شب ادراری در کودکان
شب ادراری کودکان مشکلی است که برای کودکان وخانوادة آنها از زمانهای دور موجود بوده است . شرح خیس کردن کودکان در نوشته های 1550 سال قبل از میلاد هم دیده می شود معهذا علی رغم پیشرفت دانش بشر در مورد مکانیسم ایجاد شب ادراری هنوز معلومات ما در مورد چگونگی ایجاد شب ادراری و نحوه درمان قطعی آن کامل نیست .
درسن شیرخوارگی ادرار کردن طفل کاملا رفلکسی و بی اختیار است . در این سن, پر شدن مثانه باعث تحریک گیرنده هایی در جدار مثانه می شود و هرجه مثانه پرتر باشد این تحریکات بیشتر می شود تا اینکه رفلکسی از طریق این گیرنده ها ونخاع ایجاد شود و منجربه انقباض مثانه و تخلیه آن گردد . با بزرگتر شدن کودک وتکامل مراکز عصبی,بنظرمی رسد که درسن1تا2سالگی کودک می تواندپر شدن مثانه خود را درک کند و تدریجا این توانایی را بدست می آورد که مدت کمی تخلیه مثانه را به تعویق بیاندازد در سالهای دوم تا سوم عمر , با تکامل مراکز عصبی , مغز کنترل بیشتری روی اعمـال مثانه پیدا می کند و در نتیجه طفل قادر می شود که مدت بیشتری ادرار را در مثانه نگاه دارد معمولا تا سه سالگی اکثر اطفال بخوبی قادرند ادرارشان را در روز کنترل کنند اما توانایی کنترل ادرار در شب , اکثرا دیرتر حاصل می شود . در سن 4 تا 5 سالگی مراکز عصبی مغز قادرند انقباضات مثانه را در خواب هم کنترل کنند بعلاوه تا این سن ظرفیت مثانه کودک هم زیاد شده و می تواند حجم بیشتری ادرار را نگاهداری کند. البته این روند تکامل در جوامع گوناگون سرعت یکسانی ندارد . حتی دریک جامعه هم در طبقات مختلف می تواند متفاوت باشد. وحتی در دختر ها معمولا این کنترل زودتر از پسر بچه ها بوجود می آید.
تعریف شب ادراری :
در صورتی که کودکی به طور مکرر حداقل 2 بار در هفته و به مدت حداقل 3 ماه پیاپی بدون استفاده از داروهای ادرار آور و یا بدون داشتن بیماریهای زمینه ای مانند دیابت و صرع و بیماریهای سیستم اعصاب بستر خود را خیس کند , و سن کودک بالای 5 سال باشد, می توان او را بعنوان کودک دچار شب ادراری مورد بررسی قرار داد.
بطور کلی شب ادراری در 10 تا 15% کودکان حدود 6 ساله موجود است اما هر چه سـن بالاتـر می رود تعدادی ار کودکان خود بخود بهبودی پیدا می کنند . بطوریکه در سن 10 سالگی حدود 5% از کودکان و در 15 سالگی تنها 1% کودکان شب ادراری دارند. و باید توجه داشت که شب ادراری در پسرها 2 تا 3 برابر دختر هاست .
علل شب ادراری:
در بیش از 80% از موارد ، کودک مبتلا به شب ادراری هیچ بیماری و یا عیب و نقص عضوی و بدنی ندارد و در کمتر از 20% موارد ممکن است بیماری هایی مانند : دیابـت , عفونت ادراری , بیماریهای مادرزادی کلیه , نوعی کم خونی و عیوب نخاع و بیماریهای سیستم اعصاب , علت شب ادراری باشد . که خوشبختانه در مورد فرزند شما با توجه به معاینات وآزمایشات انجام شده اینگونه مشکلات وجود ندارد . لذا شب ادراری در فرزند شما یک بیماری تلقی نمی شود و آیندة کودک شما کاملا روشن است . و این شب ادراری سرانجام حتی بدون درمان برطرف خواهد شد.
توجه داشته باشید این خیس کردن , در هنگام خواب اتفاق می افتد , و کودک شما هیچگونه دخالتی در آن ندارد لذا تنبیه و تحقیر طفل در نزد خودتان یا دیگران ویا مسخره کردن وی , نه تنها هیچگونه تاثیری در بهبودی آن ندارد بلکه با ایجاد فشار روحی وضع کودک را به مراتب بدتر می کند.
ثابت شده است عوامل ارثی و سوابق والدین نیز در بروز شب ادراری موثر است . اما باید توجه داشت همانطور که زمان راه افتادن و حرف زدن بچه ها با همدیگر متفاوت است , روند بالارفتن ظرفیت مثانه و زمان قدرت کنترل مثانه نیز در کودکان ممکن است باهم متفاوت باشد.
مسایل روحی و عاطفی از مهمترین علل شب ادراری هستند . این مورد بخصوص در نزد کودکانی دیده می شود که قبلا کنترل ادرار داشته اند اما اکنون دچار شب ادراری شده اند. از جمله عوامل روحی که می تواند سبب شب ادراری گردد میتوان از موارد زیر نام برد:
ـ تولد یک نوزاد درخانواده که موجب می شود توجه پدر و مادر به نوزاد معطوف گردد و به
کودک بزرگتر کمتر مورد توجه قرار گیرد .
ـ جدایی پدر و مادر
ـ اختلافات و کشمکشهای درون خانواده
ـ جابجایی خانواده
ـ مسافرت یا فوت یکی از والدین
- تحقیر وتنبیه بیش از حد بزرگتر ها نسبت به کودک
- ایجــاد ترس و هیجــان و اضطــراب شدید در کودک با شنیدن ویا دیدن مناظر , فیلمها ویا
بازی های ترسناک کامپیوتری
از دیگر عوامل بسیار مهم در شب ادراری که به تازگی و در سالهای اخیر بسیار اهمیت پیدا کرده است , آلرژی و حساسیت کودک به غذا ها و بخصوص شیر گاو است . لذا باید دقیقاً توجه داشت که در چه شبهایی و با مصرف چه موادو یا غذاهایی این شب ادراری تشدید می شود. تا از مصرف آنها پرهیز گردد .
قبلا تصور می شد که کودکان مبتلا به شب ادراری خواب عمیق تری دارند و یا شب ادراری ناشی از اختلال در خواب و بیدار شدن کودک است . اما بتازگی نشان داده شده است که بین خواب کودکان مبتلا به شب ادراری و سایر کودکان تفاوتی وجود ندارد و خیس کردن در هر مرحله از خواب ( چه در مرحله خواب عمیق و چه در مراحل خواب سطحی ) ممکن است اتفاق بیافتد.
درمان :
1ـ از بین بردن تمامی فاکتورها و مسایل عاطفی و روحی که منجر به اضطراب و مشکلات عصبی در کودک می شود ( در قسمت قبلی به آن اشاره شد)
2ـ استفاده ازتشکچه های زنگ دار که در صورت تماس با اولین قطره ادرار زنگ آن بصدا درمی آید و موجب بیداری کودک می شود. استفاده از این دستگاه باعث می شود که ظرف چند هفته یک رفلکس شرطی درکودک ایجاد شود بطوری که حتی پرشدن مثانه نیزمیتواند بتدریج باعث بیدار شدن کودک گردد.
3ـ در روز باید مایعات زیادی استفاده گردد و به کودک آموزش داد تاحتی الامکان در طول روز ادرارکردن را به تاخیر اندازد تا حجم مثانه بیشتر شده و در طول شب دیرتر پر گردد، بدیهی است ار غروب آفتاب به بعد لازم است مصرف مایعات و غذاها و میوه های آبدار به حداقل برسد و کودک حتما قبل از خوابیدن ادرار کند.
4ـ تشویق طفل هم در انجام این تمرینات و رعایت دقیق درمانهای دارویی و غیر دارویی بسیار مؤثر است . حتی می توان کودک را به ازای هر چند شب که خیس نمی کند تشویق نمود و در صورت عدم خیس کردن برای مدت طولانی برای وی جایزه ای نیز خرید . (این مسئله در مورد کودکانی که در طول روز در لباس خود نم می زنند نیز صادق است )
5ـ درمانهای دارویی که از جمله آنها ایمی پیرامین است . ایمی پیرامین دارویی است که در درمان تعدادی از ناراحتی های روحی و افسردگی بکار می رود لذا ممکن است شما از مصرف آن اکراه داشته باشید . اما باید توجه داشته باشید تاثیر این دارو جدا از خاصیت ضد افسردگی آن است و از طریق تاثیر بر اعصاب مثانه عمل میکند. لذا می توانید بدون دغدغه آنرا مصرف نمایید چرا که این دارو عوارضی برای کودک شما ندارد. در 25 تا 40% کودکان بدنبال مصرف این دارو بهبودی حاصل می شود اما از آنجائیکه پس از قطع دارو ممکن است شب ادراری مجددا عود نماید,لازم است این دارو حداقل برای سه ماه مصرف شود و قطع آن نیز تدریجی باشد . از داروهای دیگر می توان از قرص و اسپری بینی دسموپرسین و قرص اکسی بوتینین نام برد که در موارد خاصی می تواند مفید باشد .
6ـ درمانهای روانپزشکی که بیشتر در مورد کودکانی بکار می رود که از مسایل روحی و روانی زیادی رنج می برند.
درپایان متذکر می شوم اگر چه شب ادراری سبب ناراحتی خانواده وخود کودک می گردد اما خوشبختانه در اکثر بچه ها بهبود پذیر است و حتی بدون درمان نیز این عارضه ممکن است برطرف گردد. اما از آنجائیکه شب ادراری ممکن است علامت بسیاری از بیماریهای مهم و جدی در کودک باشد , درمانهای توصیه شده برای کودک خود را هیچگاه جهت دیگران تجویز نفرمایید چون برای اثبات وجود و یا عدم وجود این بیماریها , بررسی و معاینه کودکان مبتلا به شب ادراری توسط پزشک حاذق ضروری است .
روشهای افزایش اعتماد به نفس
ایا پنداشت افراد نسبت به خودشان دقیق ودرست است ؟اگر درست نباشد چه اتفاقی می افتد ؟احترام وارزش گذاری به خود تا چه حد در گرو خودپنداره است ؟اعتماد به خود چطور ؟چگونه می توان خودپنداره درست داشت ؟چه عللی باعث شکلدهی به خود پنداره وعزت نفس می شوند؟مجموعه این سوال ها مباحث مهمی در بهداشت روانی بوجود آورده است آنچه که در این نوشته خواهد آمد پاسخدهی (تاحد ممکن کاربردی )به همین سوال هاست به نظر بسیاری از نظریه پردازان خودشکوفایی احترام وارزشگذاری به خود باسازگاری فرد ارتباط دارد افراد برخوردار از کارکرد آرمانی خود را با تمامی نقاط ضعف وقدرت می پذیرند بر عملکرد خود از آنچه که در توان دارند استفاده می کنند به طور کلی افراد برخوردار از کارکرد سالم نسبت به دیگرام خود را بیشتر می پذیرند .ساپینگتون (1989)ترجمه حسین شاهی (1379)موارد بسیار مهمی را نام می برد که با عزت نفس بالا همبستگی مثبت دارنمد هریک از این موارد ارکان کارکرد سالم هستند:
.1سلامت جسمانی وروانی خوب ومقاومت در برابر عوارض وفشار روانی
2.رضایت از کار ،مدرسه وزندگی شخصی
3.اطمینان خاطر از اینکه موفقیت در زمینه های گوناگون پاداشی است برای کوشش های شخصی .
4.فعالیت هایی که احتمال کارکرد موثر را افزایش می دهد مثل برنامه ریزی ،مباحثه ،همکاری با دیگر و...
5.کفایت وصلاحیت در مدرسه ،کاروموقعیت های اجتماعی
6.خلق مثبت وسطح پایین افسردگی
7.علاقه به رفاه وبهزیستی دیگران ،توانایی درک نیازهای آنها واشتیاق برای کمک رسانی به نیازمندان
8.میل به تضاد واختلاف داشتن با دیگران وسطوح پایین پریشانی زمانی که انتقاد می شود
9.پایداری ومقاومت بسیار در برابر کوشش های متقاعد سازی وفشارهای همرنگی
خوشنودی وشادکامی،هنگامی که در مسیر رسیدن به اهدافشان تلاش می کنند وتلاشهای آنها نتیجه می دهد از دیگر خصوصیات افراد با عزت نفس بالاست .
خودپنداره ،عزت نفس واعتماد به نفس
پیش از آنکه روش های افزایش اعتماد به نفس گفته شود لازم است هریک از سه مفهوم بالا به خوبی توضیح داده شود اما به شکلی مختصر اینگونه تعریف می شوند:
خودپنداره ؛ از دیدگاه «هاماچاک »(1978)به نقل از «گلاور وبرونینگ »ترجمه «خرازی »(1375)-دید جامع فرد درباره خودش است (ص245 )-آنچه در پاسخ به سوال « من کیستم ؟ » می آید ، است .صفاتی مثل سخت کوش ،باهوش ،دلسوز ،شجاع و ...خودپنداره ثابت وتغییر ناپذیر نیست ،اعتقادی است که در نتیجه تجربه برای فرد بوجود می آید و مبنای نگاه او به خویشتن می شود.
عزت نفس : احترام وارزش به نفس از نظر راینر ماتنز (1987) ترجمه ی هژیر (1376)مربوط است به نوعی حس درونی هر فرد در مورد صلاحیت وارزش شخصی خودش .احترام به نفس را باید بر پایه خصوصیات عام انسانی که فرد از آن برخوردار است دانست و...
ارزش شخصی محصول زندگی طبق مرام واصول شخصی است وساپینگتون (ص 157)می گوید : «ارزیابی شما از پاسختان به سوال «من کیستم ؟» عزت نفس یا میزان علاقه وپذیرش شما را نسبت به خودتان نشان می دهد.» بنابراین عزت نفس احترام وارزشی است که هرکس برای ویژگی ها.خصوصیات وصفات خود قائل می شود.
اعتماد به نفس :
از دیدگاه راینر ماتنز (ص 242)اعتماد به نفس تظاهری از احساس ارج وقرب شخصی است وهدف نهایی کسب آن نیز رسیدن به تصور کفایت وشایستگی است اما به طور کلی اعتماد به نفس انتظار وتوقع واقعی هرکسی از ویژگی ها وتوانمندی های خود است که (او در تجربه های قبلی خویش بدست آورده است .)منجر به رسیدن به موفقیت ،در شرایط مختلف زندگی و توقع مناسب فرد از خودش می شود .
راهکارهایی برای افزایش عزت نفس واعتماد به نفس
به طور کلی برای افزایش این مهم می توان به دوگونه اقدام کرد ؛اول :با اموزش مهارت های جدید .دوم :حذف معیارها وملاک های مبهم وغیر واقع بینانه وجایگزینی معیارهای اختصاصی تر ودست یافتنی تر .شواهد حاکی از آن است که این رویکرد ها می توانتد موجب افزایش شوند .هرچند در مانهایی که هدف آنها تغییر فرایند خودسنجی است ،به طور معمول کارآمدتر وموفقیت آمیز تر از درمانهایی است که هدفشان افزایش مهارت هاست به همین دلیل در این نهوشته سعی می شود بردیدگاه دوم تکیه شود .
