مردان،بی احساس های احساساتی
چرا مردها نباید گریه کنند؟!
تحقیقات جدید نشان میدهد که زندگی احساسی مردان هم به اندازه زنان پیچیده و غنی است اما در اغلب موارد این امر از مردان و هم چنین از زنان پوشیده باقی میماند.
با این که احساسات همیشه از خصوصیات زنانه به شمار میرود ، اما مردان هم به اندازه زنان احساساتی میشوند و تجربیات عاطفی مشابهی را توصیف میکنند. در یک بررسی در رابطه با هوش عاطفی 500 هزار فرد بالغ ، ثابت شد که هوش عاطفی مردان به اندازه زنان است. مطالعاتی که بر روی زوجها صورت گرفته نشان میدهد که مردان هم به اندازه زنان با میزان استرس همسرشان هماهنگاند و به همان اندازه قادر به حمایت از آنها هستند.
مردان و زنان آه میکشند ، گریه میکنند ، شادی میکنند ، خشمگین میشوند و داد و فریاد راه میاندازند ، اما شیوه پردازش و ابراز احساسات در آنها متفاوت است.
دکتر کلمن، روانشناس و نویسنده میگوید: « احساسات در زندگی مردان در پشت سر و در زندگی زنان در پیش رو قرار دارند.» هورمون تستوسترون بر احساسات مردان تاثیر میگذارد و باعث میشود آنها بیشتر به طبقهبندی و تفکر منطقی بپردازند. به نظر میرسد زنان طبیعتاً با عواطف خود بیشتر در تماس هستند ، در حالی که مردان باید روی این قضیه کار کنند و اگر این کار را بکنند شرایط کاملا برابر میشود. آنها دارای روابط شادتر و زندگی سعادتمندانهتری خواهند بود.
چرا بسیاری از مردان از نظر احساسی ضعیف هستند؟ خوب این تقصیر مغزمردانه است. دکتر دیوید پاول، رییس مرکز بینالمللی مطالعات سلامت میگوید: « سیمکشی مغز مردان متفاوت است.» او توضیح میدهد که ارتباط بین نیمکره چپ مغز، جایگاه منطق، و نیمکره راست مغز، محل عواطف و احساسات، در زنان قویتر است: «ارتباط بین دو نیمکره در زنان شبیه یک بزرگراه است، بنابراین میتوانند به راحتی بین دو نیمکره حرکت کنند. اما در مردان این ارتباط مانند یک کوره راه باریک است که باعث میشود دسترسی به احساسات برای ما مردها چندان آسان نباشد.»
این میتواند توضیحی برای نتایج 125 مورد مطالعه در فرهنگهای مختلف باشد: در این بررسیها مشاهده شد که مردها و پسرها همواره در تفسیر پیامهای غیرکلامی نهفته در ژست بدن، حالت صورت و لحن صدا دقت کمتری دارند.
همچنین واکنش مردان نسبت به احساسات ضعیف تر است و زودتر هم آنها را فراموش می کنند. در آزمایشی که در دانشگاه استانفورد انجام گرفت، عکسهایی از صحنههای تکاندهنده یا ناراحتکننده باعث تحریک بخش گستردهتری در مغز زنان شد. پس از سه هفته، زنان در مقایسه با مردان جزییات بیشتری از این تصاویر را به خاطر داشتند. به همین صورت محققان گمان میکنند که یک زن ممکن است به خاطر بگو مگو یا بیاعتتنایی کوچکی که شوهرش مدتهاست فراموش کرده همچنان ناراحت و عصبانی باشد.
پسرها در سن یک سالگی در مقایسه با دختران ارتباط چشمی کمتری برقرار میکنند و به اشیای متحرک مثل ماشین توجه بیشتری نشان میدهند تا چهره انسانها. هم پدرها و هم مادرها با پسرانشان کمتر در مورد عواطف و احساسات صحبت میکنند (به جز خشم)، و دایره لغات ذهن پسرها شامل تعداد کمتری از واژههای مربوط به احساسات میشود.
در زمین بازی اگر نه در خانه پسرها یاد میگیرند که جلوی اشکشان را بگیرند و ترسی از خود نشان ندهند. چهره آنها، که زمانی به اندازه دختران نشان دهنده احساسشان بود، با رسیدن به سنین دبستان جدی تر میشود.
در سنین بزرگسالی مردان از کلمات کمتری استفاده میکنند و صحبت کردن را حداقل در جمع ابزاری برای بالا بردن موقعیت خود میدانند، برعکس خانمها که برای نزدیکی به دیگران با آنها وارد صحبت میشوند. مردان حتی هنگام صحبت با دوستانشان هم در حال تبادل اطلاعات در مورد خرید ، ورزش، ماشین یا کامپیوتر هستند.
چرا مردان منفجر میشوند؟
اگر چه زنان هم به اندازه مردان عصبانی میشوند ، اما خشم همچنان یک ویژگی مردانه به حساب میآید. دکتر کنث دیلیو کریستین، روانشناس و نویسنده میگوید: «خشم به این علت به وجود میآید که شخص به علت سرکوب کردن احساسات خودش دچار سرخوردگی شدید میشود با این وجود این کاری است که مردان انجام میدهند، چون میترسند که اگر کمی به احساساتشان بها بدهند دیگر کنترل آن از دستشان خارج میشود. اگر شما همه ابعاد وجودتان را رشد ندهید اگر یاد نگرفته باشید که چهطور با احساساتتان کنار بیایید، تبدیل به سایهای میشوید که فقط بخش کوچکی از شخصیتتان را نشان میدهد و طولی نمیکشد که این بنای سستی که از خود ساختهاید فرو میریزد.»
برای آنکه احساسات بیشتر در زندگی آقایان وارد شود ، رعایت این نکات توصیه می گردد:
آقایان اینها را امتحان کنید!
«مردانی که بیش از همه احساساتشان را پنهان میکنند احتمالا حساسترین مردها هستند!»
با این حال شما آقایان میتوانید بدون گریه و زاری راه انداختن، احساساتتان را ابراز کنید.
خوب، چرا شروع نمیکنید:
یک خروجی خلاقانه برای خودتان ایجاد کنید.
سرگرمیهایی مثل نقاشی یا هر هنر مورد علاقه تان ، میتواند ابزار خوبی برای غلبه احساسات یک مرد باشد. یادتان باشد که بسیاری از آثار برجسته هنری و ادبی جهان توسط جنسی خلق شدهاند که گفته میشود احساس ندارد!
استرس و خشم خود را از طریق ورزش تخلیه کنید.
وستوور میگوید: « وقتی به جایی میرسید که فقط میخواهید سرتان را به دیوار بکویید ، یک وقفه 10دقیقهای برای آرام کردن شما کافی است.»
می توانید مواقعی که دچار احساسات شدید میشوید ، جایی پیدا کنید و روی زمین شروع به شنا زدن کنید.
سعی کنید « یک کمی » از احساساتتان را بروز دهید.
کلمن پیشنهاد میکند: این روش را با احساساتی آغازکنید که میتوانید کنترلشان کنید ، یک گوش شنوا پیدا کنید و از عبارت « یک کمی» استفاده کنید گفتن اینکه «یک کمی» ناراحتید یا «یک کمی» میترسید ، بیخطرتر از این به نظر میرسد که بخواهید آسیبپذیری خود را کاملا بیان کنید.
وقتی به جایی میرسید که فقط میخواهید سرتان را به دیوار بکویید ، یک وقفه 10دقیقهای برای آرام کردن شما کافی است.
به سمت ناراحتیهایتان بروید.
بهجای اینکه از احساساتی که نمیدانید چهطور با آنها کنار بیایید اجتناب کنید ، بیشتر به آنها بپردازید. شما به زمان و تلاش نیاز دارید تا یاد بگیرید چگونه احساساتتان را کنترل کنید ، چرا که باید مغزتان دوباره آموزش ببیند. اما نگران نباشید، به مرور زمان این کار برایتان آسانتر میشود.
خانمها ، حواستان باشد!
در اینجا روشهایی وجود دارد که شما خانمها میتوانید از آنها استفاده کنید تا همسرتان بتواند با احساساتش راحتتر برخورد کند.
برای صحبت کردن در کنار همسرتان باشید تا او احساس کند در کنار اوهستید نه در مقابلش.
روانشناسان معتقدند وقتی رودر روی یک مرد قرار میگیرید باعث میشوید او احساس رقابت یا مقابله کند ،به جای اینکه از آن سوی میز به او خیره شوید ، در یک سمت در کنار شوهرتان بنشینید.
با هم به یک فعالیت فیزیکی بپردازید.
وقتی با شوهرتان پیادهروی میکنید ، سد دفاعی او شکسته میشود. بگذارید موضوع صحبت خود به خود پیش بیاید هرگز یک مرد را مجبور نکنید در مورد چیزی حرف بزند.
هرگز یک مرد را برای حرف زدن راجع به یک روز بد تحت فشار قرار ندهید.
اگر مرد شما روزی طاقتفرسا را پشت سر گذاشته، شاید بخواهد از رنج و ناراحتی آن رها باشد. چه فایدهای دارد که تمام شب را در احساس بدبختی بگذرانید وقتی این کار گرهای از کارتان را باز نمیکند؟
نشان دهید ، فقط حرف نزنید.
