسایل اجتماعی دارد. در بسیاری از مواقع خانم ها توانمندی های حقیقی خویش را ارایه نمی دهند تا مبادا موجبات آزردگی دیگران را فراهم آورند. بنابراین نتایج به دست آمده در این مورد چندان قابل اعتماد نیستند.

مقایسه زن و مرد در هنر


از مهمترین عواملی که در راه خلق یک اثر هنری لازم است وجود یک استعداد هنری قابل تشخیص است. اگر کسی استعداد هنری نداشته باشد، نمی توان او را هنرمند کرد. از دیگر لوازم هنر، خیالپردازی است و علاوه بر داشتن استعداد هنری و خیال پردازی ، صبر و شکیبایی هم لازم است. گفته شده سرخوردگی نقطه آغاز هنر است، اکثر هنرمندان پس از دوره سرخوردگی به توفیق رسیده اند.

در تاریخ ادبیاتِ


هنریک حقیقت انکار ناپذیر آن است که سرخوردگی های عاشقانه عامل اصلی توفیق هنرمندان بوده است. البته امکانات مالی و اعتدال عاطفی نیز مؤثر بوده است. هیچ هنرمندی در میان قحطی زدگان به توفیق نرسیده است. دیگر توفیق هنر، اعتدال در عاطفه است. آنها که به شدت عاطفی اند و یا کاملاً خشک و منطقی هستند در هنر کمتر از مردم معتدل توفیق دارند.
بسیاری از مطالعات نشان می دهند که دختران مضطرب تر و هراسناک تر از پسران می باشند. در جریان امتحانات ، دختران بیشتر درس می خوانند ولی پسرها بیشتر نتیجه می گیرند. پسرها در مواقع امتحان آرام هستند، بازی می کنند ؛ سوت می زنند و شب امتحان را اکثراً می خوابند. در حالی که دختران نخوابیده اند و درس خوانده اند، با این حال پسرها موفق ترند . پسرها در جلسه امتحان از روحیه بهتری برخوردارند.
در یک کلام می توان گفت از دید هنر، زن جنس برتر است. تمام آن چه که زنان در هر قشر و طبقه ای که باشند انجام می دهند هنر است اما چون در شمار هنرهای رسمی و جدی که در نمایشگاه قابل ارایه باشند، نیستند جامعه انسانی کمتر به آنها توجه می کند. زنان در عرصه پرورش کودک و گرداندن زندگی و انواع کارهای ظریف از مردان جلوترند. اصلاً یک هنر شاخص و مهم زنان، زندگی با مردان است و هنر شاخص تر مردان ، اداره کردن زنهاست. زندگی سالم و شاد و رو به ترقی و پیشرفت ، اغلب مدیون زنان یک سرزمین است. زنان در هنرهای نمایشی توفیق بیشتری از مردان به دست می آورند و این برخلاف تصور عامه هیچ ارتباطی با زیبایی آنها ندارد.
ادامه دارد ...
در قسمت بعد به عوامل مؤثر در تفویت تفاوت های بین زن و مرد می پردازیم.
منبع: مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

ترس از ایدز در مطب دندانپزشکی

آیا ممکن است انجام درمان‌های دندان‌پزشکی، شما را در معرض خطر ابتلا به بیماری ایدز قرار دهد؟
 