1.بررسی وتبیین معیارهای مددجو
هرکسی برای تصمیم گیری راجع به ارزشمندی یابی ارزشی خود از ملاکهای معینی استفاده می کند یعنی یکسری صفات را به عنوان صفات مطلوب در نظر می گیرد وبرای آن سطح مطلوب ومشخصی تعیین می کند وعملکرد خود را بر اساس آن ارزیابی می کند .مهم این است که مددجو چه صفات وویژگی هایی را برای یک انسان معقول وارمانی معرفی می کند که به اصطلاح « خودآرمانی » خویش را چگونه معرفی می کند آیا صفاتی که او معرفی می کند واقع بینانه اند ؟برای سازگاری با محیط موثرند ؟قابل دسترسند ؟عملکردی هستند (نه نتیجه ای ؟) اگر چنین نیستند در هر بار ارتباط با او متناسب با گفتگو یا نیاز مددجو ملاک ومعیارهایی با ویژگی های فوق تبیین ودلایل مفید وکاربردی بودن معیارهای جدید در مقابل معیارهای گذشته به وضوح وبدون تحمیل احساس کهتری بیان شود .
معرفی ونمایاندن توانمندی های واقعی مددجو
این راهکار بوسیله بازگو کردن صفاتی که (رفتاری که )در مددجو وجود دارد ومطابق یا نزدیک به معیارهای اوست به دست می آید .
امکان ندارد که یک فرد هیچ دسته رفتار یا خصوصیت مثبتی نداشته باشد می بایست علاوه بر اینکه رفتارهای مثبت او (که شامل آنچه اکنون انجام می شود وآنچه در لابلای خاطرات او پیدا می شود) معرفی شود ،موفقیت های هرچند کوچک وی نیز بیان شود این کار علاوه بر اینکه تقویت همان رفتارها ونفس مددجو است کمک بسیار مناسبی برای بهبود رابطه مربی ـمددجو وتمرکز مددجو به اعمال مثبت زندگی به جای توجه به اشتباهات وآلام است ضمن اینکه می توان از وی خواست چند مورد از موارد مثبت خود را هرچقدر هم کوچک باشد معرفی کند یعنی فهرستی از جمله های مثبت برای خودش بسازد.(ساپینگتون ،ص 184) قابل توجه اینکه تحسین وتقویت صحیح وحقیقی باشد یعنی خصوصیاتی که به واقع در اوست تقویت شود برای مثال به حریم افراد احترام می گذارد برای همه ارزش قا ئل است ،کوشاست و... انسانها هوشمندند وتحسین درست ونادرست را خوب می فهمند در صورتی تحت تاثیر قرار می گیرند که فکر کنند این جمله ها صحیح است ودر مورد او صدق می کنند .
3.ایجاد نظام خود پاداش دهنده
یعنی هر زمان که طبق معیا رهایش عمل می کند با تحسین خود به خودش پاداش دهد این در حالی است که بسیاری منتظرند که هر گاه در رسیدن به معیارهایشان شکست خوردند با بدگویی به خود مورد تنبیه وسرزنش خویش قرار گیرند برای ایجاد آن ابتدا می توان منطق وفواید این کار را برای وی تشریح کرد یا هنگامی که او یک مثال از موقعیتی مطرح می کند که در آن رفتار مطلوبی را انجام داده برای عملکرد او جمله های مثبتی به کار ببریم واز او بخواهیم که در این مواقع جمله هایی نظیر آن به کار ببرد می توان همین کار را با چند موقعیت ومثال فرضی نیز انجام داد وبا جملاتی متناسب با آن موقعیت نظیر من همیشه در موقعیت های سخت تمام تلاشم را انجام می دهم یا من همیشه سعی می کنم از فکرم استفاده کنم یا من خیلی خوب وبجا عمل کردم و...او را راهنمایی کرد .
4. ایجاد توجه انتخابی مثبت
همه انسانها نقاط ضعف وقدرت دارند افراد برخوردار از عزت نفس بالا بیشتر به نقاط مثبت خود توجه داغرند نه بر احتمال شکست ها این در حالی است که گروه این در حالی است که گروه مقابل بر ناشایستگی ها واحتمال شکست ها توجه می کند .موارد 2و3در ایجاد توجه مثبت بسیار موثرند ضمن اینکه شخص مربی نیز هنگام بررسی خاطرات مددجو تبیین ویژگی هایش یا بررسی عملکرد وی در شرایط مختلف قسمت پر لیوان را می بیند وبرای او معرفی می کند این یک تمرین عملی ویک آموزش مناسب برای مددجو محسوب می شود تا هنگام خلوت نیز چنین بیاندیشد ترکیب این سه بخوبی می تواند موجب توجه انتخابی مثبت شود .
5.واقع نگری در محدودیت های خود
این محدودیت هم شامل توان رفتاری خود است وهم امکانات محیطی . واقع نگری یک نگرش است ،یک نوع نگاه بی طرفانه نسبت به حقایق ،نسبت به سطح وقدرت عملکرد خود (برای مثال در حال حاضر هشت کلمه در دقیقه تایپ می کنم .)لازمه ی رسیدن به این مرحله ابتدا وجود مراحل قبلی است یعنی در صورتی می توان به عملکرد های ضعیف خود عاقلانه وبدون عصبانیت ورنجش نگاه کرد که معیارهای صحیحی داشت به نکات مثبت خود واقف بود ورفتارهای خود را براساس ملاک های درونی خویش ارزیابی کرد ضمن اینکه مربی تلاش می کند بدون آنکه به عزت نفس وی خدشه وارد کند به او پسخوراندبدهد وبه او یاد بدهد که با عبارات اختصاصی نظیر من به تمرین بیشتری نیاز دارم به جای من دانش آموز بدی هستم یا ورزشکار بدی هستم به نفس خود لطمه نزند بلکه سعی در اصلاح رفتار خود نماید قابل ذکر است که در فرایند کمک برای افزایش عزت نفس واعتماد به نفس می بایست به کیفیت تمامی عوامل فوق در مددجو دقت کرد ودر صورت نقص در هر مرحله کار را از همان مرحله آغاز کرد.
پانوشت :
_self_concept
-self_esteem
_self-confidence
منابع :
1.ساپینگتون ،اندرو.1 ، (1379 ) «بهداشت روانی »ترجمه حمیدرضا حسین شاهی برواتی .نشر روان .(تاریخ انتشار به زبان اصلی 1989)
2.کلاورجان .ای ،وی برونینگ راجراچ (1375) روانشناسی تربیت ترجمعه علی نقی خرازی ،مرکز نشر دانشگاهی .(تاریخ انتشار به زبان اصلی 1990)
3.مارتنز ،راینز (1376) روانشناسی ورزشی ترجمه فرهاد هژیر ،جهاد دانشگاهی .(تاریخ انتشار به زبان اصلی 1987)
تعریف کمرویی
کمرویی، صفت فردی است که به خاطر ترسویی،احتیاط کاری وعدم اطمینانش،نزدیک شدن به آن مشکل است.فردکمرو هشیارانه ازمواجهه باافراد یا چیزهای مشخص یا انجام کاری همراه آنان بیزار است. در گفتار یا کردار خودملاح??ه کاراست،از ابراز وجود بیزار است وبه طور محسوسی ترسوست.ممکن است فرد کمرو کناره گیر یابی اعتماد ویاازخمیر مایه ی دیگری باشد: شخصیتی پرسش انگیز، بی اعتمادومشکوک.
فرهنگ لغت، کمرویی رابه عنوان ناراحت بودن در حضوردیگران تعریف می کند.امابه نظرنمی رسد که این تعریف مطلب زیادی به آنچه عموماَدرباره کمرویی می دانیم بیفزایدهیچ تعریف واحدی کفایت نمیکند. زیراکمرویی برای افراد مختلف دارای معانی متفاوت است.کمرویی شرایط پیچیده ای است که آثارمختلفی بر جای می گذارد، از ناراحتی مختصر تاترس بی مورد از مردم وروان رنجوری حاد.
علل کمرویی
کمرویی علل مختلفی دارد،بعضی از آن ها ازاین قرارند:
• وجودفردکمرو در خانواده مثل پدر،یامادرکمرو الگوگیری کودک ازاو
• تحقیرکودک در خانه ومدرسه
• برچسب کمرویی بر کودک زدن وتلقین کمرویی به او
• مقایسه کودک با دیگران
• توقع بیش از حد از کودک داشتن
• تجارب منفی کودک درموقعیت های مختلف
• نقل مکان های مکرر خانواده
• ترتیب توالد
• طلاق یامرگ یکی از والدین
• آرمان گرایی والدین ویا جامعه
راه های پیشگیری ازکمرویی در کودکان :
«« ازکودک خود،آدمی خجول نسازید»»
بیشتراوقات خجالت هنگامی درطفل ایجادمی شود که اودرزندگی خانوادگی خودتکیه گاه مطمئنی نمی یابدتابااطمینان واعتمادبه آن، شخصیت خویش راثبات بخشد.همین کمبودباعث می شود که کودک شما ازتجربه کردن وقایع تازه و عجیب برحذرباشد .ممکن است شما اظهارکنیدکه:“ من چندفرزنددارم، اما چرا فقط این یکی کمرو شده؟” توجه داشته باشید حتی در یک خانواده که نحوه تعلیم وتربیت درآن یکسان است همه افراد بهره ی یکسانی از آن نخواهندبرد. پس اگر متوجه کمرویی فرزند خودشدید،به هیچ وجه اورابافرزندان دیگر مقایسه نکنید.هم چنین نباید رفتار وکرداراورا تایید کنید مثلا بگویید:“آفرین چه دختر ساکتی! ویااو بچه بسیار خوبی است،همیشه گذشت می کند.”
بدانید که کودک شما مثل شاخه نورس وتری، دردستان قدرتمند شماست.پس بافرزند خوددرکمال دقت وظرافت رفتارنمایید، زیراکمرویی ویابرعکس اعتماد به نفس او،درخانواده شکل می گیرد.
از کودک خود توقع انجام کارهای محال رانداشته باشید .
سعی کنید انجام کارهایی را از کودک درخواست نماییدکه می دانید ازعهده آنهابرمی آید.ومثلا اگردردوره ی ترس های کودکانه است ازاونخواهید که در استخری از آب بپرد ویابه زیرزمین تاریک برود.
زیاد ازحدنگران فرزند خود نباشید .
اگرترس ونگرانی شمادر موردفرزندتان زیادازحدباشد،ناخودآگاه این ترس رابه کودکتان نیز منتقل می کنید.اگر این روش را ادامه دهید،امکان عمل وابتکار را ازاومی گیرید.سعی کنید همه چیز را از قبل برای آماده نسازید،بلکه به او کمک کنید تا بتوانددربرابر موقعیت هایی که احتمال خطر درآن می رود عکس العمل مناسبی نشان دهد.درضمن سن و سال اورا ازیادنبرید واورابه انجام کارهای ساده تشویق کنید که از هر عامل دیگری در تصحیح رفتارش مناسب تراست.
ابتکارات کودک را دست کم نگیرید.
به کارهای کودک خودبها بدهید وبدانید که او در حدتوان خودتوانسته کارهایی هرچندکوچک راانجام دهد.نکته مهم آن است که اوبه خود وبه نیروی خود اطمینان پیداکند ونتایج کارهای خویش را بسنجد.تجربه اندوزی فعلی اوست که اساس رشدش رادرآینده فراهم میکند. ازگفتن جملات هشدار دهنده مثل:“ مواظب باش ویــا حواست راجمع کن”خودداری کنید وبه جای این القاآت منفی،محیط اورا ازعوامل خطرزاتخلیه کنید.
تولد نوزاد جدید
تولد نوزاد جدید همواره باواکنش های خاصی از جانب کودک بزرگتر همراه بوده است.تنهاراه درمان دراین موقعیت ،عبارت است ازسهیم کردن اودرمراقبت ازنوزاد وبدترین روش آن است که مثلا مانع ازدست زدن اوبه نوزاد بشویم.به خصوص درروزهای اول تولد در مقابل کودک ارشد به نازونوازش نوزاد نپردازیم واین کارراحتمادرغیاب کودک بزرگتر انجام دهیم.
کودک راازمدرسه نترسانید.
ورود به مدرسه رادروازه ی دخول به اجتماع فرزندتان بدانید وهرترس وتردیدی رااز دل دورکنید.کودک راباتنبیهات احتمالی مدرسه نگران نسازید.توجه داشته باشید که کودک در صورتی این گام های نخستین را با موفقیت برخواهدداشت که والدین با عقل وتدبیر، اوراآماده ی این کار ساخته باشند.سعی کنید اورابه حال خودواگذاریدتا تجارب تلخ وشیرین این ایام راخود تجربه کند وبیش از حد نگران اونباشید.
کشف عوامل جاذب
به کودکان در کشف هرچیز جذب کننده ای که دروجودشان هست کمک کنید واز امروز به تعریف کردن ازفرزندخودتان به خاطرتمام چیزهای جذب کننده ای که دراعمال ووجوداومی یابید،بپردازید.
عرصه ی برخوردهای کودک رابامحیط خارج گسترش دهید.
شرایطی به وجودآوریدکه کودکان نحوه ی استفاده ازمعلومات کودکان دیگررا، به عنوان یک منبع فرابگیرند واز یکدیگر کمک بخواهندوبه یکدیگرکمک کنند.هدف، تمرین وتشویق همکاری،اشتراک مساعی ودوستی برای ایجاد یک جامعه دموکراتیک است.علاوه برآن بازی ها واسباب بازیهایی که به دوبازیکن یابیش ترنیاز دارند باید برای تقویت بازی اشتراکی در دسترس باشند.
کودکان را وابسته به خودنکنید
فرزندان یا شاگردان خودراصرفا به این دلیل که بهترمی توانید آنان راتحت کنترل یا سازمان دهی در آورید،تشویق به وابستگی نکنید.وابستگی مانندشکلات کشی است،هرچند مزه ی آن خوب است اما همیشه در آخرکار،به دندان شمامی چسبد.
حس قبول مسئولیت رادرکودکان تقویت کنید .
به کودکان یادبدهیدکه مسئول کارهای خودشان باشند.کودکان راتشویق کنید که درمقابل دیگران نیزمسئول باشند،البته نه فقط در کمک کردن به افراد سالمند برای عبور از خیابان،بلکه در کمک کردن به خواهران وبرادران در انجام کارهای خانه، کمک به شمادرزمان ناراحتی یا کمک به همکلاس هایی که نیازمند یاری می باشند.
کودک رااز شکست نترسانید.
بروز برخی اشتباهات را مجازبدانید وبگذارید کودک با صرف وقت کافی متکی به نفس ترشود.کودکان کمرو به دلیل اضطراب ناشی ازشکست درکاریاانجام نادرست عملی از انجام هرکاری می ترسند.به کودکان بیاموزید به استقبال مخاطرات حساب شده بروند وشکست را متحمل شوند.
احساس لذت درتنهایی
ترتیبی بدهید که کودکان به هنگام تنهایی باخودشان راحت باشند.تنهایی،زمانی که به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط باخود انتخاب می شود می تواند تجربه ای مثبت باشد.این به آن معناست که مکان هایی اختصاصی واوقاتی فردی در اختیارکودک شما قرارداده شود.هم چنین به آن معناست که زندگی کودک رابافعالیت های گروهی برنامه ریزی شده پرنکنیم.بنابرموقعیت حتی به آن معناست که کودک رابه انجام فعالیت های انفرادی مانند پیاده روی در اطراف منزل،رفتن به موزه وسینما،یا کودکان بزرگتر رابه گردش درپارک تشویق کنیم.
نوازش،اطمینان وعطوفت
سعی کنیدفرزندان خود(به خصوص فرزندان کمرو) را ،قدری بیشترنوازش کنید.تماس جسمانی باعث می شود که کودک احساس طرد شدن نکند.این کاراحساس رضایت رادراو ایجاد می کند وواقعیت وجودی اوراموردتأییدقرامی دهد.