صحبت کردن شاید برای یک زن محبوبترین شکل عشق ورزیدن باشد ، اما مردان رابطه زناشویی را نوعی وسیله برقراری ارتباط میدانند. مردان بخش عظیمی از احساسات خود را به صورت فیزیکی ابراز میکنند. به جای اینکه مرد را مجبور کنید احساسش را در قالب کلمات ترجمه کند ، به زبان خودش صحبت کنید.
بگذارید مردتان بداند که به چه نوع حمایت عاطفی نیاز دارید.
مردان نیز مانند زنان میتوانند از لحاظ عاطفی نسبت به همسرشان حساس و حمایتگر باشند ، اما اغلب وقت آنها کفایت نمیکند. مردان به این مسایل بیتوجه نیستند ، اما شما خانمها باید به آنها فرصت دهید تا بدانند چه میخواهید و در چه زمانی به آن نیاز دارید.
از همسرتان نظرخواهی کنید.
در یک روز آرام از شوهرتان بپرسید: آیا من تا به حال کاری کردهام که فکر کنی دیگر مثل روزهای اول به تو احترام نمیگذارم و تحسینت نمیکنم؟ به او بگویید که چقدر از داشتن او خوشحالید و اینکه متاسف هستید که در اغلب موارد نمیگذارید او این را بداند. اینجاست که همسرتان دهانش باز میماند!!
منبع:آیین همسر داری - مجله شادکامی
روش ارتباط موثر با شوهر
برقراری ارتباط جزئی از زندگی روزمره است و همه ما دائما در حال تکرار این امر هستیم، اما دلیل اینکه نمی توانیم به طور مناسب با شوهر خود ارتباط برقرار کنیم چیست؟ شاید در آغاز زندگی مشترک همه چیز بر وفق مراد پیش رود، اما اگر شما قادر به برقراری ارتباط مؤثر نباشید، چیزی نخواهد گذشت که تعادل زندگی از بین میرود. اغلب خانم ها عادت دارند که تقصیر همه مسائل و مشکلات را به گردن همسرانشان بیندازند و اصلا اعتقادی ندارند که نقایص و عیوبی در وجود خودشان نیز هست که باید رفع شود.
بر اساس کتاب "قبل از اینکه خیلی دیر شود، دل همسر خود را بدست آورید" نوشته " گری سمالی" 5 مورد وجود دارد که مانع ایجاد ارتباط سالم بین شما و شوهرتان میشود.
1 ـ گوشزد کردن تمام مشکلات هنگامیکه از کار برمیگردد
آقایون به اندازه کافی در شغل خود با مشکلات بسیار زیادی مواجه هستند که باید تمام آنها را حل و فصل نمایند و دوست ندارند زمانیکه به منزل باز می گردند باز هم با مشکلات دیگری مواجه شوند. انسان ها به طور غریزی زمانیکه با مسائلی که در حد توانشان نیست برخورد می کنند، یکی از این دو راه را انتخاب می کنند: یا دعوا یا فرار؛ به همین دلیل زمانیکه شما همسرتان را با کوهی از مشکلات گلوله باران می کنید او هم در مقابل یکی از دو راه ذکر شده را انتخاب می کند. اگر در دعوا با شما شکست بخورد، راه دوم را انتخاب کرده و از برقراری ارتباط سالم با شما می گریزد.
2 ـ پر حرفی
بیشتر اوقات خانم ها در مورد مشکلات خود شروع به پر حرفی می کنند. زمانیکه میتوان بازگو کردن آنها را در چند جمله خلاصه کرد، دیگر نیازی نیست که شروع به داستانسرایی کنید. بیشتر خانم ها پر حرف هستند و بحث را خیلی بیشتر از آن چیزی که نیاز است، به درازا می کشانند. بهتر است زمانی که می خواهید با همسر خود در مورد کارهای خانه و مسائل مربوط به زندگی مشترکتان صحبت کنید، گفتگوی کوتاه و شیرینی داشته باشید تا بتوانید بهترین نتیجه را دریافت کنید. همچنین اگر بتوانید بر روی نقاط مثبت خود و همسرتان تمرکز کنید بیشتر پیشرفت می کنید و بسیاری از مشکلات به خودی خود رفع خواهند شد. نباید در موقع بروز مشکلات فقط در مورد ازدواجتان صحبت کنید. راه حل دیگر این است که بیشتر گوش کنید تا اینکه بخواهید صحبت کنید. یکی از بزرگان می گوید: "همه باید آماده گوش کردن باشند، نشان دهند که قصد صحبت کردن دارند و به ندرت عصبانی شوند."
3 ـ هرج و مرج در دعواها
به همه ما آموزش داده اند که دعوا باید عادلانه باشد. اما به راستی معنای واقعی این جمله چیست؟ بر اساس اظهارات سمالی 14 قانون برای "دعوا کردن" وجود دارد که باید در هر رابطه ای رعایت شود:
1 ـ پیش از هر چیز مشکل به وجود آمده را روشن کنید.
2 ـ فقط بر روی همان مشکل تمرکز کنید.
3 ـ سعی کنید با هم ارتباط فیزیکی ملایمی را برقرار کنید؛ مثلا دست های یکدیگر را بگیرید.
4 ـ از طعنه زدن به یکدیگر خودداری کنید.
5 ـ از جملاتی که در آنها "تو" وجود دارد، خودداری کنید.
6 ـ از "عبارات هیستریک" که مبالغه آمیز و تعمیم دهنده هستند، استفاده نکنید.
7 ـ پیش از اینکه به ادامه بحث بپردازید، باید هر گونه احساس ناراحتی و کینه را در طرف مقابل از بین ببرید.
8 ـ بر روی اشتباهات گذشته فرد مقابل دست نگذارید.
9 ـ عکس العمل های تند از خود نشان ندهید و از عباراتی نظیر "من دیگه نمی تونم ادامه بدهم" و یا " تو داری منو به کشتن میدی" استفاده نکنید.
10 ـ در مقابل او از استراتژی سکوت استفاده نکنید.
11 ـ بحث و مشاجرات خود را در یک مکان کاملا خصوصی انجام دهید.
12 ـ برداشت شخصی خود از گفته های طرف مقابل را برای خودتان یک مرتبه دیگر تکرار کنید.
13 ـ مشکلات خود را با راه حل برنده-برنده حل نمایید.
14 ـ برای همسر خود ارزش و احترام قائل باشید.
رعایت این قوانین مشکلات شما را به حداقل رسانده و به شما و همسرتان کمک می کند تا بر سر مشکلات به توافق دست پیدا کنید.
4 ـ سرزنش کردن
سرزنش کردن شریک زندگی تنها به این معناست که شما قصد دارید احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا کنید. این کار در حین بحث و مشاجره های خانوادگی به هیچ وجه صحیح نمی باشد. مسئولیت تمام کارهای خود را به عهده بگیرید و اشتباهات خود را به گردن دیگران نیندازید. زمان صحبت کردن با همسر خود از کلمات مناسب استفاده کرده و به او احترام بگذارید تا مجال برقراری ارتباط صحیح را پیدا کنید.
5 ـ استفاده از عبارات ناسزا
عبارات ناسزا می تواند شامل هر چیزی که همسرتان را حقیر می کند از جمله کلمات تند و رکیک باشد. زمانی که ما عصبانی می شویم دوست داریم مشکلات خود را با هر کسی که در نزدیکیمان است در میان بگذاریم، حال او چه یکی از اقوام باشد چه یک دوست. در این وضعیت سعی کنید همسر خود را در پیش روی دیگران کوچک نکنید و از جنبه های منفی او صحبت نکنید. این کار سبب می شود تا فاصله میان شما دو نفر بیشتر شود. باید تنها از نقاط قوت همسر خود در مقابل دیگران حرف بزنید و اگر هم نمی توانید، بهتر است که اصلا در مورد او هیچ حرفی نزنید.
تا این جا به نکاتی اشاره داشتیم که شما باید در زندگی مشترک خود از انجامشان خودداری کنید. در این قسمت سمالی به ما چند نکته یاد می دهد که استفاده آنها در زندگی مشترک سودمند خواهد بود. این موارد عبارتند از : "گوش کردن، درک کردن، ارزش قائل شدن، و واکنش درست نشان دادن"
گوش کردن: با این کار شما به همسر خود ثابت می کنید که حرف هایش برای شما ارزشمند و مهم هستند.
درک کردن: با این کار شما گفته های او را برای خود مجددا تجزیه تحلیل می کنید تا هیچ گونه سوء تفاهمی پیش نیاید.
ارزش قائل شدن: شما دو نفر منظور اصلی خود را برای یکدیگر توضح می دهید تا هیچ گونه برداشت غلطی ایجاد نشود.
واکنش صحیح: با نوعی ارزش و احترام خاص به درک متقابل او پاسخ می دهید.
نکات ذکر شده چندان زیاد نبودند و شما می توانید به راحتی از آنها بهره بگیرید. سعی کنید همین حالا طرز برخورد خود با همسرتان را تغییر دهید. منتظر نباشید تا از او حرکتی سر بزند، برای اینکه شاید او به درستی نداند که باید از کجا شروع کنید. فقط تا آن جا که می توانید، سعی کنید تا به بهترین نحو با او ارتباط بر قرار کنید. یاد گرفتن این کار تنها در طول زمان دارازی امکان پذیر خواهد شد.
