سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن را که نانخور کم است یکى از دو توانگرى‏اش فراهم است . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

ترس از ایدز در مطب دندانپزشکی

آیا ممکن است انجام درمان‌های دندان‌پزشکی، شما را در معرض خطر ابتلا به بیماری ایدز قرار دهد؟
 

در پاسخ به پرسش بالا باید راه‌های انتقال ویروس HIV (عامل بیماری ایدز) را با هم مرور کنیم: تماس جنسی، انتقال از مادر آلوده به جنین، انتقال از طریق خون آلوده و انتقال از معتادان تزریقی. با توجه به شرایط محیط دندان‌پزشکی تنها راه احتمالی برای ابتلای شما به این ویروس، ورود ویروس از راه تماس وسیله آلوده با خون است. آگاهی شما از آنچه در پشت‌پرده مطب‌های دندان‌پزشکی می‌گذرد، می‌تواند کمک موثری باشد برای رسیدن به پاسخ این سوال.
وسایل و تجهیزات دندان‌پزشکی را می‌توانیم به دو دسته تقسیم کنیم:
• تجهیزاتی که در ارتباط مستقیم با دهان و دندان شما نیستند؛ مانند صندلی دندان‌پزشکی. این وسایل معمولا پس از انجام کار هر بیمار با محلول‌های مخصوص ضدعفونی می‌شوند.
• وسایلی که در ارتباط مستقیم با دهان و دندان شما هستند. این وسایل در صورت آلودگی به ویروس ایدز می‌توانند برای شما خطرساز باشند. این وسایل در تمامی مطب‌های دندان‌پزشکی یا به صورت یکبار مصرف استفاده می‌شوند؛ مانند سرسوزن تزریق و کارپول‌های بی‌حسی و یا در شرایط مخصوص استریل می‌شوند؛ مانند فرزهای تراش دندان و وسایل مخصوص کشیدن دندان. استریل کردن وسایل با استفاده از گرمای خشک (فور) یا گرمای مرطوب (اتوکلاو) انجام می‌شود. در این دستگاه‌ها وسایل در دمای مشخص و به مدت معینی قرار می‌گیرند. گرمای تولید شده تمامی باکتری‌ها و ویروس‌های احتمالی، از جمله ویروس عامل بیماری ایدز را از بین می‌برد و استفاده مجدد دندان‌پزشک از آنها برای شما خطری در بر نخواهد داشت.

 

از کجا مطمئن باشیم که دندان‌پزشک وسایل را استریل می‌کند؟
 

در حقیقت راهی برای اطمینان از این موضوع وجود ندارد! حتی توجه به ظاهر شیک و پاکیزگی مطب نمی‌تواند شما را از این نکته مطمئن کند، اما شاید یادآوری 3 نکته باعث شود نگرانی شما کمی برطرف شود:
اول، خود دندان‌پزشکان به دلیل برخورد هرروزه با بیمارانی که احتمال آلودگی آنها به ویروس ایدز وجود دارد، بیشتر از هر فرد دیگری در معرض آلودگی هستند. پس اگر فرض کنیم دندان‌پزشک نگران سلامت خودش هست، می‌توانیم اطمینان داشته باشیم که دیگران نیز در حاشیه امنیت قرار دارند.
دوم، دندان‌پزشک، نه به عنوان کسی که پیش از آغاز کار طبابت در برابر قرآن سوگند یاد کرده که حافظ جان و مال و ناموس بیماران خود باشد بلکه به عنوان یک انسان با وجدان، هیچ گاه سهل‌انگاری‌ای که موجب به خطر افتادن جان هم‌نوع خود است را انجام نخواهد داد.
سوم اینکه تمامی مراکز دندان‌پزشکی ملزم به پیروی از دستورالعمل‌های وزارت بهداشت در زمینه کنترل عفونت و رعایت نکات پیشگیرانه هستند و بازرسان وزارت بهداشت به‌شکل مستمر بر رعایت این نکات نظارت می‌کنند.

حرف آخر
 

ویروس HIV مانند ویروس سرماخوردگی یا آنفلوآنزا نیست که یک یا دو روز پس از آلودگی، تظاهرات بالینی آن آشکار شود. ویروس HIV پس از ورود به بدن میزبان، دست کم بین 1 تا 10 سال نهفته می‌ماند. پس ساده‌انگارانه است اگر باور کنیم کسی با قطعیت ادعا کند که نزدیک به یک دهه پیش، دقیقا چگونه و توسط چه کسی به این ویروس مبتلا شده است. ضمن اینکه مسوولان وزارت بهداشت اعلام کرده‌اند تا امروز هیچ مورد اثبات‌شده‌ای از ابتلای یک‌نفر به ویروس ایدز در اثر انجام درمان‌های دندان‌پزشکی در ایران گزارش نشده است. بنابراین از این پس با شنیدن خبر ابتلا به ایدز مردی که یک هفته قبل به دندان‌پزشک مراجعه کرده است، به درمان‌های دندان‌پزشکی بدگمان نشوید و به دندان‌پزشک‌تان اطمینان داشته باشید.
منبع: www.salamat.com