والدین محترم بدانند که دستورالعمل هایی که ذکرشد،بسیار ساده وعملی است.بااین حال اگر بازهم احساس نمودید که فرزند کمرویی دارید،هرگز مایوس نشوید وخودرانبازید،بهترین کاراین است که کاررابه کاردان بسپاریدوازکارشناسان متخصص کمک بخواهید.در ضمن سعی کنید که رفتارتان کاملا طبیعی باشد.در این صورت کودکان هم آرامش خاطر پیدامی کنند وروند درمان به سرعت پیش خواهد رفت.
اختلال کمبود توجه (بیش فعالی)
کودکان از لحاظ فعالیتهای حرکتی با یکدیگرتفاوت دارند ممکن است همه کودکان از نظر بزرگسالان بیش فعال باشند،ولی به نظر می رسد که بعضی ازکودکان هرگزاز حرکت باز نمی ایستند. آنان در سنین پیش از دبستان بدون اینکه هدفی داشته باشند بدون وقفه می دوند،بالا می روند،ومی خزند،وقتی که بزرگتر می شوند ناتوانی مشخصی برای آرام نشستن نشان داده وبه طور افراطی تمایل به بیقراری دارند. یک مشاهده گر میتوانددریابد که آنها بیش از کودکان دیگر فعال بوده وفعالیتشان کیفیتی بی هدف وتصادفی دارد. کودکانی که بیش از اندازه فعال اند مشکلاتی نیز در توجه وتمرکز دارند .در گذشته اصطلاح بیش فعالی، سندرم بیش فعالی، اختلال مغزی خفیف، نارسایی کنشی مغزی خفیف .برای این اصطلاح به کار رفته است. برای آنکه مهمترین جنبه های این اختلال مورد توجه قرار گیرداصطلاح جدید اختلال مربوط به کمبود توجه در DSM III مورد استفاده واقع شده است.
معیارهای این اختلال عبارت است از:
الف) بی توجهی. لا اقل سه مورد از موارد زیر:
1-اغلب در تمام کودکان کارهای که شروع کرده اندبا شکست مواجه می شوند.
2-اغلب به نظر می رسد که گوش نمی کنند.
3- به آسانی برآشفته می شوند.
4- در تمرکز نمودن روی کارهای مدرسه یا سایر وظایفی که نیاز به توجه طولانی دارد دچار اشکال هستند.
5- در دلبستگی به فعالیتهای بازیچه ای مشکلاتی دارند.
ب)انگیختگی ناگهانی. لا اقل در سه مورداز موارد زیر:
1 – اغلب پیش از فکر کردن عمل می کنند.
2 – به طور افراطی از یک فعالیت به فعالیت دیگر می روند.
3 – از لحاظ نظم در کارها دچار اشکال هستند.
4 - نیاز به مراقبت زیاد دارند
5 – مرتبا در کلاس فریاد می زنند.
6 – در موقعیتهای گروهی وبازیها رعایت نوبت نمی کنند.
ج) بیش فعالی.لااقل دو مورد از مواردزیر:
1 – مرتبا در اطراف می دوند واز در ودیوار بالا می روند.
2 – در آرام نشستن دچار مشکل بوده ودائما می لولند.
3 – تحمل نشستن در جایی را نداشته واز این حیث دچار اشکالند.
4 – در هنگام خواب بیش از اندازه در اطراف حرکت می کنند.
5 – همیشه در حال رفتن وعمل کردن هستند،چنانکه گویی توسط یک موتور تحریک می شوند.
این علامتها باید در محیط کودک گزارش گردد. اگر والدین وآموزگار از نظر این رفتار ها توافق نداشتند به گزارش آموزگاران باید اهمیت بیشتری داده شود زیرا آنان با رفتارهای طبیعی هر سن آشنایی بیشتر دارند. نشانه های بیماری که در بال ذکر شد مخصوص کودکان 8تا 10 ساله است. کودکان کم سالتر معمولا نشانه های بیشتری را نشان می دهندوکودکان کممسن تر نشانه های کتری را نشان می دهند. این رفتار هاباید قبل از 7 سالگی شروع شده،لااقل شش ماه دوام داشته باشند،وعلت آن اسکیزوفرنی، اختلال عاطفی،یا عقب ماندگی ذهنی شدید نباشد.
گرچه این معیارها برای شناخت رفتار این کودکان سودمند است، با این وجود مسائل معناداری در تعبیر وتفسیر آنها وجود دارد. مثلا ،رفتار یک کودک بر اساس سنش بررسی شدهسالم ویا منحرف توصیف گردد، نه اینکه آیا او این خصوصیات ذکر شده را نشان داده است یا خیر.
بسیاری از رفتارها در مدارس ابتدایی طبیعی است، تشخیص براساس شدت ومیزان رفتار است نه انواع رفتار .علاوه بر ان بیش فعالی با مشکلات دیگری نیز می تواند همراه باشدکه عبارت است از:
1-اختلالات مربوط به سوخت وساز غدد داخلی ، از قبیل فعالیت بیش از حد تیرویید.
2- مسمومیتها ،از قبیل مسمومیت با سرب.
3- حساسیت، بخصوص حساسیت غذایی.
4- اختلالات حسی، از قبیل کوری وکری.
5- خلق وخو از قبیل تغییر غیر طبیعی کنشهای روانشناختی .
6- تاخیر رشد عصبی از قبیل، از قبیل نارساییرشد دستگاه عصبی مرکزی آسیب دیدگی دستگاه مرکزی مانند صرعهای حاد سندرم مغزی مزمن.
7- واکنشهای آموخته شده،از قبیل واکنش به فشار روانی محیط اجتماعی.
8- اختلالات شخصیتی، از قبیل اختلالات مرضی مربوط به صفات شخصیت.
9- پسیکوزها،از قبیل اسکیزو فرنی واختلالات رفتاری عمیق.
بنابراین قبل ازآنکه تصمیم درباره درمان این بیماری گرفته شود. باید سایر احتمالات مورد بررسی قرار گیرند.فراوانی این اختلال در پسران بیشتر از دختران است ونسبت آنها از 4 به 1 تا 9 به1 است.
بعضی علل احتمالی
بعضی از محققین رفتار بیش فعالی را ارثی دانسته اند.پنجاه درصد از خواهر ها و برادرهای کودکان بیش فعال دارای تاریخچه ای هستند که نشان دهنده بیش فعالی است،در حالی که وجود این بیماری در خواهر و برادرهای نا تنی فقط 14 درصد بوده است.مطالعه دوقلوها نشان می دهد که عوامل ژنتیکی مهم است.نشانه های عصبی که در کودکان بیش فعال مشاهده شده است احتمال بیماری یا ضایعه عصبی را به عنوان علت به ذهن متبادر می کند.برابر تحقیقات که 30 تا 50 درصد از کودکان بیش فعال دارای الکتروانسفالوگرافی غیر طبیعی هستند.هر چند تعداد زیادی از کودکانی که از لحاظ هیجانی دچار اختلال اند و نیز بسیاری از کودکان طبیعی اختلالاتی در الکتروانسفالوگرافی داشته اند .
کودکان بیش فعال اغلب نا بهنجاری های عصبی ظریفی که ممکن است نا هماهنگی حسی-حرکتی را موجب گردد نشان می دهد.چنین آشکار گردیده است که مسائل مربوط به دوران بارداری یا وضع حمل یا اوان طفولیت با رفتاربیش فعالی درارتباط است که پیش بینی های مناسب برای مسائل احتمالی ،رفتاری یا آموزشگاه های آینده بتواند صورت پذیرد.این نظریه که علت بیش فعالی حساسیت بیش از اندازه است نسبت به مواد اضافی وشیمیایی معینی است که به طور طبیعی در غذا وجودارد، شهرت زیاد یافته است،این نظریه که توسط فین گلد پیشنهاد گردیده طرفداران زیادی در بین والدین وبعضی متخصصان حرفه ای داشته است. ولی تاکنون تحقیقات، کمکی به به روشن ساختن این ادعاهاوتوصیه ها ی ریم غذایی فین گلد نکرده است.
هر چندمحققانی که این خط فکری را دنبال کرده اند دریافته اند که مواد اضافی شیمیایی که در غذایی روزانه این کودکان مورد استفاده واقع شده است. ممکن است اثرات منفی در یادگیری یک گروه فرعی از کودکان بیش فعال که بخصوص نسبت به آن مواد شیمیایی حساس هستند داشته باشد.
چنین نتایجی فریبند بوده،وتا زمانی که تکرار نگردیده وفهم بهتری از آنا به دست نیامده باشد، سوال مربوط به علل شیمیایی رفتار بیش فعال حل نشده باقی خواهد ماند.
نتیجه احتمالی
گرچه بعضی از افرادی که در کودکی بیش فعال بوده اند به نظر می رسد که بعدا کنشهای مناسب داشته اند ولی بسیار از آنان مشکلشان ادامه یافته است .بعضی از نوجوانان از لحاظ پیشرفت آموزشگاهی ورفتار تحریک آمیز خود دچار اشکالند،وبعضی نوجوانان که در کودکی بیش فعال بوده اند اشکالاتی در رابطه با اشخاص ومهارتهای اجتماعی دارند.این مسائل می تواند از پیشرفت تحصیلی کم واعتماد به نفس ضعیف دوران کودکی ،همچنین از بعضی نقایص واقعی سرچشمه گرفته باشد.به هر صورت ،چون این اندیشه ابتدای وجود داشته است که بیش فعالی نتیجه رشد نامناسب است ،فهم علل وتوسعه این اختلال بیشتر ضرورت می یابد.به نظر می رسد که دو نوع کودک بیش فعال وجود داشته باشد: یک گروه دارای رفتار پرخاشگرانه وفعالیت بیش از اندازه،گروه دیگر داری دارای مسائل مربوط به توجه .کودکانی که خصیصه پرخاشگرانه دارند به نظر می رسد در مقایسه با کودکان گروه دیگر شانس بهبودی ضعیفتری در بزرگسالی دارند.
رفتار با کودکان لجوج
بسیار پیش میآید که والدین دو اشتباه متوالی انجام میدهند و کودک خویش را به سمتی هدایت میکنند که با لجاجت و گریه و سر و صدا به هدفش برسد.
1- کودک را از چیزی که ضرر جدی یا مشکل خاصی ندارد محروم میکنند (یا به دلیل تنبلی خودشان، یا به این دلیل که به اشتباه فکر میکنند آن مسئله مشکل ایجاد میکند.)
2- پس از اینکه کودک اندکی سر و صدا کرد آن را به او میدهند.
وقتی اولین بارها این اتفاق میافتد کودک میآموزد که لجاجت کردن با چاشنی سر و صدا و گریه، راه مناسبی برای رسیدن به خواستههاست. تا اینکه بعد از مدتی دیگر راهی بهتر از این نخواهد شناخت.
* برای این که کودک شما دچار این رفتار نشود باید به چند نکته توجه داشته باشید:
1- هرگز به خاطر بی حوصلگی یا تنبلی، او را از چیزی که برایش ضرری ندارد، محروم نکنید.
2- اگر تشخیص دادید چیزی را نباید در اختیار او بگذارید یا کاری را نباید برایش انجام دهید، با اصرار و گریه او نباید بیحوصله شوید و حرفش را گوش کنید.
3- اگر میخواهید از حرف خود برگردید باید راهی انتخاب کنید که کودک متوجه شود به خاطر گریه او از تصمیم خود برنگشتهاید.
* اگر کودک شما به هر دلیلی الآن دچار این حالت شده است یکی از راه حل ها این است که
اولا : منطقی باشید و بیدلیل حرفی نزنید که مجبور شوید (به خاطر نداشتن دلیل محکم) از آن برگردید.
ثانیا: اگر بند قبل را رعایت میکنید، میتوانید این مرحله را هم اجرا کنید. اگر کودک شما برای چیزی که به صلاحش نیست، شروع به گریه و لجاجت کرد، باید تحمل کنید. برای این کار بهتر است موقعیتی را انتخاب کنید که مهمان ندارید یا مهمانی نیستید، چرا که گریه کودک شما ممکن است حوصله دیگران را به سر ببرد و آنها از به حمایت از او برخیزند و کار شما را خراب کنند.
شما باید برای کودکتان توضیح دهید که گریه کردن او تاثیری در تصمیم شما ندارد و سپس هر چه او اصرار کرد شما حتی در حالت آرامش خود نیز تغییری ندهید. مثلا نباید برای فرار از سر و صدای او به اتاق دیگری بروید و در را ببندید. چرا که به این روش او احساس می کند اندکی به خواسته خود نزدیکتر شده و خواسته خود را ادامه میدهد.
بعد از این که کودک مطمئن شد تغییری در تصمیم شما حاصل نمیشود، باید به سراغ او بروید و از او دلجویی کنید. بدون اینکه به شکست او اشاره کنید به او بگویید که وقتی گریه نمیکند دوستداشتنیتر است. و برای او چیزی که میدانید دوست دارد تهیه کنید.
اگر یک یا دو بار به این روش (البته با رعایت بند اول) عمل کنید، احتمالا کودک شما از این رفتار خود دست برخواهد داشت.
ترس
ترس واکنش هیجانی است و هر گاه امنیت جسمی و عاطفی و شخصیتی انسان به خطر
بیفتد ظاهر می شود
این واکنش عاطفی کاملاً طبیعی است و از همان بدو تولد در
کودک مشاهده می شود . اطفال معمولاً از بعضی پدیده ها می ترسند و علت ترس آنها برای
پدر و مادر شناخته شده نیست.
ترس کودک در سنین مختلف
ترس نوزادان
نوزادان از صدای بلند و از دست دادن تعادل یا سطح اتکا می ترسند و ترس خود را
با جیغ و گریه و جمع کردن دست و پا نشان می دهند.به این ترسها ، ترسهای اولیه
میگویند که به مرور زمان برطرف می شود.
ترسهای معمول کودکان
در اغلب
کودکان، در سنین 6تا 8ماهگی، ترس از افراد بیگانه دیده می شود و ممکن است تا 18
ماهگی نیز ادامه یابد. ولی با بالا رفتن سن کودک نوع ترسها نیز تغییر می کند. ترس
از تاریکی و تنهایی و ترس از حیوانات بین 2 تا 5 سالگی ظاهر می شود
ترس
نوجوانان
در دوران بلوغ بر اثر تغییرات جسمی و عاطفی، ترسهای موهومی نظیر ترس
از اشباح و چیزهای غیر واقعی و اتفاقات غیر منتظره مثل وقوع سیل و... در نوجوانان
ظاهر می شود .
علل ترس
ترس کودکان به اعتبار علل مختلف آن به انواع زیر
تقسیم می شود :
1-ترسهای عمدی:
علت ترس ممکن است عمدی باشد؛ یعنی کودک را
از چیزی ترسانده باشیم ؛ مثل ترساندن کودک از چیزهای خطرناک ، نظیر آب جوش ، برق
و...
گاهی اوقات برخی از پدر و مادرها از ترساندن کودک به منظور تربیت کردن او
بهره می گیرند؛ مثل زندانی کردن کودک که سبب پیدایش ترس از تاریکی و تنهایی می شود.
2- ترسهای تصادفی:
علت ترس ممکن است تصادفی باشد؛ یعنی بدون آنکه شما
بخواهید کودکتان تصادفاً در شرایط ترسناکی قرار بگیرد و بترسد.
مثل تجربه تلخ
حمله سگ.