در پاسخ به پرسش بالا باید راه‌های انتقال ویروس HIV (عامل بیماری ایدز) را با هم مرور کنیم: تماس جنسی، انتقال از مادر آلوده به جنین، انتقال از طریق خون آلوده و انتقال از معتادان تزریقی. با توجه به شرایط محیط دندان‌پزشکی تنها راه احتمالی برای ابتلای شما به این ویروس، ورود ویروس از راه تماس وسیله آلوده با خون است. آگاهی شما از آنچه در پشت‌پرده مطب‌های دندان‌پزشکی می‌گذرد، می‌تواند کمک موثری باشد برای رسیدن به پاسخ این سوال.
وسایل و تجهیزات دندان‌پزشکی را می‌توانیم به دو دسته تقسیم کنیم:
• تجهیزاتی که در ارتباط مستقیم با دهان و دندان شما نیستند؛ مانند صندلی دندان‌پزشکی. این وسایل معمولا پس از انجام کار هر بیمار با محلول‌های مخصوص ضدعفونی می‌شوند.
• وسایلی که در ارتباط مستقیم با دهان و دندان شما هستند. این وسایل در صورت آلودگی به ویروس ایدز می‌توانند برای شما خطرساز باشند. این وسایل در تمامی مطب‌های دندان‌پزشکی یا به صورت یکبار مصرف استفاده می‌شوند؛ مانند سرسوزن تزریق و کارپول‌های بی‌حسی و یا در شرایط مخصوص استریل می‌شوند؛ مانند فرزهای تراش دندان و وسایل مخصوص کشیدن دندان. استریل کردن وسایل با استفاده از گرمای خشک (فور) یا گرمای مرطوب (اتوکلاو) انجام می‌شود. در این دستگاه‌ها وسایل در دمای مشخص و به مدت معینی قرار می‌گیرند. گرمای تولید شده تمامی باکتری‌ها و ویروس‌های احتمالی، از جمله ویروس عامل بیماری ایدز را از بین می‌برد و استفاده مجدد دندان‌پزشک از آنها برای شما خطری در بر نخواهد داشت.

 

از کجا مطمئن باشیم که دندان‌پزشک وسایل را استریل می‌کند؟
 

در حقیقت راهی برای اطمینان از این موضوع وجود ندارد! حتی توجه به ظاهر شیک و پاکیزگی مطب نمی‌تواند شما را از این نکته مطمئن کند، اما شاید یادآوری 3 نکته باعث شود نگرانی شما کمی برطرف شود:
اول، خود دندان‌پزشکان به دلیل برخورد هرروزه با بیمارانی که احتمال آلودگی آنها به ویروس ایدز وجود دارد، بیشتر از هر فرد دیگری در معرض آلودگی هستند. پس اگر فرض کنیم دندان‌پزشک نگران سلامت خودش هست، می‌توانیم اطمینان داشته باشیم که دیگران نیز در حاشیه امنیت قرار دارند.
دوم، دندان‌پزشک، نه به عنوان کسی که پیش از آغاز کار طبابت در برابر قرآن سوگند یاد کرده که حافظ جان و مال و ناموس بیماران خود باشد بلکه به عنوان یک انسان با وجدان، هیچ گاه سهل‌انگاری‌ای که موجب به خطر افتادن جان هم‌نوع خود است را انجام نخواهد داد.
سوم اینکه تمامی مراکز دندان‌پزشکی ملزم به پیروی از دستورالعمل‌های وزارت بهداشت در زمینه کنترل عفونت و رعایت نکات پیشگیرانه هستند و بازرسان وزارت بهداشت به‌شکل مستمر بر رعایت این نکات نظارت می‌کنند.

حرف آخر
 

ویروس HIV مانند ویروس سرماخوردگی یا آنفلوآنزا نیست که یک یا دو روز پس از آلودگی، تظاهرات بالینی آن آشکار شود. ویروس HIV پس از ورود به بدن میزبان، دست کم بین 1 تا 10 سال نهفته می‌ماند. پس ساده‌انگارانه است اگر باور کنیم کسی با قطعیت ادعا کند که نزدیک به یک دهه پیش، دقیقا چگونه و توسط چه کسی به این ویروس مبتلا شده است. ضمن اینکه مسوولان وزارت بهداشت اعلام کرده‌اند تا امروز هیچ مورد اثبات‌شده‌ای از ابتلای یک‌نفر به ویروس ایدز در اثر انجام درمان‌های دندان‌پزشکی در ایران گزارش نشده است. بنابراین از این پس با شنیدن خبر ابتلا به ایدز مردی که یک هفته قبل به دندان‌پزشک مراجعه کرده است، به درمان‌های دندان‌پزشکی بدگمان نشوید و به دندان‌پزشک‌تان اطمینان داشته باشید.
منبع: www.salamat.com