منبع: http://examp3.com
www.persiancod.com
اصول تربیت کودکان
روان شناسی امروزثابت کرده است مهم ترین عامل موفقیت ها و شکست های انسان در چگونگی گذران دوره ی کودکی او نهفته است و این هم باید ما را برآن دارد که برای کودکان مان این دوره را آن گونه مهیا کنیم که آن ها را به سمت موفقیت سوق دهد نه شکست های پیاپی ، محبت –ثابت قدم بودن - الگو خوب بودن - قابل اعتماد بودن -حضور داشتن – خوش بین و صبور بودن –ایستادگی کردن خودپسند نبودن –فعال بودن – ساده گرفتن – سازگاری داشتن و همدلی بودن اصولی است که می تواند ما را به هدف برساند.
محبت بزرگ ترین نعمت خداوند ی است که پایه وبنیاد همه ی روابط واخلاقیات به آن وابسته است . هر چه شما بیشتر به اطرافیان محبت کنید،در عوض محبت بیشتری نیز دریافت خواهید کرد . این بهترین هدیه ای است که می توانید تقدیم فرزندتان کنید.
نظم قاعده ومحدودیت های مشخص ، ایجاد اعتماد می کند. این همان چیزی است که فرزندتان برای احساس امنیت وآرامش به آن نیاز دارد.
اگر می خواهید فرزندتان به کاری که شما دوست دارید گرایش پیدا کند شما خود الگویی برای آن رفتار باشید . فرزند شما به کسی نیاز داردتا ازاو سرمشق بگیرد.
دروغ نگویید وسعی کنید رفتارهای ساختگی از خود نشان ندهید . فرزندان باید خود واقعی شما را ببینند وبشناسند.
سعی کنید وقتی کودکتان به شما نیاز دارد کنار او باشید وبه خواسته های اورسیدگی کنید . نگذارید کار یا مسائل دیگر بین شما وفرزندتان فاصله بیندازد.
مسائل با نوع نگرش شما به آن ها تغییر می کنند . اگر مثبت گرا وبه آینده خوشبین باشید ، از زندگی لذت بیشتری خواهید برد.
آرام تر وهم گام با فرزندان تان جلو روید . زندگی به خودی خود سریع می گذرد ، پس چرا خودتان هم سعی می کنید سرعت آن را بیشتر کنید؟ و یادتان باشد ، تغییر زمان می برد.
استقامت از لزومات پیمودن این راه است.پس هیچ وقت دلسرد نشده ودست از کار نکشید،به خصوص در کمک کردن به فرزندان تان.
از لاک خود پسندی تان بیرون آیید وانرژیتان را صرف دیگران کنید وفرزندان تان را در این راه طولانی با خود همسفر کنید.
فقط یک جا ننشینید . اگر ایده خوبی دارید ، یا فکر می کنید کاری اشتباه است،دست به فعالیت بزنید. عمل کرد های شما به فرزندان تان نشان می دهد که تنها راه انجام کارها، اقدام به عمل کردن به آن هاست.
کودک شما برای خوشبخت بودن نیاز به چیزهای زیادی ندارد . در واقع ، هرجه کمتر باشد بهتر است . این کار باعث می شود او یاد بگیرد برای داشتن کوچک ترین وسیله اش هم قدر شناس و سپاسگذار باشد .
هرانسانی برای زندگی کردن نیاز به مجموعه ای از اصول و قوانین دارد که از طریق آن خوب را از بد تشخیص دهد . شما باید جایگاه اعتقادی تان را محکم کنید ، تا فرزندانتان هم فرصت پیروی ازشما را داشته باشد .
انعطاف پذیری امر بسیار مهمی در زندگی است . یاد گرفتن چیزهای تازه ، داشتن ایده های جدید و کشف دیدگاه های مختلف ، را باید تجربه کنید و به فرزندان تان نیز منتقل کنید .
فرای همه ی این مسائل ، یکی از مهم ترین فضیلت ها ی انسانی ، توانایی درک دیگران و فهمیدن احساسات آن ها است . همدلی پادزهری برای رفتارها ی خود پسندانه ،بی رحمانه و عاری از عاطفه و احساس است . و بهترین راهی که فرزندان مان می توانند این خصوصیت برجسته را بیاموزند ، از طریق همدلی کردن ما با آن است .
هر کاری که ما انجام می دهیم ، تاثیری مستقیم بر فرزندان مان و دنیای آن ها دارد . پس دست از بهانه تراشی و انداختن تقصیر بر گردن همدیگر برداریم و همه ی انرژ ی مان را صرف تربیت آن ها کنیم . موفق شدن آن ها درزندگی به این نیست که همیشه درمدرسه نمره بیست بگیرند ، یا تحصیلات دانشگاهی کنند یا در کار و تجارت موفق شوند . موفقیت آن ها ،نفس خوشبخت زندگی کردن دراین دنیای پر هرج و مرج و شلوغ است .
منبع: www.sohila.blogfa.com
10 اشتباه مخرب که هر مشاجره ای را بدتر می کند
تحقیقات نشان می دهد که داشتن ارتباط خوب روابط را ارتقاء می بخشد، همچنین صمیمیت، اعتماد و حمایت بین طرفین را نیز بیشتر می کند. عکس این مسئله نیز صادق است: ارتباط بد صمیمیت را از بین برده، عدم اعتماد و اطمینان ایجاد می کند و حتی موجب تحقیر و اهانت بین دو طرف می شود. در زیر به چند نمونه از رفتارها و الگوهای ارتباطی ضعیف، منفی و حتی مخرب اشاره می کنیم که هر دعوا و مرافعه ای را بدتر می کند.
1 ـ اجتناب از دعوا به طور کل:
به جای صحبت کردن درمورد مشکلات در یک جو آرام و توام با احترام برخی افراد سعی می کنند هیچ چیز درمورد مشکلات و دلیل ناراحتی خود به طرف مقابل نگویند و بعد آن را یکباره به صورت عصبانیتی وحشتناک بیرون می دهند. این به نظر راهی کم استرس تر می آید-که بخواهید به طور کل از بحث و مشاجره دوری کنید—اما معمولاً استرس بیشتری برای هر دو طرف ایجاد می کند چون با آن انفجار عصبانیت، تنش، خشم و مشاجره بیشتری بین دو نفر ایجاد خواهد شد. پس بهتر این است که به راحتی و با آرامش خاطر درمورد مشکلات خود با هم بحث کنید.
2 ـ حالت دفاعی گرفتن:
بعضی ها به جای اینکه گله و شکایت های طرف مقابل را با دیدی منتقدانه و با میل شخصی مورد توجه قرار دهند و نقطه نظرات او را درک کنند، سعی می کنند هرگونه اشتباه و خطای خود را انکار کنند و به هیچ طریق زیر بار نمی روند که ممکن است خودشان موجب بروز مشکل شده باشند. شاید به نظر برسد که انکار مسئولیت استرس را در کوتاه زمان کمتر می کند اما در طولانی مدت موجب بروز مشکلات بسیاری خواهد شد.
3 ـ تعمیم افراطی
بعضی ها وقتی اتفاقی می افتد که چندان به مذاقشان خوش نیست با عمومیت دادن آن مشکل را بیرون می دهند. هیچوقت جملات خود را با "تو همیشه...." یا "تو هیچوقت..." مثل "تو همیشه دیر میای خونه" یا "تو هیچوقت کارایی که من دوست دارم را انجام نمیدی" شروع نکنید. کمی مکث کنید، فکر کنید و ببینید آیا این جمله ها واقعاً صحت دارد. همچنین هیچوقت با پیش کشیدن مشکلات قدیمی سعی نکنید که مشاجره را بدتر کنید.
4 ـ حق داشتن
اگر بخواهید فکر کنید که برای هر کاری روش "درست" و روش "غلط" وجود دارد، و روش شما همیشه "درست" است، رابطه تان خراب خواهد شد. هرگز نخواهید که طرفتان هم مثل شما به قضایا نگاه کند و اگر دیدگاه آنها متفاوت بود، جنگ و جدال راه نیندازید. همیشه به دنبال مصالحه باشید و یادتان باشد که هیچوقت یک روش "درست" یا "غلط" محض وجود ندارد و ممکن است هر دو نقطه نظر کاملاً صحیح باشند.
5 ـ روانکاوی
بعضی ها به جای اینکه درمورد افکار و احساسات طرف مقابلشان سوال کنند، فکر می کنند که می دانند که طرفشان به چه چیز فکر میکند یا درمورد یک مسئله خاص چه احساسی دارد و معمولاً هم این تفسیرها منفی است. مثلاً وقتی طرفشان دیر سر قرار می آیند، پیش خودشان فکر می کنند که برای او اهمیت ندارند. این کار دشمنی و سوءتفاوم بین دو طرف ایجاد می کند.
6 ـ گوش ندادن
بعضی افراد حرف به جای اینکه خوب به حرفهای طرف مقابلشان گوش کنند و حرفهای او را درک کنند، موقعی که طرفشان مشغول صحبت کردن است، حرف او را قطع می کنند، چشمانشان را اینطرف و آنطرف می گردانند یا به آنچه خودشان می خواهند در جواب بگویند فکر می کنند. اینکار باعث می شود نتوانید به خوبی از نقطه نظرات طرف مقابلتان مطلع شوید. هیچوقت اهمیت گوش دادن به حرفهای همدیگر را دست کم نگیرید.