3- ترسهای اکتسابی:
ترس ممکن است از مادر به کودک سرایت کند و
کودک ترس را از مادر خود کسب کند. مادری که به محض مواجه شدن با موقعیتی نامطلوب
جیغ میزند و می لرزد و به لکنت می افتد، ترس خود را به آسانی به کودکش منتقل می
کند. مثل ترس از رعد و برق
4- ترسهای عاطفی:
ترس ممکن است به علت هیجانات
عاطفی و فشارهای روحی کودک باشد. تنشهای عصبی و عاطفی ابتدا به صورت اضطراب و
سرانجام به صورت ترس دائمی در کودک ظاهر می شود ،مانند:
-اضطراب ناشی از دوری
پدر ومادر
- احساس گناه
- کشمکش پدر و مادر
اثرات ترس بر کودک
به
طور کلی ترس دائم و قابت به هر علت که باشد اثر بسیار نامطلوبی بر جسم و روان کودک
به جا می گذارد و کودک را از زندگی طبیعی و شاد محروم می سازدو در نوع حادش سبب
اختلال در جسم و روان کودک می شود .
اطفال در مقابل ترسهای شدید ،واکنشهای
متفاوتی نظطر لکنت، شب ادراری ، کم رویی ، افسردگی و گیجی از خود نشان می دهند.
ترس مفید
ترس همواره مضر و مخرب نیست، بلکه برخی از ترسها مفید و لازم نیز
است. این گونه ترسها را باید در کودکان برای اجتناب کردن آنها از خطر به وجود آورد.
برخی از کودکان دست به کارهای خطرناکی می زنند ، این شجاعت نیست بلکه این گونه
کودکان از درک خطر عاجز هستند و نمی دانند چرا دست به چنین کارهایی می زنند
بنابراین لازم است به آنها احتیاط آموخته شود
روشهای مقابله با ترس کودک
برای مقابله با ترس کودک دو شیوه وجود دارد:
الف) شیوه پیشگیری، پیش از
آنکه کودک در موقعیت ترسناک قرار بگیردآمادگیهای لازم را به او بدهید
-اگر
احتمال می دهید کودکتان از صدای رعد و برق بترسد در یک روز طوفانی او را لبس بپو
شانید و به حیاط یا بالکن ببرید و به او بگویید که حالا در آسمان برقی را خواهد دید
و صدای بلندی را خواهد شنید و به این صورت با او بازی کنید
- اگر حدس می زنید
کودکتان از دندانپزشک بترسد او را پیش از آن که با دندانپزشک روبرو شود آماده سازید
اگر کودک باید برای مدتی در بیمارستان بستری شود او را از قبل آماده سازید .
-اگر خودتان از چیزی ترسیدید، سعی کنید تا جایی که برایتان امکان دارد خود را
منترل کنید چون دلهره و اضطراب شما به کودک منتقل خواهد شد.
- هرگز نزد کودک از
خطر احتمالی یا مکان وقوع حادثه ای صحبت نکنید.
ب) شیوه کاهش ترس، چگونه باید
با کودک ترسو برخورد کرد؟ چگونه می توان ترس او را از بین برد یا حداقل کاهش داد؟
- هرگز کودک خود را بخاطر ترسش، مسخره نکنید.
- او را مورد تهدید و سرزنش
قرار ندهید.
- از گفتن جملاتی نظیر: خجالت آور است ، تو دیگر بزرگ شده ای و....
جداً بپرهیزید
- با او در باره افراد شجاع صحبت کنید
- نزد او از افراد
ترسو انتقاد کنید و رفتار آنها را زشت بشمارید
- تا جایی که می توانید او را به
مهر و علاقه خودتان نسبت به او مطمئن سازید.
او را از نظر بدنی و مزاجی تقویت
کنید.
-علت ترس را بیابید
- رفتار عاقلانه و خونسردانه پدر و مادر در
برخورد با شرایط خطرناک نمونه ای از رفتار صحیح در موقعیتهای خطرناک را به کودک
نشان می دهد. بنابراین سعی کنید برای کودک خود الگوی مناسبی باشید.
از کتاب
رفتار با کودک/ دکتر زهرا معتمدی
تیک (TIC) به حرکات و یا اصوات ناگهانی، تکراری، متناوب، قالبی و کلیشه ای، بدون ریتم (غیر موزون) و غیر ارادی اطلاق میشود. تیک ممکن است برای ناظر غیر قابل رویت باشد مانند سفت کردن عضلات شکم و یا تکان دادن انگشتان پا.
تقسیم بندی تیک:
1- تیک های حرکتی ساده(SIMPLE MOTOR TICS): حرکات بی معنی، ناگهانی و کوتاه میباشند. مانند: چشمک زدن، بالا انداختن شانه، بالا بردن بینی، حرکت دادن دستها و پاها.
2-تیک های آوایی ساده(SIMPLE PHONIC TICS): اصوات غیر ارادی ای که از بینی، گلو و دهان خارج میگردند. مانند: سرفه کردن، صاف کردن گلو، بالا کشیدن بینی، خرخر کردن، آروغ زدن، تقلید اصوات حیوانات.
3- تیک های حرکتی پیچیده(COMPLEX MOTOR TICS): حرکاتی که بیشتر هدفمند بوده و چندین عضله بطور هماهنگ در ایجاد آنها دخالت دارند. مانند: کشیدن لباس، لمس کردن دیگران، لمس کردن اشیاء، شکلک درآوردن، نیشگون گرفتن، بوسیدن خود و یا دیگران، آب دهان انداختن، خاراندن، شانه زدن موها، ضربه با نوک انگشت، پریدن و لی لی رفتن، زبان درازی، لمس کردن بینی، بوییدن اشیاء و افراد، حرکات پرتابی، پژواک کرداری (ECHOPRAXIA) (تکرار و تقلید غیر ارادی حرکات دیگران)، کوپروپراکسیا (COPROPRAXIA) (انجام حرکات و ژستهای قبیح، زننده، و ناپسند نزد جامعه)
4- تیک های آوایی پیچیده(COMPLEX PHONIC TICS): آواهای هدفمند تر و طولانی تر. مانند: پژواک گویی (ECHOLALIA) (تکرار غیر ارادی کلمات و جملات دیگران)، مکررگویی(PALILALIA) (تکرار غیر ارادی کلمات و جملات خود)، مکررخوانی(LEXILALIA)(تکرار غیر ارادی کلماتی که خوانده میشوند)، کوپرولالیا و یا بد دهنی (COPROLALIA)(بیان واژه ها و الفاظ رکیک، قبیح و ممنوعه)،صحبت کردن با خود، تغییر دادن مکرر لحن گفتار، سوت زدن، خندیدن و فریاد کشیدن های ناگهانی.
انواع تیک بر حسب مدت پایداری:
1-تیک های گذرا: کمتر از 12 ماه تداوم می یابند (نیازی به درمان خاصی ندارند).
2-تیک های مزمن: بیش از 12 ماه تداوم می یابند (نیاز به مراجعه به پزشک و درمان دارویی دارند).
نکاتی درباره تیک ها:
1-تیک ها با افزایش استرس، خستگی، هیجانات مثبت و منفی، و گرما، تشدید و افزایش می یابند.
2-هر چه بیشتر حواس فرد مبتلا به تیک معطوف شود، تیک نیز افزایش می یابد.
3-هنگامی که فرد کاملا غرق انجام فعالیتی گردد بطوری که تمام حواس خود را متمرکز آن فعالیت خاص میکند،،تیک نیز کاهش یافته و یا کاملا ناپدید میشود.
4-تیک ها کاملا غیر ارادی نیستند و فرد میتواند برای مدت کوتاهی جلوی آنها را بگیرد.اما پس از مدتی دیگر مقابله با تیک غیر ممکن گردیده و فرد ناچار به تسلیم خواهد شد.تیک راهی است برای تخلیه فشار ها و تنشهای روانی و جسمی در فرد مبتلا،بنابراین سرکوب آن استرس زا میباشد.
5-معمولاً 25 درصد کودکان دچار تیک شده که در این میان سهم پسران 4 برابر دختران است.
6-اغلب تیک ها با افزایش سن کودکان محو و برطرف میشوند، اما در مواردی نیز ممکن است تیک در بزرگسالی نیز تداوم داشته باشد.
علت ایجاد تیک:
علت آن ناشناخته است. اما نقش وراثت در ایجاد آن به اثبات رسیده است. اشکال در عملکرد عقدههای قاعده ای مغز (BASAL GANGLIA)(عقده های قاعده ای بخشی از مغز هستند که در تنظیم حرکات هماهنگ عضلات دخالت دارند)، و متابولیسم غیر طبیعی نوروترانسمیترهای دوپامین و سروتونین در ایجاد تیک دخیل می باشند.
درمان تیک:
1-تیک های زود گذر نیازی به درمان ندارند.
2-تیک های مزمن که ممکن است علامت نشانگان تورت(TOURETTE SYNDROME) باشد، باید تحت نظر پزشک درمان گردد.
3-درمان دارویی شامل آرام بخشها، ضد افسردگی ها، آنتی سایکوتیک ها و بلوک کننده های دوپامین میباشند. (CLONAZEPAM-CLONIDINE-FLUXETINE-PIMOZIDE-RISPERIDONE-Haloperidol)
4- هیچگاه کودک را بخاطر تیک هایش مورد سرزنش قرارندهید و به وی اطمینان خاطر دهید که وی نباید بواسطه آن دچار خجالتزدگی شود.
5- سعی کنید مشکلات و استرسهای زندگی کودک خود را به حداقل برسانید.
6- خواب کافی از خستگی کودک کاسته و شدت و تناوب تیک را کاهش میدهد.
چه وقت بایستی به پزشک مراجعه کرد:
-تیکهایی که بیش از یک سال ادامه می یابند.
2-در صورتی که تیک ها بسیار شدید و تکرار شونده میباشند.
3-تیک ها در فعالیت های روزمره فرد تداخل ایجاد کرده و یا در کودک ایجاد خجالتزدگی و مشکلات احساسی شدید میکنند.
4-هنگامی که تیک های آوایی و حرکتی توام با یکدیگر میباشند (نشانگان تورت).
آزمایشات تشخیصی تیک:
نیازی به آزمایش خاصی نبوده و با مشاهدات و معاینات بالینی تشخیص داده میشود.
نشانگان تورت(TOURETTE SYNDROME):
یک اختلال موروثی و نورولوژیک میباشد که سن آغاز آن قبل از سن 18 سالگی است. مشخصه بارز نشانگان تورت تیک های متعدد و مزمن حرکتی و آوایی می باشد. ناگفته نماند که افراد مبتلا به نشانگان تورت از هوش طبیعی برخوردار میباشند. این اختلال عموماً پس از افزایش سن برطرف و یا تخفیف می یابد. علت اصلی این اختلال ناشناخته است اما عوامل ژنتیکی و محیطی هر دو در ایجاد آن دخیل میباشند. متابولیسم غیر طبیعی نوروترانسمیترهای دوپامین و سروتونین در ایجاد آن نقش دارند.
نکته: نشانگان تورت معمولا با اختلال وسواس-اجبار، بیش فعالی-کم توجهی، و مشکلات رفتاری دیگر همراه میباشد.
افتراق تیک های نشانگان تورت با تیک های دیگر:
1-هر دو نوع تیک آوایی و حرکتی در فرد مشاهده میشود (اما الزاما همیشه با هم توام نیستند).
2-تیک ها در طی روز چندین مرتبه تکرار میشوند.
3-تیک ها بیش از یک سال تداوم می یابند.
4-تیک ها از لحاظ تعداد، فرکانس، تیپ، محل بطور دوره ای دستخوش تغییر میگردند. شدت تیک ها مدام کاهش و افزایش می یابد و حتی ممکن است تیک ها به مدت چند ماه (نه بیش از 3 ماه) کاملا ناپدید شوند.
اختلالاتی که ممکن است با تیک اشتباه گرفته شوند:
1-اختلال کُره (CHOREA): اختلال حرکتی ناهنجار و غیر ارادی است که علامت مشخصه آن انقباضات نامنظم و کوتاه و فاقد ریتم میباشد (حرکات تکراری نمیباشند). مانند حرکات سریع و ناگهانی و بدون هدف عضلات صورت، گردن، دستها و پاها.این اختلال حرکتی در پی عفونت باکتریایی استرپتوکوکی و همراه با تب روماتیسمی بروز می یابد.
2- اختلال دیستونی(DYSTONIA): به انقباضات غیر ارادی ،شدید،دردناک و پایدار عضلات اطلاق میشود. که ممکن است همه عضلات بدن و یا بخشی از آن را درگیر کند. علت اصلی آن ناشناخته است. اما عوامل ژنتیکی، عدم تعادل مواد شیمیایی بدن، آسیب به مغز و مصرف برخی داروها در ایجاد آن دخیل میباشند. مانند: دیستونی گردنی که در آن عضلات گردن ناگهان به یک سمت چرخیده و گردن ثابت می ماند.
3-میوکلونوس(MYOCLONUS): گرفتگی ماهیچه به پرش و انقباضات سریع و غیر ارادی عضلات گفته میشود.سکسکه کردن یک نوع طبیعی آن است که عضله دیافراگم در آن درگیر میشود.این اختلال معمولا در افراد مبتلا به صرع حساس به نور ایجاد میشود. که میتواند باعث ایجاد حرکات ناهنجار همزمان در دو سمت بدن شود.
نکته:افراد مبتلا به بیماری اوتیسم(AUTISM) نیز ممکن است حرکاتی مشابه تیک از خود بروز دهند.
تشنج در اثر تب بالا
در حدود 5 درصد یعنی 5 نفر از هر 100 نفر کودکان در
سنین 6 ماهگی تا 5 سالگی
اگر مبتلا به بیماری های شایع عفونی مخصوصا اسهال
عفونی و بیماریهای بثوری کودکان گردند اگر تب آنها بالا رود دچار تشنج میشوند
ابتدا دستها و پاها و تنه آنها سفت میشود سپس سفتی تبدیل به حرکات تکان خوردن
میگردد و کودک به گوشه ای خیره میشود و معمولا هوشیاری خود را از دست میدهد
مدت
این نوع تشنج بسیار کوتاه است و بیشتر از 2-3 دقیقه طول نمیکشد معمولا کمتر از 15
دقیقه
پس از توقف تشنج کودک بی حال است و به خواب میرود وپس از مدت کوتاهی
بیدار میشود و هیچ گونه علائم عصبی ندارد
منبع کتاب من و کودک من تالیف دکتر
جواد فیض از انتشارات امیرکبیر
مراحل رشد و تحول انسانی(چهار سالگی)
خصوصیات جسمانی-حرکتی
1-سرعت
افزایش قد و وزن کمتراز سه سالگی است
2- فعال وپرانرژی است .
3-مستعد ابتلا
به بیماریهای دوران کودکی است.
4-از فعالیت هایی که باعث تحرک عضلانی می شود
لذت می برد.
5-در مقایسه با سه سالگی بین چشمان و دستان وانگشتان هماهنگی
بیشتری برای گرفتن اشیا وجود دارد.
6-در حرکات کودک توازن وهماهنگی دیده می
شود.
7-با برداشتن گامهای متناوب از پله ها بالا می رود
8-می تواند با پنجه
های پا بدود و روی نوک پا بایستد
9-می تواند لی لی کند.
10-به سرعت دوچرخه
می راند وبا مهارت دور می زند
11-از وسایل وجاهای بلند بالا میرود
12-می
تواند به هوا بپرد بچرخد وتاب بخورد
13-می تواند دایره و مثلث ترسیم کند
14
– می تواند شکل آدم را که سه یا چهار قسمت دارد ترسیم کند
15- به علت توانایی
جسمانی وحرکتی می تواند بسیاری از کارهای شخصی را مانند پوشیدن کفش ولباس شستن صورت
و رفتن به دستشویی را خود انجام دهد.