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

آیا خانم ها حسودند ؟!
اگر تا کنون حس حسادت نسبت به چیزی داشتید، یا به عبارتی اگر واقعاً یک چنین حسی کرده باشید، آنوقت دقیقاً متوجه می‌شوید که منظور من چیست. قلبتان آنقدر تند می‌زند که گویی می‌خواهد از سینه تان جدا شود. نفستان در سینه حبس میشود و ترس تمام وجودتان را فرا می‌گیرد. حسادت نه تنها می‌تواند عزت نفس را در وجود شما بکشد، بلکه اجازه نمی دهد بدن شما به صورت نرمال واکنش نشان داده و عملکرد روزانه طبیعی خود را دنبال کند. حسادت می‌تواند روابط را از هم بپاشاند و خانواده‌ها را نابود کند.
برای بیشتر خانم‌ها حسادت به صورت یک حس همیشگی در می‌آید و به مرور زمان تبدیل به یک بیماری مزمن می‌شود. زمانیکه این حس به آنها حمله می‌کند، هیچ گونه کنترل و قدرتی بر روی آن ندارند.
سایت اینترنتی اعتماد به نفس برای خانم‌ها تحقیقات متعددی را بر روی 50,000 زن انجام داده که در این میان نیمی از آنها با قاطعیت تمام اظهار داشته اند که حس حسادت در آنها وجود دارد. به هر حال اگر یک خانم باشید به احتمال 50-50 قادر هستید که این حس را در وجود خود نابود کنید.
یکی از موارد جالب در مورد حسادت این است که مقوله حسادت هر روزه در حال رایج‌تر شدن می‌باشد، اما حتی اگر مانند بیماری به نظر برسد، باید توجه داشت که یک بیماری به حساب نمی‌آید. شما مانند بیماری نمی‌توانید آنرا از کس دیگری بگیرید و از دیگران به شما سرایت نمی کند. اما چرا در حال حاضر حسادت شایع‌تر از گذشته است؟
خانم‌ها به خصوص در جوامع غربی اخیراً تغییرات و تحولات اجتماعی قابل توجهی را در حال تجربه کردن هستند. خانم‌ها در حال حاضر موقعیت‌های زیادی را برای پیشرفت و ترقی در برابر خود دارند که در طول تاریخ بی‌نظیر بوده است. در یک کلام می‌توان گفت که خانم‌ها به طور کلی انتخاب‌های بی‌سابقه‌ای را در زندگی پیش روی خود می‌بینند.
حتی خانم‌هایی که از دنیای جنسی به دور هستند باز هم این حق را دارند که شریکی رمانتیک مطابق با آنچه خودشان می‌خواهند انتخاب کنند. آنها می‌توانند انتخاب کنند که با چه کسی و برای چه مدت زمانی ارتباط برقرار کنند. آنها می‌توانند انتخاب کنند که مادر شوند و یا کار کنند، و حتی می‌توانند هر دوی این موارد را در کنار هم داشته باشند؛ اما چرا برخی از خانم‌ها توانایی بزرگداشت چنین موقعیت مناسبی که در پیش رویشان قرار گرفته است را ندارند؟ چرا به جای اینکه احساس قدرت کنند باز هم برخی از آنها تصور می‌کنند که ناامن هستند، در دام گرفتار می‌شوند و می‌ترسند؟ دلیلش این است که وقتی قدرت انتخاب کردن به میان می‌آید، میزان انتخاب‌ها زیاد می‌شود و در این حالت خانم‌ها قدرت انتخاب کردنشان را از دست می‌دهند.
این حقیقت ساده می‌تواند به شما کمک کند تا در دور تسلسل حسادت گرفتار نشوید؛ اما شما باید این قدرت را در وجود خود افزایش دهید. در عین حال باید به این نکته توجه داشته باشید که تنها با خواندن لغات و کلمات به نتیجه‌ی دلخواه نمی‌رسید.
در این میان شما نیاز به شجاعت نیز دارید. خانم‌هایی که نمی توانند خودشان را با مبحث "از دست دادن" تطبیق دهند، معمولاً در ردیف انسان‌های حسود قرار می‌گیرند. حسادت زمانی در وجود شما ایجاد می‌شود که خودتان را در موقعیتی ببینید که در حال از دست دادن چیزی هستید که برایتان ارزشمند بوده است و یا چیزی را که مال شما بوده از شما بگیرند.
اما زمانی که حس حسادت به شما دست می‌دهد، چه اتفاقی می‌افتد؟ احساسات شما سبب بروز چه نوع رفتاری در شما می‌شوند؟ شما دیگر دوست داشتنی نخواهید بود، بیش از اندازه و به صورت غیر منطقی متوقع می‌شوید، توانایی اعتماد کردن به دیگران را از دست می‌دهید، و در حقیقت می‌توان گفت که هر چیزی که می‌خواهید باشید درست در نقطه‌ی عکس آن قرار می‌گیرید و تبدیل به شخصی می‌شوید که اصلاً دلتان نمی‌خواهد باشید. رفتارتان تاثیر عکسی بر روی اطرافیان می‌گذارد و زمانیکه کاری را انجام می‌دهید تا به نتیجه‌ی خاصی برسید، دقیقاً به نقطه عکس آن نتیجه می‌رسید. حسادت سبب می‌شود تمام چیزهایی را که قصد دارید از آنها محافظت کنید، از دست بدهید.
از سوی دیگر خانم‌هایی که می‌توانند قبول کنند که همیشه احتمال از دست دادن وجود دارد، می‌توانند خیلی راحت‌تر بر مشکلات خود غلبه کرده و از توانایی‌ها و داشته‌های خود به بهترین نحو استفاده کنند. به جای اینکه ناراحت این امر باشند که ممکن است زمانی شغل، دوست و یا چیز دیگری را از دست دهند، تمام حواس خود را بر روی این مطلب متمرکز می‌کنند که از لحظه‌هایی که در آن شغل هستند و یا از زمانی که با آن فرد بخصوص هستند، بیشترین لذت را ببرند. این نوع نگرش، خانم‌های حسود را از خانم‌های غیر حسود جدا می‌کند. این نگرش جالبی است و به راحتی می‌تواند نظر دیگران را به شما جلب کند.
از این گذشته زمانیکه دیگران چنین خصیصه‌ی اخلاقی جذابی را در وجود شما کشف کنند، دیگر به راحتی از شما جدا نخواهند شد.