7 ـ تقصیر را گردن دیگری انداختن
بعضی افراد با انتقاد از طرف مقابل و مقصر دانستن او برای موقعیت حاضر با مشکل برخورد می کنند. هیچوقت ضعف های خود را قبول نمی کنند و به هر قیمتی که شده دربرابر آن ایستادگی می کنند چون فکر می کنند با قبول ضعف هایشان از اعتبارشان کم می شود. به جای این رفتارها باید سعی کنید هر دعوا و مشاجره را فرصتی بدانید برای بررسی منتقدانه وضعیت، ارزیابی نیازهای هر دو طرف و رسیدن به یک راه حل که به هر دو کمک کند.
8 ـ سعی در برنده شدن در دعوا
هدف از بحث بین دو نفر باید درک متقابل و رسیدن به توافق نظر یا راه حل باشد که نیازهای هر دو طرف در آن ملاحظه شود. اگر سعی دارید نشان دهید که طرف مقابلتان چه اشتباهاتی انجام داده است، احساسات او را دست کم بگیرید و محکم روی نظر خودتان بایستید، بدانید که مسیر اشتباهی را انتخاب کرده اید.
9 ـ حمله های شخصیتی
گاهی اوقات برخی افراد هر عمل منفی ازطرف مقابل را جدی گرفته و آن را نقص شخصیتی او قلمداد میکنند. مثلاً وقتی شوهری جوراب خود را اینطرف و آنطرف خانه می اندازد، زن آن را یک اشکال شخصیتی در او قلمداد کرده و برچسب تنبل بودن و بی ملاحظه بودن را به او می چسباند. این روش در هر دو طرف درک و احساس نادرست ایجاد می کند. یادتان باشد که درهر شرایطی برای شخصیت طرف مقابلتان احترام قائل باشید حتی اگر رفتاری از او را دوست نداشته باشید.
10 ـ توپ را به زمین مقابل شوت کردن
وقتی یک طرف می خواهد درمورد مشکلی در رابطه صحبت کند، طرف مقابل حالت دفاعی به خود می گیرد و از صحبت کردن یا حرف زدن با او طفره می رود. این نوعی بی احترامی به فرد مقابل است و در برخی موقعیت های خاص، حتی اهانت آمیز است و موجب شدت گرفتن مشکل هم می شود. اینکار نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند، بلکه موجب جریحه دار کردن احساسات طرف مقابل و خراب شدن رابطه هم می شود. پس بهتر است که با احترام و علاقه به حرفهای طرف مقابل خود گوش کنید.
منبع:mobin.com
شوهران بخوانند
اینجا مقرراتی آمده که منتظرش بودید، مقرراتی که شاید کسی به شما گوشزد نکرده باشد و یا فراموشتان شده باشد، ولی به نوعی منجی زندگی مشترکتان محسوب می شود. هیچ وقت پدرت، تو رو ننشونده که بهت بگه: "پسرم، وقتی ازدواج کردی، گاهی باید از کنترل تلویزیون بگذری" دوستای متأهلت هیچ وقت تو رو کناری نکشیدن که بگن: "وقتی ازدواج کردی دیگه مجرد نیستی پس برای پنج شنبه و جمعه با دوستات قرار نگذار" . هیچکس بهت نگفته که زندگی با جنس مخالف، قاعده و قانون داره. فراموش کردن یه سالگرد عروسی، گناه کبیره زندگی زناشوییه. اگه بشه با رعایت یک سری نکات یک کانون پر مهر و مصفا ساخت، چرا تنش؟ که زندگی به کام هر دو تلخ بشه.(نگران نباشید با همسرانتان هم حرف دارم)
مقررات رو می گم، عمل کن تا ببینی متقابلا چقدر همسرت برات مایه می ذاره.
یک اسباب برقی خانگی، هدیه نیست. ماکروفر یه ابزاره. تو ابزار رو دوست داری و اون هدیه رو.
آنچه را برای دیگران بپسند، که خودشان می پسندند این ضرب المثل قدیمی رو که میگه هر چه برای خود می پسندی، برای دیگران بپسند را فراموش کن.
عذر خواهی کن.چرا؟ چون کار اشتباهی کردی ولی هنوز نمی دانی چه کاری.
کنترل تلویزیون نشان مردانگی شما نیست
عاشق قدرتی میدانم. ولی معنی زندگی زناشویی سهیم شدنه و معنیش اینه که گاهی بذاری اون کنترل رو دست بگیره و تصمیم بگیره چی تماشا کنین.
مثل روزهای اول باش. گاهی در ماشین رو براش باز کن، در بدو ورود ببوسش و یه شاخه گل بده، متوجه آرایشی که برات کرده باش. یک کم براش خرج کن تا ببینی چه قدر برات خرج می کنه.
بگذار ابزار قدرت شما را ببیند حالا این فرصتیه تا مردونگی حقیقی خودتو نشون بدی. یک کار فنی منزل را انجام بده. شیری را که داره چکه می کنه درست کن، ترانس مهتابی رو که داره پرت پرت می کنه رو عوض کن. خیلی خوبه که کفایت و مردانگیت رو هر از گاهی نشون بدی و باورت کنه.
مهمون کن. یک روز جمعه، بساط منقل کباب پز رو به راه بینداز و محیط خونه رو با صفا کن.
کلیشه ای نباش.همیشه سر سفره آماده ننشین. غذاها خود به خود سر میز ظاهر نمی شوند، یه نفر هست که اونها رو اونجا می ذاره و اون یه نفر می تونی تو باشی.
همکاری کن .وقتی می خواهید از خانه بیرون برید، قبول کن که اون بیش از تو کار داره که انجام بده. پس اونطوری قدم نزن، در پوشاندن لباس بچه ها کمکش کن، کولر و چراغها رو خاموش کن...
مرتب دوش بگیر.تو یه مردی، عرق می کنی و بوی بد می دی. قبول کن.
وسایلتو جمع و جور کن.خیلی زشته منظره پیژامه ای روی زمین با دو جای پا، یا پیراهن روی مبل.
راه را بپرسید. گم شدی، بپذیر. درسته که بالاخره می رسی؟ درست، ولی بالاخره برای رسیدن زمان دیری است.
در صورت تأخیر تلفن بزن. آخه اون دوستت داره و غذا نخورده و منتظره تا در کنارت باشه!
واقعا گوش کنید. این کار یعنی گوش دادن به حرفهایی که میگه و فهمیدن آنها. نمی خواد زیاد راه حل بهش نشون بدی یا انتقاد کنی ، احساساتش را فقط از کلامش متوجه باش.
تاریخ های کلیدی رو به خاطر بسپار.یا در تقویمت یادداشت کن و نشون بده که به یاد داری.
خرید های بعضی کارهای منزل را هفتگی یا ماهیانه ، با هم و تفریحی انجام دهید.
عذر مردانه نیار. نگو«من یه مرد هستم، پس نمی تونم...فلان کار رو بکنم» مثلا بچه بیارم، حمام زایمان بگیرم، بچه شیر بدم.خیلی خوب، کسی هم ازت نخواست. ولی می تونی که هدیه ای برای حمام زایمان انتخاب کنی، یا شب شیر کمکی رو با شیشه به بچه بدی.
تقسیم کردن کارهای خونه این نیست که آشغالها رو ببری بیرون و منتظر شنیدن «ممنون» باشی.
از جاتون بلند شوید.فکر نکن وقتی از روی لیست خانم خرید می کنی، خریدهای مغازه رو جابجا می کنی، آشغالها رو دم در می گذاری ...، لطف می کنی. اینا اسمشون زندگیه. تو هم یه بازیگری نه یه تماشاگر. این طور نباشه که فقط کف بزنی.
سیگار نکش یا لااقل بیرون از منزل بکش ، راستی بوی سیگار دهانت را چکار می کنی!
گاهی اوقات باید یه دوست رو، روی محراب ازدواج قربانی کرد .ممکنه کسی باشه که تو بهش توجه داری ولی رفتارش همسرتو می رنجونه.
بیش از حد انتظار او، به خودت رسیدگی نکن.
حتی یک شوخی بیجا با زنان دیگر نکنید. اگر نمی تونید بفهمید از این حالت چقدر خانمتون می رنجه می تونید یکبار نقشتون رو در این مورد عوض کنید. تا ببینید چقدر این عادت ناپسند و مخرب است.
دلیل عاشق شدنتان را به خاطر بسپارید. هر از چند گاهی، وقتی از دست او ناراحت و عصبانی هستی، یه قدم به عقب بردار. زنی که عاشقش شدی رو بخاطر بیار. همون زن، تو اتاق بغلی نشسته، اون که باهاش ازدواج کردی. او منتظرته.
سعی نکنید زنتان را تغییر دهید.او یه شخصه نه یه شیء. سعی نکن یک کمی بهش اضافه، یا کم کنی. تو با تغییر خودت می تونی به کمال او کمک کنی.
فی البداهه باشید.اون رو با چیزهای کوچک غافلگیر کن: شام، هدیه، یه کارت ناقابل. اون فقط می خواد بدونه که به او فکر می کنی و احساسش می کنی.
