سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا! از نادانی ام به تو عذر می آورم و ازسوء رفتارم از تو طلب بخشش دارم . [امام سجاد علیه السلام]
 
جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:12 عصر

رفتار با کودک
من مطالبی در مورد روانشناسی کودک و نوجوان تهیه کردم و در قسمتهای مختلف اینجا می گذارم امیدوارم مورد استفاده شما قرار بگیرد.
آیا تربیت کودک کار ساده ای است ؟!
بعضی از والدین تربیت کردن کودک را کار ساده ای می دانند و برای آن اهمیت چندانی قائل نیستند
اما چطور می توان گفت که امور کشاورزی ،دامپروری و .... به تخصص نیاز دارد ولی تربیت کودک نیازی به آگاهی ندارد ؟ هر زن و شوهر پیش از بچه دار شدن باید با مسائل تربیتی کودک آشنا شوند .
آیا تجربه به تنهایی کافی است ؟!
پدران و مادران در طول زندگی و پرورش فرزندان خود بتدریج اطلاعات و آگاهیهای لازم و تجربه کافی را کسب می کنند و با مسائل تربیتی آشنا می شوند ولی این گونه اطلاعات غالباً بی نتیجه است و هر گز برای بازسازی و اصلاح فرزندی که دیگر بزرگ شده است ، سودمند واقع نمی شود .زیرا مهمترین دوران تربیتی کودک سپری گشته و شخصیت او دیگر شکل گرفته است . تربیت کودک را باید از همان آغاز تولد و حتی از دوران جنینی شروع کرد ، زیرا شخصیت کودک در همان پنج سال اول زندگی پایه ریزی می شود .
چرا در تربیت کودک موفق نمیشویم ؟!!


ادامه مطلب...


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:12 عصر

تنهایی عامل بیماری
نغمه های سکوت را به فهرست خطرات عاطفی ای که برای سلا مت زیان بارند اضافه کنید و پیوندهای نزدیک عاطفی را به فهرست عوامل حمایت کننده بیفزایید! تحقیقاتی که در دو دهه اخیر انجام شده و بیش از سی و هفت هزار نفر را شامل می شده، نشان می دهد که «انزوای اجتماعی» یعنی این احساس که کسی را ندارید تا احساسات خصوصی خود را با او در میان بگذارید یا تماس نزدیکی داشته باشید، احتمال ابتلا به بیماری یا مرگ را دو برابر می کند. گزارشی که اخیرا درمجله «Science» چاپ شد، چنین نتیجه می گیرد که انزوا به خودی خود «همان قدر در میزان مرگ ومیر تاثیر دارد که سیگار کشیدن، فشار خون بالا ، کلسترول بالا ، چاقی مفرط و انجام ندادن تمرینات جسمانی در این امر موثرند.»
در واقع عامل سیگار کشیدن، خطر مرگ را فقط به میزان ?/? برابر افزایش می دهد در حالی که عامل انزوای اجتماعی آن را به میزان ? برابر افزایش می دهد و به این ترتیب، آن را خطر بزرگتری برای سلا متی می سازد.
 ? انزوای اجتماعی و تفاوت های دو جنس
تاثیر انزوای اجتماعی بر مردان بیشتر از زنان است.  احتمال مرگ مردان منزوی، ? تا ? برابر از مردانی که پیوندهای نزدیک اجتماعی دارند، بیشتر است. برای زنان منزوی احتمال خطر ?/? برابر بیشتر از زنانی است که پیوندهای اجتماعی دارند. تفاوت میان مردان و زنان از نظر تاثیر انزوا، احتمالا به این دلیل است که ارتباط های زنان از نظر عاطفی صمیمی تر از مردان است. برای یک زن چند رشته معدود از این پیوندهای اجتماعی می تواند اطمینان بخش تر باشد، اما یک مرد همان تعداد اندک معاشران را ناکافی می شمارد.
چنانچه به تفاوت های جنسیتی در زندگی عاطفی نگاهی گذرا بیندازیم، مشخص می شود که این تفاوت ها در امر سست کردن پیوند زناشویی نقشی نهفته دارند. این یافته را مدنظر قرار دهید: «حتی پس از گذشت سی و پنج سال یا بیشتر از برقراری یک پیوند زناشویی، باز هم در نحوه نگرش به رویارویی های عاطفی میان زن و شوهر ، تفاوتی اساسی وجود دارد». به طور متوسط غوطه ور شدن در نزاع های جزئی اما ناخوشایند زندگی زناشویی برای زنان کمتر از مردان اهمیت دارد.
 ? تنهایی، معادل انزوا نیست


ادامه مطلب...


