سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که دانشی را زنده کرد، نمی میرد . [امام علی علیه السلام]
 
جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


بگو  ومگو دو همسر
اگر زبان همسر شما سریعتر از طوفان می غرد، انگاه شما دارای یک مشکل اساسی هستید: عدم توانایی در برقراری ارتباط با او.
ممکن است از خودتان بپرسید: "این آدم داره در مورد کدوم مشکل ارتباطی صحبت می کنه؟" من فکر می کنم مشکل شما وجود ارتباط بیش از اندازه است، شاید اگر مقداری آنرا کمتر کنید همه چیز درست شود.
در ابتدا، بهترین نظری که به ذهنتان می سرد همین مورد است، اما اگر دقیق تر به مطلب نگاه کنید متوجه می شوید که مشکل شما چیزی جز ارتباط بیش از اندازه نیست. شاید شما دو نفر بیش از اندازه با یکدیگر صحبت کنید، اما زیاد حرف زدن نشان از آن نیست که مشکلات را از راه درست پیگیری می کنید و بهتر است از خودتان بپرسید که آیا اصلا در مورد مشکل مورد نظر بحث می کنید یا خیر.
حقایق را بپذیرید
99% از مشکلات زناشویی از قبیل خیانت، افسردگی، بدرفتاری، آزار و اذیت، و نق زدن به دلیل عدم توانایی در برقراری ارتباط ایجاد می شود.
آخر بعد از همه این حرف ها، خانم ها هر چند وقت یکبار از خودشان سوال می کنند که "چرا اون نباید از صحبت کردن با من لذت ببره؟" و یا اینکه آقایون از خود سوال می کنند "فکر می کنم که همسرم چندان مجذوب نیست." پاسخ به چنین سوالاتی می تواند تمام مشکلات را حل کند اما مشکل اینجاست که ما توانایی سوال پرسیدن (برقراری ارتباط) را نداریم و شاید نمی دانیم که چگونه باید از راه درست وارد شد.
حقیقت اینجاست که اگر خانم شما غر می زند به این دلیل است که قصد دارد چیزی را به شما بگوید اما شما گوش شنیدن آنرا ندارید. به همین خاطر به این کار ادامه میدهد تا شما بالاخره به حرف او گوش کنید. البته تمام تقصیرها هم به گردن شما نیست شاید دلیل گوش ندادن شما این باشد که او از راه مناسب وارد نشده.
تنها چیزی که لازم دارید این است که کمی بیشتر بر روی مبحث ارتباط کار کنید تا مجددا خودتان را در دوران ماه عسل ببینید.
راه غلط
یک شب آقا تنها به این خاطر که مطمئن شود همسرش پشت در منتظر اوست، از سر کار خود دیر تر به خانه بر می گردد. قبل از این که این فرصت را پیدا کند که کفش هایش را در بیاورد، خانم از او اینچنین پذیرایی می کند:
خانم: تو واقعا ظالمی، چرا اینقدر دیر کردی؟ می خواستی باز هم از من دوری کنی؟ از دست من خسته شدی، نه؟
آقا: صداتو رو من بلند نکن، دوباره رفتیم سر خونه اولمون، به من میپری و بعد هم خیلی زود نتیجه گیری میکنی.
خانم: چرا تو می خواهی مثل یک حیوون با من رفتار می کنی؟ نمی تونستی زنگ بزنی بگی برای شام نمیای؟ تو واقعا بی کله هستی.
آقا: (در حالیکه دور می شود) دست از سرم بردار، خسته ام، می خواهم کمی استراحت کنم.
خانم: چرا تو مثل بچه ها رفتار می کنی؟ درسته! کار دیگه ای جز بیرون رفتن از اتاق که بلد نیستی! میدونی مشکلت چیه؟ انتقاد سازنده رو نمی تونی قبول کنی.
چه چیز اشتباه است؟
چیزی که خانم باید بگوید این است که "نمی تونی انتقاد ویران کننده را بپذیری" به خاطر اینکه حرف هایش کاملا مخرب هستند. به جای اینکه در مورد چیزی که واقعا احساس می کند با یک راه حل منطقی صحبت کند، او با بدنام کردن آقا، خصومت و خشونت خود را بیرون می ریزد. این امر باعث لطمه دیدن همسر می شود.
زمانی که طرف مقابل شما به حالت دفاعی فرو می رود، راه ارتباط مسدود می شود و سبب می شود تا زوجین نتوانند مشکل خود را پی گیری نمایند. بنابراین چه اتفاقی روی می دهد؟ هیچ کس گوش نمی دهد، خانم همان حرف های قدیمی را پیش میکشد و آقا هم تصور می کند که همسرش یک فرد غرغروست. اما اتفاقی که می افتد این است که در این حالت هیچ کس به دیگری توجه نمی کند.
ذهنیت خود را سامان بخشید
پیش از صحبت کردن باید به دقت فکر کنید. چیزی که این خانم و آقا باید بدانند این است که در میان انها یک مشکل ارتباطی در حال رخ دادن است.
زمانیکه به این ادراک دست پیدا کنند، در این زمان با استفاده از تکنیکی که من در زیر به شما معرفی می کنم می توانید کلیه مشکلات حل نشدنی خود را حل و فصل کنید.
تقصیر تو نیست، مشکل از من است
زمانی که می خواهید مشکلی را حل کنید، باید بدانید که پیش از هر چیز چگونه میتوانید آنرا به درستی انتقال دهید تا طرف مقابل آنرا به درستی درک کند و راه بحث منطقی را باز بگذارد.
در مثال بالا خانم به جای اینکه کاری کند که آقا به حالت تدافعی فرو رود و یکدفعه به سمت او حمله ور شود باید با احترام با او صحبت کند. به جای آنکه همیشه بگویید "تو" از ضمیر "من" هم استفاده کنید و یا بگویید "من، خودم."
اجازه دهید به جملات "تو" یی که خانم در مثال بالا در مقابل آقا استفاده کرده نگاه کوتاهی بیندازیم:
تو واقعا ظالمی
چرا تو با من مثل یک حیوان برخورد می کنی؟
تو مثل یک بچه رفتار می کنی
خیلی راحت هر کسی متوجه می شود که چرا استفاده از جمله های با مظمون "تو" به طرف مقابل به راحتی آسیب می رساند. همانطور که دیدید به محض اینکه خانم از این کلمات استفاده می کند آقا در مقابل او جبهه گیری کرده و به سخنان او گوش نمیدهد.
با استفاده از جملات شامل "تو" شما فرد مقابل را بیرحمانه قضاوت می کنید. اگر از "من" استفاده کنید دیگر نمی توان گفت که شما دیگران را بدون هیچ عذر و بهانه ای در ترازوی قضاوت قرار داده اید.
سیستم "من، خودم"
چرا زبان "من، خودم" اینقدر موثر است؟ به این دلیل که مزایای متعددی هم برای گوینده و هم برای شنونده دارد: آزار و اذیت را از بین می برد، صداقت را زیاد می کند، تنها بر اساس اطلاعات صحیح استنتاج صورت می گیرد، و هر دو طرف دقت بیشتری بر روی گفته های خود کرده و بیشتر سعی می کنند بیندیشند.
خوب، بدون هیچ گونه اتلاف وقتی اجازه دهید تا در مورد سیستم "من، خودم" بیشتر بدانیم، این روش به شما کمک می کند تا بتوانید مکالمه منطقی با همسر خود داشته و هیچ گونه جروبحثی هم نداشته باشید.
این روش دارای 4 بخش می باشد. رفتار شما را شرح می دهد، تعبیر طرف مقابل از رفتار شما را بیان می کند، احساسات و در آخر نتایجی را که از رفتارهای شما میگیرد را برایتان روشن می کند.
در این قسمت می بینید که خانم برای اینکه آقا را وادار به گوش دادن به حرف هایش کند باید چه چیزی می گفت:
خانم: عزیزم تو در تمام طول این هفته بدون این که حتی با من کوچکترین تماسی برقرار کنی دیر به خانه آمدی (رفتار) آیا می خواهی از من دور باشی؟ از کنار من بودن خسته شدی؟ یا اینکه با کس دیگری آشنا شده ای (تعبیر)؟
من، احساس می کنم از طرف تو خواسته نمی شوم و از این بابت اصلا خوشحال نیستم. من واقعا آزرده خاطر شده ام ( احساسات) اگر این رفتار ادامه پیدا کند، من دچار عصبانیت و نگرانی خواهم شد.( نتیجه گیری)
آقا: عزیزم، من خودم واقعا شرمنده هستم، هیچ وقت فکر نمی کردم همچین احساسی داشته باشی، من هیچ وقت قصد دوری کردن از تو را ندارم، من واقعا تو را تحسین می کنم و از تو ممنونم، من به دنبال هیچ کس بجز تو نخواهم رفت؛ عزیزم.
من کارهای زیادی دارم که مجبور می شوم بیشتر از محدوده زمان کاری در اداره بمانم و آنها را تکمیل کنم. من واقعا تحت فشار هستم. زمانی که به خانه می آیم، وقتی میخواهم که با خودم خلوت کنم. نمی خواهم تو همچین احساسی نسبت به من داشته باشی و قول می دم که از این به بعد حتی اگر چند دقیقه هم می بایست بیشتر در محل کار خود بمانم به تو حتما اطلاع دهم.
زمان مناسب
در مثال بالا می بینید که مشکل بین این زوج چقدر راحت حل شد. اما استفاده از لغات و کلمات مناسب در حین مکالمه تنها رمز پیروزی نیست.
گاهی اوقات حتی بهترین نمونه های جمله های "من، خودم" اگر در زمان مناسب و با لحن مناسب بیان نشوند تاثیر گذار نخواهند بود. اگر می خواهید از این بابت که فرد مقابل به حرف های شما گوش می دهد مطمئن شوید، باید چند لحظه پیش از شروع کردن به صحبت مکث کنید.
به عنوان مثال اگر خسته و کوفته از سر کار به خانه آمده بودید و همسرتان قصد صحبت کردن با شما را داشت، به این خاطر که وارد جو قضاوت کردن یکدیگر نشوید به او بگویید "عزیزم، من یک روز سخت کاری را پشت سر گذاشته ام، اگر اشکالی نداشته باشد اجازه بده تا ساعتی استراحت کنم و بعد با هم پیرامون این مطلب صحبت خواهیم کرد." خوشبختانه خانم شرایط شما را درک می کند، البته به آن شرط که شما نیز به قولتان عمل کنید.
به طور کلی آقایون تمایل چندانی به صحبت کردن ندارند. بنابراین اگر خانمتان خواست صحبت کند، باید در یک موقعیت و زمان مناسب این کار را انجام دهید. این مقاله را پرینت بگیرید و از همسرتان تقاضا کنید که آنرا مطالعه کند. دفعه آینده که خواستید تمرین روش "من، خودم" را بکنید، من، خودم، تضمین می کنم که می توانید به راحتی خود را از قضاوت های زنانه برحذر دارید.


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


تیک
تیک که بعضی ها به آن انقباض عادتی  هم می گویند عبارت است از حرکات ناگهانی وسریع غیرارادی و تکراری که شبیه انقباض وتکان یک عضله است. تیک ممکن است در یک یا چند دسته از عضلات یا در یک عضو ظاهر شود.این حرکات ظا هرا به منظور خاصی صورت نمی گیرد ولی  بی علت و بدون انگیزه هم نیست و در کودکان شاد، راضی، ایمن و متعادل از نظر روانی و عاطفی و هیجانی کمتر دیده می شود. بین شدت تیک و شدت واکنشهای عاطفی و هیجانی همواره رابطه نزدیک وجود دارد و غالبا بر اثر استرس بدتر می شوند.  تیک می تواند هر گروه از عضلات را در گیر کند.
تیک ها به سه دسته عمده تقسیم  می شوند:
 1-تیک گذرای دوران کودکی 
 2- تیک های مزمن
 3-  سندرم ژیل دلاتوره
1 _تیک گذرای دوران کودکی 
 شایعترین اختلال حرکتی در دوران کودکی است در پسرها شایعتر است و اغلب سابقه فامیلی در این گونه بیماران مثبت است . این تیک ها شامل : چشمک زدن یا حرکات صورت ؛ صداهای گاه و بی گاه ناشی از پاک کردن گلو ( تک سرفه )
این اختلال برای هفته ها تا کمتر از یک سال باقی می ماند و احتیاج به دارو درمانی ندارد. این تیک ها معمولا در هنگام خواب از بین می روند و در طی فعالیتهای روزانه کاهش می یابند و در واقع  نوعی تخلیه روانی است. این نوع تیک ها معمولا در سروگردن ظاهر می شوند.میزان هوش در ایجاد تیک هیچ دخالتی ندارد . به کرات دیده شده است که تیک همراه سایر علائم و مشکلات روانی مخصوصا بیقراری و خستگی زودرس، عضبانییت، ترس، اختلال خواب و اشتها، جویدن ناخن و حتی اگزمای کودکان بوده است.
2 _اختلال تیک حرکتی مزمن
  این اختلال در کودکان بروز می کند و تا بزرگسالی باقی می ماند .این تیک بطور مشخص بیش از سه گروه از عضلات را بطور همزمان درگیر میکند و ممکن است در تمام دوره زندگی بروز کند.
3_ سندرم ژیل دلاتوره
حالتی است که در تمام طول زندگی وجود دارد و شیوع آن 1/2000 میباشد و شروع آن از سن 2 تا 21 سالگی است.و ژن آن بصورت اتوزومال غالب به ارث می رسد. و علاوه بر تیک ؛ اختلال وسواسی و اختلال پیش فعالی و کاهش توجه بصورت مکرر دیده میشود. بطور کلی تیک حرکتی همراه حرکات متعدد رو به بالاو پایین در صورت، پلکها، گردن و شانه ها است همراه با تیکهای صوتی شامل صاف کردن گلو؛تو دماغی حرف زدن؛ حالت نیشکون گرفتن،  بد دهنی ، پّژواک گوئی، مکرر گوئی ، تقلید حرکات دیگران ، بیان صداها غیر قابل کنترل است و مکررا ارتباطات اجتماعی بیمار را به خطر می اندازد و پیش آگهی نهائی بیماری را اغلب میتوان با ارزیابی شدت شکایات در دوره نو جوانی بر آورد کرد.
دارو درمانی زمانی بایستی در نظر گرفته شود که تیکهای حرکتی یا صوتی بطور مشخصی در ارتباطات اجتماعی و تحصیلی کودک مداخله کند. در درمان تیک نباید به نوع تیک اهمیت داد بلکه باید کودک را درمان کرد. وادار کردن کودک به اینکه جلو آینه بایستد و خود را در هنگام تیک تماشا کند یا روشهای دیگری مانند ماساژ، معالجه با برق ، و نظایر آن مؤثر نیست.
آرام و مساعد کردن اوضاع خانواده کودک ، رفع مشکلات درسی وتطبیق با مدرسه ، بخصوص اگر تیک در سنین دبستان و به علت مسائل درسی ظاهر شده باشد روش مؤ ثری است.
دارو درمانی
داروهایی که در درمان تیکها بکار میروند شامل بلوک کننده های دوپامین ؛آگونیستهای پره سیناپتیک نورآدنرژیک؛ ضد افسردگیهای سه حلقه ایی؛  و ضد افسردگیهای دیگر که بایستی حتما تحت نظر پزشک و در صورت نیاز  به دارو مصرف شوند