دست هم رو بگیرید و تو چشماش با مهربانی نگاه کنید و از اینکه در کنارتون هست احساس رضایت کنید.این کار احساس خوبی به هر دوی شما می ده.
از الفاظ خودمانی استفاده کنید. اون رو با اسامی عاشقانه مثل عزیزم، خانومم صدا کن.
زیادی یا کم هدیه ندهید.
گاهی اولین ملاقاتتون رو یاد آوری کنید. روزهای شیرین آغاز ازدواج رو .شیک و پیک کن، در ماشین رو براش باز کن، با هم به رستوران بروید، بهش بگو چقدر دوستش داری.
به زنتان بنازید.چرا که نه؟ اینو به تمام دنیا بگید. یا لااقل تو جمع خانواده پدری خودتون یا اون ابراز تشکر و قدردانی از زنتان بکنید.
زمانی را تنها و بدون دیگران بگذرانید و به تفریح بروید.
از همون اول حقیقت رو بگید.صادق باشید و راستگو. طرف حسابتون رقیب نیست، شریک زندگیتونه.
هماهنگ شوید. گاهی روابط زناشویی ناهماهنگ میشه. کمی موضع خودتو عوض کن. تو می خواهی کاری کنی ولی اون نمی خواد. خوب نکن. فقط ریتم رو عوض کن.مهم انجام هر کاریه که با هم انجام
بدید.
دعوا پیش می آید.دعوا بین کسانی اتفاق می افته که به هم اهمیت می دن. دعواها آخر دنیا نیستند.
وقتی دعوا میکنی می بازی. برای برنده شدن در دعواهای زناشویی پاداشی وجود نداره. در حقیقت، بُرد بدتر از باخته. بباز و برو با زندگیت حال کن.
هیچ وقت راجع به سیاست مجادله نکنید. فکر می کنید سیاستمدارا در مورد شما بحث می کنند.
عصبانی نمانید. فردا که بهش فکر کنی می بینی آنقدرها هم ارزش عصبانیت رو نداشته.
آشتی کنید. این تنها بخش خوب دعوا کردنه. این لذت رو از دست نده.
بوسه شب بخیر رو فراموش نکنید. این کار رو بدون استثنا انجام بده.
بچه داشته باشید.زندگی رو وزین می کنه و معنا می ده. پیش بچه ها از مادرشون قدردانی وتشکر کنید و بگویئد که چقدر خانم خوبی دارید. احساستون رو به بچه هاتون نشون بدید.
عکس بگیرید. یادآوری گذشته بهتر از آنچه که واقع شده بود، هست. شاید واقعا خوب بوده و تو قدر ندانستی.
تکامل پیدا کنید. به گذشته نچسبید، تغییر کنید، با هم ادامه بدید، تکامل پیدا کنید. بگذارید او از شما راحت انتقاد کنه. اگه اشتباه کنه از شما کم نمی شه و اگه درست بگه بر شما افزوده میشه.
پرستار خوبی باشید. در بیماری هر مراقبتی رو که او از تو می کرده رو ازش بکن. درسته اون به تنهایی می تونه ولی اگر درکنارش باشی ، یه احساس خوشایندی از دوست داشته شده بهش دست میده.
با هم مسن شوید. یه روز که خیلی زود می رسه، احساس پیری خواهی کرد. کی دلش می خواد این دوران رو به تنهایی پشت سر بذاره؟
«ما» باشید نه «من».
زندگی زناشویی آسان نیست، سعی کنید. تسلیم شدن آسونه. باید سعی کنی. چرا؟ چون ارزشش رو داره.
تفریح کردن رو فراموش نکنید. در کشاکش زندگی گم نشید.
یادت باشه، وقتی همسرت از تو و از زندگی راضی باشه، کاری می کنه تا تو هم از او و از زندگی راضی باشی.
منبع:http://www.hamdardi.net
چطور بهترین شوهر دنیا باشیم؟
جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل میکند. جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل میکند. اگر شما هم از آن دسته آقایانی هستید که خود را در کار و مشکلات روزانه غرق کردهاید، بهتر است چند دقیقهای دست از سر قبضهای پرداخت نشده آب، برق و گاز....و قسطهای عقب مانده شهریه بچهها بردارید و فقط با برداشتن 10 گام ناقابل، مثل همیشه برای همسرتان بهترین شوهر دنیا باشید:
گام 1. خانمها مقدماند ! برای یک بار هم که شده دنیا را از چشم همسرتان ببینید.
شاید تا به حال اصلاً به این موضوع توجه نکرده باشید که ممکن است خدای نکرده علایق و خواستههای خانمتان با علایق شما کاملاً متفاوت باشد! اما حالا وقتش شده که به قول معروف، چشمهایتان را بشویید و جور دیگر ببینید.
گام 2. خواباندن بچهها هم لذتی دارد، امتحان کن د هفتهای یکبار به همسرتان مرخصی بدهید و وظیفه خواباندن بچهها را شما به عهده بگیرید، تا حداقل خانمتان یک ساعت سرو صدای بچهها را فراموش کرده و با خیال راحت این وقت را برای خواندن کتاب، انجام کارهای شخصی عقبافتاده و یا حتی برای گشت زدن در اینترنت اختصاص دهد. مطمئن باشید با این کار دعای خیر همسرتان همیشه پشت سر شما خواهد بود.
گام 3. عذرخواهی هم کلمه مفیدی است ! در این یک مورد با شما همدردی میکنیم، چون به همان اندازه که عذرخواهی از طرف مقابل ساده به نظر میآید، احتمالاً به همان اندازه هم برایتان سختترین کار روی زمین خواهد بود. اگر تا به حال متوجه شده باشید ازدواج شباهت زیادی به مسابقه دوی ماراتن دارد، چر ؟ از این جهت که هر چقدر در بگومگوهای خانوادگی زود از کوره در بروید، زودتر از پا میافتید و ادامه زندگی زناشویی برای شما سختتر و خستهکنندهتر میشود . اما فقط کافیست یکبار هم که شده با قضیه جور دیگری برخورد کنید، رفتار آرام و متانتآمیز بهترین مسکن برای آرام کردن موقتی تنشهای رفتاری است، اما اگر احیاناً شما مقصر بودید، میتوانید تنها با به زبان آوردن یک عذرخواهی ساده پرچم صلح را به همسرتان نشان داده و اجازه ندهید دلخوری پیش آمده بزرگ و بزرگتر شود.
گام 4. از همسرتان برای اینکه شما را تحمل میکند تشکر کن د شاید حتی خواندن این گام هم به مذاقتان خوش نیاید، چه رسد به عمل کردن به آن. اما منظور ما این نیست که در مقابل همسرتان بنشینید و در حالی که لیستی از اشتباهات خود تهیه کردهاید، مورد به مورد را شرح داده و بهخاطر آنها عذرخواهی کنید نه! مسلماً برای هر مردی پیش آمده که قول و قرارهایش را فراموش نماید یا با دیدن دوستان خود آنچنان زمان و مکان را گم کند که ساعتها همسرش را چشم انتظار نگه دارد. اما همین اندازه که به او بگویید زندگی کردن با شما چندان هم کار سادهای نیست و بهخاطر صبر و تحمل همسرتان از او تشکر کنید، کفایت میکند .
گام 5. کمی و فقط کمی از ریخت و پاشهای خودتان را جمع کنید باور کنید آسمان به زمین نمیآید اگر استکان چای قند پهلوی آخر شب، یا لیوان چایی صبحانه خود را از کف اتاق و یا از روی میز صبحانه به سینک ظرفشویی انتقال دهید. از ما به شما نصیحت، تحقیقات نشان داده استکان چای یکی از معضلات زندگی مشترک و عامل بسیاری از جداییها بوده!
گام 6. برای با هم بودن زمان بگذارید شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شامهای خاطره انگیزی میافتید که در یک رستوران دنج خوردهاید؟ چه اشکالی دارد اگر حتی با وجود داشتن دو فرزند برای گذاشتن قرارمدارهای اینچنینی باز هم زمانی را معین کنید؟! میتوانید بچهها را نزد یکی از دوستان خود بگذارید و مثل آن روزها فقط برای با هم بودن شام را بیرون از خانه صرف کنید.
گام 7. آراسته و خوش تیپ باشید سعی کنید همیشه به آراستگی و مرتب بودن ظاهر خود اهمیت دهید. این برای خانمها نکته مهمی است.
گام 8. شما هم به تمدد اعصاب نیاز دار د گاهی وقتها شرایطی را ایجاد کنید که برای چند ساعتی کمی از محیط خانواده و مسئولیتهای خود فاصله بگیرید. مثلاً با دوستانتان به کوه بروید و یا به ورزشهای مورد علاقهتان بپردازید تا شادی و نشاط و آرامش باعث تجدید نیروی از دست رفتهتان شده و وقتی به خانه برمیگردید، به مردی ایدهآل برای زندگی تبدیل شده باشید.
گام 9. مسئولیت تصمیمات خود را شخصاً به عهده بگیر د هیچ وقت و در هیچ شرایطی از پذیرش عواقب تصمیمات خود شانه خالی نکنید. اگر شما به هر دلیلی نمیتوانید دعوت پدر و مادرتان را برای مهمانی شب جمعه قبول کنید، خودتان گوشی تلفن را برداشته و به آنها اطلاع دهید. هیچ وقت مسئولیت چنین کاری را به گردن همسرتان نیندازید .