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:12 عصر

توصیه های عملی
برای عادت دادن خردسالان به نظم و انضباط باید دو چیز را کاملاً به آنها تفهیم کرد :
الف) چه رفتاری ناپسند است.
ب) چه رفتاری پسندیده است و می توان آن را جانشین رفتار ناپسند کرد.
مثال به خواهر کوچک نباید مشت زد ، به بالش می توان مشت زد.
تعیین مقررات برای خردسالان باید مطلق باشد و نه نسبی؛ یعنی یک کار نکوهیده را اصلاً نباید انجام داد، نه آنکه کمی بتوان انجام داد.
در غیر اینصورت برای برقراری نظم به درد سر می افتید ، زیرا ضابطه مشخصی در اختیار کودک قرار نداده اید و او نمی تواند تشخیص دهد که چه اندازه از آن کار ممنوع را میتواند انجام دهد، مثلاً به او نگویید:"می توانستی آرامتر موی خواهرت را بکشی"! بهتر است به او بگویید :" تو اصلاً حق نداری موی خواهرت را بکشی"
بیش از آنکه محدودیتی را برای کودک بوجود آورید، تصمیم خود را بگیرید، زیرا مقررات انضباطی باید قاطعانه وضع شوند. اگر کودک متوجه تردید شما شود یا شما گاهی اورا از انجام عملی منع کنید و گاهی آزاد بگذارید ، اولاً وی دچار سردر گمی می شود و ثالثاً دائم با شما بحث می کند .
هنگام برقراری نظم برای خردسالان به این نکته توجه داشته باشید که کودک در سن دو وسه سالگی غالباً "نه" را به راحتی در مقابل هر تقاضایی که از او بشود به زبان می آورد ، پس هرگز به او دستور ندهید ، بلکه تقاضایتان را به صورت پیشنهاد با او مطرح کنید ؛ مثلاً به او نگویید :" روی صندلی راه نرو" بلکه بگویید :"صندلی برای نشستن است ، نه راه رفتن"
اگر کودک از شما چیزی خواست و شما ناچار بودید او را از آن محروم کنیدلااقل آرزویش را محترم بشمارید و بگذارید که با آرزویش دلخوش باشد . بهتر است در این مورد با او همدلی و همدردی کنید؛ مثلاً وقتی طفل اسباب بازی را در مغازه ای میبند و آن را می خواهد نباید بگویید چقدر برای تو اسباب بازی بخرم و کودک گریه کند و..
در حالی که اگر در مقابل تقاضای کودک با مهربانی به او بگویید : تو دلت می خواهد این اسباب بازی را داشته باشی می دانم اگر آنرا بخرم خیلی خوشحال می شوی من امروز زیاد خرج کردم یا پولم کم است فقط میتوانم برایت یک بستنی یا آدامس بخرم .


ادامه مطلب...


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:12 عصر

روشهای افزایش اعتماد به نفس
ایا پنداشت افراد نسبت به خودشان دقیق ودرست است ؟اگر درست نباشد چه اتفاقی می افتد ؟احترام وارزش گذاری به خود تا چه حد در گرو خودپنداره است ؟اعتماد به خود چطور ؟چگونه می توان خودپنداره درست داشت ؟چه عللی باعث شکلدهی به خود پنداره وعزت نفس می شوند؟مجموعه این سوال ها مباحث مهمی در بهداشت روانی بوجود آورده است آنچه که در این نوشته خواهد آمد پاسخدهی (تاحد ممکن کاربردی )به همین سوال هاست به نظر بسیاری از نظریه پردازان خودشکوفایی احترام وارزشگذاری به خود باسازگاری فرد ارتباط دارد افراد برخوردار از کارکرد آرمانی خود را با تمامی نقاط ضعف وقدرت می پذیرند بر عملکرد خود از آنچه که در توان دارند استفاده می کنند به طور کلی افراد برخوردار از کارکرد سالم نسبت به دیگرام خود را بیشتر می پذیرند .ساپینگتون (1989)ترجمه حسین شاهی (1379)موارد بسیار مهمی را نام می برد که با عزت نفس بالا همبستگی مثبت دارنمد هریک از این موارد ارکان کارکرد سالم هستند:
.1سلامت جسمانی وروانی خوب ومقاومت در برابر عوارض وفشار روانی
2.رضایت از کار ،مدرسه وزندگی شخصی
3.اطمینان خاطر از اینکه موفقیت در زمینه های گوناگون پاداشی است برای کوشش های شخصی .
4.فعالیت هایی که احتمال کارکرد موثر را افزایش می دهد مثل برنامه ریزی ،مباحثه ،همکاری با دیگر و...
5.کفایت وصلاحیت در مدرسه ،کاروموقعیت های اجتماعی
6.خلق مثبت وسطح پایین افسردگی


ادامه مطلب...


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


شباهت افراد دروغ گو
افراد دروغگو معمولا از نظر نوع رفتاری با یکدیگر شباهت بسیاری دارند که دانستن برخی از خصوصیات به ما کمک می کند که تا حدودی انسان دروغگو را بشناسیم برخی از علائم و روشهایی که باعث شناهخت دروغگو می شود عبارتند از:
1- چشمان کسانی که دروغ می گویند یا بازتر از حد معمول است یا دائما چشمهای آنان به نقاط مختلف حرکت می کند. در عین حال آنها معمولا از نگاه مستقیم به شما احساس ناراحتی می کنند و سعی می کنند مستقیما به شما نگاه نکنند.
2- گاهی اوقات افراد دروغکئ بخشی از صورت یا دهانشان را هنگام حرف زدن می پوشانند.
3- وقتی از آنها سوال می شود دماغ یا گوششان را به حالت عصبی می خارانند.
4- فرد دروغگو معمولا هنگام حرف زدن حرکت اضافی زیادی از خود بروز می دهد.
5- در هنگام حرف زدن زیاد تپق می زنند و اشتباهات فراوان گفتاری را سعی می کنند به گونه ای بپوشانند.
6- آنها همیشه کلی گویی می کنند و بارها این کلیات را تکرار می کنند و با این کار تلاش می کنند تا خودشان را قانع کنند.
7- آنها سعی می کنند به گونه ای گیج و مبهم سخن بگویند و با این کار به شما اجازه نمی دهند تا حرفهای آنان راتجزیه کنید.
8- هنگامی که سعی دارید در مورد موصضوع مورد بحث از آنها سوال کنید بلافاصله موضوع بحث را عوئض می کنند.
9- حتی سوال شما را متوجه شوند چنین وانمود می کنند که سوال شما را نشنیده اند و با این کار به بحث خاتمه می دهند.
10- اگر می خواهید مطمئن شوید مه او دروغ کفته است چند روز بعد راجع به موضوعی که در مورد آن دروغ گفته است ار او سوال کنید تا برایتان یک داستان با مظالب متفاوت تعریف کند.
11-اگر قدری به صحبت آنها شک دارید شما را متهم به بی اعتمادی می کند و خیلی سریع با این کار به بحث خاتمه می دهد.
12- آدم های دروغگو معمولا پر حر ف هستند و در مورد هر چیزی اظهار نظر می کنند.
13- افراد دروغگو معمولا کسانی هستند که در زندگی شخصی یا خانوادگی دچار مشکل هستند. پس در موردحرفهای چنین افرادی بیشتر دقت نمایید.
14 تن صدای افراد دروغگو در هنگام دروغ گفتن معمولا بالاتر از حد طبیعی است.
15-خنده های بی دلیل و بی گاه در هنگام صحبت کردن یکی دیگر از علائم افراد دروغگو است
16- آدمهای دروغکو همیشه سعی می کنند حرفهای زیبا و جذاب به زبان بیاورند و با این کار می خواهند امکان کشف حقیقت را از ما سلب کنند.
نکته پایانی این که اگر چه که شاید افراد دروغگو در کوتاه مدت بتوانید حقیقت را از دیگران پنهان کنند اما زمان باعثخواهد شد که همیشه افراد دروغگو رسوا شوند و هیچ گته حقیقت پنهان نخواهد ماند, اگرچه شاید مدت زمان طولانی پنهان بماند