خصوصیات عقلی-ذهنی
1 -خودمدار و
خودمرکز است ونقطه نظرهای دیگران را به خوبی درک نمی کند
2-رابطه بین کل و جزء
را به خوبی نمی فهمد
3- خصوصیات جانداران را به موجودات بی جان نسبت می دهد
4- همه چیزرا ساخته دست انسان می داند
5- قدرت تقلید در او شدید است وحتی
چیزهایی را که در زمان حال دیده نمی شود تقلید می کند(تقلید در غیاب الگو)
6-به
یادگیری علاقه مند است
7- کنجکاو است وزیاد سوال می کند
8-به رابطه بین علت
و معلول پی می برد
9-به علت گستردگی زمینه توجهش به قصه های طولانی علاقه مند
است
10-درتخیلات خود غرق می شودومیان تخیلات و واقعیات تفاوتی قایل نیست
11-شناخت او بر اساس تجربیات ملموس است
12-معنی لغات را می پرسد
13-درباره مرگ ونحوه تولد کودک کنجکاو است وغالبا در این دو مورد سوال می کند
14-بلندی کوتاهی بزرگی و کوچکی اشیا را تشخیص می دهد
15-شروع به درک زمان
گذشته وحال می کند
خصوصیات عاطفی
1-به کودکان علاقه بیشتری نشان می دهد
2-در مقایسه با سه سال اول زندگی احساس او به خانواده بیشتر وشدیدتر می شود
3-به آسانی گریه می کند
4-نسبت به کارهای دیگران علاقه نشان می دهد
5-به تواناییهای خود اطمینان دارد
6-از اشخاص ناشناس حیوانات وصداها می
ترسد
7-به بیان خود اطمینان دارد
8-محرکهای خارجی اورابه آسانی دچار
دگرگونیهای عاطفی(ترس حسادت وخشم) می کند
9-اگر اورا از کاری که می خواهد انجام
دهد بازدارند اعتراض می کند
10-به برادران وخواهران کوچکتر از خود علاقه نشان
می دهد واز ناراحتی آنها اندوهناک می شود
خصوصیات اجتماعی
1-در مقایسه با
سه سالگی به بازیهای گروهی علاقه بیشتری نشان می دهد
2-دوستان محدودی پیدا می
کند
3-تمایل بیشتری دارد که با همجنسان خود بازی کند
4-دیگران را در اموال
خود شریک می کند
5-برای نشان دادن قدرت وقید ناپذیری خود معمولا کتک میزند لگد
می پراند می شکند وفرار می کند
6-بی احترامی نسبت به دیگران واستفاده از کلمات
نا مطلوب در او دیده می شود
7-در روابط اجتماعی نسبت به دستورات سرکش است
ومخالفت می ورزد
8-در روابط اجتماعی خود سختی وخشونت نشان می دهد
9-قید
ناپذیر است وبه اصول وقواعد اجتماعی اعتنا ندارد
10-در چهارونیم سالگی نسبت به
بزرگترها کمتر سرکشی نشان می دهد
11-در چهارونیم سالگی نوع بازیهای او آرامتر
است وبهتر می تواند عدم موفقیت را تحمل کند
کتاب : مراحل رشد وتحول انسان ،دکتر
محمد رضا شرفی
مراحل رشد و تحول انسانی(سه سالگی)
خصوصیات جسمانی-حرکتی
وزن و قد با
سرعت افزایش می یابد ولی در مقایسه با سنین گذشته سرعت آن کمتر است فعال وپرانرژی
است ولی زود خسته می شود
مستعد ابتلا به بیماریهای دوران کودکی است.
با
برداشتن پا یکی پس از دیگری از پله ها بالا می رود
برای پایین آمدن هردوپارا
روی یک پله می گذارد
ازوسایل گوناگون به راحتی وبا مهارت بالا می رود
می
تواند سه چرخه براند
خصوصیات عقلی-ذهنی
1 -خودمدار است وبه دیگران کمتر
توجه دارد
2-مسایل را از دید خود می بیند ونقطه نظرهای دیگران را درک نمی کند
3-فکر میکند همه چیز ساخته دست بشر است
4- فکر می کند که همه جمادات
خصوصیات موجودات جاندار را دارا هستند
5 - به وسیله واژه ها وتجربه ها وخاطرات
گذشته را به یاد می آورد
6- قدرت تقلید شدید دارد
ازتجارب خود برای مادرش
صحبت می کند
حکایات ساده وقابل فهم را تکرار می کند
اشیای آشنایی را که می
بیندنام می برد
به طور قابل فهم حرف می زند
11-معمولا دویاسه رنگ رامی
شناسد ونام می برد
12-به قصه گوش می دهد و میخواهد قصه هایی را که دوست دارد
دوباره بشنود
13-نسبت به مسایل جنسی کنجکاوی نشان می دهد
14-سوالات زیادی
میپرسد که با چه و کجا شروع می شود
خصوصیات عاطفی
انحصار طلب است
به تایید بزرگترها نیاز دارد
تحت
تاثیر وضع و موقعیت کلی خانواده است
ستیزه جو و لجباز است
اگر مانع خواسته
هایش شوند عکس العمل پرخاشگرانه نشان می دهد
میل به رهبری دارد
به برادران
و خواهران کوچکتر از خود محبت نشان می دهد
به خود و فعالیت های خود مباهات می
کند
در سن سه ونیم سالگی به علت سازگاری اخلاقی احساس عدم اطمینان وامنیت نسبت
به خود ودیگران می کند
10-در سن سه ونیم سالگی ناآرامی ونا ایمنی غالبا با گریه
وسوالاتی مثل مادر مرا دوست داری؟ ظاهر می شود
11-در سن سه ونیم سالگی میل دارد
مرکز توجه باشد واگر توجه به شخص دیگری معطوف شود حسادت می ورزد
12-در سن سه
ونیم سالگی بی ثبات و ناپایداراست(مثلا یک دقیقه بسیار خجالتی ودقیقه بعد بسیار
پررو است)
13-در سن سه ونیم سالگی علاقه کودک از مادر به پدر منتقل می شود وپدر
مظهر کمال ترقی می گردد
خصوصیات اجتماعی
بیشتر در کنار کودکان دیگر به بازی
مشغول می شود ولی با آنها بازی نمی کند
برای کمک کردن در وظایف روزمره اظهار
تمایل واستقلال می کند
علاوه برگرفتن به بخشیدن و دادن وسایل خود به دیگرلن
علاقه نشان می دهد
از دستورات دیگران اطاعت می کند
کتاب : مراحل رشد وتحول
انسان ، دکتر محمد رضا شرفی
اگر کودک به خوردن بعضی از غذاها علاقه نشان نمی دهد
چه باید کرد؟
اگر کودک علاقه کافی برای خوردن بعضی از انواع غذاها ندارد مادر
باید آن غذا را به روشهای مختلف درست کند تا همان ماده غذایی با مزه و طعم جدید
مورد استفاده کودک قرار گیرد و اگر باز هم از خوردن امتناع کرد می توان از جانشین
های آن ماده غذایی استفاده نمود.
بعضی از مادران شکایت دارند که کودکشان گوشت
تکه یا تخم مرغ نمی خورد و یا شیر کم می خورد و یا شیرینی زیاد طلب می کند. در زیر
چند پیشنهاد برای راهنمایی این مادران آورده شده است.
کودکانی که گوشت تکه ای
نمی خورند
بهتر است گوشت را به قطعات بسیار کوچک و ریز تقسیم کنید که بخوبی
پخته شود مثلاً بصورت حلیم گندم درآید.
قطعات بسیار ریز گوشت را مخلوط با
حبوبات کاملاً بپزید و نرم کنید همراه با یک قاشق غذاخوری و روغن زیتون و یک قاشق
مرباخوری آب لیموترش یا آب نارنح تازه به کودک بدهید.
گوشت چرخ کرده را بصورت
کوفته قلقلی درآورید یا بصورت مخلوط با گوجه فرنگی بجای سس روی ماکارونی بریزید یا
کتلت ( مخلوط گوشت و سیب زمینی و تخم مرغ) به شکلهای کوچک و زیبا تهیه کنید و یا
بصورت مخلوط با آب گوجه فرنگی و لوبیا وبرنج ( لوبیا پلو) بپزید.
از گوشت مرغ
یا ماهی استفاده کنید.
اگر کودک هیچ یک از انواع گوشت را نمی خورد از جانشین
های آن استفاده کنید مثل زرده تخم مرغ،سفیده تخم مرغ، عدس، پنیر با بادام یا گردو
، لوبیا چیتی پخته شده ، بادام زمینی بدون پوست ، شیر و ماست.
برنج را در آب
گوشت یا مرغی که می پزید بریزید و بصورت کته نرم ، با انواع سبزی ها و یا عدس، به
او بدهید.
کودکانی که اصلاً گوشت نمی خورند باید از نظر دریافت آهن مورد توجه
باشند.
اگر تخم مرغ سفت شده را نمی خورند
تخم مرغ سفت شده را با کمی کره
یاشیر نرم کنید.
زرده و سفیده تخم مرغ را بزنید و داخل سوپ بریزید و بگذارید
چند جوش بزند.
زرده و سفیده تخم مرغ را با کمی شیر ( 2 قاشق غذا خوری) مخلوط
کرده و در روغن بپزید ( خاگینه)
سیب زمینی پخته شده و تخم مرغ سفت شده را رنده
کنید و به آن کمی کره یا روغن زیتون بزنید ( تقریباً مثل سالاد اولویه ولی بدون سس
مایونز) / یا به آن ماست و روغن زیتون یا کمی شیر اضافه کنید.
تخم مرغ را بزنید
و با نصف استکان ماست در ته قابلمه ای که برای او کته درست می کنید بریزید. ( مثل
ته چین).
ماکارونی را بپزید آبکش کنید یک تخم مرغ را بزنید و با یک استکان شیر
مخلوط کنید، کمی پنیر در آن رنده کنید و با ماکارونی دم کنید.
تخم مرغ را بزنید
و با کمی خامه و آبلیمو به سوپ او اضافه کنید و بگذارید بپزد. ( از مصرف تخم مرغ
خام یا نیم پز پرهیز کنید)
اگر شیر مادر یا هیچ شیردیگری را نمی خورند
ماست
را جانشین شیر کنید و دوغ و ماست را در وعده های غذای کودک بگنجانید.
در بعضی
از غذاها از شیر استفاده کنید مثلاً آرد و کره و شیر را به سوپ اضافه کنید.ماکارونی
و شیر و پنیر درست کنید. به کودک شیربرنج و فرنی بدهید.
با شیر و کره و پنیر و
کمی آرد، سس درست کنید روی ماکارونی یا روی سبزیهای پخته شده بریزید.
اگر سبزی
یا میوه نمی خورند
کودکان ممکن است در این سن یک نوع میوه یا سبزی را نخورند و
نوع دیگر را بهتر بپذیرند هر کدام را که بهتر می خورند بیشتربدهید اما گهگاه سبزیها
یا میوه هایی را که نمی خورند باز امتحان نموده و پیشنهاد کنید.
سبزیهایی مثل
کرفس و هویج را بپزید. ( نه خیلی زیاد که له شود بلکه کمی ترد باشد) و بگذارید کودک
آنرا با دست بردارد و بخورد.
سبزیها را ریز کرده و در سوپ او بریزید.
کمی
ماست چکیده برروی سبزیهای پخته بریزید یا سبزی را با نان و پنیر به او بدهید.
اگر میوه نمی خورد ، آنرا رنده کرده یا به تکه های کوچک تقسیم کنید و با کمی
خامه یا ژله به او بدهید . ( مثل سالاد میوه) یا در تهیه ژله به جای آب، آب میوه
بریزید یا ژله درست کنید و تکه های بسیار کوچک میوه را به ژله اضافه نمایید. (
فراموش نکنید میوه و سبزیها را قبل از مصرف خوب شسته و ضد عفونی نمایید.)
اگر
شیرینی زیاد می خورند
چون عادت به خوردن مواد شیرین از کودکی ایجاد می شود. لذا
برای پیشگیری از ایجاد این عادت باید:
خرید شیرینی و درست کردن غذاهای شیرین را
کاهش دهید.
در غذاهای شیرینی که تهیه می کنید ، از شکر کمتری استفاده نمایید.
مواد شیرین مثل بستنی و شکلات را به عنوان جایزه به کودک ندهید بلکه مقدار کمی
از آن را جزو برنامه غذاییش بگذارید.
مراقب دندانهای کودک نیز باشید و بعد از
مصرف مواد شیرین حتماً دندانهای او را مسواک بزنید.
ویژگیهای سنی خردسالان و
میزان تواناییهای آنها در سنین مختلف
در 3 سالگی
رشد جسمی:
بدست آوردن
تعادل نسبی
ایستادن روی پنجه
بالا رفتن از پله پایین آمدن از پله به طوریکی
از هر دو پا روی یک پله استفاده می کند
هماهنگی بیشتر بین دست و چشم
اختیار
در حرکات دست، در حالیکه انگشتان هنوز مهارت کافی نیافته اند
رشد عقلی و
ذهنی:
عدم درک نقطه نظرهای دیگران
درک نسبی بزرگی، کوچکی، کمی و زیادی اشیا
بر حسب کمیت
بیاد آوردن تجربیات و خاطرات گذشته از طریق واژه ها ( اشیا و اشخاصی
را که می بیند نام می برد)
غنی ساختن روزبروزخزانه لغات ( دایره لغات به 1000
کلمه می رسد. در ضمایر جمع ، از حرف ربط، تعریف و قیود می تواند استفاده کند
)
دو یا سه رنگ را می شناسد می تواند نام ببردو آنها را جور کند
شناختش بیشتر
بر اساس تجربیاتی است که از طریق حواس پنچگانه خود کسب کرده است
خود مدار است؛
مشکل می تواند نقطه نظری غیر از آنچه که مربوط به خودش است داشته باشد.
درک
مفهوم اعداد یک و دو در او پیشرفت کرده است . اعداد را می شمارد ، ولی نمی تواند
ترتیب آنها را حفظ نماید
تقلیدگر است
تجسم جهان بوسیله تصاویر ذهنی و نمادها
( سمبل ها )
رشد اجتماعی:
گرچه میل دارد با بچه های دیگر به بازیهای ساده
بپردازد، اما بیشتر تمایل دارد در کنار کودکان دیگر بازی کند نه با خود
آنها.
میل به تصاحب وسایل
دوست دارد رهبر باشد
رشد عاطفی:
بی ثباتی و
ناپایداری؛ گاهی خجالتی، کم حرف و ساکت و گاهی پر حرف، شلوغ و بی پرواست.
دوست
دارد مورد توجه باشد.
علاقه کودک در این سن از مادر به پدر منتقل شده و پدر برای
او مظهر کمال می گردد.
تخیلات بسرعت در حال رشد است . حرفهای خیالی او دال بر
تخیلات قوی و خلاقیت اوست. لذا حرفهای دروغ او بعلت دروغگویی نیست ، بلکه منشا آن
خیال پردازیهای کودک است.
ویژگیهای سنی خردسالان و میزان تواناییهای آنها در
سنین مختلف
در 4 سالگی
رشد جسمی:
حرکات بدن هماهنگی بیشتری می یابد
.
از پله ها با یک قدم پایین می رود
لی لی می کند، با مهارت دو چرخه می راند
و دور می زند.
بین حرکات دست و چشم و انگشتان هماهنگی بیشتری بوجود می آید؛ این
هماهنگی کودک را وادار می سازد تا اشیا را بهتر بگیرد. می تواند توپ را بگیرد و
پرتاب کند.
