سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جوانمردى آبروها را پاسبان است و بردبارى بى خرد را بند دهان و گذشت پیروزى را زکات است و فراموش کردن آن که خیانت کرده براى تو مکافات ، و رأى زدن دیده راه یافتن است ، و آن که تنها با رأى خود ساخت خود را به مخاطره انداخت ، و شکیبایى دور کننده سختیهاى روزگار است و ناشکیبایى زمان را بر فرسودن آدمى یار ، و گرامیترین بى‏نیازى وانهادن آرزوهاست و بسا خرد که اسیر فرمان هواست ، و تجربت اندوختن ، از توفیق بود و دوستى ورزیدن پیوند با مردم را فراهم آرد ، و هرگز امین مشمار آن را که به ستوه بود و تاب نیارد . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 4:46 عصر

عصبانیت
 معانی لغوی عصب :


1 – تافتن ، پیچیدن – پیوستن – درخت پیچک – شاخه های درخت را به هم بستن


 معنای پزشکی عصب :


2- تارهای سپیدی که مغز را با اجزاء مختلف بدن حیوانی مرتبط می سازد


  معنای لغوی عصبانی:


منصوب به عصب ، با زیادت الف و نون برای تأکید مانند روحانی – جسمانی – نورانی و ...


 اصطلاح پزشکی:


آنکه روحا ناراحت است . کسی که تعادل قوای ارادی و تسلط خود را بر اثر ناراحتی از دست داده است. درواقع عصبانیت حالتی است که ما قادر به کنترل رفتار و حرکات خود نیستیم و تنفر یک حالت شرطی بسیار بد ایست که به ذهن ما خطور می کند. 


تعریف دیگری که از عصبانیت شده است این است که : عصبانیت حالت فوق نارضایتی است . وقتی از پدیده ای یا چیزی خوشمان نمی آید عصبانی می شویم و بدین وسیله ناخشنودی خود  را ابراز می کنیم و عملی را انجام دهیم که آن عمل می تواند مثبت یا منفی باشد .


ادامه مطلب...



لیست کل یادداشت های این وبلاگ