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


یادگیری: یادگیری عبارت است از تغییر رفتار آموزشی و پرورشی مطلوب در یادگیرندگان بازده هر نظام آموزشی و پرورشی بر اساس میزان این تغییر رفتار یا تغییرات رفتار محاسبه و مورد ارزشیابی قرار می گیرد.
نکته : یادگیری مهم تر از یاد دادن است. زیرا یادگیری هدف است و یاد دادن راه رسیدن به هدف.
تعریف نگیزش: انگیزش ناشی از میل و نیاز درونی در آدمی است
تعریف انگیزه: انگیزه عامل بیرونی است، که انرژی درونی را آزاد می کند و به کار می اندازد
رابطه انگیزه و انگیزش: انگیزش را می توان همانند یک واکنش شیمیایی انرژی زا دانست، که برای انجام دادن آن انرژی اولیه(انگیزه) ضرورت دارد.
چگونه می توان تمام انگیزه های درونی را برای یک تدریس موفقیت آمیز به کار برد.
دو اصل کلیدی برای بروز انگیزش به منظور یادگیری عبارتند از:
1- سامان دادن زمینه ها
2- شناخت ماهیت یادگیرندگان
اصول یادگیری:
اصول یادگیری راهنمای روشهایی است که یادگیری افراد از طریق آن اصول کارآمدتر است.این اصول عبارتند از:
1- مشارکت
2- تکرار
3- تناسب
4- انتقال
5- بازخورد
نظریه های یادگیری:
1- نظریه یادگیری رفتاری
2- نظریه یادگیری اجتماعی
3- نظریه شناختی
- نظریه یادگیری رفتاری: بر اساس این نظریه، تجربه یعنی آموزش و خطا اساس یادگیری است.
مفهوم اصلی در این نظریه همان نظریه تقویت است به این معنی که رفتار تقویت شده نوعی رفتار شرطی است به این صورت که وقتی فرد برای مساله بخصوصی پاسخ رفتار صحیح را آموخت از آن پس در هر بار برخورد با آن مساله بدون تأمل و اندیشه همان پاسخ را می دهد.
بر اساس این نظریه برنامه های آموزشی در صورتی مفید است که میزان آزمایش و خطا را کاهش دهد به همین منظور باید به نکات زیر توجه کرده.
1- برنامه های آموزشی به بخشها و اجزای کوچکتر تقسیم نمود.
2- آموزش نباید به ارائه مجموعه ای از نظریات انتزاعی منحصر شود
3- باید به فردی که آموزش می بیند فرصت داده شود تا مهارتهایی را که می آموزد تمرین کند.
4- فرد باید آنقدر مهارتهایی را که آموخته تکرار کند تا تغییر رفتاری ناشی از آن بصورت دائمی و همیشگی در آید.
- نظریه یادگیری اجتماعی: بر اساس این نظریه، این فرضیه مطرح می شود که یادگیری ناشی از تعامل و اثر گذاری متقابل و دائم میان فرد و محیط اجتماع است.
- نظریه شناختی(گشتالت): اساس این نظریه را قانون تعادل روانی تشکیل می دهد بنابراین قانون هر انسانی در تلاش است تا کل وجود او از نظامی متعادل و پایدار برخوردار باشد.
بر اساس این نظریه، یادگیری فرایندی است که باعث فروپاشیدگی متعادل فعلی فرد می شود و او می کوشد تا به یک تعادل روانی، تازه دست یابد.
- عوامل موثر در یادگیری:
1- رشد
2- آموزش
3- حواس
4- انگیزه
5- مغز
الگوهای یاددهی و یادگیری مبتنی به راهبردهای ساخت گرایی:
سازنده گرایی نوعی رویکرد در فرآیند یاددهی-یادگیری و مبتنی بر یک چارچوب موضوعی است که در آن شناخت یا درک حاصل از ساختهای ذهنی است به عبارت دیگر آموزش یادگیرندگان از طریق پیوند و ترکیب اطلاعات قبلی یاد می گیرد.
بر اساس این نظریه این نوع آموزش بر 12 اصل متکی است:
1- مغز مشابه یک پردازنده عمل می کند.
2- فرایند یادگیری کل فیزیولوژی را درگیر می کند.
3- جستجو و کاوش برای یافتن معنا، فطری و ذاتی است.
4- کشف معنا از طریق طراحی یک الگو اتفاق می افتد.
5- احساسات و عواطف به منظور طراحی و ارائه یک الگو سرنوشت ساز و حیاتی اند.
6- سیستم عصبی اطلاعات جزئی و کلی را در یک جا و بطور همزمان پردازش می کند.
7- یادگیری مستلزم تمرکز، توجه و دقت و بینش و ادراک محیطی است.
8- یادگیری همواره شامل پردازش های آگاهانه و غیر آگاهانه است.
9- حداقل دو نوع حافظه متفاوت وجود دارد. یکی نظام حافظه تجسمی و انتزاعی و دیگر مجموعه ای از نظامهای حافظه ای مربوط به یادگیری حفظی و طوطی وار.
10- زمانی که حقایق و مهارتها بطور طبیعی در حافظه تجسمی و انتزاعی جای می گیرند ما به بهترین وجه هم درک می کنیم و هم به خاطر می آوریم.
11- یادگیری از طریق چالش(تکاپو)تقویت و به واسطه تهدید و ترساندن بازداشته می شود.
12- هر سیستم عصبی یا مغزی بی نظیر و منحصر به فرد است.
عوامل آموزشی: جریان آموزش یا فرایند تدریس-یادگیری به 3 عامل بستگی دارد.
1- محتوا برنامه درسی
2- دریافت کننده(یادگیرندگان)
3- انتقال دهنده(رسانه، معلم)
تعریف طراحی آموزشی: طراحی آموزشی پیش بینی روشها و فرایندهای تدریس- یادگیری و سازمان دهی مواد آموزشی در شرایط خاص به منظور رسیدن به نتایج یادگیری به نحو موثر
مهمترین وظیفه آن، نحوه تعیین و انتخاب و سازمان دهی وسایل و مواد آموزشی و تعیین نقش هر یک از عوامل آموزشی است.
فناوری های نو در آموزش:
- فناوری آموزشی رویکردی سیستمی به فرایندهای تدریس- یادگیری است که در آن از یافته های علوم محض در قالب اصول و راه بردهایی برای کاربرد و عمل استفاده می شود.
واژه فناوری(تکنولوژی) نزد افراد با زمینه اجتماعی، تحصیلی، دانش، تجربه و میزان دوری و نزدیکی به موضوع مورد بحث معانی گوناگون و گاه متضادی پیدا می کند.
- تعریف فناوری: فناوری، گونه ای عمل کرد نظام دار است که در آن از یافته های علوم محض در قالب اصول، قواعد وروشهایی برای کاربرد و عمل استفاده می شود. به عبارتی فناوری آموزشی در بردارنده اصول، قواعد وروشهایی است برای اجرای برنامه های آموزشی و یادگیری که قبل از هر چیز بر یافته های علوم محض مانند شناخت شناسی یا علم معرفت، روان شناسی تکوینی روانشناسی دیگری، جامعه شناسی ،علوم تربیتی، نظریه سیستم ها و... استوار است.
- فناوری آموزشی مانند هر فناوری دیگری با دو مولفه به هم پیوسته سرو کار دارد.
1- نرم افزارها شامل نظام ها، راه بردها، دستورالعمل ها-الگوها- روشها و... .
2- سخت افزارها، شامل رسانه ها، دستگاه ها، ابزار آلات و تجهیزات و... .
فناوری آموزشی از پیش به این نیازها نظر می افکند و راه حل ارائه می دهد.
در پایان می توان گفت:
آموزش و پرورش خلاق بر مبنای روان شناسی تربیتی و تنوع و مشارکت دانش پژوهان استوار است.
لازمه رسیدن به آموزش و پرورش خلاق دور شدن از روشهای سنتی آموزش و بکارگیری شیوه های باز مردم سالارانه در امر یادگیری و یاددهی است.
بجای انباشتن ذهن یادگیرنده از محفوظات، افکار آنان را به فعالیت واداشت و روش اندیشیدن را به آنها آموخت.
منابع: نشریه رشد معلم انتشارات آموزش و پرورش
مدیریت منابع انسانی دکتر اسفندیار سعادت
مدیریت منابع انسانی خانم دکتر نسرین جزینی