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

آیا خانم ها حسودند ؟!
اگر تا کنون حس حسادت نسبت به چیزی داشتید، یا به عبارتی اگر واقعاً یک چنین حسی کرده باشید، آنوقت دقیقاً متوجه می‌شوید که منظور من چیست. قلبتان آنقدر تند می‌زند که گویی می‌خواهد از سینه تان جدا شود. نفستان در سینه حبس میشود و ترس تمام وجودتان را فرا می‌گیرد. حسادت نه تنها می‌تواند عزت نفس را در وجود شما بکشد، بلکه اجازه نمی دهد بدن شما به صورت نرمال واکنش نشان داده و عملکرد روزانه طبیعی خود را دنبال کند. حسادت می‌تواند روابط را از هم بپاشاند و خانواده‌ها را نابود کند.
برای بیشتر خانم‌ها حسادت به صورت یک حس همیشگی در می‌آید و به مرور زمان تبدیل به یک بیماری مزمن می‌شود. زمانیکه این حس به آنها حمله می‌کند، هیچ گونه کنترل و قدرتی بر روی آن ندارند.
سایت اینترنتی اعتماد به نفس برای خانم‌ها تحقیقات متعددی را بر روی 50,000 زن انجام داده که در این میان نیمی از آنها با قاطعیت تمام اظهار داشته اند که حس حسادت در آنها وجود دارد. به هر حال اگر یک خانم باشید به احتمال 50-50 قادر هستید که این حس را در وجود خود نابود کنید.
یکی از موارد جالب در مورد حسادت این است که مقوله حسادت هر روزه در حال رایج‌تر شدن می‌باشد، اما حتی اگر مانند بیماری به نظر برسد، باید توجه داشت که یک بیماری به حساب نمی‌آید. شما مانند بیماری نمی‌توانید آنرا از کس دیگری بگیرید و از دیگران به شما سرایت نمی کند. اما چرا در حال حاضر حسادت شایع‌تر از گذشته است؟
خانم‌ها به خصوص در جوامع غربی اخیراً تغییرات و تحولات اجتماعی قابل توجهی را در حال تجربه کردن هستند. خانم‌ها در حال حاضر موقعیت‌های زیادی را برای پیشرفت و ترقی در برابر خود دارند که در طول تاریخ بی‌نظیر بوده است. در یک کلام می‌توان گفت که خانم‌ها به طور کلی انتخاب‌های بی‌سابقه‌ای را در زندگی پیش روی خود می‌بینند.
حتی خانم‌هایی که از دنیای جنسی به دور هستند باز هم این حق را دارند که شریکی رمانتیک مطابق با آنچه خودشان می‌خواهند انتخاب کنند. آنها می‌توانند انتخاب کنند که با چه کسی و برای چه مدت زمانی ارتباط برقرار کنند. آنها می‌توانند انتخاب کنند که مادر شوند و یا کار کنند، و حتی می‌توانند هر دوی این موارد را در کنار هم داشته باشند؛ اما چرا برخی از خانم‌ها توانایی بزرگداشت چنین موقعیت مناسبی که در پیش رویشان قرار گرفته است را ندارند؟ چرا به جای اینکه احساس قدرت کنند باز هم برخی از آنها تصور می‌کنند که ناامن هستند، در دام گرفتار می‌شوند و می‌ترسند؟ دلیلش این است که وقتی قدرت انتخاب کردن به میان می‌آید، میزان انتخاب‌ها زیاد می‌شود و در این حالت خانم‌ها قدرت انتخاب کردنشان را از دست می‌دهند.
این حقیقت ساده می‌تواند به شما کمک کند تا در دور تسلسل حسادت گرفتار نشوید؛ اما شما باید این قدرت را در وجود خود افزایش دهید. در عین حال باید به این نکته توجه داشته باشید که تنها با خواندن لغات و کلمات به نتیجه‌ی دلخواه نمی‌رسید.
در این میان شما نیاز به شجاعت نیز دارید. خانم‌هایی که نمی توانند خودشان را با مبحث "از دست دادن" تطبیق دهند، معمولاً در ردیف انسان‌های حسود قرار می‌گیرند. حسادت زمانی در وجود شما ایجاد می‌شود که خودتان را در موقعیتی ببینید که در حال از دست دادن چیزی هستید که برایتان ارزشمند بوده است و یا چیزی را که مال شما بوده از شما بگیرند.
اما زمانی که حس حسادت به شما دست می‌دهد، چه اتفاقی می‌افتد؟ احساسات شما سبب بروز چه نوع رفتاری در شما می‌شوند؟ شما دیگر دوست داشتنی نخواهید بود، بیش از اندازه و به صورت غیر منطقی متوقع می‌شوید، توانایی اعتماد کردن به دیگران را از دست می‌دهید، و در حقیقت می‌توان گفت که هر چیزی که می‌خواهید باشید درست در نقطه‌ی عکس آن قرار می‌گیرید و تبدیل به شخصی می‌شوید که اصلاً دلتان نمی‌خواهد باشید. رفتارتان تاثیر عکسی بر روی اطرافیان می‌گذارد و زمانیکه کاری را انجام می‌دهید تا به نتیجه‌ی خاصی برسید، دقیقاً به نقطه عکس آن نتیجه می‌رسید. حسادت سبب می‌شود تمام چیزهایی را که قصد دارید از آنها محافظت کنید، از دست بدهید.
از سوی دیگر خانم‌هایی که می‌توانند قبول کنند که همیشه احتمال از دست دادن وجود دارد، می‌توانند خیلی راحت‌تر بر مشکلات خود غلبه کرده و از توانایی‌ها و داشته‌های خود به بهترین نحو استفاده کنند. به جای اینکه ناراحت این امر باشند که ممکن است زمانی شغل، دوست و یا چیز دیگری را از دست دهند، تمام حواس خود را بر روی این مطلب متمرکز می‌کنند که از لحظه‌هایی که در آن شغل هستند و یا از زمانی که با آن فرد بخصوص هستند، بیشترین لذت را ببرند. این نوع نگرش، خانم‌های حسود را از خانم‌های غیر حسود جدا می‌کند. این نگرش جالبی است و به راحتی می‌تواند نظر دیگران را به شما جلب کند.
از این گذشته زمانیکه دیگران چنین خصیصه‌ی اخلاقی جذابی را در وجود شما کشف کنند، دیگر به راحتی از شما جدا نخواهند شد.

گام بعدی برای خانم‌های حسود . . . .
 

باید بپذیرید که شما هم انسان هستید و قبول کنید که نمی‌توانید کل دنیا را مجاب کنید که مطابق میلتان عمل کند. با این وجود باید توجه داشته باشید که:
. حق انتخاب دارید
. می‌توانید بر روی دیگران تاثیر گذار واقع شوید (اما نه اینکه بخواهید آنها را کنترل کنید.)
. اگر هشیارانه انتخاب کنید و تاثیر مثبت بگذارید، احتمال ایجاد حس اعتماد به نفس، امنیت و ارزش به بالاترن میزان خود افزایش پیدا می‌کند.
شما به عنوان یک زن، توانایی‌هایتان خیلی بالاتر از آن چیزی است که فکرش را می‌کنید. هر لحظه این حقیقت را در ذهن خود مرور کنید و آنرا با خود تکرار نمایید. اگر می‌خواهید این مطلب همواره در ذهنتان باشد می‌توانید بر روی یک تکه کاغذ بنوسید "من از عهده‌ی همه کارها بر می‌آیم" یا می‌توانید آنرا با رژ لب بر روی آینه‌ای که هر روز خودتان را در آن نگاه می‌کنید، بنویسید!
مسئولیت کامل این حس را به عهده بگیرید. هیچ کس مسبب آن نیست، جز خود شما؛ و اگر قرار است تنها یک نکته از این مقاله در ذهنتان باقی بماند این مطلب را به خاطر بسپارید: اگر اجازه دهید حسادت بر شما غلبه کند، همیشه چیزی را که در تلاش برای محافظت از آن هستید، از دست خواهید داد.
هیچ شکی وجود ندارد – حسادت امری پوچ و بی‌اساس است.
منبع: http://www.funpatogh.com