فعالو پر انرژی است. فعالیتی که منجر به حرکات بدنی می شود ، دوست
دارد.
زود خسته می شود.
براحتی کارهای شخصی مانند لباس پوشیدن و کفش به پا
کردن، شستن دست و صورت و مسواک زدن را می تواند انجام دهد.
می تواند مداد دست
بگیرد و خطوطی را ترسیم کند.
رشد اجتماعی:
کودکان دیگر را در اموال خود شریک
می کند.
برای خود دوستانی پیدا می کند.
به بازیهای گروهی علاقه پیدا می
کند.
بیشتر دوست دارد با هم جنس و هم سن خود بازی کند.
رشد عاطفی:
مهربان
است
متمرد و سرکش است.از دستورات سرپیچی می کند زیر قولش می زند، ولی زمانی دیگر
حالت تسلیم و اطاعت در او پیدا می شود ، کودکی مطیع و سر براه می گردد.
گاهی پر
توقع است؛ اگر به حرفش گوش ندهید از نظر او ظالم هستید.
رشد ذهنی و عقلی:
هم
چنان خود مدار است و این خود مداری بصورت طرح سوالات مکرر ابراز می شود
نقطه
نظرهای دیگران را به خوبی درک نمی کند.
از فهمیدن رابطه بین کل و جز عاجز
است
معنی لغات را می پرسد
قدرت تقلید در او زیاد می شود.
دایره لغاتش به
1500 کلمه می رسد
اسم ، جنس ، سن و آدرس خود را می داند.
به آسانی قادر است
چهار رنگ را کاملاً جور کند
اشیا را به طور صحیح می تواند بشماردو نام
ببرد.
از بازیها برداشتی هوشیارانه دارد.از این رو می تواند زمان بیشتری را به
یک بازی اختصاص دهد.
رفتار با کودک / زهرا معتمدی
توصیه های عملی
برای عادت دادن خردسالان به نظم و انضباط باید دو چیز را کاملاً
به آنها تفهیم کرد :
الف) چه رفتاری ناپسند است.
ب) چه رفتاری پسندیده است
و می توان آن را جانشین رفتار ناپسند کرد.
مثال به خواهر کوچک نباید مشت زد ،
به بالش می توان مشت زد.
تعیین مقررات برای خردسالان باید مطلق باشد و نه نسبی؛
یعنی یک کار نکوهیده را اصلاً نباید انجام داد، نه آنکه کمی بتوان انجام داد.
در غیر اینصورت برای برقراری نظم به درد سر می افتید ، زیرا ضابطه مشخصی در
اختیار کودک قرار نداده اید و او نمی تواند تشخیص دهد که چه اندازه از آن کار ممنوع
را میتواند انجام دهد، مثلاً به او نگویید:"می توانستی آرامتر موی خواهرت را بکشی"!
بهتر است به او بگویید :" تو اصلاً حق نداری موی خواهرت را بکشی"
بیش از آنکه
محدودیتی را برای کودک بوجود آورید، تصمیم خود را بگیرید، زیرا مقررات انضباطی باید
قاطعانه وضع شوند. اگر کودک متوجه تردید شما شود یا شما گاهی اورا از انجام عملی
منع کنید و گاهی آزاد بگذارید ، اولاً وی دچار سردر گمی می شود و ثالثاً دائم با
شما بحث می کند .
هنگام برقراری نظم برای خردسالان به این نکته توجه داشته
باشید که کودک در سن دو وسه سالگی غالباً "نه" را به راحتی در مقابل هر تقاضایی که
از او بشود به زبان می آورد ، پس هرگز به او دستور ندهید ، بلکه تقاضایتان را به
صورت پیشنهاد با او مطرح کنید ؛ مثلاً به او نگویید :" روی صندلی راه نرو" بلکه
بگویید :"صندلی برای نشستن است ، نه راه رفتن"
اگر کودک از شما چیزی خواست و
شما ناچار بودید او را از آن محروم کنیدلااقل آرزویش را محترم بشمارید و بگذارید که
با آرزویش دلخوش باشد . بهتر است در این مورد با او همدلی و همدردی کنید؛ مثلاً
وقتی طفل اسباب بازی را در مغازه ای میبند و آن را می خواهد نباید بگویید چقدر برای
تو اسباب بازی بخرم و کودک گریه کند و..
در حالی که اگر در مقابل تقاضای کودک
با مهربانی به او بگویید : تو دلت می خواهد این اسباب بازی را داشته باشی می دانم
اگر آنرا بخرم خیلی خوشحال می شوی من امروز زیاد خرج کردم یا پولم کم است فقط
میتوانم برایت یک بستنی یا آدامس بخرم .
برای کودکان بزرگتر مطرح کردن قوانین و
محدودیت باید طوری باشد که به کودک بر نخورد ، مثل : شبهای غیر تعطیل سینما ممنوع و
یا امروز به اندازه کافی فیلم تماشا کرده ای ، حالا دیگر برو بخواب
در مقابل
سرپیچی کودکان از قوانین چه باید کرد؟
معمولاً کمتر پیش می آید که کودک از
قوانینی که بجا و با در نظر گرفتن امکانات و شرایط و با زبانی خوش وضع شده باشد سر
پیچی کند ، اما گاهی اطفال قانون شکنی می کنند در این موارد چه باید کرد؟
شما
باید نقش خود را در مقام فرد بزرگسالی مهربان ولی جدی ایفا کنید و عکس العملتان
نباید توام با مشاجره باشد.
توجه داشته باشید که در مورد خردسال عمل کردن بیشتر
از سخن گفتن موثر است . مثلاً وقتی با کودک به مهمانی می روید و هنگامی که می
خواهید به خانه باز گردید او حاضر نمی شود و مرتب می گوید : چند دقیقه دیگر
باید از همان ابتدا چند دقیقه قبل از حرکت ، زمان برخاستن را به او اطلاع دهید
و سر ساعت برخیزید و بدون اینکه به خواهش و التماس توجه کنید آماده رفتن بشوید.
انضباط در دوران بلوغ
دوران بلوغ خود پر از هرج و مرج و بی انضباطی است،
اگر نو جوان در دوران پیش از بلوغ در خانواده فردی منضبط تربیت شده باشد، دوران
بلوغ را آرامتر پشت سر می گذارد ، در غیر این صورت کارتان دشوار می شود زیرا در این
سن ضابطه هایی که دوستان و همسالان نوجوان وضع میکنند برای او اهمیت بیشتری دارد و
در میان گروه دوستان بیشتر از خانه انضباط را می آموزد
بنا بر این اجازه دهید
که نوجوان با دوستان مناسبی معاشرت کند . در این سن به او آزادیهای فردی بیشتری
بدهید ولی همچنان در اجرای مقرراتی که تعیین کرده اید مصر باشید.
رفتار با
کودک/دکتر زهرا معتمدی
چطور میشود به بچههای کوچک خواندن یاد داد؟
مطلبی
که میخوام بنویسم از روی منبع دقیقی نیست. گرچه راجع به این موضوع هفت سال پیش دو
تا کتاب خوندم ولی هر دو امانت بودن و اسم هیچ کدوم هم یادم نمونده. اما مهم اینه
که آموزههای هر دو تا کتاب خیلی به دردم خورد و تونستم خوندن رو در سنین پایین به
بچهها یاد بدم. دوستام هم با این روش نتایج موفقیتآمیزی گرفتن. یکیشون که توی
گروه والدین ایرانی عضوه و بعداْ این جا مینویسه و باهاش بیشتر آشنا میشین
پیشنهاد کرد که مطلب رو در وبلاگ هم مطرح کنم.
قضیه از اون جا شروع شد که نگار
دختر من که الان 9 سالشه، وقتی دو سال و پنج ماهش بود کاری کرد که اون موقع به نظر
من عجیب اومد (همهمون آمادگی این رو داریم که قربون دست و پای بلوری بچههامون
بریم، مگه نه؟). اون موقعها من مشتری پروپاقرص برنامههای آموزش آشپزی تلویزیون
بودم. هرروز مینشستم دفتر و قلم به دست، تند و تند دستور غذایی رو که خانمه میداد
یادداشت میکردم. نگار هم معمولاْ کنارم میپلکید. چند هفتهای که گذشت یک روز که
داشتم دفتر آشپزیم رو ورق میزدم اومد بالا سرم و انگشت کوچولوش رو گذاشت روی کلمه
آب و گفت «آب!» اون وقت بود که فهمیدم تونسته بین کلمهای که مجری برنامه گفته و
علامتی که من هر روز با شنیدن این کلمه روی دفتر کشیدم ارتباط ایجاد کنه و به
اصطلاح تونسته کلمه آب رو بخونه. خواهرم وقتی موضوع رو شنید کتابی از دوستی امانت
گرفت و برام فرستاد که خوندن رو رسماْ به نگار یاد بدم. توی این کتاب نوشته بود که
اوج یادگیری آدم از 2 تا 5 ساله و بچههایی که دور و بر ما هستن در این سنین خیلی
راحت از روی تبلیغهای تلویزیون شکل کلمههایی رو که توی تبلیغ درشت نوشته میشه و
بلند خونده میشه یاد میگیرن و بعد رو در و دیوار یا روی اتوبوس یا روی همون کالا
وقتی این کلمه رو میبینن به راحتی میخوننش. اگه ما هم با همین سیستم به بچهها
خوندن یاد بدیم یعنی اگه به جای این که حروف و صداهای حروف رو تک به تک به بچهها
یاد بدیم بیاییم با یک کلمه کامل مواجهشون کنیم و اون کلمه رو با صدای بلند و با
شادی و روی خوش براش تکرار کنیم خیلی راحت اون کلمه در ذهنش نقش میبنده و جالب این
جاست که بعد از مدتی که کلمههای زیادی یاد گرفت خودش تجزیه و تحلیل میکنه و بعضی
از صداهای حروف رو یاد میگیره (مثلاْ شهریار که الان آب و تاب رو بلده بخونه وقتی
کلماتی مثل حساب، خراب، کتاب و غیره رو میبینه نشون میده و صدای اب آخرش رو
میخونه) و دور و بر 5 سالگی دیگه ذهن بچه کاملاْ آماده است که خود شما صداها رو هم
یادش بدین و حروف الفبا رو تک به تک یاد بگیره.
از چه سنی میشه این کار رو
شروع کرد؟ گرچه از همون ایام نوزادی هم میشه، ولی چون بچه هنوز زبون باز نکرده آدم
نمیتونه از نتیجه کارش مطمئن بشه. روش کار این جوریه که از مقوای سفید کارتهای
بزرگی مثلاْ به ابعاد 20*15 سانت میبرین و با ماژیک قرمز درشت و واضح کلمهای رو
که میخواین یاد بچه بدین روش مینویسین. اگه از قبل به بچه بگین که اون روز قراره
چه کلمهای یاد بگیره و جلوی خودش بنویسینش موثرتره. بعد کارت رو به فاصله حدود 30
سانتیمتری جلوی بچه بگیرین و کلمه رو بلند براش بخونین. صداتون رو شاد و پرهیجان
کنین و چند مرتبه کلمه رو بخونین. به اون شیء یا آدمی که کلمه معرفشه اشاره کنین.
روزی یک کلمه بیشتر به بچه یاد ندین. یادگیری هر کلمه تازه خیلی سریع انجام میشه و
کار حتی به 5 دقیقه هم نمیرسه. همین جور که کلماتی که بچه یاد گرفته بیشتر میشه
میتونین بازیهایی رو به برنامه روزانهاش اضافه کنین تا تمرینش بیشتر بشه:
کارتهای بزرگش رو روی هم بگذارین و دونه دونه بهش نشون بدین تا بخونه. هر کدوم
رو که میخونه براش کف بزنین و شدیداْ ابراز احساسات کنین.
روی وایت برد یا
دفتر نقاشی بعضی از کلمهها رو بنویسین (ریز ننویسین) تا بخونه. ازش بپرسین کلمه
بعدی رو دوست داره با چه رنگی بنویسین تا هم اسم رنگها رو تمرین کرده باشه و هم با
دخالت دادنش در این تصمیمگیری لذت بازی رو براش بیشتر کنین.
کارتهای بزرگ رو
روی زمین بچینین و یکی از اسباببازیهای کوچک مورد علاقهاش مثل ماشین یا عروسک رو
بیارین و مثلاْ بگین حالا ماشین میخواد روی کارت آب پارک کنه یا عروسک میخواد
حالا روی کارت دست بشینه و از این قبیل.
وقتی بچه از سه سال بزرگتر باشه میشه
با درست کردن کارتهای کوچکتر (5*3 سانتیمتر) بازی go fish رو براش درست کرد (برای
یادگیری کلمات جدید هنوز باید از کارتهای بزرگ استفاده کرد). این بازی این جوریه
که از هر کلمه دوتا کارت درست میکنین بعد شما و بچهتون روبروی هم میشینین و
هرکدوم 5 تا کارت بر میدارین و مابقی کارتها رو وسطتون روی زمین میگذارین. اگه
جفت داشتین، جفتتون رو روی زمین میگذارین. هرکی جفت بیشتر داشت بازی رو شروع
میکنه. اگه هم کسی جفت نداشت بچه بازی رو شروع میکنه. کسی که نوبتشه یکی از
کارتهای توی دستش رو میخونه. نفر مقابل اگه از اون کارت داشت بهش میده اگه نه
بهش میگه یکی بردار. به محض این که گفت یکی بردار نوبت عوض میشه (یعنی اگه طرف
کارت رو داشت هنوز نوبت همون اولیه است و یک کارت دیگه رو میخونه). باز هرکی جفت
اومد دستش میخوابونه روی زمین. این بازی این قدر ادامه پیدا میکنه که همه کارتها
جفت شن و بیان پایین. بعد جفتها رو میشمرین و هرکی بیشتر جفت داشت برنده است. در
بازیها تنوع رو رعایت کنین. اصل اینه که بچه خسته نشه و همیشه این یادگیری براش
جالب باشه و جنبه تفریح داشته باشه. کلمههایی که خیلی شبیه هم هستن رو پشت سر هم
یادش ندین مثل تاب و آب. ترتیب آموزش کلمات به بچه این جوریه:
1- لقب اعضای
خانواده بچه (مامان، بابا و اسم یا لقب خواهر و برادر)
2- اعضای بدن بچه (دست،
چشم، پا و غیره)
3- وسایل و خوراکیهای مورد علاقه بچه (توپ، ماشین، عروسک،
بستنی، آبنبات و غیره)
4- وسایل موجود در خانه (یخچال، تخت، صندلی، آینه، میز،
جارو برقی و غیره)
5- وسایل و پدیدههای بیرون و حیوانات (سرسره، خورشید، گربه
و غیره)
6- افعال (پرید، رفت، خوردم، گفتی و غیره)
7- صفات (خوب، بد،
خوشمزه و غیره)
8- حروف اضافه و ربط (را، تا، با، به، که و غیره)
بعد از
مرحله 6 میتونین برای بچه جملههای دو کلمهای با کارتهای بزرگش بسازین تا بخونه
و بعد کم کم تعداد کلمات جمله رو اضافه کنین.
از کلمههایی استفاده کنین که خود
بچه در حرفهاش به کار میبره.
بعد از مرحله 8 یک کتاب قصه کوچیک و کمکلمه
تهیه کنین و کلمات جدیدش رو یاد بچه بدین و با کارت هرچند وقت یک دفعه یکی از
جملههای کتاب رو درست کنین تا بخونه. وقتی همه جملهها رو تمرین کرد کتاب رو نشونش
بدین تا بخونه. وقتی تونست کتاب رو درست بخونه براش یک جشن گنده بگیرین تا این همه
تلاشی که برای یادگرفتن خوندن کرده حسابی به دلش بشینه!