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


شب ادراری(ناتوانی کنترل ادرار)
عدم کنترل ادرار یکی از شایعترین علل مراجعه به روانپزشک یا متخصص کودکان می باشد.
کودکانی که به سن پنج سالگی می رسند باید توانائی نگهداری و کنترل ادرار خود را کسب کنند .حال اگر با     رسیدن به سن پنج سالگی با سطح رشدی مناسب بدون هیچ دلیل جسمی و مشکلات پزشکی  و یا مصرف  برخی  داروها ( ادرار او رها )،کنترل ادرار صورت نگیرد و این مسئله دو بار در هفته به مدت سه ماه پیاپی باشد، فرد مبتلا به اختلال بی اختیاری ادرار خواهد بود. شب ادراری ممکن است خواه عمدی و خواه غیر عمدی باشد. در واقع ترس، اضطراب، از دست دادن مهر و محبت والدین، تولد کودک دیگر، جلب نظر والدین، ترس از تنبیه و در بچه های بزرگتر مشکل در مدرسه و دوستان و در کل هیجانات مختلف در کودک مهمترین علل بیماری هستند.
وجود نشانه های نظیر مکیدن انگشت، کج خلقی، لجبازی  و سایر مشکلات رفتاری همراه با این اختلال گزارش است، زیرا عدم کنترل ادرار نیز  به نوبه’ خود بر روان کودک اثر می گذارد و سر زنش یا تنبیه از طرف والدین باعث احساس ناراحتی و ضعف شده و بر شدت عدم کنترل ادرار می افزاید، والدین باید سعی کنند با آرامش و صبر با کودکان برخورد کنند، باید از توبیخ و تنبیه کودک خودداری کرد و با این عمل او را متوجه ساخت که عدم کنترل ادرار عمل زشت و شرارت نیست بلکه نوعی بیماری است. 
محققان عقیده دارند چنانچه والدین در فهم کودک و نیازهای او بکوشند و با وی رابطه عاطفی صحیح بر قرار    کنند بیماری به سهولت درمان میشود.
به طور خلاصه درمان با تلفیق روشهای زیر انجام می گیرد:
الف: تشویق کودک به بیان مشکلات خود و اصلاح رابطه کودک و اعضای خانواده. 
ب: از بین بردن جو اضطراب زا  برای کودک .
پ: بیدار کردن کودک برای ادرار کردن در شب در فواصل معین و آشنایی کودک با آداب توالت رفتن.            
ت: دادن مایعات به مقدار کم، مخصوصا نوشیدنیهایی که در آنها کافیین وجود دارد مثل: چای، قهوه، نوشابه.     
ث: تهیه و نصب ورقه بالای تخت کودک به این منظور که شبهایی که کودک خشک بود، توسط خودش یک ستاره
یا خورشید روی آن علامت زده شود و می توان به منظور تشویق یک جایزه در ازای مثلا ده ستاره به او داد.
ج: دارو درمانی هم در بهبود این اختلال موثر است، اما به هر حال موفقیت آن همراه با  موارد بالا می باشد.