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر
پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر
پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر
پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر
پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

روان شناسی زن و مرد ( قسمت پنجم )
نویسنده:زهره رئیسی
مقایسه زن و مرد از نظر قدرت
در قسمت قبل به تفاوت های زن و مرد از لحاظ خلقی پرداختیم. اینک در ادامه می خوانیم ...
قدرت ، اشکال گوناگونی از جمله قاطعیت، پرخاشگری، رقابت و رهبری دارد . در ذیل به تفاوت های زن و مرد در مورد هر یک می پردازیم. «مک کوبی» و «جاکلین» معتقدند که پرخاشگری در شخصیت و رفتار اجتماعی فرد ریشه دارد و در بروز آن تفاوت های جنسی بارزی دیده می شود. این یافته شامل انواع رفتارهای پرخاشگرانه و حتی پرخاشگری کلامی نیز می شود. شواهد نشان می دهد بسیاری از جنایات توسط مردان صورت گرفته است. لیکن این امر شامل زنان هم می شود مع الوصف براساس تحقیقات انجام شده مردان رفتارهای پرخاشگرانه تری نسبت به زنان دارند.
میزان و درجه قاطعیت در زنان و مردان در بیشتر موقعیت های زندگی واقعی آنان متفاوت است ولی به طور کلی می توان گفت قاطعیت در زنان در مقایسه با مردان کمتر و حالت های انفعالی آنان بیش از مردان است.
« فرودی» ، پرخاشگری بارز میان زن و مرد را در چهار مورد دسته بندی کرده است:
1) مردان رفتارهای پرخاشگرانه بدنی را به مراتب بیش از زنان بروز می دهند. این امر در گزارش های آنان در زمینه رؤیاها، هدف ها و رفتارها و عادات آنها به کرات شنیده شده است. براساس تحقیقات ، پرخاشگری ، بیشتر یک ویژگی مردانه است تا زنانه ؛ بنابراین مردان می کوشند خود را با الگوهای مردانه وفق دهند. تحقیقی که به مدت 32 سال از 1932تا 1965 در برخی کشورها انجام گرفته، نشان داده است که مردها همیشه از زن ها پرخاشگرترند. تنها موردی که زن ها پرخاشگری بیشتری نشان می دهند عبارت است از پرخاشگری کلامی . بدین معنا که زن ها زمانی که عصبانی می شوند و حالت پرخاشگری به آنها دست می دهد بالنسبه بیشتر از مردها به فحاشی و دشنام دادن می پردازند.
2) مردان و زنان تقریباً به طور یکسان خشونت و شوخی های خصمانه را تأیید می کنند.
3) زنان بیشتر از مردان، درباره پرخاشگری احساس گناه و پشیمانی می کنند و همین احساس موجب می شود تا از اعمال پرخاشگرانه به دور باشند.
4) زنان بیشتر از مردان نسبت به قربانیان پرخاشگری همدلی می کنند و از آنجایی که در همدردی و همدلی قوی تر از مردان هستند بنابراین بیشتر می توانند خود را در موقعیت فرد صدمه دیده قرار دهند و با او همدلی کنند. بنابراین مردان به طور جدی پرخاشگرتر از زنان هستند ؛ اما اگر در موقعیت هایی زنان احساس گناه و همدلی نکنند می توانند به اندازه مردان پرخاشگر باشند.
درباره علل پرخاشگریِ بیشتر مردان نسبت به زنان، دلایل مختلفی ارائه شده است که دارای مبنای زیستی و توجیه های هورمونی است که از بین آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1) بین کروموزوم Y و هورمون آندروژن رابطه ای دیده شده است. تحقیقات دیگری در مورد مردان دارای پرخاشگری غیرعادی، نشان داده است که برخی از این افراد دارای یک کروموزوم Y اضافی بوده و ساختار کروموزومی آنها به صورت (XYY) است.
مدیران مرد دقت بیشتری صرف رفتارهای مدیر مانند پند و اندرز دادن و یا ایراد گرفتن می کنند و مدیران زن وقت بیشتری را به بالا بردن روحیه همدلی میان اعضای گروه اختصاص می دهند.
از طرف دیگر گفته شده وجود کروموزوم Y اضافی را نمی توان دلیلی بر ذاتی بودن پرخاشگری در جنس نر دانست چنان چه مشخص شده است وجود کروموزوم Y اضافی سبب افزایش و درشتی اندام می شود، اما چه بسا وجود اندام قوی و قد بلند از نظر اجتماعی سبب ممتاز شدن این افراد از نظر نیروی بدنی و در نتیجه، مثلاً استخدام آنها در شغلی مانند نگهبان زندان و یا کارهایی که پرخاشگری را ایجاب می کند باشد. بدون تردید عده زیادی از افراد دارای کروموزوم اضافی را می توان یافت که حالت پرخاشگری غیر عادی ندارند و یا بسیار پرخاشگرانی را می توان پیدا کرد که فاقد کروموزوم Y اضافی باشند.
2) پسران خردسال بیشتر از دختران خردسال به بازی های خشونت آمیز علاقه نشان می دهند و شاید این امر یک علت اجتماعی داشته باشد که پرخاشگری را حق مسلم پسرها می داند و دخترها را از این کار منع می کند و گاهی اوقات والدین علاوه بر تحمل پرخاشگری پسرها، آنها را تقویت نیز می کنند و در مقابل ، دخترها را به مطیع بودن وادار می کنند.
3) مطالعات بین فرهنگی نشان می دهد در بسیاری از کشورها، مردان پرخاشگرتر از زنانند.
هر چند عوامل محیطی و اجتماعی تأثیر و رابطه مستقیم با پرخاشگری دارد ولی مسایل اجتماعی نمی تواند تنها دلیل پرخاشگری باشد. بنابراین پدیده پرخاشگری باید یک ریشه زیستی هم داشته باشد.
براساس تحقیقات انجام شده در مورد علل پرخاشگری سه عامل زیر می توانند مؤثر باشند:
الف- تمایز اولیه مغز در جهت الگوی شر بودن
ب- میزان هورمون های خون، مخصوصاً آندروژن ها
ج- رویدادهای خاص محیط زندگی

قاطعیت


قاطعیت ، عبارتست از توانایی و ایستادگی فرد برای دریافت حق خود، بدون زیر پا گذاشتن حقوق دیگران. قاطعیت معنایی درست در نقطه مقابل پرخاشگری دارد چرا که در پرخاشگری برعکس قاطعیت، حقوق طرف مقابل مورد تجاوز قرار می گیرد. به طور کلی دختران منفعل تر از پسران عمل می کنند و پسران بیشتر به روش های پرخاشگرانه گرایش دارند. به موازات رشد، افراد نسبت به «قاطعیت» نگرشی بسیار مثبت پیدا می کنند و آن را سودمندترین راهکارها می یابند. میزان و درجه قاطعیت در زنان و مردان در بیشتر موقعیت های زندگی واقعی آنان متفاوت است ولی به طور کلی می توان گفت قاطعیت در زنان در مقایسه با مردان کمتر و حالت های انفعالی آنان بیش از مردان است. روی کرد قاطعیت به مراتب سازنده تر از رویکرد انفعالی است و روی کرد پرخاشگری مخرب نیز نیست.