گام 10. فراموش نکنید روزی شما هم فرهاد کوهکن بودید یادتان میآید قبل از ازدواج چقدر به رفتارها و حرکات خود توجه داشتید و چقدر سعی میکردید با پرستیژ و تاثیرگذار باشید؟! اما احتمالاً دیگر مدتهاست که خبری از آن فرهاد کوهکن نیست و او هم در میان روزمرهگی هر روزهتان گم شده . اما هنوز هم دیر نشده از همین امروز هر کاری که میتوانید برای گرم کردن آتش زندگیتان انجام دهید، کاری کنید تا مثل گذشته همسرتان را تحت تاثیر قرار دهید و از بودن در کنار یکدیگر راضی باشید.
منبع:http://daneshpajooh.ir
نیازهای مردان
توجه به انتظارات ، خواسته ها و نیازهای یکدیگر
حفظ رابطه ای که شکل می گیرد نیازمند تلاشی مداوم و مستمر از سوی هر دو طرف می باشد. یکی از اصلی ترین پایه های نگهدارنده رابطه ، توجه به نیازها ، انتظارات و خواسته های طرف مقابل است. اطلاع از نیازهای طرف مقابل ، در هر رابطه ، خصوصاً در زندگی زناشویی به ما امکان می دهد بتوانیم از بسیاری سوءتفاهم ها و مشاجرات ناخواسته در زندگی روزمره خود بکاهیم. به عنوان مثال نیازهای مردان را در محیط خانواده می توان به دو بخش اساسی تقسیم کرد:
1 - نیازهای عاطفی
شاید بتوان ازدواج را به سپرده گذاری در یک بانک تشبیه کرد. یکی از مقاصد هر یک از ما برای افتتاح حساب و یا افزایش موجودی ، حق برداشت از آن است . بسیار طبیعی می نماید که در روابط عاطفی نیز داد و ستدی وجود داشته و دریافت و پرداختی در کار باشد. هر یک از ما همانقدر که در روابط عاطفی خود با اطرافیان ، خصوصاً در محیط منزل و در ارتباط با همسر محبت پرداخت می کنیم، انتظار دریافت هم داریم. پس الزامی است که به منظور ایجاد توازن عاطفی در زندگی مشترک و جلوگیری از احساس زیان در یک طرف ، از نیازهای اصلی یکدیگر مطلع باشیم.
اما نیازهای عاطفی مردان چه هستند؟
مقبولیت : از مهمترین نیازهای عاطفی مردان مقبول بودن و مورد پذیرش قرار گرفتن است. تمام مردان نیازمند آن هستند تا به آنها اثبات شود که در محیط خانواده ، خواستنی هستند نه به خاطر شغل ، درآمد و یا مقام و موقعیت اجتماعی ، که تماماً صوری و موقتی هستند بلکه فقط به خاطر وجود خودشان .
اعتماد :
از دیگر نیازهای اساسی مردان ، مورد اعتماد بودن است. اگر مردی در محیط خانواده با این احساس ناخوشایند روبرو شود که همسر نسبت به او اعتماد و اطمینان لازم و کافی را ( در هر زمینه ) ندارد، احساس بی کفایتی ، عدم اعتماد به نفس و ناخشنودی بر وجود او مستولی شده ، احساس می کند حامی خوبی برای خانواده اش نیست. حتی تصور این که زن ، شوهرش را بی لیاقت و بی کفایت بداند و در موقعیت های دشوار و یا حتی معمول زندگی ، آن طور که باید او را تکیه گاه قرار ندهد برای مرد به منزله مرگ عاطفی است. اگر برداشت زن از مرد با توانایی ها ، امکانات و استعدادهای او بی تعصب و واقع بینانه باشد و توقعات و انتظارات خود را بر مبنای واقعیت تنظیم کند، احساس عدم امنیت و اطمینان و یا بی لیاقتی را به شوهر و محیط خانواده خود منتقل نمی کند. چطور ممکن است فرزندان ، پدر را مظهر قدرت و تکیه گاه خود بپندارند در حالی که مادر با حرکات خواسته یا ناخواسته خود ، اقتدار و کفایت را از شوهر خود سلب می کند؟ چه خوب است به جای تنزل جایگاه مرد در خانواده به منزلت اصلی و واقعی او بیندیشیم و آن را به شریک زندگی خود هدیه کنیم تا با احساس امنیت بیشتر، بر تلاش خود برای درک خانواده و ارتقاء کیفیت و کمیت ارتباطات و بهبود وضعیت رفتاری و اخلاقی خود بیفزایند. فرزندان نیز با اطمینان به قدرت فکری و توانایی های پدر ، خود را در جامعه تنها و بی یاور و بدون پشتیبان تصور نمی کنند. احساس بی پشتوانگی فرزندان سبب می شود تا دیدگاهی منفی از دنیا ، افراد و موقعیت ها در ذهن آنان شکل بگیرد. برای فرزند مهم است پدرش را مظهر قدرت و قهرمان تصور کند. علاوه بر این هر مردی در اعماق وجود خود می خواهد در نظر خانواده اش قهرمانی ارزشمند باشد. پهلوانی که در هر شرایطی مورد اطمینان خانواده قرار داشته ، به عنوان الگویی از دانش و چاره اندیشی ، حلاّل مشکلات خانواده و اطرافیان است.تشویق : تشویق نیز یکی دیگر از نیازهای مردان است. هر مردی برای امیدوار بودن به زندگی ، به تشویق همسر خود نیازمند است. تشویق و قدرشناسی از زحمات و تلاشهای مرد، احساس ارزشمندی و رضایت را به او هدیه می کند. تحسینِ ویژگیهای منحصر به فرد ، استعدادها، خلق و خو ، توانایی و مقاومت مرد ، احساس امنیت را به او هدیه می کند. همه ما قبول داریم رفتاری که مورد تشویق قرار گیرد تکرار خواهد شد. پس بیایید به جای آن که عیوب طرف مقابل را به رخ او بکشیم و یا نقصان و ناتوانایی های او را به طور مداوم به خودش ( و یا در جمع ) یادآور شویم، اعمال نیکو، نقاط قوت و توانایی هایش را این بار نه فقط در خلوت ، که در جمع نیز متذکر شویم تا رفتار نامناسب به شیوه ای ضمنی و غیر مستقیم کاهش یابد.
2 - نیازهای اخلاقی :
علاوه بر نیازهای ذکر شده، مردان نیازهای دیگری نیز دارند که بد نیست از آنها به عنوان نیازهای اخلاقی یاد کنیم. خلق خوش و نیکوی خانم منزل یکی از پایه های نگهدارنده و حتی شاید بتوان ادعا کرد اصلی ترین ستون زندگی مشترک محسوب می شود. زنانی که ناخواسته در محیط منزل و در مقابل شوهرانشان پرخاشگری می کنند خوب است متوجه این نکته باشند که اگر گلایه ای از شوهران خود دارند ، با لحنی آرام و با کلماتی مناسب و بدون توهین به شخصیت شوهر ، آن را مطرح کنند. از طرفی مردان نیز از این زاویه به قضیه بنگرند که پرخاشگری در زن ، نتیجه احساس عدم امنیت عاطفی و روانی در اوست. چه خوب می شد اگر هر دو طرف به جای آنکه مثل کوه ، تنها صوت را انعکاس داده و فریاد بکشند ، علت رفتار پرخاشگرانه را جویا شوند .
اما اگر از همدیگر شکایت یا انتقادی داشتیم چطور یا چگونه بیان کنیم؟
قبل از هرچیز از قضاوت عجولانه بپرهیزید. قبل از اقدام به هر عمل یا هر گونه صحبت خوب است بدانیم واقعاً چه پیش آمده است . با دیدگاهی منطقی و واقع بینانه ، ابعاد گوناگون قضیه را بررسی کرده ، از سوء تفاهم پیشگیری کنیم. دیدن از دریچه چشم دیگری به معنای درک عواطف ، احساسات ، اندیشه ها و افکار اوست. بدان گونه که پیشینه ی فرهنگی ، تربیتی و خانوادگی او ، طی سالیان متمادی به او آموخته است.
اگر واقعاً بتوانیم در قضاوت ها ، نه تنها خود ، بلکه دیگران را نیز در نظر بگیریم زندگی بسیار زیباتر از آن چیزی می شود که انتظار داریم.