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


اختلال کمبود توجه (بیش فعالی)
کودکان از لحاظ فعالیتهای حرکتی با یکدیگرتفاوت دارند ممکن است همه کودکان از نظر بزرگسالان بیش فعال باشند،ولی به نظر می رسد که بعضی ازکودکان هرگزاز حرکت باز نمی ایستند. آنان در سنین پیش از دبستان بدون اینکه هدفی داشته باشند بدون وقفه می دوند،بالا می روند،ومی خزند،وقتی که بزرگتر می شوند ناتوانی مشخصی برای آرام نشستن نشان داده وبه طور افراطی تمایل به بیقراری دارند. یک مشاهده گر میتوانددریابد که آنها بیش از کودکان دیگر فعال بوده وفعالیتشان کیفیتی بی هدف وتصادفی دارد. کودکانی که بیش از اندازه فعال اند مشکلاتی نیز در توجه وتمرکز دارند .در گذشته اصطلاح بیش فعالی، سندرم بیش فعالی، اختلال مغزی خفیف، نارسایی کنشی مغزی خفیف .برای این اصطلاح به کار رفته است. برای آنکه مهمترین جنبه های این اختلال مورد توجه قرار گیرداصطلاح جدید اختلال مربوط به کمبود توجه در DSM III مورد استفاده واقع شده است.
معیارهای این اختلال عبارت است از:
الف) بی توجهی. لا اقل سه مورد از موارد زیر:
1-اغلب در تمام کودکان کارهای که شروع کرده اندبا شکست مواجه می شوند.
2-اغلب به نظر می رسد که گوش نمی کنند.
3- به آسانی برآشفته می شوند.
4- در تمرکز نمودن روی کارهای مدرسه یا سایر وظایفی که نیاز به توجه طولانی دارد دچار اشکال هستند.
5- در دلبستگی به فعالیتهای بازیچه ای مشکلاتی دارند.
ب)انگیختگی ناگهانی. لا اقل در سه مورداز موارد زیر:
1 – اغلب پیش از فکر کردن عمل می کنند.
2 – به طور افراطی از یک فعالیت به فعالیت دیگر می روند.
3 – از لحاظ نظم در کارها دچار اشکال هستند.
4 - نیاز به مراقبت زیاد دارند
5 – مرتبا در کلاس فریاد می زنند.
6 – در موقعیتهای گروهی وبازیها رعایت نوبت نمی کنند.
ج) بیش فعالی.لااقل دو مورد از مواردزیر:
1 – مرتبا در اطراف می دوند واز در ودیوار بالا می روند.
2 – در آرام نشستن دچار مشکل بوده ودائما می لولند.
3 – تحمل نشستن در جایی را نداشته واز این حیث دچار اشکالند.
4 – در هنگام خواب بیش از اندازه در اطراف حرکت می کنند.
5 – همیشه در حال رفتن وعمل کردن هستند،چنانکه گویی توسط یک موتور تحریک می شوند.
این علامتها باید در محیط کودک گزارش گردد. اگر والدین وآموزگار از نظر این رفتار ها توافق نداشتند به گزارش آموزگاران باید اهمیت بیشتری داده شود زیرا آنان با رفتارهای طبیعی هر سن آشنایی بیشتر دارند. نشانه های بیماری که در بال ذکر شد مخصوص کودکان 8تا 10 ساله است. کودکان کم سالتر معمولا نشانه های بیشتری را نشان می دهندوکودکان کممسن تر نشانه های کتری را نشان می دهند. این رفتار هاباید قبل از 7 سالگی شروع شده،لااقل شش ماه دوام داشته باشند،وعلت آن اسکیزوفرنی، اختلال عاطفی،یا عقب ماندگی ذهنی شدید نباشد.
گرچه این معیارها برای شناخت رفتار این کودکان سودمند است، با این وجود مسائل معناداری در تعبیر وتفسیر آنها وجود دارد. مثلا ،رفتار یک کودک بر اساس سنش بررسی شدهسالم ویا منحرف توصیف گردد، نه اینکه آیا او این خصوصیات ذکر شده را نشان داده است یا خیر.
بسیاری از رفتارها در مدارس ابتدایی طبیعی است، تشخیص براساس شدت ومیزان رفتار است نه انواع رفتار .علاوه بر ان بیش فعالی با مشکلات دیگری نیز می تواند همراه باشدکه عبارت است از:
1-اختلالات مربوط به سوخت وساز غدد داخلی ، از قبیل فعالیت بیش از حد تیرویید.
2- مسمومیتها ،از قبیل مسمومیت با سرب.
3- حساسیت، بخصوص حساسیت غذایی.
4- اختلالات حسی، از قبیل کوری وکری.
5- خلق وخو از قبیل تغییر غیر طبیعی کنشهای روانشناختی .
6- تاخیر رشد عصبی از قبیل، از قبیل نارساییرشد دستگاه عصبی مرکزی آسیب دیدگی دستگاه مرکزی مانند صرعهای حاد سندرم مغزی مزمن.
7- واکنشهای آموخته شده،از قبیل واکنش به فشار روانی محیط اجتماعی.
8- اختلالات شخصیتی، از قبیل اختلالات مرضی مربوط به صفات شخصیت.
9- پسیکوزها،از قبیل اسکیزو فرنی واختلالات رفتاری عمیق.
بنابراین قبل ازآنکه تصمیم درباره درمان این بیماری گرفته شود. باید سایر احتمالات مورد بررسی قرار گیرند.فراوانی این اختلال در پسران بیشتر از دختران است ونسبت آنها از 4 به 1 تا 9 به1 است.
بعضی علل احتمالی
بعضی از محققین رفتار بیش فعالی را ارثی دانسته اند.پنجاه درصد از خواهر ها و برادرهای کودکان بیش فعال دارای تاریخچه ای هستند که نشان دهنده بیش فعالی است،در حالی که وجود این بیماری در خواهر و برادرهای نا تنی فقط 14 درصد بوده است.مطالعه دوقلوها نشان می دهد که عوامل ژنتیکی مهم است.نشانه های عصبی که در کودکان  بیش فعال مشاهده شده است احتمال بیماری یا ضایعه عصبی را به عنوان علت به ذهن متبادر می کند.برابر تحقیقات که 30 تا 50 درصد از کودکان بیش فعال دارای الکتروانسفالوگرافی غیر طبیعی هستند.هر چند تعداد زیادی از کودکانی که از لحاظ هیجانی دچار اختلال اند و نیز بسیاری از کودکان طبیعی اختلالاتی در الکتروانسفالوگرافی داشته اند .
کودکان بیش فعال اغلب نا بهنجاری های عصبی ظریفی که ممکن است نا هماهنگی حسی-حرکتی را موجب گردد نشان می دهد.چنین آشکار گردیده است که مسائل مربوط به دوران بارداری یا وضع حمل یا اوان طفولیت با رفتاربیش فعالی درارتباط است که پیش بینی های مناسب برای مسائل احتمالی ،رفتاری یا آموزشگاه های آینده بتواند صورت پذیرد.این نظریه که علت بیش فعالی حساسیت بیش از اندازه است نسبت به مواد اضافی وشیمیایی معینی است که به طور طبیعی در غذا وجودارد، شهرت زیاد یافته است،این نظریه که توسط فین گلد پیشنهاد گردیده طرفداران زیادی در بین والدین وبعضی متخصصان حرفه ای داشته است. ولی تاکنون تحقیقات، کمکی به به روشن ساختن این ادعاهاوتوصیه ها ی ر‍یم غذایی فین گلد نکرده است.
هر چندمحققانی که این خط فکری را دنبال کرده اند دریافته اند که مواد اضافی شیمیایی که در  غذایی روزانه این کودکان مورد استفاده واقع شده است. ممکن است اثرات منفی در یادگیری یک گروه فرعی از کودکان بیش فعال که بخصوص نسبت به آن مواد شیمیایی حساس هستند داشته باشد.
چنین نتایجی فریبند بوده،وتا زمانی که تکرار نگردیده وفهم بهتری از آنا به دست نیامده باشد، سوال مربوط به علل شیمیایی رفتار بیش فعال حل نشده باقی خواهد ماند.
نتیجه احتمالی
گرچه بعضی از افرادی که در کودکی بیش فعال بوده اند به نظر می رسد که بعدا کنشهای مناسب داشته اند ولی بسیار از آنان مشکلشان ادامه یافته است .بعضی از نوجوانان از لحاظ پیشرفت آموزشگاهی ورفتار تحریک آمیز خود دچار اشکالند،وبعضی نوجوانان که در کودکی بیش فعال بوده اند اشکالاتی در رابطه با اشخاص ومهارتهای اجتماعی دارند.این مسائل می تواند از پیشرفت تحصیلی کم واعتماد به نفس ضعیف دوران کودکی ،همچنین از بعضی نقایص واقعی سرچشمه گرفته باشد.به هر صورت ،چون این اندیشه ابتدای وجود داشته است که بیش فعالی نتیجه رشد نامناسب است ،فهم علل وتوسعه این اختلال بیشتر ضرورت می یابد.به نظر می رسد که دو نوع کودک بیش فعال وجود داشته باشد: یک گروه دارای رفتار پرخاشگرانه وفعالیت بیش از اندازه،گروه دیگر داری دارای مسائل مربوط به توجه .کودکانی که خصیصه پرخاشگرانه دارند به نظر می رسد در مقایسه با کودکان گروه دیگر شانس بهبودی ضعیفتری در بزرگسالی دارند.