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


تنهایی عامل بیماری
نغمه های سکوت را به فهرست خطرات عاطفی ای که برای سلا مت زیان بارند اضافه کنید و پیوندهای نزدیک عاطفی را به فهرست عوامل حمایت کننده بیفزایید! تحقیقاتی که در دو دهه اخیر انجام شده و بیش از سی و هفت هزار نفر را شامل می شده، نشان می دهد که «انزوای اجتماعی» یعنی این احساس که کسی را ندارید تا احساسات خصوصی خود را با او در میان بگذارید یا تماس نزدیکی داشته باشید، احتمال ابتلا به بیماری یا مرگ را دو برابر می کند. گزارشی که اخیرا درمجله «Science» چاپ شد، چنین نتیجه می گیرد که انزوا به خودی خود «همان قدر در میزان مرگ ومیر تاثیر دارد که سیگار کشیدن، فشار خون بالا ، کلسترول بالا ، چاقی مفرط و انجام ندادن تمرینات جسمانی در این امر موثرند.»
در واقع عامل سیگار کشیدن، خطر مرگ را فقط به میزان 1/6 برابر افزایش می دهد در حالی که عامل انزوای اجتماعی آن را به میزان 2 برابر افزایش می دهد و به این ترتیب، آن را خطر بزرگتری برای سلا متی می سازد.
 ? انزوای اجتماعی و تفاوت های دو جنس
تاثیر انزوای اجتماعی بر مردان بیشتر از زنان است.  احتمال مرگ مردان منزوی، 2 تا 3 برابر از مردانی که پیوندهای نزدیک اجتماعی دارند، بیشتر است. برای زنان منزوی احتمال خطر 1/5 برابر بیشتر از زنانی است که پیوندهای اجتماعی دارند. تفاوت میان مردان و زنان از نظر تاثیر انزوا، احتمالا به این دلیل است که ارتباط های زنان از نظر عاطفی صمیمی تر از مردان است. برای یک زن چند رشته معدود از این پیوندهای اجتماعی می تواند اطمینان بخش تر باشد، اما یک مرد همان تعداد اندک معاشران را ناکافی می شمارد.
چنانچه به تفاوت های جنسیتی در زندگی عاطفی نگاهی گذرا بیندازیم، مشخص می شود که این تفاوت ها در امر سست کردن پیوند زناشویی نقشی نهفته دارند. این یافته را مدنظر قرار دهید: «حتی پس از گذشت سی و پنج سال یا بیشتر از برقراری یک پیوند زناشویی، باز هم در نحوه نگرش به رویارویی های عاطفی میان زن و شوهر ، تفاوتی اساسی وجود دارد». به طور متوسط غوطه ور شدن در نزاع های جزئی اما ناخوشایند زندگی زناشویی برای زنان کمتر از مردان اهمیت دارد.
 ? تنهایی، معادل انزوا نیست
البته تنهایی معادل انزوا نیست. بسیاری از افرادی که به تنهایی زندگی می کنند یا با دوستان معدودی ارتباط دارند سلا مت و راضی هستند. بر عکس، این «احساس ذهنی» که فرد از دیگر افراد بریده شده است و هیچ کس را ندارد که به او رجوع کند، خطری برای سلا متی محسوب می شود. در پرتو انزوای فزاینده ای که به واسطه تماشای تلویزیون به تنهایی و دورافتادن از عادات اجتماعی ای چون رفتن به باشگاه های مختلف و انجام دیدارهایی در سطح جامعه شهری جدید پدید آمده است این یافته نگران کننده است.
قدرتمندی انزوا به عنوان یک عامل خطرساز در مرگ و میر و نیروهای شفابخش پیوندهای نزدیک را می توان در تحقیقی ملا حظه کرد که بر یک صد نفر از بیمارانی که تحت عمل پیوند مغز استخوان قرار گرفته بودند انجام شد. 54 درصد بیمارانی که احساس می کردند از طرف همسر، خانواده یا دوستان خود از حمایت عاطفی قوی برخوردارند، دو سال پس از عمل پیوند مغز استخوان همچنان زنده بودند، در حالی که فقط 20 درصد این بیماران که به میزان کمی از چنین حمایت هایی برخوردار بودند به زندگی خود ادامه می دادند.
 ? نیروی شفابخش حمایت عاطفی از طریق نوشتن
یکی از روانشناسان دانشگاه کالیفرنیا در مجموعه ای از چند آزمایش نشان داده است که واداشتن افراد به صحبت کردن درباره افکاری که آنان را آزار می دهد، تاثیر پزشکی سودمندی دارد.
روش او به نحو قابل توجهی ساده است. او از مردم می خواهد تا به مدت 5 روز یا بیشتر، هر روز پانزده الی بیست دقیقه درباره آسیب رسان ترین تجربه کل زندگی خود یا برخی نگرانی های فشارآور در آن لحظه مطلبی بنویسند.
تاثیر ناب این بازگویی ها بسیار تکان دهنده است. بهبود کارکرد سیستم ایمنی بدن، کاهش چشمگیر مراجعه به مرکز بهداشت در عرض شش ماه بعد، غیبت کمتر در سرکار و حتی بهبود یافتن کارکرد آنزیم کبدی از آن جمله اند. علاوه بر آن کسانی که نوشته هایشان بیشتر از سایرین از وجود احساسات مغشوش و دردناک در ایشان شکایت داشت، از نظر کارکرد سیستم ایمنی بدن خود بهبود بیشتری پیدا کردند. از این مطالعات، الگوی مشخصی به عنوان «سالم ترین» راه تخلیه احساسات مساله ساز هویدا شد. به این صورت که ابتدا بسته به موضوع نوشته، فرد اندوه، اضطراب یا خشم خود را به شدت بیان می کند; سپس ظرف روزهای بعد، نوشته او حالتی روایتگرانه پیدا می کند و در آسیب یا رنج خود، معنایی نهفته را کشف می کند. فرآیند مذکور مشابه عملی است که افراد در دوره روان درمانی هنگام جست وجو برای یافتن راه حل مشکلات خود انجام می دهند. در واقع یافته های این روانشناس، دلیلی ارائه می کند که چرا بیمارانی که علاوه بر عمل جراحی یا مداوای دارویی، تحت روان درمانی نیز قرار می گیرند، در مقایسه با کسانی که صرفا مورد مداوای پزشکی قرار می گیرند، به لحاظ وضعیت جسمانی وضعیت بهتری دارند. یکی از نیازهای روانی آدمی اساسا «گفتن و بیان کردن» خویش است.
در هنگام فشار روانی این نیاز شدیدتر می شود و در صورت داشتن انزوای اجتماعی باز هم شدیدتر.
لذا وقتی می نویسیم، در واقع «می گوئیم و بیان می کنیم»; با این فرق که مخاطب ما - کاغذ- خاموش اما رازدارتر است. توماس دلف می نویسد: «نوشتن برای به یادآوردن نیست، برای فراموش کردن است.»
نکته نهایی این که ازدواج به دلیل فراهم آوردن حمایت عاطفی و اجتماعی برای فرد، اغلب به عنوان محافظی برای سلا مت در نظر گرفته می شود. تنهایی یا «دل شکستگی» عامل خطرزایی برای بیماریهای قلبی است، زیرا افراد بیوه، طلا ق گرفته و مجرد بیش از افراد متاهل، براثر بیماریهای قلبی می میرند. اما تحقیقات جدیدتر نشان داده است کسانی که تا میانسالی ازدواج نکرده اند در زمینه مرگ پیش از 80 سالگی در معرض خطر کمتری قرار دارند و تفاوت در میزان مرگ افراد متاهل و طلا ق گرفته مربوط به ویژگی های شخصیتی آنان است. ازدواج باتمام محاسن، احتمالا به خودی خود موجب حفظ سلا مت نمی شود.