رقابت


در زمینه رقابت و تفاوت های آن در دو جنس ، یافته های متفاوتی ارایه شده است. در بعضی پژوهش ها هیچ گونه تفاوتی در رقابت بین زن و مرد دیده نمی شود و در بعضی دیگر رقابت در پسران بیش از دختران گزارش شده است.
وقتی مردم خود را در برابر یک جمع می یابند نگران چگونگی مواجهه خود با آن جمع اند و معتقدند که باید به گونه ای رفتار نمایند که قابل قبول به نظر آیند و زنان بیشتر نگران قضاوتی هستند که در مورد آنها می شود ؛ بنابراین ملایم تر و مطیع تر رفتار می کنند.

رهبری و مدیریت


پژوهش های انجام شده توسط اسکلیسون و همکاران نشان داد بین مدیریت و رهبری مردان و زنان تفاوت هایی وجود دارد. آنها دریافتند از نظر درصد زمانی که مدیران زن و مرد صرف می کنند و یا سرعت حل مسایل گروه ، تفاوت قابل ملاحظه ای میان آنها نیست ولی در راهبری و شیوه ی مدیریت آنها تفاوت هایی دیده می شود. مدیران مرد دقت بیشتری صرف رفتارهای مدیر مانند پند و اندرز دادن و یا ایراد گرفتن می کنند و مدیران زن وقت بیشتری را به بالا بردن روحیه همدلی میان اعضای گروه اختصاص می دهند. هم چنین زنانی که به دلیل توانمندی هایشان به عنوان مدیر برگزیده شده اند به عنوان زنان برجسته و برتر عمل می کنند و ترکیبی از شیوه های مدیریتی مردانه و زنانه را به کار می برند.

ترغیب و قانع سازی


شخص قدرتمند می تواند دیگران را درباره موضوعی گاه مغایر با اعتقاد اصلی شان قانع سازد. کسی که انگیزه قدرت در وی قوی است قادر است در احساسات و افکار دیگران نفوذ نماید. حال باید دید آیا میان زن و مرد در نوع راهبردهایی که در قانع ساختن دیگران به کار می برند، تفاوت وجود دارد؟
جانسون در پژوهش هایش تفاوت میان زن و مرد را در راهبردهایی که به کار می برند در سه زمینه زیر بیان می کند:

1- قدرت غیر مستقیم در برابر مستقیم


زنان دارای قدرت غیر مستقیم، و مردان دارای قدرت مستقیم هستند.

2- قدرت شخصی در برابر قدرت عینی و محسوس.


به نظر می رسد زنان از قدرت شخصی مانند دوست داشتن، محبت و تأیید استفاده می کنند در حالی که مردان از قدرت عینی مانند پول و قدرت بدنی بهره می گیرند.

3- بی پناهی در برابر شایستگی


زنان گاه با راهبرد بی پناهی دیگران را قانع می کنند. برای نمونه هنگام پنچر شدن لاستیک اتومبیل ، کنار جاده ، با بی پناهی به اتومبیل خود تکیه زده و منتظر کمک می ایستند ؛ در حالی که مردان از شایستگی خود هر چند اندک به عنوان یک راه برد ترغیب و قانع سازی بهره می گیرند.

نفوذ پذیری


در برابر هر شخصی که توانایی قانع سازی دارد، باید فردی نفوذپذیر نیز وجود داشته باشد. روان شناسان اجتماعی بر این باورند که زنان به مراتب بیش از مردان نفوذ پذیرند و تفاوت در میزان نفوذ پذیری آنها از نظر آماری معنی دار است. زنان به ویژه در موقعیت هایی که زیر فشار دیگر اعضای گروه باشند، آسان تراز مردان تحت تأثیر قرار گرفته و تغییر عقیده می دهند.«اش»، در زمینه نفوذ پذیری و به عبارتی همنوایی ، آزمایشی انجام داده که معروف است . آزمایش «اش» بدین شرح است:
یک دانشجوی پسر دانشگاه داوطلب شده است تا در یک کار تحقیقی نقش آزمودنی را به عهده گیرد. در این تحقیق که یک آزمایش ادراک دیداری است او به همراه چند نفر دیگر ( که در واقع هم دستان آزمایشگرند) دور میزگردی می نشیند، به اعضای گروه یک خط عمود نشان داده می شود و بعد از آنها خواسته می شود که بگویند کدام یک از سه خط عمود دیگری که به آنها نشان داده می شود برابر با خط قبلی است ( هر سه خط مقایسه و خط اصلی همزمان به آزمودنی نشان داده می شوند یکی از این خطوط از نظر طول برابر با طول خط اول است و خط های دیگر از نظر تفاوت با آن طوری هستند که اختلاف با آنها کاملاً بارز است). در این آزمایش از افراد خواسته می شود انتخاب خود را با صدای بلند و یکی یکی به نوبت بیان کنند. آزمودنی واقعی طوری نشسته که همیشه نفر ما قبل آخر است. بدین ترتیب این تصور در آزمودنی شکل می گیرد که کار بسیار ساده است. همین عمل در چندین کوشش بعدی نیز تکرار می شود. سپس در یک کوشش که در آن نیز انتخاب مانند انتخاب های دیگر ساده و روشن است، نخستین هم دست آزمایشگر پاسخی را می دهد که آشکارا غلط است یعنی کوتاه ترین خط را برابر با خط X معرفی می کند. وهمه هم دستان دیگر هم همین کار را انجام می دهند و پاسخ آشکارا غلط را انتخاب می کنند. وقتی که نوبت پاسخ به آزمودنی واقعی مورد نظر می رسد و همه آزمودنی های قبلی پاسخی غلط را انتخاب کرده اند او چه خواهد کرد؟ آیا به عقیده خود پای بند می ماند، و یا با دیگران همنوا شده و نظر آنها را می پذیرد؟ این شیوه ای بود که دریک رشته آزمایش توسط «اش» انجام شد.
براساس تحقیقات ، پرخاشگری ، بیشتر یک ویژگی مردانه است تا زنانه ؛ بنابراین مردان می کوشند خود را با الگوهای مردانه وفق دهند.
یکی از یافته های «اش» در زمینه همنوایی تفاوت های بین دو جنس زن و مرد بود.«اش» مشاهده کرد در آزمایش هایی که مواجهه ، رو به رو بود و فرد می بایست به طور علنی با جمع مخالفت کند تفاوت های بین دو جنس ظاهر می شد. یعنی وقتی در آزمودنی ها این باور را به وجود می آوردند که دارند آنها را مشاهده می کنند، زنان بیشتر همنوایی می کردند تا زمانی که پاسخ آنها دریک موقعیت خصوصی تر و بدون مشاهده شدن اعلام می شود. ایگلیی معتقد است وقتی مردم خود را در برابر یک جمع می یابند نگران چگونگی مواجهه خود با آن جمع اند و معتقدند که باید به گونه ای رفتار نمایند که قابل قبول به نظر آیند و زنان بیشتر نگران قضاوتی هستند که در مورد آنها می شود ؛ بنابراین ملایم تر و مطیع تر رفتار می کنند.
ادامه دارد...
در قسمت بعد به مقایسه زن و مرد در زمینه ی هنری می پردازیم.
منبع:مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