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


کمـرویی
مقدمه
کمرویی، به عنوان نوعی معلولیت اجتماع، مانع بزرگی در راه شکوفایی استعدادها و قابلیتهای بشری است. انسان ها در یک توجه غیر عادی و مضطربانه به خویشتن، دچار نوعی تنش روانی می شوند که ابعاد عاطفی، شاختی و اجتماعی شان متاثراز این وضعیت گشته، رفتارهای خام و واکنش های نامناسب  در آن ظاهر می گردد.
قال الصادق (ع): (( من رق وجهه رق عمله : هرکه کمرواست ، کم دانش است.
در روایات یاد شده ، کمرویی از عوامل جهل و نادانی شمرده است.
در روایتی دیگر ، رسول خدا (ص) می فرمایند:
((الحیاء حیاء ان : حیا ء  عقل و حیاء حمق ، فحیا ء العقل  هو العلم و حیا ء الحمق هو الجهل .))
حیاء بر دو فسم است : حیا ء خردمندانه و حیا ء احمقانه  ، حیاء خردمندانه دانش  است و حیاء احمقانه نادانی است.
در این جا نیز دیده می شود که رسول خدا (ص) حیاء مذموم را که همان کمرویی مصطلح باشد مترادف با جهل و نادانی معرفی می نمایند..
پس از تعریف و بیان دید گاه روایی نسبت  نسبت به پدیده کمرویی مناسب است به انواع ، علل و شیوه های در مان این اختلال بپردازیم.
کمرویی های خانوادگی :
1-    زن و شوهر : که شا مل:  عاطفی ، جنسی ، اقتصادی است.
2-   والدین و فرزندان که شامل شناختی ، عاطفی ، جنسی است.
3-  والدین و جامعه.
کمرویی های خانوادگی
در ارتباطات خانوادگی عموما کمرویی  مشکلاتی را ایجاد می نماید که باعث دلسردی و اختلافات خانوادگی می گردد. طی مراجعاتی که خانواده ها به مراکز مشاوره داشته اند. مشاهده می شود که برخی کمرویی ها در رابطه با مسائل جنسی است، گاهی مواقع زن و شوهر ابراز این نیاز به همدیگر ، دچار مشکل می شوند که عموما رنان از این مسئله  بیشتر آسیب می بینند.
زن و شو هر در محیط گرم و بی ریای خانوادگی باید همانند یک روح در دو جسم باشند ، ولی متاسفانه به علت عدم وجود ارتباطات  عاطفی و کلامی صحیح و مناسب که مبتنی بر عدم درک و تفاهم درست از همدیگر است. این صفا و صمیمیت تحقق نمی پذیرد .
عدم بر قراری ارتباط آگاهانه ، سبب برخی کمرویی ها شده و عملا ارتباطات را کمرنگ می کند. و در خیلی از موارد زن و شوهر از ابراز خواسته ها و خواهش ها ی منطقی و معقول خویش امتناع می ورزند.
در کمرویی یا حیاء مذموم در بیان خواسته ها و مسائل منطقی یک زندگی ، ممکن است آسیب های جدی به پیکره کانون گرم خانواده وارد سازد.
قسمتی دیگر از کمرویی های خانوادگی مربوط به ارتباط خانواده با فرزندان می باشد.
خانواده های سنتی- عموما تصور می کنند که با عدم مطرح نمودن بر خی واقعیت ها، می توانند فضای تربیتی مناسبی را در محیط خانواده ها ایجاد نمایند، در حالی که تجربه نشان داده است که ضایعات این طرز تفکر بسیار مهلک و غیر قابل جبران می باشد .
دوره های مختلف  رشد در پسران و دختران ، این ضرورت را ایجاب می کند که والدین با بر قراری ارتباطی صمیمانه،  برخی از ویژگی های رشد را به اطلاع فرزندان خویش برسانند و آنان را از مواجهه یکباره و غیر منتظره با برخی پدیده های رشد و یا اخذ اطلاعات  مسموم و مخرب از سوی برخی دوستان و گروه همسن بر حذر دارند.
طی مراجعات متعدد نوجوانان ، مشخص شد این گروه عموما از مشکلات دوره بلوغ خواسته ها نیازها و عدم فهم درست والدین – در این باره – گله و شکایت دارند.
 که معمولا این افراد اظهار می کنند که والدین ما را درک نمی کنند و به همین خاطر ما نمی توانیم مشکلات خود را با آنان در میان بگذاریم البته شایسته است که بدانیم ساختار خانواده سنتی مجالی به نوجوانان برای بیان مشکلات نمی دهد و این موضوع انها را به طور جدی دچار مشکل می کند.
بخش دیگر کمرویی های خانوادگی ، به برقراری ارتباط با دوستان آشنایان و در مجموع جامعه و محیط زندگی ما بر می گردد. برخی خانواده ها با گوشه گیری و عدم حضور فعال در رفت و آمد های خانوادگی و اجتماعی ضربات جبران ناپذیری به خود و فرزندانشان وارد می سازد. انسان به عنوان موجودی اجتماعی همواره نیازمند ارتباط تبادل اندیشه و داد و ستدهای عاطفی و کلامی است که این نیاز آدمی می تواند با رفت و آمد خانوادگی و نشست و برخاست با افرادی که تا حدی با طرز فکر و نوع زندگی انها هماهنگی دارد برطرف می شود.
ارتباطات خانوادگی نه تنها باعث نشاط روحی و تبادل تجربه می گردد بلکه در تربیت فرزندان نیز بسیار موثر خواهد بود .
ارتباط خانوادگی درایجاد فضای مناسب  تربیتی برای فرزندان نقش موثری دارد و گروه های هم سن که معمولا در خانواده ها الگوهای مناسبی برای فرزندان ما باشند بنابراین رفت و امدهای سازنده می تواند پیامدهای بسیار ارزنده ای برای خانواده ها در پی داشته باشد .
این حالت مقدمه لازم برای اجتماعی تر شدن کودکان می باشد . کم رویی در میان تک فرزندان و فرزندان اول خانواده بیش از سایر کودکان دیده می شود. این مساله زمانی به شکل جدی مطرح می شود که والدین قادر نباشند زمینه تربیت و رشد اجتماعی مطلوب و هماهنگ کودک را مطابق با نیازهای عاطفی و اجتماعی او فراهم آورند. فرزند اول یا تک فرزند معمولاً خود را با بزرگترها همانند سازی می کند و تمایل بیشتری به برقراری ارتباط با بزرگسالان دارد تا نسبت به همسالان . به عبارت دیگر فرزندان اول خانواده و تک فرزندها در ارتباط با همسالان و همکلاسی های خود بیشتر با مشکل مواجه می شوند تا با افراد بزرگسال. انتظارات فوق العاده و آرمان خواهی های فراوان والدین از کودکان و احساس ناتوانی این فرزندان در تحقق بخشیدن به این انتظارات، فرزندان را دچار احساس بی کفایتی می کند و خودپنداری ضعیفی پیدا می کنند . در نتیجه اضطراب زیاد، کم رویی در شخصیت این کودکان نمایان می شود.
علل و عوامل کمرویی
شناخت علل و عوامل کمرویی مهمترین بخش درمان این پدیده می باشد بنا بر این بررسی این عوامل می تواند در درمان کمرویی موثر باشد عوامل تاثیر گذار در پدیده کمرویی عبارتند از :
1- تربیت خانوادگی
2 – مسائل فرهنگی
3- مشکلات روحی
4 نارسایی های جسمی
5 وپژگی های ظاهری
6- جهل و نادانی و تفکرات غیر منطقی
1- تربیت خانوادگی :
بسیاری از خانواده ها از شیوه های ناصواب در تربیت فرزندان استفاده می کنند کودکان کمرو و خجالتی دارند البته با برسی اجمالی از وضعیت خانواده ها می توان سه تقسیم اساسی برای آن برشمرد :
1-    خانواده بی تفاوت :
این دسته نسبت به فرایند تربیت فرزندان کاملا بی تفاوت بوده و توجه چندانی به فرزندان و نوع رفتار آنان ندارند.
2-   خانواده دیکتاتور:
این تیپ ها با برخوردهای قهری و جبری به تربیت فرزندان پرداخته و هر گونه اظهار نظر و پیشنهاد از ناحیه فرزندان را به شدت سرکوب می نمایند دیکتاتوری در محیط خانواده پیامدی جز خجالت و کم رویی برای افراد آن نمی تواند داشته باشد . افرادی که در این محیط زندگی می کنند از اعتماد به نفس لازم برخوردار نبوده و همواره افرادی وابسته به دیگران می باشند .
3-  خانواده قاطع و اطمینان بخش:
این تیپ که به عنوان الگوی موفق خانواده مطرح می باشند همواره سعی می کنند در کارها با فرزندان خود مشورت نموده و حق رای و نظر برای فرزندان خویش قائل باشند . این نوع از خانواده ها معمولا از مصون از آسیب ها می باشند و کمتر دچار ضایعاتی مانند: کم رویی در فرزندان خویش می باشند.
برای پیشگیری از ضایعات تربیتی فرزندان همواره به خانواده ها توصیه می شود که به فرزندان خویش احترام نموده و با محبت و تکریم با آنان رفتار نمایند و برای فرزندان خویش حق رای و نظر قائل باشند . و با آنها در امور جاری زندگی مشورت کنند .
2- نماد های فرهنگی :
برخی از مسائل فرهنگی و اجتماعی مانند : زبان، لهجه، نوع لباس، و غیره موجب کم رویی در افراد می شود .
در برخی از مراکز آموزشی مشاهده می شود افرادی که دارای لهجه خاصی هستند مورد تمسخر قرار می گیرند و از شرکت در گفتگو با استاد و همچنین فعالیتهای کلاسی خوداری می کنند . این افراد با آنکه از توانایی های بالایی برخوردار هستند ولی به صرف داشتن لهجه خاص کمتر وارد فعالیتهای کلاسی می شوند تا مورد تمسخر احتمالی دیگران واقع نشوند
3- مشکلات روحی:
در بسیاری از اوقات وجود برخی مشکلات روحی مانند: عدم اعتماد به نفس و یا عدم برخورداری از عزت نفس لازم در مواقعی هم اضطراب و افسردگی سبب این نارسایی اجتماعی یعنی کم رویی می شود. که مشاور پس از شناخت علت باید به درمان آن بپردازد و بجای اینکه با کم رویی به عنوان یک معلول برخورد کند . با علت آن مواجه شده و سعی در درمان علت ها داشته باشد
4-نارسائی ها و معلولیت جسمانی و ویژگی های خاص ظاهری و غیره :
متاسفانه معلولیت های جسمانی در ابعاد مختلف سبب گوشه گیری، انزوا، و در مجموع باعث ایجاد یک شخصیت کمرو می شود . انسان های معلول  همواره تصور می کنند که محیط نگاهی خاص به انها دارد و لذا افراد معلول برای رهایی ازاین رنج خود را از فعالیتهای اجتماعی محروم نموده و به نحوی گرفتار معلولیت اجتماعی (کمرویی) می شوند در حالیکه این معلولیت و یژگی های ظاهری ، می تواند با عث تلاش هر چه بیشتر انسان گردد. (( آدلر)) که یکی از روان شناسان  نامدار بوده نظریه ای دارد و معتقد است انسانهایی که از معلولیت خاصی رنج می برند عموما تلاش گرانی موفق از آب در می آیند و اگر بخواهند از استعداد و توانایی ذاتی خویش بهره بگیرند رشد و شکوفایی مطلوب تری نسبت به انسانهای سالم و معمولی خواهند داشت .
5- جهل و نادانی و تفکرات غیر منطقی :
همان طور که در صفحات قبل گفته شد بین نادانی و تفکرات غیر منطقی ، تلازم وجود دارد و معمولا انسان هایی که در جهل غوطه ور اند به تفکرات غیر واقعی و غیر منطقی گرفتار می شوند.
تفکرات غیر منطقی با عث ایجاد انتظارات زیاد شده و انسان را از فعالیت هایش باز می دارد.
معمولا انسان های جاهل ، گمان می کنند که باید از همه بهتر حرف بزنند و همواره مورد تحسین دیگران باشند و در کار ، عمل و گفتار، هیچ گونه اشتباهی نداشته باشند .
و تصور شان این است که  دیگران نسبت به انان نگاهی خاص و ویژه دارند.
در حالیکه چنین نیست و اگر انسان خود و جامعه را بشناسد و تفاوت ها را درک نماید بسیاری از امور برای او عادی و بدیهی خواهد شد و تصوراتی از این قبیل که صرفا ریشه در جهل و نادانی او دارد از بین خواهد رفت.
روش های درمان
با توجه به توضحات مطرح شده در باب علل کمرویی به این جمع بندی می رسیم که هر علت خاصی ، درمان خاص خود را می طلبد . در این بخش به یکسری از روش های عامی که در تمامی موارد کمرویی موثر است اشاره خواهیم نمود:
1- تغییر در حوزه شناختی :
فرد کمرو، با اینکه دیگران او را فردی ضعیف و نا توان نمی دانند، نسبت به خویش،  محیط و اطراف دارای تصوری غلط است و همواره تصور می کند که توانایی انجام برخی کارها را ندارد ، باید دانست که تفکر و تصور منفی و غلط مهم ترین آسیب را به فرد کمرو وارد می سازد و او را دچار اضطراب نموده و به فردی ناتوان و ضعیف تبدیل می نماید .
مشاور باید در روند کمرویی دقیقا خطاهای شناختی و فکری فرد را شناسائی نموده و ریشه های آن را مورد بررسی قرار دهد تا با خشکاندن ریشه های افکار مسموم ، بتواند  از نظر شناختی و فکری ، فرد را آماده و سازگار با محیط و فضای زندگی نماید.
2- تقویت اراده:
کمرویی گاه ریشه در ضعف اراده آدمی دارد و به همین جهت افراد کمرو  به جهت برخورداری از اراده ای پایین ، توان انجام کارهای مربوط به خود را نداردند .البته ضعف ارده ، علل مختلفی دارد که باید مورد ملاحظه و بررسی قرار گیرد. یکی از موارد ضعف اراده، ممکن است به خاطر مسائل فیزیولوژیک باشد باشد بنابر این با بررسی های عالمانه می توان زمینه های تقویت اراده را ایجاد نمود.
3- درمان کانون اصلی اضطراب
یکی از مسائل  مهم، در درمان کمرویی، شناخت کانون اصلی اضطراب است. قطعا انسان های کمرویی، دچار اضطراب می شوند . بنابر این برای درمان کمرویی باید نوع اضطراب و ریشه های ان را شناسایی و سپس به درمان آن مبادرت ورزید.
4- تحویل در رویه زندگی و حیات  اجتماعی فرد
نوع تربیت خانوادگی و اجتماعی  در بسیاری از مواقع، عامل مهم کمرویی به شمار می رود. بنابراین برای درمان باید تحولی اساسی در روند تربیت ایجاد گردد عدم برقراری ارتباط گوشه گیری کم صحبتی و ... به عنوان خصیصه های  فرهنگی و تربیتی باید با برنامه های رفتاری مورد اصلاح قرار گیرد تا فرد آرام آرام به  مطلوب از حیث روابط اجتماعی برسد  بنابر این پیشنهاد می شود که انگیزه فرد را در اینگونه فعالیت ها افزایش دهیم و همچنین مهارتهای اجتماعی را دقیقا به وی آموزش داده و برای تمرین های مهارتی آماده سازیم
5- تقویت خود پنداره مثبت
افراد کمرو  خود پنداری درستی از خویش ندارند و خود را فردی حقیر قلمداد نموده و یا با انتظارات زیاد راه رشد و تعالی و حضور در اجتماع را به روی خود می بندند بنابر این شناخت دقیق از توانایی خود امری ضروری است که فرد باید با در نظر داشتن این موضوع از توانایی های خود استفاده بهینه نماید
6- زیر نظر گرفتن رفتار خود
فرد کمرو باید  رفتار خویش را مورد کنترل  و بررسی قرار دهد تا از ایجاد زمینه های کمرویی جلوگیری نماید .
فرد کمرو ممکن است با توجیهاتی کاملا منطقی دچار کمرویی گردد بنابر این مناسب است با دقت در رفتار  و کردار خود هیچ گونه توجیهی را در این امر پذیرا نگردد. و همواره سعی نماید از کمرویی خود جلوگیری نماید
7- ارائه نقش های مثبت در قالب فیلم
استفاده از فیلم های آموزشی جهت درمان افراد کمرو  امری بسیار مهم و اساسی بشمار می رود و می توان به وسیله این فیلم ها فرد را به طور دقیق با مهارتهای لازم جهت مبارزه با کمرویی آشنا نمود .
در برخی مواقع ارائه نقش های یاد گیری و هنری به فرد کمرو برای اجرا در صحنه نمایش اثرات خوبی در نحوه درمان دارد .
8- نیایش
نیایش و ارتباط با خداوند و توسل به ائمه اطهار سبب آرامش روحی و عزت نفس آدمی می شود بنابر این انسانی که با خدا ارتباط دارد همواره در همه ابعاد زندگی طبیعی عمل می کند و فرد  با این آرامش روحی از کمرویی مصون خواهد ماند.
9- اعطای نقش مثبت به فرد کمرو
در بسیاری اوقات فرد کمرو با ارئه نقش مثبت از خویش می تواند خود را به حد مطلوب نزدیک کند مثلا توصیه و نصیحت دیگر افراد ی که کمرو بوده و اینک حالت طبیعی یافته می تواند در شخصیت انسان کمرو تاثیر داشته باشد و سبب تحول رفتاری در او گردد این عمل باعث می شود که فرد به طور دقیق تر به قبح عمل پی ببرد و در نتیجه به اصلاح رفتار خود بپردازد
10- صحبت کردن فرد کمرو به هر بهانه با دیگران
فرد کمرو باید به هر بهانه با دیگران ارتباط برقرار نماید  و این موضوع برای او خیلی عادی شود البته برای انجام این کار فرد می تواند با مسائل ساده و کم تنش همانند زنگ زدن به 118 و گرفتن شماره تلفن آغاز نموده و کم کم با دیگر ارتباطات موضوع را عادی و طبیعی نماید
11- انجام ورزش
ورزش به عنوان یک نیاز برای انسان امری موثر در حل بسیاری از مشکلات می باشد . بنابر این برای درمان کمرویی نیز می توان برای افراد کمرو ورزش را پیشنهاد نمود البته انتخاب ورزش های جمعی و رزمی که قوه جسارت و شجاعت را در فرد افزایش می دهد در این مسیر می تواند بیشتر راهگشا و  کمک حال باشد .


