آنچه زن ها از شنیدنش بیزارند
آنچه زن ها از شنیدن آن ها بیزارند و آنچه دوست دارند بشنوند.
خانم های عزیز: چند بار اتفاق افتاده است که بامرد زندگی تان مشغول صحبت باشید و او به یکباره چیزی بگوید که براستی عمیقاً شما را ناراحت یا عصبانی کرده باشد؛ اماخود او نیز اصلاً متوجه نباشد که چرا اینقدر شما را ناراحت و عصبانی کرده است؟ با ناباوری از شما می پرسد: «مگر من چی گفتم؟» یا «چه حرف بدی زدم؟» و شما پیش خودتان فکر می کنید: «چطور می تواند تا این حد از مرحله پرت باشد؟» «چطور متوجه نیست که چه می گوید؟» زنان دیگر معمولاً خیلی خوب متوجه منظور شما می شوند و شما را درک می کنند. داستان را برای هر زنی که تعریف کنید، براحتی با آن ارتباط برقرار خواهد کرد. اما چرا خود مردها متوجه نیستند که گاهی اوقات حرفهایی می زنند که زن ها از شنیدن آن بیزارند؟
اکنون، حالت دیگری را در نظر بگیرید. فرض کنید از نامزد/همسر خود می خواهید که ای کاش عشق خود را بیشتر با کلمات و واژه ها بیان می کرد که در آن صورت می توانست شما را واقعاً خوشحال کند او درحالی که گیج و مبهوت شده است از شما می پرسد: «می خواهی چه چیزی از من بشنوی؟ دوست داری چی بگم؟» شما پاسخ می دهید: «خب، راستش، حرفهای قشنگ و رمانتیک.» او به شما زل می زند و می گوید: «مثلاً چی؟» همین که آن جمله را از او می شنوید توی دلتان خالی می شود و از او مأیوس می شوید؛ زیرا می بینید که اصلاً نمی داند درباره ی چه چیزی با او حرف می زنید. با حیرت از خودتان می پرسید: «چطور نمی داند من چه چیزهایی دوست دارم بشنوم؟»
خب، خانم های عزیز:این مقاله پاسخی است به دعاها و راز و نیازهای شما! بنا به درخواست هزاران زن لیستی را تهیه کرده ام که در روابط شما با مردها بسیار مفید و مؤثر واقع خواهد شد. این لیست حاوی آن مواردی است که زن ها از شنیدن آن بیزارند و نیز آنچه دوست دارند بشنوند. شاید بهتر باشد که این لیست را به هر پسری که به سن بلوغ می رسد بدهند تا بتواند همگی موارد آن را از بر کند تا در آینده به زن مورد علاقه ی خود آسیب و لطمه ی روحی وارد نکند!؟ البته این را خیلی جدی نمی گویم. اما فکر بسیار خوبی است چنانچه این لیست را به هر مردی که دوستش دارید و هر مردی که زنی را دوست دارد نشان دهید.
در ابتد با مواردی که زن ها از شنیدن آن بیزارند شروع کرده ام. آن گاه پس از هر مورد توضیح داده ام. که چرا زن ها از شنیدن این عبارت بدشان می آید. تا مردها درک کنند چه کار می کنند که تا زنشان را عصبی و کفری می سازد. سپس در ادامه به آنچه زن ها دوست دارند بشوند و سپس دلایل این که این عبارات دل ما را آب می کند، پرداخته ام. از این
بگذریم که این عبارات علاوه بر آن ما را در شرایط بسیار مطلوبی برای ارتباط رمانتیک (ترجمه برای مردان: عمل جنسی!) قرارمی دهند. سعی کرده ام تا حد ممکن موارد بیشتری را براساس شکایت ها و درخواست هایی که از زن ها شنیده ام در این لیست بگنجانم. با این حال مطمئنم که هر یک از شما موارد مشخص خود را نیز می توانید به این لیست اضافه کنید. توصیه می کنم این موارد را حتماً به لیست اضافه کنید و آنها را با نامزد/همسر خود در میان بگذارید.