تفاوت های زنان و مردان از نظر شیوه های ارتباطی
شیوه های ارتباطی
استنباط بیشتر افراد از کلمه :«ارتباط » تنها ارتباط گفتاری است و بیشتر افراد درباره
تفاوت مرد و زن ، در شیوه ی ارتباط های گفتاری پنداشت های قالبی دارند. مانند این که زنان پر حرف تر از مردان هستند ، مردان از اصطلاحات بیشتر استفاده می کنند و زنان لطیف تر سخن می گویند. هر چند پژوهش ها ، برخی از این پنداشت ها را تأیید می کند ولی بسیاری از این پنداشت ها از واقعیت به دور است.
افزون بر آن ما می توانیم بدون استفاده از کلمات، با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم . حالات چهره ما ، لبخندها و اخم ها ، ارتباط های غیرکلامی برقرار می نمایند. دختران از همان اوان کودکی برتری کلامی را نسبت به پسران نشان می دهند . در صحبت کردن ، هم از کلمات بهتری استفاده می کنند و هم روان تر سخن می گویند. سیالی کلام نیز در آنها بهتر است . منطقه کلامی در نیمکره چپ مغز ، در
ناحیه بورکا و ورنیکه می باشد و تحقیقات نشان داده است در زنان نیمکره چپ مغز غالب است. در اینجا به چهار قسمت الگوهای حرف زدن، کیفیت صدا، کلمات ویژه ، و عبارات و محتوای سخن می پردازیم.
تحقیقات نشان می دهند که زن ها و مردها از روش های متفاوتی برای نشان دادن گوش کردن خود استفاده می کنند. زن ها در حین گوش دادن بیشتر سر تکان می دهند و از کلماتی مانند آهان، بله و... استفاده می کنند و مقصودشان نیز از استفاده این کلمات این است که «دارم به حرف های شما گوش می دهم». ولی مردها کمتر این حرکات را انجام می دهند و بیشتر زمانی از این اصوات و کلمات استفاده می کنند که بخواهند توافق خود را اعلام نمایند.

الگوهای حرف زدن


باور عموم افراد بر آن است که زنان به طور کلی پر حرف تر از مردانند. آنها می توانند ساعت ها تلفنی یا حضوری با افراد صحبت کنند و تمایلی به سکوت کردن ندارند. اما به اعتقاد سوایکر ( 1975) مردان بیشتر حرف می زنند. جالب اینجاست که دختران جوان بیش از پسران جوان حرف می زنند ، که این خود توانایی گفتاری بیشتر آنها را نشان می دهند. ولی در گروه های مختلط جنسی بزرگسالان، مردان راحت تر و بهتر سخن می گویند ، شاید بتوان این امر را به مسائل اجتماعی ربط داد. یکی دیگر از دلایلی که باعث می شود زنان پر حرف به نظر برسند ، این است که مطالب را با جزییات کامل تشریح می نمایند و این امر ناشی از نوع نگرش و دید جزئی آنها نسبت به مطالب است.

کلمات و عبارات


زنان و مردان با وجودی که از کلمات مشابه استفاده می کنند ولی حرف یکدیگر را نمی فهمند. کلماتی که ما به کار می بریم دارای دو قسمت هستند:
1- پیام 2- فراپیام. اطلاعاتی که به وسیله معانی کلمات منتقل می شوند «پیام» و آنچه درباره روابط مخابره می شوند ، تلقی در قبال یک دیگر، موقعیت و حرفی که می زنیم، حالت چهره و وضعیت بدنی ما در هنگام صحبت کردن ، «فراپیام» را تشکیل می دهند. در حالی که کلمات اطلاعاتی را منتقل می سازند، طرز سخن ما ، بلندی صدا، سرعت حرف زدن، لحن و ادای کلمات و تأکیدها ، ذهنیت ما را مشخص می سازند؛ حالتی که به مخاطب ما می فهماند عصبانی هستیم، یا احساس دوستانه داریم و می خواهیم صمیمی تر شویم همان فراپیام است. پژوهش ها نشان داده اند زن ها بیشتر از پیام به فراپیام اهمیت می دهند. در حالی که برای مردها خود پیام اهمیت بیشتری دارد.
زنان برای بیان احساسات به خود حق می دهند از انواع صفات عالی و مبالغه آمیز استفاده کنند و احساسات خود را غلیظ جلوه دهند. مثلاً می گویند:« توهیچ وقت به فکر ما نبودی» « تو همیشه دیر می آیی» « صد بار به شما گفتم». زن محدودیتی در استفاده از لغات نمی بیند در صورتی که مردان این کلمات را واقعی پنداشته و واکنش نامناسب نشان می دهند. مثلاً می گویند « در یک ماه گذشته فقط یک شب دیر آمدم ».
زنان بیشتر از مردان، هنگام گفتگو با همجنسان خود به صورت آنان خیره می شوند. زمانی که دو زن با یکدیگر صحبت می کنند معمولاً به چشمان همدیگر نگاه می کنند، اما هنگامی که دو مرد با یکدیگر گفتگو می کنند، هر یک به نقطه ای چند سانتی متر بالای گوش طرف مقابل نگاه می کنند.
تحقیقات نشان می دهند که زن ها و مردها از روش های متفاوتی برای نشان دادن گوش کردن خود استفاده می کنند. زن ها در حین گوش دادن بیشتر سر تکان می دهند و از کلماتی مانند آهان، بله و... استفاده می کنند و مقصودشان نیز از استفاده این کلمات این است که «دارم به حرف های شما گوش می دهم». ولی مردها کمتر این حرکات را انجام می دهند و بیشتر زمانی از این اصوات و کلمات استفاده می کنند که بخواهند توافق خود را اعلام نمایند. و لذا اکثر اوقات زن ها شکایت می کنند که همسرشان به حرفهایشان گوش نمی دهد و یا حوصله شنیدن حرف های آنها را ندارد. در صورتی که نحوه گوش دادن در زن و مرد متفاوت است.
زنان بیشتر از مردان به گفت و گو در مورد جزییات علاقه مند هستند ولی برای مردها گفت و شنود در مورد مسایل کلی مثل سیاست، بازار، تاریخ ، کاربرد اشیاء مختلف و ورزش اهمیت بیشتری دارد. معمولاً زن ها وقتی در مورد مسأله ای یا رویدادی گزارش می دهند آن را با جزییات تشریح می کنند و به شکل زنده نمایش می دهند ولی مردها معمولاً خلاصه ای کوتاه و کلی را در مورد رویدادها ارایه می کنند. برخی پژوهش ها حاکی از این است که زنان بیشتر از مردان درباره چگونگی احساس و عمل کرد مردم صحبت می کنند در حالی که مردها درباره ی اشیاء و امور و سیاست، بیشتر صحبت می نمایند . پژوهش ها نشان می دهد 71 درصد زنان و 64 درصد مردان به غیبت کردن می پردازند. از طرف دیگر زنان بیشتر از مردان از کلمات و عباراتی که محتوای احساسی و عاطفی دارند استفاده می کنند و به طور کلی در سخن گفتن از مردان مؤدب ترند.
زنان معمولاً بیش از مردان لبخند می زنند. بررسی های موجود ، فراوانی لبخند در زنان را دو برابر مردان گزارش کرده است پژوهش ها نشان می دهد که لبخند زنان الزاماً به معنای شاد بودن و یا حالت های عاطفی دوستانه آنها نیست،