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


رفتار با کودک
من مطالبی در مورد روانشناسی کودک و نوجوان تهیه کردم و در
قسمتهای مختلف اینجا می گذارم امیدوارم مورد استفاده شما قرار بگیرد.
آیا تربیت
کودک کار ساده ای است ؟!
بعضی از والدین تربیت کردن کودک را کار ساده ای می
دانند و برای آن اهمیت چندانی قائل نیستند
اما چطور می توان گفت که امور
کشاورزی ،دامپروری و .... به تخصص نیاز دارد ولی تربیت کودک نیازی به آگاهی ندارد ؟
هر زن و شوهر پیش از بچه دار شدن باید با مسائل تربیتی کودک آشنا شوند .
آیا
تجربه به تنهایی کافی است ؟!
پدران و مادران در طول زندگی و پرورش فرزندان خود
بتدریج اطلاعات و آگاهیهای لازم و تجربه کافی را کسب می کنند و با مسائل تربیتی
آشنا می شوند ولی این گونه اطلاعات غالباً بی نتیجه است و هر گز برای بازسازی و
اصلاح فرزندی که دیگر بزرگ شده است ، سودمند واقع نمی شود .زیرا مهمترین دوران
تربیتی کودک سپری گشته و شخصیت او دیگر شکل گرفته است . تربیت کودک را باید از همان
آغاز تولد و حتی از دوران جنینی شروع کرد ، زیرا شخصیت کودک در همان پنج سال اول
زندگی پایه ریزی می شود .
چرا در تربیت کودک موفق نمیشویم ؟!!
اغلب پدران و
مادران می گویند : " با آن که علاقه زیادی به تربیت فرزندم دارم ، ولی نمی دانم چرا
موفق نمی شوم ؟ "
مسلماً هر پدر و مادری مایل است که فرزندش را خوب تربیت کند ،
ولی تمایل به تنهایی کافی نیست و والدین باید از مسائل تربیتی کودکان و روشهای آن و
شیوه تاثیر گذاری بر کودک اطلاع داشته باشند ، زیرا عمل کردن بدون داشتن اطلاعات
کافی ،نه تنها شما را به هدف نمی رساند ، بلکه حتی ممکن است شما را از هدفتان نیز
دور سازد .
بی اطلاعی و عدم آشنایی پدر و مادر با اصول کلی تربیت و روشهای صحیح
جریان تربیت را از مسیر مستقیم خارج می سازد
میزان آگاهی والدین از مسائل
تربیتی کودکان :
1- آگاهی از اصول کلی رشد کودک
2- شناخت تفاوتهای فردی
کودکان
3- شناخت روش صحیح
4- استفاده از شرایط ، موقعیت و امکانات مناسب
5- آگاهی از رفتار مناسب
تربیت کودک آنقدر دشوار نیست که حتماً نیاز به
تحصیل در دانشگاه و گذراندن دوره های تخصصی داشته باشد و آن قدر هم آسان نیست که بی
اهمیت جلوه کند و بتوان بی تفاوت از کنار آن گذشت ، بلکه تنها شناخت کودک و آشنایی
با مسائل و مشکلات در مراحل مختلف سنی و آگاهی از روش صحیح تربیتی امید موفقیت در
تربیت کودک را تقویت می کند .
در اینجا من قسمتهایی از کتاب رفتار با کودک
نوشته دکتر زهرا معتمدی را انتخاب کردم که در قسمتهای مختلف
برای شما بازگو می
کنم امید که بتوانیم خدمتی هر چند کوچک به کلیه والدین ، بخصوص والدین جوان کرده
باشیم
انضباط
نظم و ترتیب را باید از همان سنین آغاز یعنی سه یا چهار سالگی
به کودکان آموزش داد ، زیرا کودک بیشتر عادتهایش را در این سنین کسب می کند و
شخصیتش شکل می دهد .
نظم و انضباط نه تنها در رفتارهای کودک و تحصیل و کارهای
روزمره مثل لباس پوشیدن ، غذا خوردن ، معاشرت ، حفط و نگهداری وسایل شخصی و ابزار
کار ، بلکه در فکر و اندشه و احساسات و عواطف او نیز باید وجود داشته باشد
والدین روشهای متفاوتی برای عادت دادن کوک به انضباط پیش می گیرند:
در برخی
خانواده ها کودکان تحت اوامر سخت و انضباط شدید هستند و الدین سختگیر
در حالی
که برخی دیگر روش تربیتی مورد نظر خود را با شک و تردید به کار می بندند، حتی اگر
روششان درست هم باشد و همواره نگران آن هستند که مبادا با رفتار نسنجیده یا سختگیری
بیجا زندگی فرزندانشان را تباه کنند و برخی خانواده ها به کودکانشان آزادی مطلق می
دهند ، عده ای از والدین هم روش اعتدال را در پیش می گیرند .
نکاتی که باید در
برقراری نظم و ترتیب رعایت کنید :
1- مقررات را طوری برقرار کنید که احترام شما
و کودکتان ، هر دو ، محفوظ بماند
2- مقررات یا محدودیتی که برقرار می کنید
نباید به خاطر هوس یا به دلخواه شما باشد ، بلکه باید مبتنی بر اصول تربیتی و
سازنده شخصیت کودک باشد
3- مقررات را نباید توام با خشم و غضب و تهدید وضع کنید
4- کودک را باید در رعایت قوانین ، چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ احساسی و
رفتاری ، یاری کنید
5- اگر کودکتان با مقرراتی که وضع کرده اید مخالفت کرد تعجب
نکنید و او را تنبیه ننمایید . اگر پدر و مادر قوانینی را با خوشرویی تعیین کنند
معمولاً کودکان قوانین را می پذیرند و خیلی زود خود را با آن مقررات وفق می دهند
6- مقررات باید ساده و قابل فهم ، عاقلانه و منطقی باشد
7- در برقراری نظم
و تعیین قوانین انضباطی حتماً باید مراحل رشد کودک ، تواناییهای جسمانی و روانی و
نیازهای او را در نظر بگیرید
8- در وضع مقررات انضباطی باید حتماً شرایط و
موقعیت کودک را در نظر بگیرید . این گاه انعطاف شما را در اجرای قوانین ضروری می
سازد .
9- همیشه باید در اجرای انضباظ علاقه و محبت خود را به کودک نشان دهید و
او را از محبت سیراب کنید.
از کتاب رفتار با کودک نویسنده دکتر زهرا معتمدی


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


رختخواب خیس، کابوس شبانه کودکان
باز هم بی‌نتیجه بود. با دو دست شقیقه‌هایش را فشار داد. سرش گیج می‌رفت. این‌بار دیگر می‌خواست به معلم مدرسة پسرش بگوید که او را سر کلاس و جلو دانش‌آموزان دیگر برای این عادت زشتش سرزنش کند. همة راهها را امتحان کرده بود. انواع تنبیه‌ها و تشویق‌ها را برای ترک این عادت ناپسندش در نظر گرفته بود. اما هیچ‌کدام مؤثر نبود. شب‌ها همه‌چیز خوب بود. پسرک قول می‌داد و با وعده‌های مادر به‌خواب خوش فرو می‌رفت. اما صبح روز بعد، مادر می‌ماند و یک رختخواب خیس. پسرک انکار می‌کرد: من این‌کار را نکرده‌ام! مادر درمانده شده بود. شاید در تربیت کودکش سستی و سهل‌انگاری کرده بود. به چشمانش نگاه کرد، معصوم بودند و ترسان. دستش پایین افتاد و در برابر کودک بی‌گناه شرمگین شد ...
رختخواب خیس
شب‌ادراری به ‌معنای ناتوانی در کنترل ادرار در طول ساعات شب است. اغلب پزشکان این اصطلاح را برای کودکان زیر پنج سال به‌کار می‌برند؛ با این‌ حال، 5 میلیون کودک در ایالات متحدة امریکا زندگی می‌کنند که بعد از شش سالگی هم رختخواب خود را خیس می‌کنند. پس بپذیرید که کودک شما تنها نیست. برای شناخت پدیدة شب‌ادراری باید بدانیم که کلیه‌ها چگونه کار می‌کنند. کار کلیه‌ها ساختن ادرار است. ادرار از طریق حالب‌ها به مثانه فرستاده می‌شود. مثانه شبیه بالون است و ادرار را در خود نگه می‌دارد. یک دریچة عضلانی نیز مانع خروج ادرار از مثانه می‌شود. با پر شدن مثانه، یک پیام عصبی به مغز می‌رسد و مغز دستور باز شدن دریچة عضلانی را صادر می‌کند. اگر کودک در زمان خواب این پیام را دریافت نکند، مثانة او خودبه‌خود خالی می‌شود.
علل ایجادکنندة شب‌ادراری ناشناخته‌اند. اما عوامل متعددی با این عارضه ارتباط دارند:
1. حجم مثانه: شب‌ادراری ممکن است به‌دلیل ظرفیت کم مثانه باشد.
2. سابقة خانوادگـــی: کودکان والدینی که شب‌ادراری داشته‌اند، بیشتر احتمال دارد که به این عارضه دچار ‌شوند.
3. عفونت: عفونت کلیه‌ها یا مثانه ممکن است باعث شب‌ادراری کودکی شود که سابقة این مشکل را نداشته است.
4. کمبــود هـــورمون ضد ادرار:میزان این هورمون در بدن کودکانی که رختخواب خود را خیس می کنند کمتر از سایرین است.این هورمون ساخت ادرار را کاهش میدهد.بنابراین،افراد دارای سطح پایین هورمون ضد ادرار ممکن است ادرار بیشتری بسازند و مستعد شب‌ادراری باشند.
5. تأخیر در رشـــد و نمـــو: کودک ممکن است به علت تأخیر رشد دستگاه عصبی خود قادر به دریافت پیام از مثانة پر نباشد.
6. خـــواب بسیار عمیق: تعدادی از پزشکان به در نظر گرفتن این عامل به‌تنهایی اعتقادی ندارند.
7. رژیم غذایــــی: مصرف شکلات و مواد کافئین‌دار و محصولات غذایی حاوی مواد رنگی مصنوعی کودک را مستعد شب‌ادراری می‌کند.
8. علل روانی و عاطفی: برخی از کودکان دچار مشکلات روانی و عاطفی‌اند و اعتمادبه‌نفس کافی برای کنترل ادرار پیدا نکرده‌اند. این کودکان نیز مستعد شب‌ادراری‌اند.
کودکان در حدود پنج الی شش سالگی کنترل ادرار در طول شب را به‌دست می‌آورند. اما 15 درصد کودکان پس از پنج‌ سالگی همچنان در شب رختخواب خود را خیس می‌کنند. جالب آنکه 3 درصد افراد تا پانزده سالگی نیز گاه‌گاه به این مشکل دچار می‌شوند. آنچه اهمیت دارد دانستن این موضوع است که شب‌ادراری بیماری نیست، بلکه وضعیتی است که نیاز به درمان مؤثر و مداوم دارد.
آشنا کردن کودک با عارضة شب‌ادراری
گاه کودک از شما می‌پرسد: «من نمی‌خواهم رختخوابم را خیس کنم. نمی‌خواهم شما را به دردسر بیندازم. پس چرا این اتفاق می‌افتد؟» ابتدا باید به کودک بفهمانید شب‌ادراری گناه نیست. خودتان هم باور کنید که کودک بدون هیچ غرضی اینکار را انجام میدهد. پس تنبیه یا شرمنده کردن او وضع را بهتر نخواهد کرد. برای کودکتان توضیح دهید که احتمالاً کلیة او بیشتر از کلیة دیگران ادرار میسازد یا مثانه‌اش قادر به نگهداری ادرار نیست. می‌توانید با یادآوری این مسئله که شما و پدرش هم مثل او بوده‌اید، فرزند خود را متوجه کنید که تنها نیست. یک بادکنک را از آب پر کنید. به کودک بگویید که این بادکنک شبیه مثانه است. وقتی پر میشود به دیواره‌هایش فشار می‌آید و کشیده میشود. تا زمانی که دهانة بادکنک بسته باشد، آب از آن خارج نمی‌شود. هرگاه مغز دستور دهد، دهانة بادکنک باز می‌شود و ادرار بیرون می‌ریزد. به کودک بفهمانید که فرمان مغز همان چیزی است که او باید هنگام خواب دریافت کند. همچنین، کودک باید از نظر مشکلات و بیماری‌های مربوط به شب‌ادراری بررسی شود. بخصوص کودکی که علاوه بر شب، در طول روز هم دچار مشکل در کنترل ادرار است. این کودک را باید پزشک معاینه کند و تحت آزمایش‌های ادراری قرار گیرد. خوشبختانه بجز در مورد کودکانی که دچار بیماری‌های زمینه‌ای مانند دیابت و عفونت یا ناهنجاری‌های مادرزادی‌اند، اغلب معاینات کودک را طبیعی نشان می‌دهند.
درمان شب‌ادراری کودکان
راه‌های متفاوتی برای جلوگیری از شب‌ادراری کودکان وجود دارد. توصیه‌های کاربردی زیر را به‌خاطر بسپارید:
1. نوشیدن مایعات را قبل از خواب کودک محدود کنید. بعد از شام، نوشیدن حداکثر یک لیوان آب کافی است. مقدار دقیق مایع مورد نیاز بدن کودک خود را از پزشک بپرسید.
2. کـــودک را پیش از خواب به توالت بفرستید. اگــــر مثانه‌اش پر نیست، مجبورش نکنید که آن را خالــــی کند. این کار باعث می شود رختخوابش را خیس کند زیرا در کار مثانه اختلال به‌وجود مـــی‌آورد.
3. محدودسازی مصرف مایعات در طول روز هیچ کمکی به بهبود شب‌ادراری نمی‌کند. محدودسازی مایعات باید حداکثر دو الی سه ساعت قبل از خواب کودک باشد.
4. شب‌ها چراغ توالت را روشن بگذارید. گاه ترس از تاریکی باعث می‌شود که کودک رختخوابش را ترک نکند.
5. می‌توانید از روش جایزه و ستاره کمک بگیرید. جدولی برای کودک رسم کنید و هر روز در آن یادداشت کنید که شب قبل را خشک گذرانده یا خیس. به‌ازای شب‌های خشک به او ستاره بدهید و بعد از آنکه چند ستاره گرفت، تشویقش کنید.
استفــــاده از زنگ هشــــدار دهنده
در کودکی که رختخوابش را خیس می‌کند، باید راه عصبی مغز به مثانه تقویت شود. زنگ‌های هشداردهنده برای تقویت این مکانیسم به‌کار می‌روند. یک گیرندة رطوبت، بلافاصله پس از شروع ادرار کردن کودک، در رختخواب او فعال می‌شود و زنگ را به‌صدا درمی‌آورد. برخی از این زنگ‌ها لرزشی هستند که برای کودکانِ دچار مشکلات شنوایی یا آنهایی که به همراه سایرین در یک اتاق می‌خوابند به‌کار می‌روند. هنگامی که کودک بیدار می‌شود و به سمت توالت می‌رود، این زنگ هشداردهنده عضلات سقف لگن را تحریک و منقبض می‌کند. در نتیجه، جلو خروج بیشتر ادرار گرفته می‌شود. به‌تدریج کودک می‌آموزد که پیش از به‌صدا درآمدن زنگ از خواب بیدار شود یا تمام شب را بدون نیاز به ادرار کردن به‌ خواب رود. به این ترتیب، مشکل شب‌ادراری حل می‌شود. استفاده از این روش برای کودکان زیر هفت سال مناسب نیست. زیرا کودک باید آن‌قدر بزرگ شده باشد که مشکل شب‌ادراری را دریابد و، به‌عنوان بخشی از درمان، با والدین و پزشک همکاری کند. براساس آمار به‌دست‌آمده، این زنگ‌ها می‌توانند تا 70 درصد در درمان شب‌ادراری مؤثر باشند. اما در 10 الی 15 درصد موارد، احتمال عود شب‌ادراری وجود دارد. توصیه می‌شود که استفاده از این زنگ‌ها حداقل سه هفته پس از خشک شدن رختخواب کودک ادامه یابد. به‌‌نظر می‌رسد که درمان هر کودک با این روش به چهار الی پنج ماه زمان نیاز دارد.
درمان دارویی شب‌ادراری کودکان
داروها بسیار سریع‌تر از زنگ‌های هشداردهنده عمل می‌کنند، بخصوص در کودکانی که به اردو یا سفر چند‌روزه می‌روند. اما این داروها، به‌جای معالجه کردن عارضه، آن را برای مدت کوتاهی پنهان می‌کنند.
* اسپری استنشاقی دسموپرسین برای مدت زمان کوتاه مفید است. این دارو باعث کاهش تولید ادرار می‌شود، بسیار سریع اثر می‌کند و عوارض جانبی بسیار کمی دارد. طرز مصرف آن به صورت یک پُف در هر سوراخ بینی قبل از خواب است.
* داروی ایمی‌پرامین هم که در درمان افسردگی بالغین به‌کار می‌رود، با بهبود وضعیت خواب کودک، از عارضة شب‌ادراری جلوگیری می‌کند. همچنین این دارو، با اثر بر عضلات مثانه، مانع شب‌ادراری می‌شود. به‌خاطر داشته باشید که نباید بیش از سه ماه از این دارو استفاده کنید زیرا می‌تواند موجب تغییر رفتار کودک شود.
* در مورد برخی کودکان که عضلات مثانة آنها قبل از پر شدن کامل مثانه منقبض می‌شود، اکسی‌بوتین کاربرد دارد.
عــــــــــود شب‌ ادراری
گاه کودکانی که مدت‌های طولانی رختخواب خود را خیس نکرده‌اند، دوباره شروع به شب‌ادراری می‌کنند. این عارضه در اغلب موارد علت روانی دارد. کودک به‌دلیلی که می‌تواند تولد یک خواهر یا برادر جدید باشد مضطرب و نگران است. چنین کودکی نیاز به مشاورة روانی دارد و لازم است با او دربارة آنچه نگرانش می‌کند صحبت شود. از هر صد کودک مبتلا به شب‌ادراری، یک تا دو کودک تا پانزده سالگی رختخواب خود را خیس می‌کنند. شب‌ادراری عارضه‌ای پردردسر ولی خوش‌خیم است و در بیشتر موارد به‌سادگی برطرف می‌شود. بسیاری از کودکان سعی می‌کنند بیدار بمانند تا جلو این اتفاق را بگیرند. باید به چنین کودکانی اطمینان داد که این مسئله دیر یا زود حل خواهد شد. پزشک و پدر و مادر در کنار او هستند و او را حمایت می‌کنند تا مشکل به‌طور کامل برطرف شود.