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


شناخت بیماری های روانی
به طور عادی و معمولی بیماری های روانی ، از مغز که نسبت به سایر اعضاء برتر و مهمتر است ، سرچشمه می گیرد . بیماری روانی نظیر سایر بیماری های متداول مانند  بیماری های قلب ، کلیه ، دیابت و غیره است و در پیدایش آن کسی مقصر نیست.
بیماری های روانی درمان پذیرند. با درمان مناسب و شایسته ، بسیاری از بیماران روانی می توانند زندگی عادی داشته باشند.
ممکن است بعضی نکات روی بیماران روانی اثر بگذارد ، پس سعی کنید همواره آگاهی بیشتری در این زمینه کسب نمایید .
علل فراوانی برای بیماری های روانی وجود دارد. از جمله :
- ضربه ی مغزی (Brain Concussion )
- عدم تعادل مواد شیمیایی مغزی
- علل زیستی ، محیطی ، اجتماعی و عوامل اقلیمی
بعضی از بیماران روانی به علت اختلال و ضعف شخصیت، اراده لازم را جهت درمان خود ندارند و احتیاج به راهنمایی و کمک فراوان دارند. افراد مبتلا به بیماری های روانی در صورت عدم اقدام به درمان ، دائم بیمار هستند.
امکان دارد عده ای از بیماران مدت نسبتاً طولانی احتیاج به درمان و ادامه آن داشته باشند، همان طور که بیماری دیابت با مصرف داروهای ضد دیابت درمان می گردد.
گروهی از بیماران ، تندخو و پرخاشگرند که بیشتر قربانی تندخویی خود می گردند تا علل دیگر ؛ ولی با درمان های مناسب و مخصوص ، تندخویی آنها کنترل می شود و تقریباً با افراد دیگر فرقی ندارند.
بیماری های روانی به دیگران سرایت نمی کند ؛ اما می تواند به گونه ای ، دیگران را تحت تأثیر قرار دهد.
افسرده دل افسرده کند انجمنی را         در خلوت خویش راه مده همچو منی را
 اختلالات روانی می تواند در هر سن و نژاد بروز نماید، و برخوردهای خانوادگی و سوابق بیماری روانی در آن خانواده نیز در به وجود آمدن آن بی اثر نیست.
جهت درک و فهمیدن و آشنا شدن با بیماری های روانی باید بدانید که مغز شما مرکز کنترل بدن شماست و از میلیون ها سلول عصبی تشکیل شده که هر سلول عصبی با هزاران سلول دیگر در ارتباط است. در صورتی که در کار یک سلول اختلال ایجاد گردد می تواند منجر به بیماری های روانی شود.
ناراحتی های عاطفی یا اختلالات خلق و خوی عبارت اند از:
1 - افسردگی ( ( Depression: که بیشتر شامل احساس غمگینی ، بی حوصلگی ، بی یاوری است. فرد مبتلا به افسردگی
- لذت بردن از زندگی برایش دشوار است ؛
-  دچار کم خوابی یا پرخوابی است؛
-  فاقد انرژی ، تحرک ، و تلاش است؛
- احساس بی ارزشی دارد؛
- امکان دارد درباره مرگ و خودکشی فکر کند، حتی اقدام به خودکشی نماید؛
علل احتمالی: عدم تعادل مواد شیمیایی مغز، ارث، رفتارهای روانی.
2 - شخصیت دو قطبی (Bipolar personality) : شخص مبتلا  دچار تغییرات عاطفی بسیار شدید ( از یک سو افسردگی و از سوی دیگر شادی زیاد) و همچنین دچار دوره هایی از پر انرژی بودن، پر تحرکی ، رفتار خشن ، و افکار درهم است و ... کمتر احتیاج به خواب دارد و ولخرجی زیاد می کند.
3 – اسکیزوفرنیا (Schizophrenia ): نوعی روان پریشی است با اختلال افکار و رفتار. مبتلایان به اسکیزوفرنیا نمی توانند با دیگران کنار آیند ، قادر به مراقبت از خود و رعایت نظافت و خورد و خوراک خود نیستند. موقع صحبت کردن احساس ندارند. همواره ترس های فراوانی به صور مختلف دارند، توهم بینایی و شنوایی دارند، وسواس های مختلف ، کناره گیری از فعالیت روزانه ی خود، و هذیان (به معنای داشتن عقاید غیر واقعی) دارند.
4 - بیماری های روانی (
Mental disorders) معمولی ( عادی ) شامل:- ناراحتی های اضطرابی که به صورت شدید یا به صورت اضطراب و ترس پنهانی خودنمایی می کند.
- اضطراب معمولی (عادی) که شامل تنش و بیقراری است .
- حملات هراس که فرد به طور ناگهانی دچار ترس یا وحشت ، ضربان قلب زیاد ، سرگیجه ، وزوز گوش، عرق کردن و غیره می گردد.
5 - ترس های مرضی: ترس های شدید از وضعیت و حالات خاص مثلاً ترس از بلندی، فضای بسته و تاریکی و غیره .
بعضی دیگر از بیماری های روانی :
- اعتیاد به الکل و مواد و داروهای اعتیاد آور.
-  زوال عقل (Dementia). ( این حالت با کم شدن توانایی های شناختی و هوشی شخص همراه است و علت آن آسیب یا اختلال عملی وسیع مغزی است ؛ اگرچه در بعضی موارد تعیین علت عضوی شخص ، مقدور نیست این بیماری بیشتر در سنین پیری مشاهده می شود)
- اختلال شخصیت (Personality disorder).
- اختلال های تغذیه ای (Nutritional disorder) مانند پرخوری یا بی اشتهایی عصبی .
- ناراحتی های مربوط به ضربه های مغزی.