گام بعدی برای خانم‌های حسود . . . .
 

باید بپذیرید که شما هم انسان هستید و قبول کنید که نمی‌توانید کل دنیا را مجاب کنید که مطابق میلتان عمل کند. با این وجود باید توجه داشته باشید که:
. حق انتخاب دارید
. می‌توانید بر روی دیگران تاثیر گذار واقع شوید (اما نه اینکه بخواهید آنها را کنترل کنید.)
. اگر هشیارانه انتخاب کنید و تاثیر مثبت بگذارید، احتمال ایجاد حس اعتماد به نفس، امنیت و ارزش به بالاترن میزان خود افزایش پیدا می‌کند.
شما به عنوان یک زن، توانایی‌هایتان خیلی بالاتر از آن چیزی است که فکرش را می‌کنید. هر لحظه این حقیقت را در ذهن خود مرور کنید و آنرا با خود تکرار نمایید. اگر می‌خواهید این مطلب همواره در ذهنتان باشد می‌توانید بر روی یک تکه کاغذ بنوسید "من از عهده‌ی همه کارها بر می‌آیم" یا می‌توانید آنرا با رژ لب بر روی آینه‌ای که هر روز خودتان را در آن نگاه می‌کنید، بنویسید!
مسئولیت کامل این حس را به عهده بگیرید. هیچ کس مسبب آن نیست، جز خود شما؛ و اگر قرار است تنها یک نکته از این مقاله در ذهنتان باقی بماند این مطلب را به خاطر بسپارید: اگر اجازه دهید حسادت بر شما غلبه کند، همیشه چیزی را که در تلاش برای محافظت از آن هستید، از دست خواهید داد.
هیچ شکی وجود ندارد – حسادت امری پوچ و بی‌اساس است.
منبع: http://www.funpatogh.com


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