بدغذایی کودکان
سوال - من یک بچه دو سال و نیمه دارم که اشتهایش مثل سایر
بچه ها در این سن است و سعی کرده ایم هیچ وقت در مورد غذا خوردن به او فشار
نیاوریم. غذاهای سالمی که می دانیم دوست دارد جلویش می گذاریم و هر روز سه وعده
غذای اصلی و دو وعده میان غذا به او می دهیم. مدتی است که بی مقدمه شروع کرده به
این که سر شام دو لقمه بخورد و به من بگوید که دیگر نمی خورد. بعد یکی دو ساعت بعد
می آید و می گوید من گرسنه ام. البته که گرسنه است چون شامش را نخورده. نمی دانیم
چه کنیم. آیا دوباره باید به او غذا دهیم یا به او بگوییم که اگر شامش را نخورد تا
صبحانه از غذا خبری نیست؟
جواب (از سو گیلبرت- متخصص تغذیه) کماکان به بچه فشار
نیاورید وگرنه ممکن است جنگ قدرت به راه بیفتد! هر روشی که انتخاب می کنید با ظاهری
عادی و بی هیاهو با قضیه برخورد کنید. قوانین روشنی که بدون بحث زیاد به اجرا
گذاشته می شوند تاثیر خوبی دارند. مثلا می توانید مشخص کنید که کدام رفتارها سر میز
غیر قابل قبول است. اما در مورد مقدار غذایی که بچه باید بخورد قانون نگذارید زیرا
فقط خود او است که می داند سیر است یا گرسنه.
شاید اولین کاری که بخواهید بکنید
این است که مطمئن شوید وقتی سر میز شام می آید آن قدر گرسنه هست که بیش از چند لقمه
بخورد. به تغذیه بعد از ظهر او دقت کنید و ببینید آیا چیزی جلوی اشتهای شام او را
می گیرد؟ آیا ساعت پنج به او که از گرسنگی در حال ضعف بوده خوراکی داده اید و وقتی
شام را ساعت شش می کشید به اندازه لازم گرسنه نیست؟ آیا تمام بعد از ظهر آب میوه اش
را سر می کشیده؟
مدت زمان معقولی را معین کنید که سر میز شام با شما سپری کند و
بعد به او اجازه دهید که دنبال بازی برود. حتی اگر غذا نخورد به او بفهمانید که
دوست دارید سر میز او هم باشد و از حضورش لذت می برید. به خود او توجه کنید و نه به
غذایی که می خورد یا نمی خورد. برای یک بچه دو سال و نیمه این مدت زمان معقول بین
12 تا 15 دقیقه است.
بالاخره اگر سر میز شام غذای زیادی نخورد دلیلی نمی بینم
که روی بشقاب را نپوشانید و آن را در یخچال نگذارید. بعد که دیرترک گرسنه شد فقط
اجازه دارد همین غذا را بخورد و آن را تنها می خورد (البته شما هم در اتاق حضور
دارید) و نه در جو دلپذیر شام خانوادگی. کمبود توجهی که در این زمان در معرض آن است
به اضافه محیط دلپذیر میز شام که جلوتر شاهدش بود ممکن است او را ترغیب کند که
دوباره شامش را با اعضای خانواده بخورد. البته این امکان هم هست که او از برنامه
جدید خوشش بیاید که در آن صورت باید فکر دیگری بکنید!
ده خواسته مشترک بچهها از والدین
مطلب زیبای زیر رو دوست خوبمون مریم تهیه
کرده ولی حیف که باز هم منبعش رو ذکر نکرده! مریم جون، منبع رو توی یک یادداشت همین
زیر بنویس لطفاْ
آن چه در مورد دوران بچهداری و تربیت فرزند جای افسوس
دارد، آن است که بچهداری وظیفه و شغلی موقتی است. روزهای فعال و
پرمسئولیت ما به عنوان پدر و مادر برای تربیت، نگهداری و مراقبت از فرزند در
حال شمارش معکوس است. برای شما چطور؟ چقدر از روزهای شیرین بچهداریتان
باقی مانده است؟ فرض کنید کوچکترین فرزند شما پنجساله است و تقریباً در
18سالگی زندگی مستقلی را شروع خواهد کرد. بنابراین شما فقط 13سال یا 156ماه
یا 4745 روز وقت دارید! این زمان مثل برق خواهد گذشت و پیش از این که خود
متوجه شوید شغل شما در زمینه بچهداری به پایان خواهد رسید. این آگاهی
موجب میشود ما پدر و مادرها بر عملکرد و رفتار خود نسبت به فرزندمان بازبینی
و دقت نظر داشته باشیم. شما به عنوان پدر و مادر چگونه رفتار میکنید؟ همه ما
کوچکترین رفتار فرزندمان را بهدقت مورد بررسی قرار میدهیم، حال آن که
معمولاً رفتارها و برخوردهای خود را در نظر نداریم؛ اما چرا از دید فرزندان به
رفتار خود نگاه نمیکنیم؟ ما صدهزار کودک را مورد تحقیق قرار دادیم و از آنان
سؤال کردیم که از والدین
خود چه انتظاراتی دارند؟ ده پاسخ مشترک این
کودکان را برگزیدهایم که به ذکر آنها میپردازیم. شما نیز میتوانید در هر
یک از این موارد با ما همراه باشید و رفتارهای خود را مورد ارزیابی قرار دهید.
1. فرزندان والدینی میخواهند که در حضور آنان با یکدیگر مشاجره و دعوا
نکنند. از آن جا که بچهها بیشتر تمایل دارند به آن چه پدر و مادر انجام
میدهند عمل کنند و نه ضرورتاً آن چه که والدین میگویند، بنابراین بیشتر
در جستوجوی الگویی عینی و عملی برای رفتار خود هستند. شما چگونه اختلاف
نظرتان را با دیگران حل میکنید؟ آیا قادرید بدون پرخاش و حمله به شخصی
دیگر یا بدون دفاع از خویش، عدم توافق و رضایت خود از دیگران را بروز دهید؟
مسلماً در این صورت فرزند شما میآموزد که عصبانیت خود را کنترل و مشاجرات و
اختلاف نظر خود
با دیگران را به مثبتترین و بهترین شیوه حل کند.
2.
فرزندان والدینی میخواهند که تمام اعضای خانواده را به یک چشم بنگرند و
بین آنها تبعیض
قائل نشوند. البته رعایت مساوات بین فرزندان به این
معنا نیست که دقیقاً در مورد همه فرزندان
باید واکنش یکسان داشت، زیرا هر
بچهای شخصیتی منحصربهفرد دارد، اما تکتک آنها به یک نسبت به عشق و درک
پدر و مادر نیاز دارند. ارتباط خود با هر یک از فرزندانتان را ارزیابی کنید.
3. فرزندان والدینی میخواهند که صادق و درستکار باشند؛ پدر یا مادری که
با اشاره به فرزند خود میگوید به کسی که پشت تلفن است بگو من نیستم،
ممکن است متوجه نباشد که چه چیزی را به فرزند خود آموزش میدهد.
4.
والدینی که نسبت به دیگران شکیبا و بردبارند؛ وقتی پدر و مادر از کارهای
نادرست دیگران
چشمپوشی میکنند و شکیبایی و گذشت از خود نشان میدهند،
فرزندان میآموزند نسبت به افرادی که با آنها اختلاف سلیقه و تفاوت دارند
صبور باشند. شما چگونه به فرزند خود صبر و بردباری میآموزید؟
5. والدینی
که از آمدن دوستان بچهها به خانه استقبال کنند؛ اگر دوستان فرزندتان در
خانه شما جمع شوند، در آن صورت خواهید دانست که او با چه افرادی رفتوآمد و
معاشرت دارد. اگر پذیرای دوستان فرزند خود باشید در آن صورت در مورد آنها
شناخت پیدا خواهید کرد.
6. والدینی که با فرزند خود رابطه روحی و عاطفی
برقرار میکنند؛ پدر و مادری که سعی کردهاند از کودکی فرزند با وی رابطه
مستحکم و عمیق روحی داشته باشند، در بزرگسالی فرزند نیز
تاثیرگذاری
بیشتری بر وی خواهند داشت. شما چگونه میتوانید چنین روابطی را در خانوادهِ
خود برقرار کنید؟
7. والدینی که پاسخگوی سؤالات بچهها باشند؛ آیا تا به
حال چنین گناهی را مرتکب شدهاید که به فرزند خود بگویید: حالا سرم شلوغه،
بگذار بعداً راجع به این موضوع با هم صحبت میکنیم. ؛ و آن بعداً هرگز پیش
نیامده باشد؟! امروز و حالا برای پاسخگویی به سؤالات فرزند خود وقت بگذارید؛
و هنگامی که پاسخ سؤالات را نمیدانید سعی کنید در یافتن پاسخ او را یاری
دهید.
8. والدینی که در صورت لزوم فرزندان را تربیت کنند؛ اما نه در
حضور دیگران و بهخصوص دوستان آنان. جای تعجب است که بچهها خود نیز خواهان
قید و بند هستند، اما از آنها توقع نداشته باشید همیشه داوطلب تنبیه و گوشزد
شما باشند.
9. والدینی که به جای درنظرگرفتن نقاط ضعف، بر جنبههای
مثبت فرزند خود تکیه کنند؛ به فرزندتان به عنوان یک پازل ناتمام بنگرید و
به جای آن که قسمتهای خالی و کاملنشدهِ
این پازل را مورد توجه قرار
دهید، بخشهای کاملشدهِ زیبای آن را در نظر بگیرید. لیستی از
نقاط قوت
او در ذهن داشته باشید و در فرصتهای مناسب آنها را بیان کنید.
10.
والدینی که با بچهها سازگار و یاریدهنده آنان باشند؛ باید بپذیریم که ما
همیشه با فرزند
خود سازگار نبودهایم، اما دائماً سعی میکنیم همراه و
همرای آنان باشیم. گرچه عدم توافق و سازگاریهای موقتی ما شخصیت فرزندمان
را ویران نمیکند، اما فرزندان نیاز دارند که بدانند آیا عشق شما و نیز
محدودیتهایی که برایشان ایجاد کردهاید دائمی هستند؟ زیرا ایمنی و سلامت در
کنار محدودیتها و مرزها به وجود میآید. آیا فرزندان نیاز به یاری و سازگاری
بیشتر شما دارند یا خیر؟
خود را چگونه ارزیابی میکنید؟ به هر حال
امیدواریم نکات ذکرشده را در تربیت فرزندان دلبندتان رعایت کنید و با بررسی
رفتار خود در جایگاه والدین، بهترین شیوه را در برخورد با آنان در پیش
بگیرید.
لجبازی کودکان - تلاش برای پیشگیری!
چه کنیم تا کودک رفتار بهتری
داشته باشد؟
شما الگوی بچه هایتان هستید. اگر می خواهید کودک را تشویق کنید که
بهتر رفتار کند باید خودتان باملاحظه- مهربان - صادق و باحوصله باشید. ثبات و عشق
را به کودکان ارزانی کنید. وقتی قوانین ثابت بمانند برای کودک آسان تر است که یاد
بگیرد مرز کارهای مجاز او کجا است. اگر به بچه اجازه نمی دهید که در اتاق نشیمن توپ
بازی کند وقتی مهمان دارید هم این اجازه را به او ندهید. رفتار خوب کودک را با در
آغوش کشیدن او یا توجه کردن به او - مثلا با قصه خواندن برای او یا بیرون بردنش -
پاداش دهید. آن چه کودک بیش از هر چیز به آن نیاز دارد صرف وقت با شما است.
چند
پیشنهاد:
* در پایان یک روز پرفعالیت که کودک به راحتی عصبانی می شود یا شما را
عصبانی می کند بهترین کار این است که زود غذایش را بدهید و او را بخوابانید.
*
وقتی کاری خارج از توانایی او است و خشم و سرخوردگی در او بالا می گیرد باید توجهش
را به چیز دیگری معطوف کنید و به او دلگرمی دهید.
* در برابر طغیان های عاطفی
کودک که معلوم است برای تحت تاثیر قرار دادن شما و وادار کردنتان به عوض کردن
تصمیمی که گرفته اید راه انداخته تسلیم نشوید.
زندگی با اُتیسم
بزرگ کردن یک کودک اُتیستیک همراه با مشکلات فراوانی است و خانواده های این کودکان اغلب درگیر استرس های فراوانی هستند .مقدار شناخت از اُتیسم و آمادگی این خانواده ها برای مقابله با آن می تواند کمک بزرگی برای تمامی افراد خانواده ( والدین ، برادران و خواهران ، پدر بزرگ و مادر بزرگ و... ) باشد . خصوصیات منحصر به فرد هر کودک اُتیستیک باعث شده است که هر خانواده تجربیات مخصوص به خود را داشته باشد و ممکن است تجربیات خانواده های دیگر مفید واقع نشوند . ما در اینجا می خواهیم به مطالبی اشاره کنیم که ممکن است به عنوان ایده های اولیه برای خانواده های کودکان اُتیستیک در رابطه با آمادگی و مبارزه با این مشکل، مفید باشند .
استرس در خانواده:
استرس چیزی است که والدین همگی آنرا تجربه کرده اند . در طول روز استرس های فیزیکی را تجربه می کنیم که می توانند در اثر آماده کردن غذا ،حمام بردن بچه ها ، تکالیف خانه آنها و ... باشند . گاهی اوقات این استرسهای فیزیکی به وجود آمده میان والدین و کودکان می تواند باعث انجام نادرست کارها شود که خود می تواند علّت به وجود آمدن استرس های روانی گردد.این نکاتی را که ذکر کردیم برای تمامی خانواده ها صادق است و خانواده های کودکان اُتیستیک بعلاوه این مشکلات ، استرس های خاص دیگری را نیز باید تحمل کنند .
تحقیقات نشان داده است که خانواده های کودکان اُتیستیک بیشتر از خانواده های کودکان عقب مانده ذهنی و سندرم داون استرس داشته و با آن درگیر هستند . علّت این امر میتواند شخصیت های خاص کودکان اُتیستیک باشد کودک اُتیستیک ممکن است حتی قادر نباشد که نیازهای اولیه زندگی خود را بیان کند . بیشتر اوقات والدین کودک باید حدس بزنند که کودک آنها چه می خواهد ، آیا او تشنه است ؟ آیا او گرسنه است ؟ آیا جائی از بدن او درد می کند ؟ آیا ... ؟. وقتی که والدین نتوانند خواست کودک خود را بفهمند در استرس فوق العاده ای قرار می گیرند و بسیار احساس درماندگی خواهند کرد . از طرف دیگر وقتی کودک نتواند خواست خود را بیان کند ممکن است رفتارهائی مانند خودآزاری و یا دیگرآزاری را در پیش بگیرد که این امر نیز خود باعث بیشتر شدن استرس و ناراحتی در اعضاء خانواده می شود . رفتارهای تکراری و مقاومتی کودک نیز از طرف والدین بسیار مهم و ناراحت کننده می باشند زیرا در قدرت یادگیری و پیشرفت او در مراحل درمانی اختلال ایجاد میکنند . ناتوانائی های کودک در زمینه مهارتهای اجتماعی مانند ناتوانی در بازی ها نیز در خانواده باعث استرس می شود . بسیاری از کودکان اُتیستیک در خوابیدن و غذا خوردن مشکلاتی دارند . خواب نامناسب و بی موقع و همچنین بد غذائی و محدودیت نوع غذا در این کودکان علاوه بر ایجاد مشکلات جدّی باعث خستگی جسمی و استرسهای روانی بیشتر والدین می شود . به هر حال در خانواده های کودکان اُتیستیک همیشه این گونه مبارزات وجود دارند. عدم تحمل کودک در نشستن بر روی صندلی برای مدت طولانی باعث می شود که خانواده نتواند دور هم غذا را صرف کنند . اختلالات خواب در این کودکان باعث می شود که والدین ( و گاهاً دیگران به علت داد و فریاد کودک ) نتوانند خواب مناسب داشته باشند . اختلالات رفتاری و عدم فرمانبرداری باعث می شود که خانواده نتواند مانند سایرین در مراسم ها و میهمانی های فامیل شرکت کند . مثلا ممکن است مادر مجبور شود در خانه بماند تا پدر به همراه بقیه خانواده در مراسمی شرکت کند به این ترتیب خانواده به صورت درست فعالیّت های خود را نمی تواند انجام دهد .