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


اختلال کمبود توجه (بیش فعالی)
کودکان از لحاظ فعالیتهای حرکتی با یکدیگرتفاوت دارند ممکن است همه کودکان از نظر بزرگسالان بیش فعال باشند،ولی به نظر می رسد که بعضی ازکودکان هرگزاز حرکت باز نمی ایستند. آنان در سنین پیش از دبستان بدون اینکه هدفی داشته باشند بدون وقفه می دوند،بالا می روند،ومی خزند،وقتی که بزرگتر می شوند ناتوانی مشخصی برای آرام نشستن نشان داده وبه طور افراطی تمایل به بیقراری دارند. یک مشاهده گر میتوانددریابد که آنها بیش از کودکان دیگر فعال بوده وفعالیتشان کیفیتی بی هدف وتصادفی دارد. کودکانی که بیش از اندازه فعال اند مشکلاتی نیز در توجه وتمرکز دارند .در گذشته اصطلاح بیش فعالی، سندرم بیش فعالی، اختلال مغزی خفیف، نارسایی کنشی مغزی خفیف .برای این اصطلاح به کار رفته است. برای آنکه مهمترین جنبه های این اختلال مورد توجه قرار گیرداصطلاح جدید اختلال مربوط به کمبود توجه در DSM III مورد استفاده واقع شده است.
معیارهای این اختلال عبارت است از:
الف) بی توجهی. لا اقل سه مورد از موارد زیر:
1-اغلب در تمام کودکان کارهای که شروع کرده اندبا شکست مواجه می شوند.
2-اغلب به نظر می رسد که گوش نمی کنند.
3- به آسانی برآشفته می شوند.
4- در تمرکز نمودن روی کارهای مدرسه یا سایر وظایفی که نیاز به توجه طولانی دارد دچار اشکال هستند.
5- در دلبستگی به فعالیتهای بازیچه ای مشکلاتی دارند.
ب)انگیختگی ناگهانی. لا اقل در سه مورداز موارد زیر:
1 – اغلب پیش از فکر کردن عمل می کنند.
2 – به طور افراطی از یک فعالیت به فعالیت دیگر می روند.
3 – از لحاظ نظم در کارها دچار اشکال هستند.
4 - نیاز به مراقبت زیاد دارند
5 – مرتبا در کلاس فریاد می زنند.
6 – در موقعیتهای گروهی وبازیها رعایت نوبت نمی کنند.
ج) بیش فعالی.لااقل دو مورد از مواردزیر:
1 – مرتبا در اطراف می دوند واز در ودیوار بالا می روند.
2 – در آرام نشستن دچار مشکل بوده ودائما می لولند.
3 – تحمل نشستن در جایی را نداشته واز این حیث دچار اشکالند.
4 – در هنگام خواب بیش از اندازه در اطراف حرکت می کنند.
5 – همیشه در حال رفتن وعمل کردن هستند،چنانکه گویی توسط یک موتور تحریک می شوند.
این علامتها باید در محیط کودک گزارش گردد. اگر والدین وآموزگار از نظر این رفتار ها توافق نداشتند به گزارش آموزگاران باید اهمیت بیشتری داده شود زیرا آنان با رفتارهای طبیعی هر سن آشنایی بیشتر دارند. نشانه های بیماری که در بال ذکر شد مخصوص کودکان 8تا 10 ساله است. کودکان کم سالتر معمولا نشانه های بیشتری را نشان می دهندوکودکان کممسن تر نشانه های کتری را نشان می دهند. این رفتار هاباید قبل از 7 سالگی شروع شده،لااقل شش ماه دوام داشته باشند،وعلت آن اسکیزوفرنی، اختلال عاطفی،یا عقب ماندگی ذهنی شدید نباشد.
گرچه این معیارها برای شناخت رفتار این کودکان سودمند است، با این وجود مسائل معناداری در تعبیر وتفسیر آنها وجود دارد. مثلا ،رفتار یک کودک بر اساس سنش بررسی شدهسالم ویا منحرف توصیف گردد، نه اینکه آیا او این خصوصیات ذکر شده را نشان داده است یا خیر.
بسیاری از رفتارها در مدارس ابتدایی طبیعی است، تشخیص براساس شدت ومیزان رفتار است نه انواع رفتار .علاوه بر ان بیش فعالی با مشکلات دیگری نیز می تواند همراه باشدکه عبارت است از:
1-اختلالات مربوط به سوخت وساز غدد داخلی ، از قبیل فعالیت بیش از حد تیرویید.
2- مسمومیتها ،از قبیل مسمومیت با سرب.
3- حساسیت، بخصوص حساسیت غذایی.
4- اختلالات حسی، از قبیل کوری وکری.
5- خلق وخو از قبیل تغییر غیر طبیعی کنشهای روانشناختی .
6- تاخیر رشد عصبی از قبیل، از قبیل نارساییرشد دستگاه عصبی مرکزی آسیب دیدگی دستگاه مرکزی مانند صرعهای حاد سندرم مغزی مزمن.
7- واکنشهای آموخته شده،از قبیل واکنش به فشار روانی محیط اجتماعی.
8- اختلالات شخصیتی، از قبیل اختلالات مرضی مربوط به صفات شخصیت.
9- پسیکوزها،از قبیل اسکیزو فرنی واختلالات رفتاری عمیق.
بنابراین قبل ازآنکه تصمیم درباره درمان این بیماری گرفته شود. باید سایر احتمالات مورد بررسی قرار گیرند.فراوانی این اختلال در پسران بیشتر از دختران است ونسبت آنها از 4 به 1 تا 9 به1 است.
بعضی علل احتمالی
بعضی از محققین رفتار بیش فعالی را ارثی دانسته اند.پنجاه درصد از خواهر ها و برادرهای کودکان بیش فعال دارای تاریخچه ای هستند که نشان دهنده بیش فعالی است،در حالی که وجود این بیماری در خواهر و برادرهای نا تنی فقط 14 درصد بوده است.مطالعه دوقلوها نشان می دهد که عوامل ژنتیکی مهم است.نشانه های عصبی که در کودکان  بیش فعال مشاهده شده است احتمال بیماری یا ضایعه عصبی را به عنوان علت به ذهن متبادر می کند.برابر تحقیقات که 30 تا 50 درصد از کودکان بیش فعال دارای الکتروانسفالوگرافی غیر طبیعی هستند.هر چند تعداد زیادی از کودکانی که از لحاظ هیجانی دچار اختلال اند و نیز بسیاری از کودکان طبیعی اختلالاتی در الکتروانسفالوگرافی داشته اند .
کودکان بیش فعال اغلب نا بهنجاری های عصبی ظریفی که ممکن است نا هماهنگی حسی-حرکتی را موجب گردد نشان می دهد.چنین آشکار گردیده است که مسائل مربوط به دوران بارداری یا وضع حمل یا اوان طفولیت با رفتاربیش فعالی درارتباط است که پیش بینی های مناسب برای مسائل احتمالی ،رفتاری یا آموزشگاه های آینده بتواند صورت پذیرد.این نظریه که علت بیش فعالی حساسیت بیش از اندازه است نسبت به مواد اضافی وشیمیایی معینی است که به طور طبیعی در غذا وجودارد، شهرت زیاد یافته است،این نظریه که توسط فین گلد پیشنهاد گردیده طرفداران زیادی در بین والدین وبعضی متخصصان حرفه ای داشته است. ولی تاکنون تحقیقات، کمکی به به روشن ساختن این ادعاهاوتوصیه ها ی ر‍یم غذایی فین گلد نکرده است.
هر چندمحققانی که این خط فکری را دنبال کرده اند دریافته اند که مواد اضافی شیمیایی که در  غذایی روزانه این کودکان مورد استفاده واقع شده است. ممکن است اثرات منفی در یادگیری یک گروه فرعی از کودکان بیش فعال که بخصوص نسبت به آن مواد شیمیایی حساس هستند داشته باشد.
چنین نتایجی فریبند بوده،وتا زمانی که تکرار نگردیده وفهم بهتری از آنا به دست نیامده باشد، سوال مربوط به علل شیمیایی رفتار بیش فعال حل نشده باقی خواهد ماند.
نتیجه احتمالی
گرچه بعضی از افرادی کهدر کودکی بیش فعال بوده اند به نظر می رسد که بعدا کنشهای مناسب داشته اند ولی بسیار از آنان مشکلشان اداما یافته است .بعضی از نوجوانان از لحاظ پیشرفت آموزشگاهی ورفتار تحریک آمیز خود دچار اشکالند،وبعضی نوجوانان که در کودکی بیش فعال بوده اند اشکالاتی در رابطه با اشخاص ومهارتهای اجتماعی دارند.این مسائل می تواند از پیشرفت تحصیلی کم واعتماد به نفس ضعیف دوران کودکی ،همچنین از بعضی نقایص واقعی سرچشمه گرفته باشد.به هر صورت ،چون این اندیشه ابتدای وجود داشته است که بیش فعالی نتیجه رشد نامناسب است ،فهم علل وتوسعه این اختلال بیشتر ضرورت می یابد.به نظر می رسد که دو نوع کودک بیش فعال وجود داشته باشد: یک گروه دارای رفتار پرخاشگرانه وفعالیت بیش از اندازه،گروه دیگر داری دارای مسائل مربوط به توجه .کودکانی که خصیصه پرخاشگرانه دارند به نظر می رسد در مقایسه با کودکان گروه دیگر شانس بهبودی ضعیفتری در بزرگسالی دارند.