زنان عزیز:چنانچه نامزد/همسرتان مخالفتی ندارد می توانید این مقاله را به همراه یکدیگر بخوانید.می تواند بسیار سرگرم کننده باشد. به علاوه اینکه در حین مطالعه هرجا که لازم دیدید می توانید اشارات شخصی خود را نیز اضافه کنید. زن ها در عین حال از مطالعه ی لیست اول به همراه زنان دیگر لذت بسیاری می برند. دلیل آن را بعداً هنگامی که به مطالعه ی لیست اول پرداختید، خواهید دید.
مردان عزیز: هم اکنون در آستانه ی دریافت اطلاعاتی بسیار گرانبها هستید! در ارائه ی این لیست از ادای توضیحات و اطلاعات به هیچ وجه دریغ نکرده ام زیرا براستی خواهان آنم تا آنچه را که زن ها تلاش می کنند به شما بگویند، درک کنید.به منظور اصلاح و بهبود فوری زندگی عشقی و نیز زندگی جنسی خود، به شما پیشنهاد می کنم تمامی موارد لیست اول را از دایره ی لغات و واژگان خود حذف کنید و سپس فوراً تمامی موارد لیست دوم را درمکالمات و گفت و گوهای روزمره ی خود با زن زندگی تان بگنجانید.
«آنچه زن ها از شنیدن آن بیزارند»
*آنچه مردها می گویند تا احساسات ما را کم اهمیت جلوه دهند.
*آنچه مردها می گویند تا از صحبت کردن و برقراری ارتباط با ما سرباز بزنند.
*آنچه مردها می گویند تا مکالمه وگفت و گو با ما را متوقف کنند.
*آنچه مردها می گویند تا خود را متعهد و پای بند چیزی نکنند و بتواند آزاد باشند.»
*پتک های کلامی:مسئولیت گفتن این جملات با خودتان است.
بدترین پتک
آنچه مردها می گویند تا احساسات ما را کم اهمیت جلوه دهند
جمله/عبارت:آروم باش
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
گفتن این جمله:«آروم باش» به یک زن درست مانند این است که ما زن ها در مطب دکتر متخصص زنان باشیم و بخواهند با «فورسپس»(5) ما را معاینه کنند!/این یک روش تضمینی است برای آن که ما را آرامش خود را از دست بدهیم.لحظه ای که این جمله به گوش ما برسد فشار و اضطراب ما را بالامی برد. هنگامی که به ما دستور می دهید آرام باشیم، برای ما به این معنا است که احتمالاً فکر می کنید زیادی از خود واکنش نشان می دهیم، از هم پاشیده و غیرمنطقی شده ایم و نمی توانیم از پس چیزی برآییم. از آن بالاتر از این کار بوی فخرفروشی می آید.
جمله/عبارت: سخت نگیر!
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
بی اعتنای و بی تفاوتی تا چه حد!؟ این جمله اهمیت احساسات ما و نیز آنچه را که درباره اش صحبت یا مذاکره می کنیم کوچک جلوه می دهد و ضمناً به این معناست که زیادی موضوع را جدی و مشکل گرفته ایم. ترجمه:«نمی خواهم درباره این موضوع با تو هیچ صحبتی بکنم.» پاسخ ما:«خودت سخت نگیر.ما فقط می خواهیم صحبت کنیم نه اینکه روی شما عمل جراحی قلب باز انجام دهیم!»
جمله/عبارت:به اعصابت مسلط باش
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
درست مانند «آروم باش» و «سخت نگیر» حتی به مراتب بدتر! این احساس به ما دست می دهد که گویی به ما برچسب بیمار روانی زده اید. «خانم جونز، به اعصاب خودتون مسلط باشین الآن می گم آرام بخش بهتون تزریق کنن!» هی، تنها اگر کمی با ما درباره ی آنچه آزارمان می دهد حرف بزنید آرام خواهیم شد! روشن شد؟!