ارتباط غیر کلامی


میان زن و مرد از لحاظ رفتارهای غیر کلامی مانند لبخند زدن، وضعیت بدن، و فضای شخصی تفاوت وجود دارد. برای درک این مطلب کافی است صدای تلویزیون را قطع کرده و به مشاهده رفتار غیرکلامی بپردازید. « فرانسز»، معتقد است اهمیت جنبه های غیر کلامی حتی از پیام های کلامی مهمتر است لذا در ذیل به شرح رفتارهای غیر کلامی می پردازیم که عبارت اند از: فضای شخصی، وضعیت بدن، تماس، حالات صورت و توانایی رمزگشایی.

فضای شخصی


منظور از فضای شخصی، فضای نامرئی اطراف هر شخص است که در آن مورد هجوم دیگران قرار می گیرد. انسان از فضای شخصی خود هنگامی آگاه می شود که شخص بیگانه ای به او آن قدر نزدیک می شود که احساس ناراحتی و نا امنی می کند. اندازه ی این فضای شخصی برای زنان و مردان، هم چنین در فرهنگ های مختلف متفاوت است. به طور کلی زنان فضای کمتری را در مقایسه با مردان اشغال می کنند و به فاصله کمتری از یکدیگر می نشینند و یا می ایستند. حتی کودکان پیش دبستانی در فاصله کمتری از زنان بزرگسال قرار می گیرند تا از مردان. هال در پژوهش های سال 1984 خود به این نتیجه رسید که رعایت فضای شخصی، از نظر جنسی در میان مردان و زنان متفاوت است.
تفاوت های جنسی در وضعیت بدن از همان آغاز زندگی به وجود می آید. زنان در نشستن و یا ایستادن، پاها را در کنار هم قرار می دهند و معمولاً دستان را در برابر سینه قرار می دهند و متمایل به پهلو می نشیند، برعکس مردان پاهای خود را در نشستن و ایستادن بازتر و یا روی هم می گذارند. و دستان خود را نزدیک هم روی پاها قرار می دهند. مردان در نشستن و ایستادن آرامش بیشتری دارند . در حالی که در وضعیت بدن زنان اندکی تنش دیده می شود.

حالات صورت


از لحاظ حالات صورت، زن و مرد با یکدیگر تفاوت دارند.
زنان معمولاً بیش از مردان لبخند می زنند. بررسی های موجود ، فراوانی لبخند در زنان را دو برابر مردان گزارش کرده است پژوهش ها نشان می دهد که لبخند زنان الزاماً به معنای شاد بودن و یا حالت های عاطفی دوستانه آنها نیست، لبخند پدران، هنگامی که مطالب خوب به فرزندان خود می گویند و جدی بودن آنها هنگامی که مطالب خنثی و یا نامطبوع می گویند ، قابل مشاهده است. در حالی که لبخند مادران به ماهیت پیام آنها چندان ارتباطی ندارد. به نظر می رسد حالات صورت زنان، اغلب وضعیت عاطفی و هیجانی آنها را فاش نمی کند. تفاوت دیگر زنان با مردان در حالات صورت این است که زنان بیشتر از مردان، هنگام گفتگو با همجنسان خود به صورت آنان خیره می شوند. زمانی که دو زن با یکدیگر صحبت می کنند معمولاً به چشمان هم دیگر نگاه می کنند، اما هنگامی که دو مرد با یکدیگر گفتگو می کنند، هر یک به نقطه ای چند سانتی متر بالای گوش طرف مقابل نگاه می کنند.

توانایی رمز گشایی


توانایی رمز گشایی، به معنای حدس زدن احساسات طرف مقابل با مشاهده رفتار غیرکلامی اوست. برای نمونه فردی که این توانایی را دارد، از حالات صورت، وضعیت بدن و حرکات و نیز صدای دوست خود، در می یابد که او خوش و سرحال است یا محزون و افسرده. پژوهش های هال و دیگران نشان می دهد که این توانایی در زنان به مراتب بیش از مردان است. زنان در قضاوت و استنباط هیجانات و عواطف - بویژه از حالات صورت - بسیار توانمندتر از مردان هستند. این توانایی حتی در دختران دبستانی دیده می شود. زناندر رمز گشایی توان بالایی دارند برای مثال در یک جمع و در یک مهمانی اگر آقا از حرف همسرش خوشش نیاید و اشاره کند خانم سریعاً متوجه می شود و مسیر حرف را عوض می کند ولی آقایان کمتر می توانند چنین کاری بکنند.
می توان نتیجه گیری کرد که زنان و مردان، هیچ یک در رفتارهای غیر کلامی خود ناهنجار و غیر طبیعی نیستند بلکه هر دو محصول سالیان سال شرطی شدن رفتاری هستند، اما بیان این نکته ضروری است که مردان می توانند از رفتارهای غیر کلامی و به ویژه توانایی رمزگشایی و خواندن چهره و پی بردن به عواطف و احساسات زنان ، درس هایی بیاموزند. قابل ذکر است که در فرهنگ های مختلف تفاوت های دو جنس در رمزگشایی و خواندن چهره شدت و ضعف دارد.
ادامه دارد ...
در قسمت بعد به تفاوت های زن و مرد از لحاظ خلقی می پردازیم.
منبع: مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر

