سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه کاردان باشد، فرمانروایش او را دوست خواهد داشت . [امام علی علیه السلام]
 
شنبه 89 فروردین 14 , ساعت 6:14 عصر

روانشناسی کودکان استثنایی با تأکید بر عقب ماندگان ذهنی


مقدمه
کودکان استثنایی نیز همانند دیگر کودکان انسانهایی هستند که باید از حقوق انسانی خاص خود برخوردار شوند. تلاش ما جهت احقاق حقوق آنها در واقع نه اظهار لطف نسبت به آنان بلکه انجام یک وظیفه است. نسل کنونی وارث دین چند هزار ساله ایست که بشریت نسبت به این کودکان دارد.
حال اگر برای این افراد از جان و دل مایه بگذاریم سزاوار خواهد بود. امروزه کلیه کارشناسان فن بر این عقیده هستند که کودکان عقب مانده را نباید موجوداتی عاطل و باطل فرض کرد. این کودکان بیش از کودکان عادی احتیاج به مواظبت و پرستاری دارند و با رعایت اصول دقیق آموزش و پرورش عده زیادی از اینان موجودات مفیدی برای اجتماع خواهند شد.
در کشور ما که تنها در چندین سال اخیر توجه بیشتری معطوف به این کودکان شده است اگر مربیان و خانواده‌ها با اصول تعلیم و تربیت و روانشناسی این عده آشنا شوند و طبق موازین علمی به پرورش آنها بپردازند نه تنها دچار خستگی و فرسودگی نمی‌شوند. بلکه دائماً شاهد پیشرفت روز افزون این گونه کودکان خواهند بود.
پس بر ما مربیان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت فرض است که با توکل بر خداوند منان و روحیه‌ای ولایتی آنچه در توان داریم در طبق اخلاص گذاشته و لحظه‌ای از خدمت در این وظیفة خطیری که به عهده گرفته‌ایم فروگذار ننماییم باشد که خدمات ما مورد قبول ایزد منّان قرار گیرد.


کودک استثنایی کیست؟



از قدیم والدین و معلمین مشکلات تربیتی و آموزشی کودکان استثنایی را مورد توجه قرار داده‌اند. یعنی کودکانی که از نظر نظامهای آموزشی یا معیارهای محیطی (استثنایی، عقب مانده، ناسازگار علیل و کند ذهن و...) نامیده شده‌اند.


از آنجا که اینگونه کودکان، برای والدین و دستگاههای آموزشی و دیگر مؤسّسات اجتماعی همیشه بصورت معمّایی بوده‌اند، از قرنها پیش تحقیقات فراوانی توسط متخصصان و علمای حرفه‌های مختلف نظیر طب، روانشناسی و آموزش و پرورش در مورد آنان انجام شده است.


دانشمندان زمانی علاقمند به شناخت رفتارهای غیرعادی و ارائة نظریه و تشریح علل آن بودند زمانی دیگر به کنترل و تحت مراقبت قرار دادن انسانهای مبتلا به انحرافات رفتاری و جسمانی علاقه نشان می‌دادند.


امروزه تحقیقات و کوششهای دانشمندان بیشتر بر اصلاح نارسایی‌ها و اختلالات رفتار و پیگیری آنها متمرکز شده است به هر حال بعید به نظر میرسد که قبل از شناخت نارسایی‌ها و نواقص و انحرافات رفتاری بتوان در پیشگیری و بهبود کودکانی که دچار این نواقص و انحرافات هستند توفیقی بدست آورد. لذا قبل از بحث در مورد ماهیّت و تشریح مشکل اینگونه کودکان بایستی بدانیم کودک استثنایی کیست و شرایط استثنایی بودن چیست؟


به عقیدة کرک مفهوم تفاوتهای فردی یکی از دو عاملیست که در هنگام مطالعه صفات و خصوصیّات کودکان استثنایی بایست مورد توجه قرار گیرد.


کودک استثنایی ممکن است دارای هو برتر یا پایین‌تر از دیگران بوده و یا به خوبی دیگر همسالانش نشنود یا نبیند و یا به خوبی آنها تحرک نداشته باد و بالاخره نسبت به همسالان خود رفتارهای متفاوتی داشته باشد. کرک اینگونه تفاوتها را تفاوتهای بین فردی می‌نامند. وی عامل دیگری که کودکان استثنایی را از کودکان دیگر مشخص می‌نماید تفاوتهای درون فردی می‌نامد. که مقایسة تواناییها و مهارت‌های فرد با نارسایی‌ها و نواقص موجود در خودش میباشد. این تفاوت‌ها تاکید بر این دارند که کودک استثنایی در رشد و نمو ناهماهنگی دارد و اینگونه تفاوتها در طرح ریزی برنامه‌های آموزشی برای کودکان استثنایی بسیار مهمتر از تفاوت‌های بین فردی میباشد.


به هر حال تفاوت‌ها یا انحرافات را با توجه به مشکلاتی که برای کودک فراهم میسازند به پنج دسته مختلف تقسیم می‌کنند.


1ـ اعمال هوشی؛


2ـ اعمال حسی (بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی یا بویایی)


3ـ اعمال حرکتی (مشکل در فعالیت‌های عضلاتی که به نوعی به حرکت منجر می‌شوند.)


4ـ اعمال شخصیتی (رفتارش نرم‌های اجتماعی را نقض کند)


5ـ اعمال اجتماعی (مشکل در سازگاری و تطبیق اجتماعی)


کرک کودک استثنایی را چنین تعریف می‌کند: «کودک استثنایی کودکی است که نسبت به کودک عادی در موارد زیر انحراف داشته باشد. 1ـ صفات عقلانی؛ 2ـ تواناییهای حسی؛ 3ـ صفات عصبی، عضلانی و جسمانی، 4ـ رفتارهای اجتماعی یا عاطفی؛ 5ـ تواناییهای ارتباطی؛ 6ـ نواقص متعدد دیگر و میزان انحراف در این موارد بایستی به حدّی باشد که کودک احتیاج به تغییر دار برنامه‌های آموزشی و یا خدمات ویژهداشته باشد تا بتواند به حداکثر گنجایش و تواناییش پرورش یابد.


دان کودک استثنایی را چنین تعریف می‌کندن: کودک را می‌توان با توجه به دو مورد استثنایی نامید.


1ـ وقتی انحرافات جسمی و یا صفات رفتاری او چنان ماهیّتی داشته باشد که باعث پیشرفت یا ناتوانی زیاد در یادگیری شوند.


2ـ وقتی که از طریق برنامه‌های آزمایشی تضمین شده می‌توانند تطبیق و سازگاری اجتماعی وم پیشرفت آموزشی بسیار بیشتری در برنامه‌های آموزشی خاص، نسبت به برنامه‌های آموزشی معمولی داشته باشد.


هر دو این تعاریف بر این امر تاکید دارند که کودک تنها موقعی استثنایی نامیده می‌شود که لازم باشد در برنامه‌های آموزشی تغییراتی داده شود تا احتیاجاتش را برطرف سازد و بالاخره می‌توان کودک استثنایی را چنین تعریف کرد که:


«کودک استثنایی کودکیست که برخلاف اکثریت آفراد هم سن خود در شرایط عادی قادر به سازگاری با محیط نباشد و از نظر فکری، جسمانی، عقلانی، رفتاری و عاطفی با همسالان خود فرق کلی داشته و احتیاج به روشهای خاص تربیتی و آموزشی و درمانی داشته باشد».


ادامه مطلب...


لیست کل یادداشت های این وبلاگ