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


علل ایجاد کننده اختلالات روانی ـ رفتاری:
اختلالات روانی نیز همانند اختلالات جسمی به دلایل مختلف ایجاد می گردند که شناخت آنها از اهمیت خاص خود برخوردار است .مهمترین علل اختلالات روانی به اختصار در زیر آمده است :
تغییرات مغزی
هر نوع تغییری که در ساختار یا کارکرد مغز ایجاد می شود ، می تواندباعث اختلال روانی گردد . تغییرات بیوشیمی در سطح سلول های عصبی ، عامل اکثر اختلالات روانی شدید است . در اینگونه مواقع ، مغز در معاینه معمولی طبیعی است .
ضایعات ساختمانی مغز به دلایل زیر نیز می تواند باعث اختلال روانی شود : عفونت ، ضربه نرسیدن خون ، خونریزی ، تومور ، مصرف طولانی الکل ، کمبود غذایی ، صرع درمان نشده و بیماری های پیش روند مغزی .
عوامل ارثی:
فقط در تعدادی از اختلالات روانی دیده می شود که افراد دیگری هم از فامیل بیمار به همین بیماری مبتلا باشند . یعنی استعداد ابتلا به اختلال روانی گاهی می تواند از والدین به کودکان منتقل شود اما بروز و ظهور بیماری با عوامل زیادی ارتباط دارد که ممکن است فرد مستعد ، مبتلا به بیماری بشود یا نشود .
تجربه دوران کودکی:
تجربه دوران کودکی برای رشد سالم یک فرد لازم است . محبت و عشق متعادل ، راهنمایی مناسب ، تشویق و نظم و انضباط از تجربیات دوران کودکی است . اگر در دوران کودکی چنین عواملی نباشد یا اینکه کودک مکرراً در معرض تجارب ناخوشایندی قرار گیرد ، امکان اینکه در آینده دچار اختلال روانی شود زیاد است .
نزاع در فضای خانوادگی:
سوء تفاهم مستمر در بین اعضای خانواده ، عدم وجود صمیمیت و صداقت باعث ایجاد اثرات نامطلوب بر افراد و به خصوص کودکان و نوجوانان می شود . چنین افرادی در برخورد با فشارهای روحی و مشکلات بعدی دچار اختلال روانی می شوند زیر که در طول دوران زندگی گذشته ، مهارت های لازم برای تطابق و کنترل هیجانات خود پیدا نکرده اند .
عوامل خاص:
اگر فرد در جامعه امکانات و واجبات یک زندگی معمولی را نداشته باشد و با مسایلی از قبیل فقر ،‌بیکاری ،‌بی عدالتی ،‌ناامنی ، ضعف ایمان و چشم و هم چشمی های شدید .. مواجه گردد دچار آشفتگی روانی می گردد.
اختلالات روانی ـ رفتاری شایع در دوران نوجوانی و جوانی:
ویژگی هایی اختلالات روانی ـ رفتاری:
1 . تغییرات غیر طبیعی در تفکر ، عاطفه ، حافظه ، ادراک و قضاوت فرد در صحبت کردن و رفتار او شناخته می شود ؛
2 . این تغییرات باعث ناراحتی و رنج خود فرد یا اطرافیان و یا دو طرف می شود ؛
3 . تغییرات غیر طبیعی و ناراحتی های حاصل از آن باعث اختلال در فعالیت های روز مره ، شغل و ارتباط با دیگران می گردد .
وقتی شما یا دیگران ارتباط بی واسطه زبانی داشته باشید ، بین خود و دیگران فاصله نمی اندازید و احساسات خود ر ا بیان می کنید .
علایم هشداردهنده دوره نوجوانی:
1 . عدم توانایی به تأخیر انداختن تمایلات ؛‌
2 . اضطراب و افسردگی های غیر گذرا ، عصبانیت های مکرر و زیاد ؛‌
3 . اختلالات در عملکرد تحصیلی ؛‌
4 . پوشیدن لباس های غیر عادی یا آرایش های افراطی ؛‌
5 . اختلال در مراقبت از خود در زمینه های بهداشتی ؛
6 . استفاده حتی تفریحی از سیگار و یا سایر مواد مخدر ؛‌
7 . تک بعدی شدن ( اصرار وسواس گونه و غیر منطقی در انجام بخشی از امور و فراموش کردن سایر جنبه های ضروری زندگی ) ؛‌
8 . گوشه گیری ( قطع یا کاهش روابط اجتماعی ) ؛‌
9 . احساس بدشانسی مستمر ؛
10 . خودآزاری یا دیگر آزاری ؛‌
11 . فرار از مدرسه ،‌غیبت شبانه از خانه ؛‌
علایم هشدار دهنده دوره جوانی :
1 . احساس مفرط درماندگی و بی ارزشی پس از شکست در کنکور ؛‌
2 . ترک خدمت و غیبت های طولانی و بی دلیل از خدمت سربازی ؛
3 . تعویض مکرر شغل و غیبت های غیر موجه از محیط کار و کم کاری ؛
4 . عصبانیت و کم حوصلگی در برخورد با اطرافیان و همکاران
5 . دو دلی های مداوم در تصمیم گیری های مهم زندگی مثل انتخاب شغل و ازدواج ؛
6 . دعواهای مکرر و خشونت فیزیکی با افراد خانواده ؛‌
7 . احساس ناامیدی مفرط و خلق افسرده ؛‌
8 . گوشه گیری و انزوای اجتماعی مفرط ؛‌
9. رفتار و افکار عجیب و غریب و کلام نامفهوم ؛‌
10 . احساس مداوم تشویق و دلهره و نگرانی بی دلیل .
عواقب اختلالات روانی ـ رفتاری در دوران جوانی :
1 . عدم موفقیت در تحصیل
2 . بیکاری
3 . ازدواج ناموفق
4 . حاملگی ناخواسته
5 .اعتیاد
6 . مشکلات اقتصادی
اختلال هویت:
اختلال هویت را ، ‌ناراحتی ذهنی شدید د ررابطه با ناتوانی برای تطبیق جنبه های مختلف « خود » در زمنیه احساس نسبتاً منطقی از خود توصیف می کنند .
این اختلال در زمینه های گوناگونی در رابطه با هویت مثل ( الگوهای دوستی ،‌انتخاب حرفه ، اهداف درازمدت ،‌اخلاق ، وفاداری و مسایل مذهبی و … ) مشخص می گردد .
اختلال هویت ،‌معمولاً از اواخر نوجوانی یعنی زمانی که فرد از خانواده هسته ای جدا شده و اقدام به برقراری هویتی مستقل برای خود می نماید ،‌ شروع می شود .
بنابراین اگر شما مراحل شک گیری هویت شخصی را در طی زمان و به طور صحیح و به سلامت طی ننمایید ،‌دچار سرخوردگی و عدم اعتماد می شوید و تعادل و هماهنگی روانی شما به هم می خورد و دچار اختلال می شوید . شروع اختلال ،‌معمولاً با افزایش تدریجی اضطراب ،‌افسردگی ،‌فقدان علاقه به دوستان ،‌مدرسه یا فعالیت ها ،‌مشکلات خواب ،‌تغییر اشتها و عادات غذایی تظاهر می کند . اگر علایم ،‌شناخته نشده و حل نشوند ،‌ممکن است یک بحران هویتی پدید آید .
افسردگی :
در زندگی هر فرد فراز و نشیب هایی وجود دارد . این فراز و نشیب ها تا وقتی که بیش از اندازه افراطی نباشد ، ‌موجب می شود که زندگی جالب و چالش انگیز شود . اما زمانی که به طور استثنایی احساس افسردگی و غمگینی می کنید یا زمانی که برای یک دوره طولانی بی حوصله و گرفته هستید ، لازم است وضعیتی را ارزیابی کنید و به دنبال پاسخ های مقابله ای مناسب بگردید .
افسردگی ، همان قدر که بیماری قند و سینه پهلو واقعیت دارند ، ‌واقعی و به مراتب شایع تر از آنها است . امکان دارد که در طول زندگی فقط یک بار دچار افسردگی شویم و یا ممکن است که این مشکل سال های متمادی ما را گرفتار خود کند .
علایم افسردگی:
افراد دچار افسردگی بالینی به مدت دو هفته یا بیشتر علایم زیر را تجربه می کنند :
1 . تغییر در اشتها ،‌آنها یا کم اشتها می شوند و وزن از دست می دهند و یا پر اشتها و وزنشان زیاد می شود ؛‌
2 . بی خوابی یا خواب بیش از حد معمول ؛
3 . کاهش انرژی و احساس خستگی ؛‌
4 . از دست دادن علاقه و احساس لذت نسبت به فعالیت های لذتبخش گذشته ؛‌
5 . احساس بی ارزشی ،‌خود سرزنشی یا گنان زیاد ؛‌
6 . کاهش توانایی تفکر یا تمرکز و مشکل در تصمیم گیری ؛‌
7 . افکار تکراری درباره مرگ ، افکار خودکشی .
علایم خطرزا برای افسردگی :
افسردگی ، بدون اخطار یا دلیل آشکاری عارض می شود . به نظر می آید که برخی از افراد از نظر زیست شناختی آسیب پذیرند و در برخی از افراد ،‌عوامل محیطی و روانی نقش مهمتری را ایفا می کنند . گرچه افسردگی ممکن است در هر سنی اتفاق افتداما برخی از عوامل خطر آفرین ، آسیب پذیری فرد را افزایش می دهند .
1 . تاریخچه خانوادگی : دو سوم بیماران افسرده اعضای خانواده ای دارند که به افسردگی دچار بوده اند ؛‌
2 . سن : افسردگی میان زنان و مردان جوانی که احساسات غم و اندوه خود را با عصبانی شدن، فرار کردن ، استفاده از مواد مخدر ، یا پرخاشگری در منزل یا مدرسه بروز می دهند افزایش می یابد . افسردگی ناشناخته و درمان نشده ممکن است تا جایی تشدید شود که فرد جوان احساس کند ، مرگ تنها راه نجات او است ؛‌
3 . فقدان یک شخص : افسردگی ،‌اغلب اوقات به دنبال فقدان می آید ،‌نه فقط فقدان شخص ،‌موقعیت یا دارایی ، بلکه از دست دادن رؤ یاها یا امیدهای ناملموس نیز سبب افسردگی می شود . اندوهی که به دنبال بالاترین فقدان های ممکن به سراغ فرد می آید ( مثل مرگ کسی که دوستش داریم ) امکان دارد تمامی عوارض افسردگی را به دنبال داشته باشد اما اختلالی روان پزشکی محسوب نشود . فقدان های کمتر ، مثل نقل مکان ، جدایی یا طلاق نیز ممکن است آسیب زا باشند .
کنار نیامدن با یک فقدان احتمال دارد سبب پدید آمدن ناراحتی و خشمی شود که ممکن است به احساس اندوه عمیق و ریشه دار بدل گردد ؛
4 . عزت نفس پایین : افرادی که احساس بی کفایتی و نالایقی می کنند ، در معرض نوعی تفکر تحریف شده قرار می گیرند که ممکن است به افسردگی منجر گرد ؛
5 . دیگر عوامل روانشناختی : وقتی فرد نداند که چگونه باید احساسات و آشوب های به هنجار ، مثل خشم مقابله کند ،‌ممکن است زمینه برای افسردگی فراهم گردد ؛‌
6 . عوامل جسمانی : افسردگی ممکن است عارضه ای پیچیده ناشی از آسیب ها و بیماری های جسمانی از جمله سکته مغزی ، صرع ، آسیب سر ،‌ کم خونی و برخی از سرطان ها باشد . بسیاری از داروهایی که کاربرد فراوان دارند ،‌مثل قرص های ضد بارداری ، قرص های رژیم لاغری و داروهای فشار خون و … با افسردگی مرتبط شده اند . مشروب های الکلی و مواد مخدر ،‌بویژه کوکائین نیز تا حد زیادی در بروز افسردگی مؤثرند . در میان سوء مصرف کنندگان این مواد ،‌میزان افسردگی بسیار زیادی به چشم می خورد و میزان سوء مصرف این قبیل مواد نیز در میان افراد افسرده ،‌بسیار بالاست .
شیوه های مقابله با افسردگی:
گرچه گهگاه لغزیدن موقت به پهنه افسردگی بسیار طبیعی است اما باید برای بازگشت هر چه سریع تر به حالت عادی زودتر اقدام کرد . اگر این احساسات ظرف چند هفته شما را رها نکرد ، از کمک حرفه ای بهره بگیرید زیرا افسردگی خفیف ممکن است ، شدت یابد . وقتی افسردگی حاد شد امکان دارد قربانیان خود را آن چنان از کار بیندازد که دیگر نتوانند به خود کمکی بکنند . موارد زیر از مفید ترین راه های بیرون آمدن از حالت پکری و در خود فرورفتن است :
1 . ورزش : از آنجا که افسردگی از بی تحرکی سرچشمه می گیرد ، تمرین های ورزشی منظم می توانند ، روان و جسم شما را یاری کنند . بسیاری از فعالیت های گوناگون ، از پیاده روی گرفته تا وزنه برداری ، وجود دارند که می توانند موجب تقویت روحیه شوند ؛ خواب و اشتها را بهبود بخشند ؛ ‌از اضطراب ، تحریک پذیری و عصانیت بکاهند و احساس تبحر و برتری را در فرد ایجاد کنند ؛‌
2 . شرکت د رفعالیت های خوشایند : مثل رفتن به کنسرت یا پارک ،‌خوردن بستنی یا شام در رستوران دلخواه ،‌یا حتی رفتن به تعطیلات کوتاه مدت به کنار دریا یا کوهستان ؛‌اگر افسرده باشید . همة اینها ممکن است جاذبه ای برای شما نداشته باشند اما اگر سعی کنید از این فعالیت ها لذت ببرید ،‌امکان دارد با وجود تردیدی که دارید ،‌در روحیه تان مؤثر باشند ؛‌
3 . با خود حرف زدن : همه ما روزانه با خود سخن می گوییم و در مورد ظاهر و کارهایمان نظرهایی می دهیم . اگر صدای درونی ما همواره انتقاد آمیز است ، باید خود را وادار سازیم که به اظهارات انتقادی غیر واقعی و منفی توجه نکنیم و تمرکز خود را به چیزهایی معطوف سازیم که دربارة خودمان دوست داریم یا چیزهایی که به خوبی انجام می دهیم ؛‌
4 . حفظ عادات به هنجار : اگر برنامه فعالیت های روزانه خود را به طور منظم انجام دهیم از قبیل کلاس رفتن ، غذا خوردن و غیره ،‌در آن صورت تسلط بیشتری بر زندگی احساس می کنیم ؛‌
5 . بیان احساسات خود : گرچه ممکن است نخواهیم دیگران را در مشکلاتمان درگیر کنیم اما اگر نگرانی ها و احساسات خود را با آنان شریک کنیم احساس بهبود به ما دست می دهد ؛‌
6 . حفظ روابط اجتماعی : به جای گوشه گیری ،‌ بهتر است خود را سرگرم کنیم و با دیگران مرتبط باشیم .روابط اجتماعی همچون سپری در برابر افسردگی است ،‌بدین علت که حس تنهایی و انزوا را کاهش می دهد ،‌ حسی که در وجود بسیاری از افراد افسرده ، رخنه می کند . پس همانطور که ملاحظه کردید احساس افسردگی ، نحوه ارزیابی ما از رویدادهای زندگی است که به نظر ما غیر قابل تحمل می باشند .
مهارت های مقابله با افسردگی:
1 . مهارت مقابله ای پذیرفتن موقعیت های ناخوشایند ، زمانی که خارج از کنترل شماست .
مهمترین اصل در مورد تغییر یک موقعیت ناخوشایند ،‌واقع بینی است . شما باید این حقیقت را بپذیرید که بسیاری از رویدادهای زندگی که به احساس افسردگی شما منجر می شود ،‌خارج از کنترل شماست . بنابراین سازگارانه نیست که خود را با این گونه افکار غیر واقع بینانه ناراحت کنید .
« چرا باید این اتفاق می افتاد ؟ »
« کاش طور دیگری عمل می کردم »
« این منصفانه نیست »
« کاش شانس دیگری داشتم » ؛
2 . مهارت مقابه تقویت روابط شخصی با استفاده از مهارت های اجتماعی ،‌جرأت ورزی و مذاکره .
ا زجمله رویدادهای زندگی که گاهی می توانید بر روی آنها تاثیر بگذارید ، رویدادهایی است که به روابط بین فردی مربوط می شود . اگر به دلیل آنکه کسی با شما درست برخورد نکرده یا نیازهای شما را برآورده نکرده است ، احساس ناراحتی می کنید ،‌می توانید از طریق مذاکره و گفتگو ،‌یا از طریق استفاده از مهارت ها ی اجتماعی و جرأتمندی ،‌موقعیت را تغییر بدهید .
از جمله عواملی که با مهارت های اجتماعی موفق مرتبط می باشند ،‌ عبارتند از :
-توجه کردن به گفته های فرد مقابل ؛
- ترغیب و تشویق فرد مقابل به ابزار عقاید خود ؛
- مکث کردن در پایان صحبت و ایجاد تعادل بین ابراز علاقه به صحبت های فرد مقابل و حرف زدن در مورد خود ؛
- داشتن ظاهری آراسته .
سایر مهارت های اجتماعی مهم برای مقابله با احساس افسردگی ،‌شامل برقراری تماس چشمی مناسب و خود افشاگری به اندازه کافی است در مورد تماس چشمی،افراد ترجیح می دهند دوستان جدیدشان با آنها چشمی برقرار کنند تا نسبت به هم احساس صمیمیت کنند اما نه آنقدر زیاد که به احساس خیره شدن بیانجامد . همین شرایط د رمورد خود افشاگری نیز صادق است . دادن اطلاعات کافی در مورد خود به دیگران برای برقراری ارتباط در سطح فردی خوب است . اما مراقب باشید با خود افشاگری های زیاد از حد ،‌دوستان جدید خود خسته نکنید . برای برخورداری از مهارت های خوب اجتماعی ،‌شما باید خود را با انواع رفتارهایی که برای دیگران مطلوب و نامطلوبند سازگار کنید .
هنگام کسب مهارت های اجتماعی ، آگاهی از ارتباط بی واسطه ارزشمند است . وقتی شما بدون واسطه بادیگران ارتباط برقرار می کنید ،‌فعالانه با دیگران درگیر می شوید ، به طور کلامی و غیر کلامی آنها را همراهی می کنید و این احساس را به آنها انتقال می دهید که با آنها هستید .
راه های دیگر بیان بی واسطه بودن ، یادگیری و استفاده از اسامی افراد و استفاده از زبان بی واسطه است . وقتی افراد هنگام تماس با شما با تحمل زحمت زیاد ، اسامی شما را به کار می برند ،‌ احساسا می کنید که به شما علاقمندند .
استفاده از زبان بی واسطه یک شیوه ارتباط شخصی و مستقیم با دیگران است ولی استفاده از زبان با واسطه نوعی احساس دوری و جدایی را به فرد مقابل انتقال می دهد .
نمونه هایی از زبان با واسطه و بی واسطه از این قرارند :
- آن گزارش بد نبود ؛
- احساس اولیه من نسبت به شما حاکی از احترام است ؛
- رابطه دوستی ما نسبتاً نزدیک و صمیمانه است ؛
- می دانید یک جوری از دست شما ناراحتم .
عبارات بالا را اگر به صورت زیر بیان کنید بیشتر به زبان بی واسطه تبدیل خواهد شد :
- گزارش شما عالی بود ؛‌
- من برای شما احترام قایلم ؛‌
- احساس می کنم فرد با استعدادی هستید ؛
- مهارت شما را در برخورد با دیگران تحسین می کنم ؛
- احساس م ی کنم با شما خیلی نزدیک هستم ؛
- از دستتان عصبانی هستم .
3 . مهارت جرأت ورزی
جرأت ورزی یعنی دفاع از حقوق دیگران ، به این معنی که قادر باشید نقطه نظرات خودتان را بیان کنید ،‌بدون تحقیر کردن یا پایین آوردن افراد دیگر و یا کم کردن ارزش نیازهای آنها در موقعیت های مختلف . افراد جرأت ورز ، برای خود و دیگران احترام قایلند و اجازه نمی دهند که دیگران از آنها سوء استفاده کنند ؛
4 . مهارت مقابله ای شیوه حل مسأله یا مشکل
حل مسأله روشی است که شما می توانید در هنگام برنامه ریزی برای برخورد با مشکلات زندگی از آن استفاده کنید . استفاده از روش های حل مسأله موجب ایجاد اعتماد به نفس در شما می شود . در این مهارت برای دستیابی به یک تصمیم معتبربرای پاسخگویی به مشکلات و گرفتاری ها باید مراحل زیر را طی نمایید .
- ادرک خویشتن : قدم اول در حل مشکل به طور موفقیت آمیز این است که شما این ادراک را در خود پرورش دهید که « می توانید مشکل را حل کنید » . شما باید موقعیت های مشکل زا را به عنوان بخشی از زندگی خودتان تلقی کنید و بدانید که مقابله منطقی و آرام با مشکلات ،‌ مهمتر و بهتر از برخورد تکانشی با مشکلات است .
- تعریف مسأله : اولین کاری که در موقع مواجه شدن با یک مشکل یا تهدید می توانید انجام دهید ، شناخت دقیق مسأله است . مشکلات اساسی را مشخص وسپس فهرستی از اهداف خودتان را تهیه کنید . در این مرحله از حمایت دیگران نیز می توانید بهره مند شوید .
- فهرست کردن راه حل های مختلف : در این مرحله شما تمام راه حل های احتمالی را بررسی و یادداشت می کنید و راه حل مناسب تر را یادداشت می کنید . در این مرحله نیز می توانید از افراد حمایت کننده بهره بگیرید .
- تصمیم گیری : در این مرحله ، پس از تعریف دقیق مشکل و بررسی راه حل های مختلف ، آماده اید تا درباره یک شیوه کار تصمیم بگیرید . چنانچه از مشکلاتی که در پیش روی دارید شناخت کامل داشته باشید و فهرستی از راه حل های مختلف را نیز تهیه کرده باشید ، تصمیم گیر ی بسیار ساده خواهد بود .
- امتحان کردن : اگر راه کار شما موفقیت آمیز بود چه بهتر ، در غیر این صورت ، باید مراحل حل مسأله را مجدداً مرور کنید و به سئوالات زیر پاسخ دهید :
آیا مشکل را به درستی مشخص کرده اید ؟ آیا تمام راه حل های ممکن را در نظر گرفته اید ؟
بنابراین از مطالب بالا به دو نتیجه می رسیم ، اول اینکه حل مسأله مهارتی مؤثر برای مقابله با افسردگی است ؛ دوم اینکه وقتی افسرده هستید باید خودتان را مجبور به فعالیت کنید ؛
5 . مهارت مقابله ای پاداش دادن به موفقیت های خود
مهارت مقابله ای پاداش دادن به موفقیت های خود برای افراد افسرده ،‌بسیار مناسب است .
افراد افسرده برای موفقیت ها و دستاوردهای خود ارزش قایل نیستند چون آنها بر جنبه های منفی خود تمرکز می کنند ؛
دستاوردهای خود را دست کم می گیرند و خود را شایسته قدردانی و تشکر نمی دانند و از مهارت تقویت خود استفاده مؤثر نمی کنند.
اضطراب:
اضطراب واژه ای است که عموماً‌ در توصیف یک حالت خاص با احساسی از فشار درونی ترس یا هراس به کار می رود . اغلب ، اصطلاح ترس و اضطراب به صورت مترادف به کار می روند . تمایزی که می توان بین این دو اصطلاح قایل شد آن است که ترس ، اغلب به ارزیابی اولیه از یک خطر واقعی بر می گردد . در حالی که اضطراب ، بیشتر به حالت هیجانی نگرانی و دلواپسی به علت خطری نامعلوم اطلاق می شود .
اضطراب در برخی از رویدادهای زندگی که در وضعیت خطرناکی قرار داریم واکنش طبیعی است در چنین شرایطی کار اضطراب ، بسیج نیروی دفاعی بدن است تا به شما هشدار دهد که گوش به زنگ باشید و خود را از خطر حفظ کنید .
زمانی که ارزیابی اولیه شما از خطری قریب الوقوع ، واقع بینانه و درست باشد ، باید به دنبال یافتن پاسخ مقابله ای مناسب باشید. داشتن اضطراب نه تنها اشکالی ندارد بلکه در طول فرآیند مقابله به شما انرژی و نیرو می دهد . اضطراب زمانی مشکل آفرین است که شما بدون دلیل موجه احساس ناراحتی کنید ، در نتیجه شما بی جهت دچار رنج و عذاب می شوید زیرا بدن و ذهن شما برای دقع خطر یا تهدیدی که به طور اشتباه برای خود ایجاد کرده اید بر انگیخته می شود.
انواع اضطراب:
اضطراب ممکن است به شکل های گوناگون ، شامل حملات وحشت زدگی ، ترس مفرط از برخی اشیا و موقیعت ها و اضطراب مزمن نامشخص بروز کند هراس های ویژه ، شایع ترین اختلال اضطرابی در میان مردم است .
علایم اضطراب:
علایم اضطراب شامل مجموعه ای از علایم بدنی ، فکری و روانی است .
1. علایم بدنی : وقتی مضطرب هستید بدنتان با تپش قلب ، تنگی نفس ، ازدست دادن اشتها ، تهوع ، بی خوابی ، تکرار ادرار ،چهره بر افروخته ، تعریق ، اختلال گفتار و بیقراری واکنش نشان می دهد ؛
2. علایم تفکر : اضطراب موجب سردرگمی ، اختلال در حافظه و تمرکز ، حواس پرتی ، ترس از دست دادن کنترل ، کمرویی ، گوش به زنگی و افکار تکرار شونده می شود.
3. علایم روانی : وقتی مضطرب هستید ، عصبی ، بی طاقت ، نگران ، هشیار ، وحشت زده ، دلواپس ، افسرده و هیجان زده می شوید .
شیوه های مقابله با اضطراب:
1 . مهارت مقابله ای شناخت علایم اضطراب
اولین قدم در مقابله با اضطراب ، شناخت علایم اضطراب و چگونگی اثر این علایم بر خودتان است . همانطوریکه اشاره شد، اضطراب هم می تواند به شما نیرو ببخشد و شما را برای برخورد با مشکل آماده کند و هم می تواند عملکرد طبیعی شما را مختل سازد ؛‌
2. مهارت مقابله ای اجتناب از تنبیه و سرزنش بیهوده خویشتن
شما باید قبول کنید که اضطراب بخشی از زندگی است و هر فردی ممکن است به آن دچار شود. پس نباید با افکار منفی ، خودتان را سرزنش کنید و با خود سئوالاتی مثل ( من آدم ضعیفی هستم ـ من عصبی هستم ـ هیچ کس مثل من مضطرب نمی شود و … ) را تکرار کنید .
شما باید بر مهارت های مقابله با اضطراب مسلط شوید و نیروی با ارزش خود را با تنبیه و سرزنش بیهوده خود به هدر ندهید ؛
3 . مهارت مقابله ای کنترل بدن برای خود آرام سازی خودتان
شما با تمرکز بر بدن خود از طریق خود آرام سازی ، می توانید بر اضطرابتان غلبه یابید . به عنوان مثال فرض کنید در حال سخنرانی یا انجام کاری در مقابل یک جمعیت هستید که بدنتان علایم اضطراب را نشان می دهد . در این حالت باید به جای اینکه وحشت کنید و کنترل خود را از دست بدهید . به خودتان بگویید : « خوب لازم است ، نفس عمیقی بکشم و آرام باشم » .
مزیت استفاده از واکنش های بدنی به عنوان علامتی برای شروع خود آرام سازی ، این است که احساس می کنید در هر شرایطی آماده مقابله با اضطراب هستید . بدین ترتیب مهارت مقابله با اضطراب ، در همه جا همراتان است .
4 . مهارت مقابله ای کنترل رژیم غذایی و ورزش
یکی از راه های مقابله با اضطراب کنترل رژیم غذایی و ورزش است . داشتن رژیم غذایی مناسب بدون مواد محرک مثل نیکوتین و کافئین می تواند اضطراب شما را کنترل کند . به خاطر داشته باشید که علاوه بر قهوه و چای ، بسیاری از نوشیدنی های غیر الکلی نیز دارای کافئین هستند . حفظ تعادل در مصرف قند نیز بسیار مهم است .
بعد از یافتن یک رژیم غذایی مناسب ، بهتر است یک ورزش مناسب را هم در نظر داشته باشید .
ورزش مهارت مقابله ای خوبی است زیرا در سلامت جسم و روان نقش مهمی دارد .
اضطراب امتحان:
منظور از اضطراب امتحان ، واکنش های هیجانی دانش آموز و دانشجو در هنگام امتحانات است که البته می تواند غیر منطقی باشد . امروزه ثابت شده است که آشنایی با روش ها و رموز گذرانیدن امتحان ، بیشتر از فراگیری مطالب درسی در کسب موفقیت امتحان دهندگان تاثیر دارد .
پاره ای از عوامل تشدید اضطراب امتحان عبارتند از :
- تاکیدهای فراوان آموزگاران در کلاس های درس ؛
- یادآوری های مدیر و ناظم همراه تهدید و ترساندن ؛‌
- سفارش های شبانه روزی پدر و مادر ؛
- شکل چیدن میز و صندلی در سالن امتحانات ؛
- وجود ناظران ناآشنا در سالن ؛
- بازدیدهای بازرسان اداره .
برخی روش های غلبه بر اضطراب ناشی از امتحان عبارتند از :
1 . استفاده از امتحانات فرضی که دارای فواید زیر است :
ـ کاهش میزان اضطراب ؛
ـ خنثی سازی تدریجی حساسیت فرد نسبت به آزمون اصلی و جلسه امتحان .
2 . آشنایی با روش مطالعه صحیح ؛
لازم است در مطالعه ، هدف و برنامه خود را مشخص کنید و هدف ها را جز به جز تنظیم نموده و در حین مطالعه آنها را به یاد داشته باشید .
3 . انتخاب محل مناسب برای مطالع شامل :
الف ـ آماده کردن وسایل کار ؛
ب ـ استفاده از نور کافی .