تفاوت های زن و مرد از نظر ادراک


در قسمت قبل به تصورات جامعه در مورد تفاوت های زن و مرد پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم ...
زمانی که دستگاه های ادراک را بررسی می کنیم به تفاوت های بین دو جنس بر می خوریم. از لحاظ مقایسه ادراک شنوایی، خانم ها چنان توان بالایی در

ادراک شنوایی


دارند که از هر صد محرک صوتی تقریباً تمامی آنها را می شنوند. در این زمینه تحقیقی در یک سالن بزرگ ارکستر صورت گرفت که در حدود دویست و پنجاه نفر سازهای مختلف می نواختند و خانم ها صدای اکثر آنها را تشخیص دادند ؛ در حالی که آقایانی که رهبر ارکستر بودند صداهای تعدادی از سازها را نمی شنیدند. این نشنیدن آقایان به علت ضعف دستگاه شنوایی نیست بلکه بدین علت است که انسان در مغز یک پالایه یا صافی دارد که تمام صداها از آن صافی رد می شود و صدای مطبوع از آن پالایه عبور می کند و ما آن را می شنویم، گویا این پالایه در مغز خانم ها به خوبی کار نمی کند از این رو خانم ها تقریباً تمام صداها را می شنوند و آقایان تنها صداهای انتخاب شده را می شنوند.
شنیدن زیاد انسان را خسته می کند، به خاطر همین می گویند زن موجودی است عصبی، زیرا همه صداها و محرکه های صوتی را می شنود و در بسیاری از مواقع توان پاسخگویی به همه آنها را ندارد . آقایان کمتر می شنوند لذا کمتر انرژی مصرف می کنند ، پس کمتر خسته می شوند.
نکته دیگر

قدرت بینایی


زنهاست که همانند قدرت شنوایی ، از مردها بیشتر است و این امر به خاطر این است که زنان ادراک جزیی دارند و مردها ادراک کلی .خانم ها تمام جزییات را می بینند و آقایان فقط کلیات را می بینند. از این لحاظ سرعت ادراک در زن ها بیشتر است. منظور از سرعت درک این است که فرد با سرعت و دقت متوجه جزییات امری شود و سپس توجه خویش را معطوف به مرحله دیگری از درک کند . آزمون های این توانایی زمانی بوده، و شخص باید در فاصله زمانی خاصی دو رشته عدد و یا حرف را با یکدیگر مقایسه کرده و به جواب های مورد نظر برسد . براساس روی کرد «فرا تحلیلی» کارایی زنان بیشتر از مردان بوده و مقدار 32/- = D است این میزان نشانگر تفاوت جزیی تا متوسط است.
در تحقیق دیگری هزار نفر زن و مرد را وارد یک سالن کردند که سن تمام این افراد نزدیک به هم بود و سواد و فرهنگ آنها نیز مشابه بود. از آنها خواسته شد هر آن چه در سالن می بینند بنویسند . سپس اطلاعات به دست آمده را مقایسه کردند. نتیجه به دست آمده بسیار جالب بود : خانم ها چندین صفحه نوشته بودند و آقایان فقط چند خط از طرف دیگر مردها در چهره شناسی و بازشناسی چهره ها از زن ها موفق ترند . می توان گفت زن ها در تشخیص رنگ ها و ادراک اندازه ها برتری قابل ملاحظه ای نسبت به مردها دارند.
امروزه جای تردید باقی نمانده است که کور رنگی جنبه ارثی دارد و از صفات وابسته به جنس است، زیرا تعداد مردان کور رنگ شانزده برابر تعداد زنان کور رنگ است . حتی اگر افراد کور رنگ را کنار بگذاریم باز هم برتری زن ها بر مردها از نظر ادراک رنگ به راحتی تأیید می شود. برای مثال زن ها بین رنگ صورتی تا بنفش طیف گسترده ای از رنگ ها از قبیل صورتی ، سرخابی، یاسی ، بادمجانی، پوست پیازی و نهایتاً بنفش را شناسایی می کنند و اختلاف بسیار ظریف رنگ ها را بهتر درک می کنند، در صورتی که این تنوع رنگ با جزییات در مردها نیست.

در زمینه احساس و ادارک بویایی

نیز نتیجه به نفع خانمه است، و این قدرت بویایی در زنان زن باردار قوی تر از افراد عادی است و یکی از دلایل ویار خانم ها نیز قدرت بویایی قوی آنهاست . علت این امر آن است که حس بویایی به میزان استروژن بستگی دارد و استروژن در این دوران افزایش می یابد . اصلاً قدرت بویایی ، سنگ بنای رابطه احساسی بین مادر و کودک است . در تحقیقی چشم های تعدادی از مادران را بستند و سپس آنها را تک تک در مقابل عده ای نوزاد قرار دادند و مادران از طریق حس بویایی نوزاد خود را تشخیص دادند.

از لحاظ قدرت چشایی

زنان از قدرت بالایی نسبت به مردان برخوردارند. گاهی اوقات زنان شکایت می کنند که شوهرانشان در اوایل ازدواج از کیفیت غذای پخته شده توسط آنها تعریف می کنند ولی بعداً بی تفاوت می شوند. این امر مربوط به چشایی ضعیف مردان است.

از نظرحساسیت نسبت به درد

، بعضی از تحقیقات نشان می دهد آستانه درد زن ها پائین است . قدرت تحملشان هم کم است یعنی با کمترین ضربه ، احساس درد می کنند . در مقابل ، آستانه درد مردها بسیار بالاست و قدرت تحملشان نیز بیشتر است و شاید یکی از علل آن ضعف نیروی ماهیچه ای در زن باشد. البته بعضی از یافته ها نیز عکس مطالب فوق را نشان می دهد.
از تحقیقات فوق چنین استنباط می شود که به طور کلی قدرت ادراک در زن ها بالاتر از مردهاست.
یکی دیگر از جنبه های شناختی،تفکر است.
از یک دیدگاه ، تفکر را به چند مرحله تقسیم بندی کرده اند:

تفکر ابتدایی


که ویژه کودکان است . گفته شده است به طور کلی دختران کوچک بیشتر از پسران کوچک می اندیشند، حرف زدن و خواب دیدن علامتی از تفکر ابتدایی است . در بسیاری از مواقع خانم ها خواب های طولانی می بینند.