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


عدم تمرکز حواس
یکی از شایع ترین مشکلها، عدم تمرکز حواس در کلاسهای درس، جلسات سخنرانی، سمینارها و کنفرانس هاست.
بیشتر افراد با آن که با اشتیاق فراوان و تمرکز خوب سر جلسه حاضر می شوند و به سخنران یا مدرس گوش می سپارند، پس از چند دقیقه حواسشان پرت می شود و وقتی به خود می آیند، می بینند که دقایقی چند گذشته و در این مدت کاملاً در جای دیگری بوده اند. شاید در یک جلسه دو ساعته، شما چهل دقیقه با تمرکز عالی به جذب مشغول باشید و هشتاد دقیقه دیگر را به طور پراکنده مشغول افکار ذهنی خودتان باشید. اگر شما بتوانید در همان کلاس، تمامی مطالب را بگیرید، خود باعث می شود که حجم عمده ای از فعالیت مطالعه شما در منزل کاسته شود. شاید تا به حال با افرادی برخورد کرده باشید که فقط در کلاس حضور می یابند و بسیار کم در منزل مطالعه می کنند. معمولاً شما در این حالت به خود و اطرافیان خود می گویید: نمی دانم چرا با این که من ساعتها در منزل درس می خوانم یک دهم آن را هم نمی خواند، همیشه نمره های من از او کمتر است. شما باید توجه داشته باشید که مدت زمان مطالعه شما مطلقاً مهم نیست بلکه زمان مطالعه مفید و متمرکز شماست که مهم است. بسیاری از اوقات شما ساعتها کتاب به دست دارید و مشغول مطالعه اید اما زمان مطالعه متمرکز و مفید شما از یک ساعت بیشتر تجاوز نمی کند. علاوه بر این، درصد مهم و عمده ای از یادگیری در کلاس درس صورت می گیرد. شاید خودتان تجربه کرده باشید که آموختن درسی که زمان تدریس آن، شما در کلاس حاضر نبوده اید، چقدر دشوار است. اما حضور در کلاس از نظر فیزیکی چندان مهم نیست بلکه شما باید حضور مؤثر و متمرکزی در کلاس داشته باشید. ما هم اکنون می خواهیم تکنیکهایی را ارائه دهیم که شما با عمل کردن به آنها و فقط با عمل کردن به آنها بتوانید دانش آموز و دانشجویی فعال و درگیر باشید.
تکنیکهای حضور فعال در کلاس
1.همراهی با مدرس:
بسیار مهم است که خودتان را با سرعت، نحوه و شیوه تدریس معلم یا استاد خود هماهنگ سازید و با او حرکت کنید. هم شتاب بیش از مدرس داشتن ذهن را آشفته و مغشوش می کند و هم سرعت کند شما و عقب ماندن از او. هماهنگ نبودن با سرعت و روش و بیان مدرس، شما را او جذب مطالب بعدی محروم می کند. آنچه که در همراهی با مدرس مهم است، در وهله اول، خوب شنیدن است. اغلب شما با آنکه صدای معلم را به وضوح نمی شنوید یا گفتار سخنران را متوجه نمی شوید از این که از او بخواهید درباره آن مطلب را رساتر و واضح تر بیان کند، واهمه دارید. گاهی صدای سخنران به انتهای کلاس نمی رود، گاهی تند و گذرا صحبت می کند گاهی صحبتش نامفهوم است و برخی اوقات نیز به مطلبی در گذشته استناد می کند که شما از آن هیچ اطلاعی ندارید. یادتان باشد شما برای این به کلاس یا جلسه سخنرانی آمده اید که مطلبی را فرا بگیرید و معلم هم دقیقاً همین را می خواهد. بنابراین اگر کوچکترین ابهام یا عدم وضوحی را در مطلب یا صدای معلم احساس کردید، باید شهامت از او بخواهید که مطلب را دوباره بگوید.
سؤال کردن از معلم گناه نیست و نباید احساس گناهی را هم به دنبال داشته باشد. به ویژه دانش آموزان دوره ابتدایی خیلی از سؤال کردن بیم دارند. بسیاری از وقتها پیش می آید که مثلاً معلم تکلیفی را به بچه ها می گوید که برای فردا انجام دهند و دانش آموز درست متوجه این تکلیف نمی شود، با وجود این چون می ترسد که سؤال کند، چیزی نمی گوید و چه بسا که فردا به خاطر انجام ندادن آن تکلیف مؤاخذه و تنبیه شود.
دوباره تأکید می کنیم که اگر نکته ای را متوجه نشدید یا نشنیدید، حتماً بپرسید چه بسا که آن نکته کلیدی بوده، تمام درس آن روز وابسته به همان نکته باشد.
2. شنونده ای فعال باشید:
شما بارها به این عبارت تأکیدی برخورد کرده اید: شنونده ای فعال باشید، اما مفهوم این عبارت چیست؟ یعنی باید چگونه باشیم؟ شنونده فعال چه خصوصیات و ویژگیهایی دارد؟