نکته ی بعدی رعایت احترام خود و طرف مقابل در تمام شئون زندگی حتی طرح شکایت هاست. اگر از عملکرد و نوع کارکرد همدیگر انتقاد کنیم بسیار بهتر از آن است که با به کارگیری الفاظ تند و توهین آمیز، شخصیت یکدیگر را آماج حمله قرار داده، احساس تنفر نسبت به خودمان را در ذهن طرف مقابل شکل داده، شدت بخشیم. گاه دیده می شود برخی افراد برای اثبات نظر خود و یا فرو نشاندن خشم ناشی از پیشامدی ( که البته طرف مقابل را مسبب آن وضعیت می دانند) در انتقادها و یا سخنان خود از واژه هایی استفاده می کنند که مطمئن هستند طرف مقابل را می آزارد و یا حداقل خشم او را برمی انگیزد. بیایید فکر کنیم. با این عمل چه چیزی به اثبات می رسد. کدام وضعیت بهبود می یابد؟ چه نتیجه ای از چنین رفتاری عایدمان می شود؟ آیا غیر از این است که یک آدم خشمگین و عصبی تبدیل به دو نفر می شود؟
اگر تصور می کنیم مردی به لحاظ مادی امکاناتی را که انتظار داشته ایم فراهم نکرده و یا آن گونه که باید در جهت رفاه معنوی خانواده نکوشیده است، حق داریم او را با دیگران ،خصوصاً افراد معینی که حساسیت او را برمی انگیزد، مقایسه کنیم ؟ آیا چنین مقایسه ای تحقیر آشکار او نیست؟ آیا انتظار داریم همه به شیوه ای یکسان عمل کنند؟ آیا می پسندیم خودمان نیز مورد قیاس قرار گیریم؟ نتیجه مقایسه ، احساس حقارت ، کمبود، عدم اعتماد به نفس و خشم است و چگونه می توان در تمام طول زندگی با کسی زیر یک سقف زندگی کرد که هر لحظه برای شما یادآور احساسات منفی و خاطرات تلخ و نامطلوب است؟
بیایید مشکلات را به هم ربط ندهیم. اگر مشکلی پیش آمده ، در همان زمان و مکان خودش ، به رفع آن مبادرت ورزیده و یک مورد را به تمام وقایع زندگی مرتبط نکنیم.
در غیر این صورت یک مشکل کوچک آنقدر دامنه دار می شود که کنترل عواقب ناشی از آن کاری دشوار خواهد بود. قرار نیست یک سوء تفاهم کوچک یا اشتباه ناچیزی که از یکی از طرفین یا بستگان او سر زده در هر موقعیت یا هر مشاجره یا اختلاف نظر ( برای گرفتن امتیاز بیشتر از طرف مقابل ) تکرار شود! در چنین موقعیتی نه تنها برای مشکلِ زمان حال چاره ای اندیشیده نشده و نتیجه ای از بحث موجود حاصل نمی شود بلکه زخمهای کهنه سر باز می کنند و فرصت التیام دست نمی دهد. علاوه بر این که موردی نیز برای ادامه مشاجره و شدت یافتن آن پیدا می شود. این مسیر طولانی مطمئناً هدف اصلی ما را در نتیجه گیری تأمین نمی کند.با تغییر در صحبت کردن و یا حتی تغییر عبارات ساده به روابطی بسیار مطلوب تر، صمیمانه تر و خوشایندتر دست می یابیم. گاهی اوقات تغییر الگوی رفتاری در زندگی الزامی به نظر می رسد. استفاده از عبارات و کلمات و نوع بیان ، یا تغییر در سبک گفتاری به ما امکان می دهد از موقعیت های استرس زا دوری گزیده ، شرایط را به شکلی مطلوب به سمت آرامش و رفاه خانواده سوق دهیم. زبان خوش چیزی نیست جز رعایت احترام طرف مقابل و به کارگیری الفاظ و عباراتی که کمترین میزان تنش را مابین طرفین ایجاد کرده و بهترین نتیجه را به بار می آورد. و تمام اینها مبیّن یک شیوه ارتباطی است: "ارتباط بدون سرزنش " .
منبع: Persianv.com
چرا بسیاری از مردان از نظر احساسی ضعیف هستند؟
خوب این تقصیر مغزمردانه است. دکتر دیوید پاول، رییس مرکز بینالمللی مطالعات سلامت میگوید: « سیمکشی مغز مردان متفاوت است.» او توضیح میدهد که ارتباط بین نیمکره چپ مغز، جایگاه منطق، و نیمکره راست مغز، محل عواطف و احساسات، در زنان قویتر است: «ارتباط بین دو نیمکره در زنان شبیه یک بزرگراه است، بنابراین میتوانند به راحتی بین دو نیمکره حرکت کنند. اما در مردان این ارتباط مانند یک کوره راه باریک است که باعث میشود دسترسی به احساسات برای ما مردها چندان آسان نباشد.»
این میتواند توضیحی برای نتایج 125 مورد مطالعه در فرهنگهای مختلف باشد: در این بررسیها مشاهده شد که مردها و پسرها همواره در تفسیر پیامهای غیرکلامی نهفته در ژست بدن، حالت صورت و لحن صدا دقت کمتری دارند.
همچنین واکنش مردان نسبت به احساسات ضعیفتر است و زودتر هم آنها را فراموش می کنند. در آزمایشی که در دانشگاه استانفورد انجام گرفت، عکسهایی از صحنههای تکاندهنده یا ناراحتکننده باعث تحریک بخش گستردهتری در مغز زنان شد. پس از سه هفته، زنان در مقایسه با مردان جزییات بیشتری از این تصاویر را به خاطر داشتند.
به همین صورت محققان گمان میکنند که یک زن ممکن است به خاطر بگو مگو یا بیاعتتنایی کوچکی که شوهرش مدتهاست فراموش کرده همچنان ناراحت و عصبانی باشد.
پسرها در سن یک سالگی در مقایسه با دختران ارتباط چشمی کمتری برقرار میکنند و به اشیای متحرک مثل ماشین توجه بیشتری نشان میدهند تا چهره انسانها. هم پدرها و هم مادرها با پسرانشان کمتر در مورد عواطف و احساسات صحبت میکنند (به جز خشم)، و دایره لغات ذهن پسرها شامل تعداد کمتری از واژههای مربوط به احساسات میشود.
در زمین بازی- اگر نه در خانه- پسرها یاد میگیرند که جلوی اشکشان را بگیرند و ترسی از خود نشان ندهند. چهره آنها، که زمانی به اندازه دختران نشان دهنده احساسشان بود، با رسیدن به سنین دبستان جدی تر میشود.
در سنین بزرگسالی مردان از کلمات کمتری استفاده میکنند و صحبت کردن را حداقل در جمع ابزاری برای بالا بردن موقعیت خود میدانند، برعکس خانمها که برای نزدیکی به دیگران با آنها وارد صحبت میشوند. مردان حتی هنگام صحبت با دوستانشان هم در حال تبادل اطلاعات در مورد خرید ، ورزش، ماشین یا کامپیوتر هستند.
چرا مردان منفجر میشوند؟
اگر چه زنان هم به اندازه مردان عصبانی میشوند ، اما خشم همچنان یک ویژگی مردانه به حساب میآید. دکتر کنث دیلیو کریستین، روانشناس و نویسنده میگوید: «خشم به این علت به وجود میآید که شخص به علت سرکوب کردن احساسات خودش دچار سرخوردگی شدید میشود با این وجود این کاری است که مردان انجام میدهند، چون میترسند که اگر کمی به احساساتشان بها بدهند دیگر کنترل آن از دستشان خارج میشود. اگر شما همه ابعاد وجودتان را رشد ندهید اگر یاد نگرفته باشید که چهطور با احساساتتان کنار بیایید، تبدیل به سایهای میشوید که فقط بخش کوچکی از شخصیتتان را نشان میدهد و طولی نمیکشد که این بنای سستی که از خود ساختهاید فرو میریزد.»
در مقاله ی بعد حتما با ما باشید تا راهکارهایی ارائه دهیم که یک مرد در کنار مردانگی اش ،احساساتش را هم بروز دهد.
و همین طور یک زن بتواند به همسرش برای ابراز احساسات آسان تر کمک کند.
برای آنکه احساسات بیشتر در زندگی آقایان وارد شود ، رعایت این نکات توصیه می گردد:
آقایان اینها را امتحان کنید!
«مردانی که بیش از همه احساساتشان را پنهان میکنند احتمالا حساسترین مردها هستند!»
با این حال شما آقایان میتوانید بدون گریه و زاری راه انداختن، احساساتتان را ابراز کنید.
خوب، چرا شروع نمیکنید:
یک خروجی خلاقانه برای خودتان ایجاد کنید.
سرگرمیهایی مثل نقاشی یا هر هنر مورد علاقه تان ، میتواند ابزار خوبی برای غلبه احساسات یک مرد باشد. یادتان باشد که بسیاری از آثار برجسته هنری و ادبی جهان توسط جنسی خلق شدهاند که گفته میشود احساس ندارد!
استرس و خشم خود را از طریق ورزش تخلیه کنید.
وستوور میگوید: « وقتی به جایی میرسید که فقط میخواهید سرتان را به دیوار بکویید ، یک وقفه 10دقیقهای برای آرام کردن شما کافی است.»
می توانید مواقعی که دچار احساسات شدید میشوید ، جایی پیدا کنید و روی زمین شروع به شنا زدن کنید.
سعی کنید « یک کمی » از احساساتتان را بروز دهید.
کلمن پیشنهاد میکند: این روش را با احساساتی آغازکنید که میتوانید کنترلشان کنید ، یک گوش شنوا پیدا کنید و از عبارت « یک کمی» استفاده کنید گفتن اینکه «یک کمی» ناراحتید یا «یک کمی» میترسید ، بیخطرتر از این به نظر میرسد که بخواهید آسیبپذیری خود را کاملا بیان کنید.
وقتی به جایی میرسید که فقط میخواهید سرتان را به دیوار بکویید ، یک وقفه 10دقیقهای برای آرام کردن شما کافی است.
به سمت ناراحتیهایتان بروید.