تفکر انتزاعی


انتزاعی کردن به معنای بیرون کشیدن است. این نوع تفکر بدین معناست که شما قادر باشید معنای صحیح را از یک موقعیت استنتاج کنید. این تفکر یک پیشرفت و گسترش همیشگی دارد.خانم ها در تفکر انتزاعی جزیی گرا هستند و آقایان کلی گرا. به همین خاطر حرف زدن با خانم ها مشکل است. رابطه و مباحثه با ایشان سخت است. یک خانم تا مباحثه را به مجادله نکشاند، از پا نمی نشیند؛ ولی آقایان در مباحثه و مجادله به سرعت موضوع را ختم می کنند.
گاهی وقت ها مشکلات خانواده ها بر سر همین ادراک کلی و جزیی است. خانم ها وقایع را با جزییات کامل و به صورت نمایشی تعریف می کنند ولی آقایان کلیات را مطرح می نمایند. به همین خاطر اگر برای مثال آقایی به تنهایی در یک مهمانی شرکت کند وقتی برمی گردد خانم دایماً از کیفیت مهمانی، تعداد افراد و وقایعی که گذشته است سؤال می کند، اما آقا به خاطر ادارک کلی توضیح زیادی ندارد که بدهد؛ دایم می گوید خوب بود، بد نبود ولی باز هم خانم سؤال می کند. در این شرایط آقایی که از روان شناسی و نوع ادراک زن ها اطلاعی ندارد، عصبانی می شود و فکر می کند خانم می خواهد استیضاحش کند و خانمی هم که از نوع ادراک مردها بی اطلاع باشد، می پندارد همسرش می خواهد چیزی را از او پنهان نماید.
از جمله اشکالات یک تفکر انتزاعی گسترده این است که خانم ها عصبانی هستند و مردها که این گستردگی تفکر انتزاعی را ندارند آرام اند.
نوع دیگر تفکر،

تفکر حل مسأله


ای است که از طریق آن می توانیم براساس معلومات به دسته ای از مجهولات پی ببریم. در این نوع تفکر مردها از زن ها جلوترند. مردها برای حل کردن یک مسئله زمان کمتری می طلبند. کیفیت سرعت در حل مسایل در مردها بهتر است. تفکر حل مسأله ای در زن ها تحت تأثیر تفکر انتزاعی آنها به کندی پیش می رود. حافظه زنان مانند بایگانی، پرونده های قطور دارد و بسیار گسترده است ، به همین خاطر دیر به جواب می رسند. جزیی نگریستن در زن ها و توجه و حساسیت بیش از حد به مسایل جزیی ، آنها را از پرداختن به مسایل مهم و با ارزش باز می دارد.

درتفکر فیلسوفانه

که عالی ترین نوع تفکر است، تفکری که به متافیزیک و به جهان ماوراء طبیعت می پردازد مردها جلوترند، حقیقت این است که زن فیلسوف در دنیا نادر است. یک زن در طول عمر خود، وقتش را چنان صرف امور ناچیز و یا کارهای مختلفی که به وی محول کرده اند می کند که فرصت تفکر فیلسوفانه پیدا نمی کند.

از لحاظ هوش

- هوش مکانیکی پسران بهتر از دختران است . در فهم مطالب نیز پسران راحت تر از دختران مطالب را می فهمند. از طرفی پژوهش های انجام شده در زمینه توانایی فضایی حاکی است که سه نوع توانایی فضایی وجود دارد و هر کدام در میان دو جنس تفاوت های محسوسی دارد.
یکی از توانایی ها،

توانمندی تجسم فضایی


است. در این آزمایش شخص باید شی ء پنهان شده در میان اشکال پیچیده را پیدا کند. نمره اختلاف دو جنس در این بررسی 3/0 - = D است . این میزان گرچه اندک می باشد با این وجود نشان دهنده برتری جنس مذکر است . دومین نوع توانایی فضایی، درک فضایی است. در این آزمون شخص باید در برابر اطلاعات گمراه کننده خط عمودی و یا خط افقی را تشخیص دهد. در این آزمون نیز مردان موفق تر از زنان بوده اند و میزان 44/0 =D بود. سومین نوع آزمون چرخش ذهنی است. در این آزمون ، فرد مورد آزمایش باید شیئی را در ذهن خویش گردانده تا به جواب درست برسد در این آزمون تفاوت دو جنس کاملاً چشمگیر و مقدار اختلاف دو جنس ، مساوی با 73/0 بود.بعضی از مشاغل هم چون مهندسی به توانایی فضایی نوع سوم ( چرخش ذهنی) نیازمندند.

توانایی ریاضیات


. در میان تفاوت های شناختی مرد و زن، توانایی دریافت ریاضیات بیشترین توجه اندیشمندان را به خود جلب کرده است. پژوهش ها در بعضی از موارد همانندی و در مواردی دیگر ، ناهمانندی را نشان می دهد. براساس بررسی های «مک کوبی» و «جاکلین» ، پسران و دختران تا پایان دوره کودکی از نظر توانایی دریافت ریاضیات همانند یکدیگرند. از آغاز 12 سالگی پسران در مقایسه با دختران نمره های بالاتری از درس ریاضی می گیرند. اما تفاوت های پایدار و معنی دار آنها در حدود 15 سالگی آشکار می شود. پژوهشگران علت این امر را چنین می پندارند که پسران در مقایسه با دختران، بیشتر به بازی های ریاضی و فضایی می پردازند و این خود انگیزه آنان را برای یادگیری بهتر و بیشتر افزایش می دهد.

بینش و بصیرت نسبت به خود


خانم ها از وضعیت ظاهری و از حالات روانی و درونی خود از آقایان آگاهترند، و به خاطر همین برتری با کوچکترین نشانه بیماری به پزشک مراجعه می کنند، تعداد مراجعین زن به پزشک بیشتر از مردان است، اما آقایان گاهی چنان از جسم و روان خود بی خبر می شوند که گاهی جان خود را از دست می دهند و پس از مرگ مشخص می شود که به بیماری های مزمن مبتلا بوده اند. آقایان بیش از خانم ها به روان خود تسلط دارند و به خاطر همین توان سازگاری و انطباق بیشتری نیز دارند.
ادامه دارد ...
در قسمت بعد به شیوه های ارتباطی زن و مرد می پردازیم.
منبع: مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:59 عصر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