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


کودکان و لجا جت
یکی از روحیاتی که در بر خی از کودکان به چشم میخورد روحیه لجبا زی است کودکانی که دارای اینگونه روحیه می با شند زندگی را برای دیگران تلخ می سازند آنچه که در فرد لجوج وجود دارد اصرار وابرام در به کرسی نشاندن حرف خود است موضوعات برای لجوج چندان اهمیت ندارد بلکه مهم یک دندگی وتسلیم نشدن در برابر افکار دیگران است. لجبازی یکی از صفات ناپسندی است که به شدت عواطف و احساسات دیگران راجریحه دار نموده پیوندهای دوستی و یگانگی را از هم جدا می سازدفرد لجباز برای اینکه خواهش غرورآمیز خود را اعمال نماید در هر انجمنی سخنی به میان آید و در هر مو ضوعی اظهارنظر شود بدون اینکه قصد راهنمایی داشته باشد بیدرنگ زبان به اعتراض می گشاید وبا جملات و انتقادات بی مورددر صدد کوبیدن و نابود ساختن شخصیت دیگران است شخص لجوج باروحیه لجبازی قضاوت منصفانه را از دست داده به حق کشی وانواع بی عدالتی ها جسور و بی باک میگردد علی (ع) می فر ماید (اللجاج یفسدالرّای )یعنی :لجاجت فکر و اندیشه راتباه می سازد.
 وراثت و لجاجت
بدون تردید رو حیات پدران ومادران در فرزندان اثر می گذارد این تاثیر به صورت زمینه های بسیار کوچکی به کودکان انتقال مییابد ولی بروز و رشد این زمینه ها تابع شرائط محیطی است . اگر مقتضیات تربیتی موافق و مساعد با این زمینه ها باشد پرورش ورشد آنها قطعی است و اگر جو پرورشی بر خلاف آن باشد برای ظهور و بروز آنها ،مجالی فراهم نخواهد آمد .نا گفته نماند که منظور از محیط تربیتی علل وعوامل گوناگونی است که حتی بهداشت و مواد غذایی و محیط زندگی و سلامت تن و امنیت خاطر کودک را نیز در بر می گیرد . بنا بر این کودک با رو حیه لجبازی از پدر ومادر متولد نمی گردد بلکه با فطرت پاک قدم به جهان هستی می گذاردو این عوامل سازنده ترتیبی اوست که می تواند از او یک انسان سازگارویا فرد لجبازو یک دنده ساخته تحویل اجتماع دهد.
 علل لجاجت
لجبازی کودکان نمی تواند در انحصار یک علت وعامل باشد بلکه علل وعوامل متعددی در پیدایش روحیه لجبازی اثر داردو ما در این جا به برخی از آنها اشاره می نمائیم:یکی از علل ، محبت های افراطی پدران ومادران است البته در مواردی هم شرائط و اوضاع خارجی در ضرورت این توجه و محبت فوق العاده موثر می باشد . مثلاً برخی از کودکان فرزند منحصر خانواده هستندیا از نظر جنسیت تنها پسر خانواده می باشند و در بعضی از موارد هم ،کودک از اول علیل و ناتوان بوده،دوره بیماراش طولانی بوده ،برای او وضع استثنائی به وجود آورده در چنین مواردی پدران ومادران می کوشند به همه خواسته های کودک جواب مثبت دهند ،گرچه برخی از این تمایلات اصولی ومنطقی نباشد در نتیجه چنین کودکانی بتدریج با روحیه لجبازی تربیت می شوند .
پرواضع است کودکانی که درخردسالی هرچه خواسته فوراً برایش تهیه می شده بعدها با این روحیه خو گرفته توقع دارد هر چه بخوا هند و وهر چه بگو یند، باید دیگران بدون قید و شراط خواسته او را انجام دهند.
 محرومیت و لجبازی
کودک در هر دوره از زمانی نیازهایی دارد، او همانطور که به غذا ولباس احتیاج دارد به بازی وتفریح هم نیاز مند است . برخی از پدران ومادران بر اثر بی توجهی به نیاز های طبیعی کودکان یا علاقمندی افراطی آنان به جنبه های آموزش فرزندانشان هیچگاه وسایل بازی و تفریح های مشروع برای فرزندان خود تهیه نمی نمایند ، در برخی از خانواده ها کودکان گرفتار فقدان عاطفی بوده، از امنیت خاطر بر خور دار نیستند در محیط خانوادگی آنان بجای صفا و صمیمیت جنگ و جدال وجدایی ،حاکم مطلق است . بدیهی است این محرومیت ها بتدریج کودکان را عقده ای ولجباز بار می آورد ، اینگونه کودکان با روحیه لجبازی ، عقده ها و ناراحتی های خود را جبران می نمایند . بعضی از خانواده ها کودکان خود را از بسیاری از آزادیهای معقول ومشروع باز داشته به سختی آنان را در منگنه فشار ، قرار می دهند اینگونه کودکان با مکانیسم دفاعی به یک نوع اعتیاد و آلودگی خطر ناکی دست می زنند و ریشه وانگیزه این کار جز لجاجت و دهن کجی کردن چیز دیگری نمی باشد.
 پیش گیری های اسلام از لجاجت
در همه مقررات وقوانین اسلامی این واقعیت به چشم می خورد که اسلام بطور جدی و قاطع با هر عاملی که از آن تفرقه وجدایی ودشمنی وعداوت وکینه توزی به وجود آید شدیداً مبارزه کرده است تا آنجا که از عواملی هم که امکان بروز هر نوع تصادم و برخوردی داده می شود اکیداًجلو گیری به عمل آورده است .
امام باقر (ع) می فر ماید : (ان تترک المراء وان کنت محقاً ). یعنی :ستیزه جویی وجدال را رها ساز اگر چه حق با تو باشد.
 درمان لجاجت درمان لجبازی کودکان کمی دشوار است باید کوشید از راههای صحیح واصولی به مبارزه با لجبازی قیام کرد چه با پیاده کردن هر عامل غیر تربیتی علاوه بر اینکه لجبازی را درمان نکرده ایم بلکه به توسعه وگسترش آن دامن زده ایم . برخی ازپدران می کوشند با تسلیم شدن و آزاد گذاشتن کودک لجبا ز ، او را تربیت کرده ضمناً خود را از اصرار و ابرام و گریه او نجات و رهایی بخشند ،عده ای هم می کو شند با توسل به زور وکتک زدن ، لجبازی او را از بین ببرند بدیهی است این دو روش منطقی واصولی نمی باشد زیرا کودکی که با اصرار حرفش را به کرسی بنشاند علاوه بر این که لجبازی پایان نمی پذیرد بلکه بر شدت آن افزوده می گردد . واما نارسا بودن روش دوم این که اصولاً تنبیه بدنی هرگز نمی تواند یک عامل تربیتی بشمار آید در پایان ،راه اساسی این است که فرد لجباز باید باز سازی گردد تمام علل وعوامل که روح لجاجت را در او بوجود آورده ، باید از بین برود تا کودک ، تعادل خود را باز یافته از لجبازی دست بکشد و پیش از باز سازی ،بهترین روش درمانی ، عدم اعتناء و توجه به کودک لجباز است بدون این که تسلیم او شده یا به زور و تنبیه متوسل گشته باشیم .


جمعه 90 اردیبهشت 2 , ساعت 3:11 عصر


تنهایی
مقدمه
تنهایی نوعی احساس تهی بودن و خلا درونی است. شما احساس انزوا کرده و از دنیا جدا می‌شوید، از کسانی که دلتان می‌خواست با آنها رابطه داشته باشید، می‌برید. انواع و درجات مختلفی از احساس تنهایی وجود دارد. شاید تنهایی را به صورت یک احساس مبهم از درست نبودن امور تجربه کنید. این حالت نوع خفیفی از احساس تهی بودن است. شاید هم تنهایی را به صورت محرومیت و درد بسیار شدید تجربه نمائید.
یک نوع از تنهایی به گم کردن یک شخص خاص ، به دلیل مرگ او را یا دوری‌اش مربوط می‌شود. نوع دیگر تنهایی ناشی از فقدان تماس با مردم است، به دلیل اینکه ممکن است واقعا به صورت فیزیکی به خاطر کار در شیفت شب یا اقامت در ساختمانی که مردم به ندرت به آنجا رفت و آمد می‌کنند، از دیگران جدا شده باشید. شما حتی ممکن است از نظر عاطفی احساس تنهایی کنید، در حالی که در میان مردم هستید، ولی در برقراری رابطه با آنها دچار مشکل می‌باشید.
احساس تنهایی با تنها بودن صرف متفاوت است.
اینجا ضروری است که تاکید شود احساس تنهایی مساوی با تنها بودن نیست. هر شخصی همیشه زمانی را برای تنها بودن در نظر می‌گیرد. تنهایی ، احساس تنها بودن و غمگین شدن به خاطر آن است و البته همه ما گاهی احساس تنهایی می‌کنیم. فقط زمانی که در دام تنهایی گیر می‌افتیم، آن تبدیل به یک مشکل واقعی می‌شود.
چطور ممکن است در احساس تنهایی‌مان نقش داشته باشیم.
تنهایی یک احساس انفعالی است. ابقا و تداوم آن ناشی از اجازه منفعلانه ما از یک سو و انجام ندادن هیچ تغییری برای تغییر آن از سوی دیگر است. ما امیدواریم که خودش از بین خواهد رفت و بنابراین هیچ کاری برای رفع آن انجام نمی‌دهم و اجازه می‌دهیم که تنهایی ما را دربرگیرد. شگفت آور اینکه در بعضی موارد حتی ما به این احساس خوش‌آمد می‌گوییم. پذیرفتن تنهایی و غرق شدن در احساسات مرتبط با آن معمولا به احساس افسردگی و درماندگی منتهی می‌شود، آن نیز به نوبه خود ، احساس انفعال بیشتر و افسردگی افزونتر منجر می‌گردد.
راههای تغییر احساس تنهایی
احساس تنهایی را شناخته و آن را بیان دارید.
برای متوقف کردن احساس تنهایی ، اول باید بپذیریم که احساس تنهایی می‌کنیم، با اینکه گاهی اوقات پذیرفتن آن خیلی مشکل است. سپس باید احساس تنهای را به شیوه‌ای ابراز داریم. می‌توانیم آن را در دفتر یادداشت روزانه بنویسیم، یا از طریق نوشتن یک نامه تخیلی به یک دوست یا فامیل تنهایی‌مان را بروز دهیم، از طریق کشیدن و رنگ کردن یک تصویر ، آواز خواندن یا انجام هر کار دیگری که باعث ابراز احساسات درونی‌مان گردد، شامل صحبت کردن با دیگران نیز می‌توانیم احساس تنهایی‌مان را بیان داریم.
بیان این احساسات ممکن است به کشف این نکته منجر شود که ما چیزهای زیادی را احساس می‌کنیم که با احساس تنهایی‌مان مرتبط هستند، از قبیل غمگینی ، خشم و ناکامی. ممکن است قادر به شناسایی نواحیی باشیم که این احساسات از آنجاها می‌آیند، یعنی متوجه شویم که چگونه با زندگی ما ارتباط یافته‌اند. به موازات توانایی‌مان در دیدن این ارتباط ، توانایی‌مان در تغییر آنها نیز افزایش می‌یابد.
فعالتر باشید.
بزرگترین تغییر ، البته ، متوقف کردن حالت انفعال و فعال‌تر شدن است. اگر ما کسی را ترک کرده‌ایم، از قبیل والدین ، خانواده یا دوستان ، می‌توانیم به آنها تلفن بکنیم، نامه بنویسیم و یا به ملاقاتشان برویم. صحبت کردن با یک دوست فهیم نیز به تغییر خلقیات کمک خواهد کرد.
اگر دوست فهیم در دسترس نیست، صحبت با یک معلم یا مشاور می‌تواند نقطه‌ای برای شروع باشد. اگر احساس تنهایی به دلیل مردن شخص مورد علاقه باشد، ابراز اندوه ناشی از فقدان او و یادآوری خاطرت شاد خودمان با وی و توجه به اینکه خاطرات همیشه با ماست، می‌تواند به ما در دور شدن از احساسات تنهایی کمک کند. این الگو را می‌توان در مورد از دست دادن دوستی‌ها و یا روابط عشقی مورد استفاده قرار داد.
در فعالیتها یا باشگاهها شرکت کنید.
شرکت در فعالیت یا باشگاه چندین چیز را می‌تواند به دنبال داشته باشد. شرکت در فعالیتهای لذت بخش ذهن ما را از احساس تنهایی دور می‌گرداند. این فعالیتها از طریق فوق می‌تواند بطور مستقیم خلق ما را تغییر دهند. این اعمال همچنین فرصتی را فراهم می‌کنند تا افرادی دارای علائق مشترک و مشابه را ببینیم و مهارتهای ملاقات با دیگران را در خود افزایش دهیم.
این فعالیتها ، ساختاری را به زندگی ما داده و احساس می‌کنیم که چیزی برای آینده وجود دارد. در بعضی موارد این اثرات خیلی سریع و در مواردی دیگر به کندی بدست می‌آیند. ما واقعا نیاز داریم که خود را مجبور کنیم که به دیدار دیگران رفته، با آنها صحبت کرده و فعالیتهای متعدد را مورد توجه قرار دهیم. قبل از اینکه در رابطه با آنچه که می‌خواهیم انجام دهیم، احساس راحتی داشته باشیم و سپس به مشاهده و پیشرفت بپردازیم.
شاید چیزی که باید از آن خودداری کرد، این باشد که بکوشیم به باشگاه یا یک سازمان یا حتی یک رابطه جدید به این خاطر ملحق شویم که فکر می‌کنیم حال ما را بهتر کرده و یا به شخصی جذاب تبدیل خواهد کرد. راهبرد بهتر این است که در فعالیتها به این خاطر درگیر شویم که آنها قبلا در ما ایجاد لذت می‌کرده‌اند و یا اینکه فکر می‌کنیم برایمان خوب خواهند بود. این باعث می‌شود که از انجام فعالیتها با مردم و بودن با مردمی که از این امورات لذت می‌برند، لذت ببریم. همچنین ممکن است دریابیم که بعضی از مردم همانطوری هستند که ما هستیم. یک امتیاز اضافی نیز این است که درمی‌یابیم قادریم، بعضی از فعالیتها و علائق را انتخاب و به تنهایی انجام دهیم، بدون اینکه احساس تنهایی بکنیم.


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