بهجای اینکه از احساساتی که نمیدانید چهطور با آنها کنار بیایید اجتناب کنید ، بیشتر به آنها بپردازید. شما به زمان و تلاش نیاز دارید تا یاد بگیرید چگونه احساساتتان را کنترل کنید ، چرا که باید مغزتان دوباره آموزش ببیند. اما نگران نباشید، به مرور زمان این کار برایتان آسانتر میشود.
خانمها ، حواستان باشد!
در اینجا روشهایی وجود دارد که شما خانمها میتوانید از آنها استفاده کنید تا همسرتان بتواند با احساساتش راحتتر برخورد کند.
برای صحبت کردن در کنار همسرتان باشید تا او احساس کند در کنار اوهستید نه در مقابلش.
هنگام صحبت با او در کنارش باشید نه روبهرویش.
روانشناسان معتقدند وقتی رودر روی یک مرد قرار میگیرید باعث میشوید او احساس رقابت یا مقابله کند ،به جای اینکه از آن سوی میز به او خیره شوید ، در یک سمت در کنار شوهرتان بنشینید.
با هم به یک فعالیت فیزیکی بپردازید.
وقتی با شوهرتان پیادهروی میکنید ، سد دفاعی او شکسته میشود. بگذارید موضوع صحبت خود به خود پیش بیاید هرگز یک مرد را مجبور نکنید در مورد چیزی حرف بزند.
هرگز یک مرد را برای حرف زدن راجع به یک روز بد تحت فشار قرار ندهید.
اگر مرد شما روزی طاقتفرسا را پشت سر گذاشته، شاید بخواهد از رنج و ناراحتی آن رها باشد. چه فایدهای دارد که تمام شب را در احساس بدبختی بگذرانید وقتی این کار گرهای از کارتان را باز نمیکند؟
نشان دهید ، فقط حرف نزنید.
صحبت کردن شاید برای یک زن محبوبترین شکل عشق ورزیدن باشد ، اما مردان رابطه زناشویی را نوعی وسیله برقراری ارتباط میدانند. مردان بخش عظیمی از احساسات خود را به صورت فیزیکی ابراز میکنند. به جای اینکه مرد را مجبور کنید احساسش را در قالب کلمات ترجمه کند ، به زبان خودش صحبت کنید.
بگذارید مردتان بداند که به چه نوع حمایت عاطفی نیاز دارید.
مردان نیز مانند زنان میتوانند از لحاظ عاطفی نسبت به همسرشان حساس و حمایتگر باشند ، اما اغلب وقت آنها کفایت نمیکند. مردان به این مسایل بیتوجه نیستند ، اما شما خانمها باید به آنها فرصت دهید تا بدانند چه میخواهید و در چه زمانی به آن نیاز دارید.
از همسرتان نظرخواهی کنید.
در یک روز آرام از شوهرتان بپرسید: آیا من تا به حال کاری کردهام که فکر کنی دیگر مثل روزهای اول به تو احترام نمیگذارم و تحسینت نمیکنم؟ به او بگویید که چقدر از داشتن او خوشحالید و اینکه متاسف هستید که در اغلب موارد نمیگذارید او این را بداند. اینجاست که همسرتان دهانش باز میماند!!
مازوخیسم یا شهوت خودآزاری
انحراف مازوخیسم یا شهوت خودآزاری، نقطهی مقابل انحراف ج*ن*س*ی سادیسم یا دیگرآزاری است. یک فرد سادیستیک ازآزار واذیت کردن دیگـــران لذت ج*ن*س*ی میبرد، اما یک انسان مبتلا به «مازوخیسم» از عذاب و شکنجهأی که خودش متحمل میشود لذت ج*ن*س*ی کسب میکند. افرادی که به این نوع انحراف مبتلا هستند بشدت تمایل دارند که چه به وسیلهی خود و چه از طرف دیگران، آزار ببینند یا حتی شکنجه شوند. کامیابی روانی این بیماران، جز با زجر و آزار دیدن حاصل نمیشود.
تمامی روانشناسان در دورههای مختلف، خوی تجاوز و تعدی یا به بیان دیگر غریزهی تخریب و مرگ را یکی از غرایز طبیعی افراد بشر و منشأ انحراف سادیسم دانستهاند. انحراف مازوخیسم یا خودآزاری نیز ریشه در همین غریزه دارد. با این تفاوت که واکنشهای بیمار مبتلا به مازوخیسم با بیمار سادیست فرق میکند.
هنگامی که تمایلات قهرآمیز غریزهی مرگ در عوامل روانی انسان حادث شد، از دو حال خارج نیست، یا انسان به پیروی از این غریزه به تخریب و شکستن اشیا و آزار دیگران می پردازد و به این ترتیب غریزهی خود را ارضا میکند یا اینکه محدودیتهای طبیعی و اجتماعی به او اجازهی این کار را نمیدهند؛ برای مثال طفل به دلخواه خود نمیتواند آنچه را که در دسترسش قرار میگیرد بشکند و یا مثلاً سر گربه را از تنش جدا سازد. در این صورت غریزهی تخریب و مرگ به جای اینکه متوجه دنیای بیرون انسان شود، به درونش راه مییابد و خود انسان را هدف قرار میدهد و به این ترتیب، تمایلات قهرآمیزانسان به جای دیگران روی خود او پیاده میشود. به بیان دیگر انحراف مازوخیسم و سادیسم هر دو از یک منبع سرچشمه میگیرند ولی در مازوخیسم غریزهی تخریب و مرگ به جای اینکه روی دیگران عمل کند، بر خود بیمار مبتلا اثر میگذارد.
گروههای زیادی از مردم مبتلا به مازوخیسم هستند؛ مثلاً مرتاضان و یا افرادی که در پارهأی موارد به استقبال مرگ میروند و یا اشخاصی که در مواقع خطر و پیشآمدهای ناگوار و مصیبتبار، به جای اینکه برای رفع مشکلات خود تدابیر منطقیای بیندیشند، خود را هلاک می کنند. بعضی از مبتلایان به مازوخیسم نیز، دراین موارد، در واقع قصد انتقامجویی و یا کشتن دیگران را دارند. این _ نوع سادیسمی ارضای غریزه _ اما به جای این کار، خود را از بین میبرند.
انواع مازوخیسم:
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
سادیسم یا دیگر آزاری
سادیسم عبارت است از وارد کردن رنج و آزار ج*ن*س*ی یا روانی به شخصی دیگر به منظور حصول تحریک ج*ن*س*ی .دیگر آزاری با احساس لذت ج*ن*س*ی از راه ایجاد درد در دیگران و تماشای صحنه ی ایجاد درد در دیگران همراه است . اهانت ، کتک زدن ، زخمی کردن و حتی کشتن از جمله اعمالی است که د فرد سادیسم لذت ج*ن*س*ی ایجاد می کند .
اولین کسی که دو اصطلاح سادیسم و مازوخیسم را مطرح کرد ، کرافت ابینگ رفتار شناس ج*ن*س*ی آلمانی ، در قرن 19 بود . کتاب psychopathia sexualis نوشته ی او اولین کتاب پزشکی در زمینه تمایلات ج*ن*س*ی محسوب می شود .
سادیسم از نام شخصی به نام مارکی دو ساد گرفته شده است .
مارکی دوساد که یکی از اعیان فرانسه بوده است در سال 1774 با دختری از ثروتمندان فرانسه ازدواج می کند . او در سال اول ازدواجش به سبب آشوبی که در فاحشه خانه ایجاد کرد ، دستگیر و در همین سال از همسرش جدا شد . دوساد دوباره ازدواج کرد و به زودی به عنوان یک آدم عیاش و شهوت طلب شهرت یافت . او بارها به خاطر خشونت و شکنجه و زندانی کردن و حتی کشتن زنان زیادی در خانه اش دستگیر و زندانی شد ولی هر بار به خاطر موقعیت اجتماعی اش آزاد شد . اما مارکی به خاطر تکرار اعمال سادیسمی خود و قتل وحشتناک زنی که جسد تکه پاره اش را از خانه اش پیدا کردند دستگیر شد و به زندان باستیل و از آنجا به تیمارستان شارنتون اعزام شد . او بعدها کیفیت ارتکاب این جنایت را در کتابش که زن و خواهر زنش قهرمانان داستان هایش بودند تشریح کرد . او در سال 1814 در سن 74 سالگی در یکی از بیمارستانهای روانی فرانسه بدرود حیات گفت .
سه نوع سادیسم وجود دارد که هر سه نوع آن می تواند در یک شخص وجود داشته باشد :
سادیسم ذهنی : حالتی است که شخص سادیک بجای اینکه به دیگران آزار و اذیت وارد کند ، صحنه های اعمال سادیسمی را در ذهن و تصور خود مجسم می کند و از آنها کسب لذت می کند .
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ازدواج با کسی که والدین تمایل ندارند
عشق چیست و آیا لازمه ی ازدواج است؟
اختلاف طبقاتی چه پیامدهایی می تواند به همراه داشته باشد؟
مسائل مهم در دوران نامزدی خانمها
دلواپسی های دوران نامزدی ( قسمت اول)
عشق و عاشقی های دوران نامزدی
نامزدی ،بهترین فرصت عاشقی
راز تفاوت ساختار جسمی و روانی زن و مرد
Emotional Intelligence
[عناوین آرشیوشده]