هنگامی که به ما می گویید «بر اعصاب خودت مسلط باش» برای ما به این معناست که از کاهی کوهی ساخته ایم.خب،مردان عزیز: چه فکر می کنید؟ اگر می خواهیم درآن باره صحبت کنیم پس حتماً موضوع مهمی است.
جمله/عبارت:داری دوباره جوش می آوری
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
به راستی مضحک است. هنگامی که از آنچه می گوییم خوشتان نمی آید می گویید: «داری جوش می آوری» اما چنانچه در باره این که چه رئیس بدی دارید که به شما اضافه حقوق نداده مدام صحبت کنیم و در دفاع از شما از او شکایت کنیم، هرگز فکر نمی کنید که زیادی داریم جوش می آوریم!؟
آنچه از نظر شما واکنش اضافی و نامتناسب به شمار می رود از نظر ما تنها یک واکنش است. اما احساسات و عواطفی را در خود تجربه کرده ایم وتنها می خواهیم آن ها را ابراز کنیم.راستی، چنانچه به ما بگویید: «داری دوباره جوش می آوری» آن وقت خواهید دید که جوش آورده ایم!
جمله/عبارت:داری از کوره در می روی
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
قبل از آن که این را بگویید به راستی طبیعی هستیم و حالمان خوب است. اما به محض آنکه این را بگویید، قطعاً یک قدم ما را به جنون و دیوانگی نزدیک تر می کنید!
مردان عزیز: فکر کنم تعریف شما از در رفتن از کوره، زمانی باشد که صدای ما از حد یک زمزمه و نجوا بالاتر برود یا مثلاً یک قطره اشک از چشمان ما بچکد. درست مانند این که هرگاه از لوستر جدید که خریده ایم خوش تان نیامده باشد شما را متهم کنیم که بیش از حد بی احساس و بدسلیقه هستید و مطمئناً می خواهید با این کار ما را اذیت کنید. ببینید، ما خودمان می دانیم که به دیوانگی و جنون نزدیک شده ایم. اما باور کنید هرگاه ما این جمله را از شما می شنویم اصلاً ارزیابی درستی ندارید.با وجود این چنانچه اصرار دارید که حق با شماست در آن صورت شاهد نمایش زیبا و مؤثری از دیوانگی نیز خواهید بود!
جمله/عبارت: «اینقدر بچه نشو» «احمق نشو» «زیاد احساساتی/خیالاتی شده ای» «خیلی احساس ناامنی داری»
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
خدای من!از راهنمایی ها و دلسوزی های شما متشکریم. حال، خیلی حالمان بهتر شد. شما با این گفته های تان ما را از بدبختی و فلاکتی که در آن غوطه ور بودیم، نجات دادید. چطور نمی توانستیم ببینیم که تا این حد احمق هستیم!؟!؟
مردان عزیز: هنگامی که چنین چیزهایی را به ما می گویید واقعاً انتظار دارید چه پاسخی از ما بشنوید؟ اساساً جملاتی از این قبیل همگی توهین و بی احترام تلقی می شوند و بسیار ناراحت کننده اند و موجب رنجش ما می شوند که ببینیم مردی که دوستش داریم، رودر رو به ما توهین می کند.
جمله/عبارت:یه نفس عمیق بکش
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
منظورتان از گفتن این جمله که: «نفس بکش» چیست؟ مرگ ما نفس نمی کشیم؟ ما نه تنها نفس می کشیم، بلکه بسیار تند هم نفس می کشیم زیرا خیلی از دست شما و زبان تان عصبانی هستیم! ما زن ها از شنیدن این جمله از شما مردها بیزاریم.این
جمله خیلی خودپسندانه و افاده ای است. گویی مربی روحی عرفانی ما هستید یا مثلاً استاد «ذن» هستید که می گویید «نفس عمیق بکش!» هی، شنیدن این جمله از کسی مثل مربی یوگا یا مربی «لاماز» در «کلاس های زایمان و وضع حمل» کاملاً طبیعی است. اما خواهش می کنم هنگامی که می خواهیم درباره ی چیزی که ناراحت مان کرده است با شما صحبت کنیم، این جمله را به ما نگویید. درعوض سعی کنید کمی به آنچه به شما می گوییم گوش کنید.