از دیگر مشکلات مهم خانواده های کودکان اُتیستیک حضور در اجتماعات و بیرون از منزل است . خیره شدن مردم به کودک ، اظهار نظر های طعنه دار ، سرزنش والدین ، عدم درک شرایط والدین همگی باعث ناراحتی و افزایش استرس در والدین می شود که پرهیز از حضور در اجتماعات از طرف والدین یکی از عواقب آن است .مثلا ممکن است کودک اُتیستیک بدون توجه به چیزی غذای کسی را از بشقاب او با دست بردارد . همین تجربه کافیست که والدین از رفتن به میهمانی ها هراس پیدا کرده و به بهانه های مختلف از این کار سر باز زنند .همین کناره گیری ها و فرار از دیگران باعث میشود که تعطیلی ها به روز های غم انگیز تبدیل شوند زیرا خانواده نمی تواند با سایرین ارتباط داشته و از بودن با دیگران و از حضور در تفریحگاه ها لذت ببرد . به این ترتیب به تدریج والدین از دوستان و اقوام خود کناره گیری می کنند و تنها میشوند .این مسئله باعث ناراحتی های بیشتر و افزایش استرس در خانواده خواهد شد .
از دیگر نگرانی های والدین این کودکان آینده آنها می باشد . آنها می دانند که هیچ کس مانند آنها از کودک مراقبت نخواهد کرد .آنها با تمام وجود سعی می کنند که کودک احساس راحتی کرده و کمتر ناراحتی داشته باشد . والدین نگران این هستند که آیا بعد از آنها نیز کودکشان در راحتی و آسایش خواهد بود ؟
مسئله مالی از دیگر مشکلات خانواده های کودکان اُتیستیک می باشد . داشتن یک کودک اُتیستیک در خانواده یعنی صرف پول زیاد برای آزمایشات ، جلسات تشخیص ، اجرای برنامه درمانی در خانه ، و روشهای درمانی و داروئی دیگر . از آنجائیکه در بسیاری از موارد یکی از والدین مجبور هستند که همیشه با کودک باشند و در برنامه آموزشی شرکت داشته باشند ، به ناچار فقط یکی از والدین می تواند کار کند و دیگری باید از کار کردن چشم بپوشد که این به معنای نصف شدن درآمد خانواده نیز می باشد.
والدین کودک اُتیستیک همیشه یک غم بزرگ را در خود احساس می کنند و آن محروم شدن از کودک سالمی است که دوست داشتند داشته باشند . همچنین آنها همیشه در حسرت شرایط خوب خانوادگی هستند که انتظار داشتند در خانه آنها وجود داشته باشد . این احساس ها و غصه ها خود باعث افزایش ناراحتی ها و استرسهای این خانواد ها می باشد .
در این خانواده ها برادران و خواهران این کودکان نیز در معرض انواع استرس ها و دلواپسی ها می باشند . خجالت کشیدن از دوستان خود در مورد برادر و یا خواهر ناتوان خود ، حسادت در مورد پرداختن بیش از حد والدین به برادر و یا خواهر اُتیستیک خود ، ناتوانی برادر و یا خواهر اُتیستیک در بازی با او ، مورد خشونت قرار گرفتن از طرف برادر و یا خواهر اُتیستیک ، نگرانی در مورد آینده او ، و ... همگی می توانند باعث بروز استرس و نگرانی هائی در آنها شوند. ما می دانیم که والدین یک کودک اُتیستیک در شرایط سختی به سر می برند و درک موقعیّت و احساس آنها مشکل است ولی به هر حال برای کمک به کودک و خانواده باید سختی ها راتحمل کرده و روش درست و برنامه ریزی شده ای را طی کرد تا هر چه زودتر از این مشکلات کاسته شده و کودک نیز درمان شود . در اینجا چند پیشنهاد برای کم کردن استرس در این خانواده ها مطرح می شود .
ما پیشنهاد می کنیم اعضاء خانواده به خصوص والدین زمانی را نیز برای خود و کارهائی که دوست دارند اختصاص بدهند . در جواب این پیشنهاد والدین اغلب اظهار می دارند که آنها وقتی برایشان باقی نمانده است .ولی باید به خاطر داشته باشید که حتی چند دقیقه در روز نیز می تواند بسیار مؤثر باشد . برخی والدین حتی با صرف چند دقیقه برای مالیدن کرم به دستهایشان ، پختن غذای مورد علاقه خود ، و یا گوش کردن به موسیقی مورد علاقه خود این فرصت را برای تمدد اعصاب ایجاد می کنند .شاید تعجب کنید اگر بشنوید که حتی والدین نیز مانند کودکان اُتیستیک برای کارهائی که انجام می دهند باید مشوق دریافت کنند تا بتوانند بهتر کارها را ادامه دهند . علاوه بر تشویق خود ، اعضاء خانواده باید همدیگر را نیز تشویق کنند . زن و شوهر نیز باید کارهای یکدیگر را تشویق کنند و مایه امیدواری دیگری در ادامه این راه مشکل باشند و نیز به خاطر داشته باشید که برادران و خواهران کودک را نیز برای کمک به برادر و یا خواهر اُتیستیک خود تشویق کرده و آنها را به ادامه این کار ترغیب کنید . زن و شوهر نیز باید وقتی را برای تنها بودن با هم قرار بدهند تا از استرس و خستگی خود بکاهند . البته کیفیّت این وقت از مدت آن مهمتر است . این وقت می تواند وقتی که کودکان در خوابند و یا وقتی که آنها در کلاس درس و برنامه درمانی هستند فراهم شود .
از راه های دیگر کم کردن استرس و نگرانی می توان به این موارد اشاره کرد : دعا و نماز ، تمرینات ورزشی ، تمرینات آرامشی و تنفس عمیق ، نوشتن مطالب برای یک روزنامه ، برنامه ریزی برای انجام کارهای معوقه در طول روز ، پرداختن به امور هنری ، قدم زدن ، دیدار با دوستان ، و ... .
مسائل امنیّتی در خانه:
بسیاری از والدین و مراقبین کودک امنیّت محیط خانه را برای کودکان اُتیستیک مهم می دانند .گذاشتن در های امنیتی در ورودی پلّه ها و در های خروجی ، قرار دادن محافظ بر روی پریز های برق ، و گذاشتن قفل های اضافی بر روی کابینت ها میتواند از جمله مسائل امنیتی باشد . این مسائل امنیتی برای تمامی والدین در سالهای اول زندگی کودک وجود دارد ولی والدین کودکان اُتیستیک ممکن است این موارد را برای مدّت زمان بیشتری احتیاج داشته باشند .رفتار های کودک اُتیستیک می تواند باعث بروز حوادثی برای او شوند مثلا بالا و پائین پریدن های فراوان ، عقب و جلو کردن خود ، پاره کردن اشیاء ، انداختن اشیاء بر روی زمین ، کوبیدن وسائل به اطراف ، روشن و خاموش کردن وسائل برقی، قرار دادن اشیاء در وسائل خانگی ، و ... همگی می توانند در صورت بی توجهی باعث بروز حوادثی شوند . فقط کافی است به بازی بچه ها با کبریت اشاره کنیم که چقدر می تواند خطرناک باشد . بنابر این هم رعایت موارد ایمنی در خانه و هم سعی در آموزش کودک در باره این موارد ضروری می باشند . ما در اینجا پیشنهادهائی برای بیشتر کردن امنیت خانه کودکان اُتیستیک به شما ارائه می دهیم .باید به خاطر داشته باشید که خانه نیز می تواند کلاس درسی برای کودک باشد . والدین می توانند با قرار دادن قفل های اضافی ، وسائل هشداردهنده و استفاده از علائم و تصاویر محیط خانه را برای امنیت بیشتر و آموزش به کودک مهیا کنند . بهتر است اول از مکان هائی که کودک در آنها بیشتر وقت خود را می گذراند و اتاقهای مخصوص او شروع کنید . مثلا اگر کودک دوست دارد که شیر آب گرم را در حمام باز کند بهتر است از حمام شروع کنید و یا اگر کودک اغلب از خانه به بیرون می رود تمهیداتی را در مورد در ورودی خانه باید بیاندیشید . مبلمان و وسائل خانه را به نحوی بچینید که برای کودک فرصتهای آموزشی را فراهم کنند و همینطور خطری برای کودک نداشته باشند . مثلا اگر کودک برنامه آموزش نشستن را دارد باید صندلی برای نشستن در اختیار کودک باشد . وسائل و مبلمانی را که کودک می تواند از آنها بالا رفته و به قفسه ها و وسائل دیگر دسترسی پیدا کند ، به مکانی دیگر انتقال دهید . اگر کودک اشیاء را به دهان خود می گذارد بهتر است که سطح زمین و مبلمان را تمیز نگاه دارید و اشیاء ریزی را که کودک به راحتی به آنها دسترسی دارد به مکان های دور از دسترس او انتقال دهید . برای پلّه ها و محل هائی که خطر سقوط دارند موانع و درهائی قرار دهید تا این خطرات را از بین ببرید . برای در خروجی منزل و مکان هائی که کودک نباید وارد آنها شود قفل هائی قرار دهید تا هنگامی که کودک تنها می باشد نتواند وارد آنها شود . برخی از والدین برای ممانعت از خروج کودک از اتاق خود در نیمه های شب ، برای در اتاق کودک قفل های مخصوص قرار می دهند . فراموش نکنید که قفل طوری نباشد که بر حسب اتفاق کودک شما را در اتاق زندانی کند و همچنین قفل باید طوری باشد که به سرعت و به راحتی باز شود .برای کابینت ها و کشوهائی که وسائل تیز و برنده و یا دارو در آنها نگاه داری می شوند حتماً قفل های مناسب تهیه کنید تا کودک نتواند آنها را باز کند . اگر کودک عادت به آویزان شدن از پنجره را دارد ، وسائلی را که کودک برای رسیدن به پنجره از آنها بالا می رود ، به جای دیگر انتقال دهید و برای پنجره ها نیز محافظ قرار دهید . برای پریز های برق درپوش تهیه کنید . برای اتاقهائی که وسائل برقی مانند ماشین لباسشوئی ، تلویزیون ، اتاق کار و ... وجود دارند تمهیداتی بیاندیشید تا کودک نتواند آنها را راه اندازی کند . سیمها و کابل های برق را دور از دسترس کودک نصب کنید تا کودک نتواند با آنها بازی کند . پودر های رختشوئی ، سوخت ها ، موادشوینده ، مواد ضد عفونی کننده و کلا مواد شیمیائی می توانند حادثه آفرین باشند آنها را دور از دسترس کودک قرار دهید . قرصهای رنگی وجود دارند که بسیار شبیه بعضی از شکلاتها هستند بسیار مراقب باشید تا در دسترس کودک قرار نگیرند . وسائلی که احتمال افتادن آنها می رود را محکم کنید و از قرار دادن دکور های شیشه ای و فلزی در مکان هائی که در دسترس کودک می باشد خودداری کنید . بهتر است در خانه از قیچیهائی که نوک مدوّر دارند استفاده شود و محل چاقو ها و وسائل تیز را دور از دسترس کودک انتخاب کنید .
خواهران و برادران کودک اُتیستیک:
بزرگ کردن کودک اُتیستیک برای والدین و همچنین برای خانواده مسائلی را به همراه خواهد داشت . از اولین مسائل و مشکلات مهم کمبود وقت والدین در رسیدن به خواسته های همگی افراد خانواده است . درگیری با مسائل کودک اُتیستیک تقریباً تمامی وقت و انرژی والدین را صرف خود می کند و وقت کمی را برای مسائل دیگر افراد خانواده باقی می گذارد . بسیاری از والدین اعتراف می کنند که وقت کافی برای پرداختن به دیگر اعضاء خانواده را ندارند . بسیاری از والدین خود ، زندگی خود ، و آرزوهای خود را فدای کمک به کودک اُتیستیک خود میکنند و در زندگی آنها پرداختن به خود دیگر معنائی ندارد ولی این امر نباید باعث این شود که پرداختن به سایر اعضاء خانواده فراموش شود . بایستی شرایطی فراهم شود که در کنار پرداختن به امور دیگر فرزندان ، به آنها تفهیم شود که برادر و یا خواهر اُتیستیک آنها دارای مشکل مهمی است که همگی باید برای کمک به او تلاش کنند و به آنها آموزش داده شود که در این امر کمک والدین باشند و آنها را درک کنند . تحقیقات و تجارب نشان داده است که بسیاری از این خواهران و برادران توانسته اند به خوبی با این مشکلات کنار بیایند و در برنامه درمانی کودک کمک مهمی باشند . بهتر است والدین به سایر اعضاء خانواده اُتیسم و عوارض آنرا توضیح دهند تا رفتارهای کودک بیمار را بهتر شناخته و با آن کنار بیایند . بهتر است هر چند وقت یکبار جلساتی در خانواده تشکیل شود و موضوع اُتیسم و کارهائی را که قصد انجام آنرا دارید برای سایر اعضاء توضیح دهید تا آنها نیز در جریان امور باشند . البته باید سعی شود توضیحات و مسائل مطرح شده متناسب با سن آنها بیان شوند تا آنها بهتر مشکل را درک کنند . در رابطه با خصوصیات کودک اُتیستیک باید با دیگر افراد خانواده به خوبی صحبت شود زیرا مثلا وقتی که یک کودک سالم برای بازی با یک کودک اُتیستیک به طرف او می رود ممکن است در ابتدا کودک بیمار به کودک سالم پشت بکند. در اینجا باید به کودک سالم فهماند که این کار کودک بیمار از روی عمد و قصد نیست و او باید سعی کند تا با کودک بیمار ارتباط برقرار کرده و توجه او را به خود جلب کند . دستور العمل هائی وجود دارند که با آموزش آنها به برادران و خواهران سالم می توانند با برادر و یا خواهر اُتیستیک خود ارتباط برقرار کرده و بازی کنند . از جمله این آموزشها می توان به نکات زیر اشاره کرد : جلب توجه کودک بیمار ، دادن دستورهای ساده ، و دادن مشوق و تشویق برای رفتار و بازی درست .شما باید حتماً در طول هفته وقت مشخصی را برای کودکان غیر اُتیستیک خود کنار بگذارید تا آنها نیز بتوانند تفریح کرده و از وقت خود لذت ببرند .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ازدواج با کسی که والدین تمایل ندارند
عشق چیست و آیا لازمه ی ازدواج است؟
اختلاف طبقاتی چه پیامدهایی می تواند به همراه داشته باشد؟
مسائل مهم در دوران نامزدی خانمها
دلواپسی های دوران نامزدی ( قسمت اول)
عشق و عاشقی های دوران نامزدی
نامزدی ،بهترین فرصت عاشقی
راز تفاوت ساختار جسمی و روانی زن و مرد
Emotional Intelligence
[عناوین آرشیوشده]