بهترین و مؤثرترین راه برای این که شما یک شنونده فعال باشید این است که یادداشت بردارید. چه، نیاز به یادداشت برداری را سر کلاس احساس می کنید چه نمی کنید، حتماً از صحبت مدرس یا سخنران، یادداشت بردارید. اما منظور ما از یادداشت برداری در اینجا با آنچه که در روش مطالعه متمرکز گفتیم فرق می کند که اکنون به شرح آن می پردازیم.
یادداشت برداری داخل کلاس
قلم و کاغذ به دست می گیرید و در کلاس حاضر می شوید. یادتان هست که گفتیم شب قبل از کلاس یک مطالعه اجمالی و یک بررسی ابتدایی از درس، انجام دهید؟ این کار را برای کسب اطلاعات اولیه و هشیاری ذهنی در کلاس انجام داده اید. اگر شما بدون هیچ مطالعه ای سر کلاس شیمی حاضر شوید، وقتی معلم می گوید امروز درس ما هیبریداسیون است و شما هم نه از قبل درباره هیبریداسیون چیزی می دانید نه نگاهی اجمالی به کتاب انداخته اید، تا چند لحظه خود را در کلاس بیگانه احساس می کنید. خود را کاملاً گیج می بینید و این حالت، خود باعث می شود که نسبت به این درس بی علاقه شوید و به سرعت تمرکز حواستان را از دست بدهید و ذهنتان را به سیر در جاهای دیگر مشغول سازید.
درست بر عکس، اگر شما با مطالعه اولیه سر کلاس حاضر شوید، احساس خیلی خوبی در کلاس خواهید داشت، ذهنتان مشتاق است، می خواهید هرچه سریعتر از راز هیبریداسیون سر در بیاورید و در نتیجه تمرکحواسی عالی پیدا می کنید. اهمیت مطالعه اولیه را پیش از این هم توضیح داده بودیم. حالا که شما با این آمادگی ذهنی و کنجکاوی و علاقمندی، دارید به صحبتهای معلم گوش می کنید، هر نکته ای را که فرا می گیرید یادداشت کنید.
هم اکنون شما می گویید فلان معلم یا استاد به ما اصلاً اجازه یادداشت برداری نمی دهد. به شما می گوییم که او کاملاً کار درستی می کند. چرا که شما معمولاً به شیوه سنتی خود، “جمله” های معلم را یادداشت می کنید و نوشتن یک جمله از صحبتهای معلم عملاً شما را از گوش دادن و درک جمله بعدی باز می دارد. شما به هیچ عنوان نباید جمله ای یادداشت کنید بلکه باید به صورت اشاره ای و مختصر از واژه های کلیدی استفاده کنید که چون جرقه ای تمام موضوع را به یاد شما می آورد.
این گونه می توانید همزمان با تدریس استاد، یادداشت کنید و پشت سر هم یادداشت بردارید در حالی که نه وقت شما گرفته می شود نه از درک مطلب بعدی باز می مانید و نه مدرس را ناراضی می کنید.
به جای همه اینها چند کار مهم انجام دهید:
اول این که بارذهنی خود را در کلاس لحظه به لحظه تخلیه می کنید و نکته ای را که فرا می گیرید یادداشت می کنید و ذهن خود را همچنان باز و گسترده و خالی نگاه می دارید. یعنی شکل حضور شما در پایان کلاس با شروع کلاس چندان تفاوتی نمی کند.
دوم این که چون خودتان را ملزم می دانید هرچه را که فرا می گیرید به سرعت بر روی کاغذ بیاورید، ذهن شما در یک حالت آماده باش قرار می گیرد و شما از تمرکز حواسی عالی برخودار می شوید و کاملاً از خود مراقبت می کنید که چیزی را جا نیندازید. فقط کافی است که یک بار این عمل یادداشت برداری را به شیوه درستی که گفتیم تجربه کنید تا ببینید که چقدر برایتان لذت بخش است. حتی کم کم به شکل یک بازی مهیج برایتان در می آید. این شیوه یادداشت برداری به صورت کمی حرفه ای تر و ماهرانه تر در خبرنگاران دیده می شود که در مصاحبه های خود از گفته های سخنران یادداشت برداری می کنند و سپس خود از گفته های سخنران یادداشت برداری می کنند و سپس از روی آن، متن را تصحیح می کنند و اما سومین فایده یادداشت برداری این است که باعث می شود شما سر کلاس خواب آلوده نشوید و چرت نزنید به ویژه در اوقاتی که معلم یا سخنران بسیار آرام و ملایم و حتی کمی خسته کننده درس می دهد و شیوه تدریس او برای شما درگیری ذهنی لازم را ایجاد نمی کند. شما با یادداشت برداری، حضور خودتان را در کلاس مهیج تر و مؤثرتر می کنید.


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