جمله/عبارت:احتمالاً باز وقت دوره ی ماهانه ی توست.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
شاید بتوان عادت ماهانه ی زنان را «سندرم ترحم و بنده نوازی مذکر» نامید!؟ بیماری ای مزمن که زن ها به طور مرتب ماهانه به آن مبتلا می شوند. به خصوص هر گاه جملاتی تمسخرآمیز نظیر این جملات را می شنوند!؟
بسیار خب، لازم نیست برنجید. این کاملاً درست است که ما زن ها گاهی اوقات دستخوش تغییرات هورمونی می شویم. اما این درست نیست که عصبانیت یا ناراحتی ما از شما منشأ فیزیکی و جسمانی دارد. این بهانه ای سطح پایین و غیرمنطقی از جانب مردها است برای فرار کردن از حرف زدن با ما.
آنچه مردها می گویند تا از صحبت کردن و برقراری ارتباط با ما سرباز بزنند.
جمله/عبارت: دوست ندارم درباره ی آن صحبت کنم.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
خب، ما زن ها نیز دوست نداریم ظرف ها را بشوییم، توالت را فرچه بکشیم، صدای بلند تلویزیون را که مسابقه ی ورزشی پخش می کند تحمل کنیم، پوشک بچه را عوض کنیم، و بسیاری کارهای ناخوشایند دیگر را نیز انجام دهیم. اما به هر حال هر طور که بشود این کارها را انجام می دهیم. حال شما دوست ندارید درباره ی آن صحبت کنید؟ خیلی بد شد. زیرا ما زن ها دوست داریم صحبت کنیم. آیا به راستی این مردها هستند که باید حرف اول و آخر را در رابطه بزنند و زن ها زیردست هستند؟
هرگاه این حرف از دهان مردی بیرون می آید انگار که محکم توی صورت ما کوبیده باشد. گویی به ما گفته باشید: «احساس شما برای ما اهمیت ندارد» «مهم نیست که ناراحت باشی.اصلاً نمی خواهم هیچ وقت روی این رابطه کار کنم.»
جمله/عبارت: چقدر دیگه می خوای ادامه بدی؟
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
این پرسش معمولاً با آهی دردناک و نگاهی تمسخرآمیز همراه با تحقیر از جانب مردها است.چنانچه کسی نداند تصور خواهد کرد که شما را «نقره داغ» کرده ایم.هرگاه تصور آن را هم نخواهد کرد که خواسته بودیم با شما حرف بزنیم!؟ به مجرد آن که با ما چنین حرف می زنید احساس ناامنی می کنیم و حالت تدافعی به خود می گیریم. گویی مجبوریم برای اندکی از وقت شما باید به شما التماس کنیم. این موجب می شود احساس کنیم هرگز برای شما یک اولویت تلقی نمی شویم.
راستی در ضمن پاسخ سؤال فوق این است:«تا هر وقت که طول بکشد» و فقط صرف این سؤال شما ده دقیقه ی دیگر نیز به آن اضافه کرد!زیرا حال از آنچه در ابتدا بودیم، ناراحت تر و عصبانی تر شده ایم.
جمله/عبارت: مثل اینکه باید دوباره تا صبح بیدار بمانیم تا درباره ی این موضوع حرف بزنیم.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
خب، راستش ما هرگز وقتی برای آن در نظر نگرفته بودیم. اما حالا که با تمسخر و کنایه و بی میلی و اکراه تمام به ما پاسخ دادید حتی از آنچه قرار بود نیز طولانی تر خواهد شد! این پرسش شباهت بسیار نزدیک با سؤال قبلی دارد. اما لازم است بدانید به مراتب بیشتر از سؤال قبلی ما را ناراحت و عصبانی می کند، زیرا پیش فرض آن به این معناست که رؤیای ما از یک شب رمانتیک این است که تا صبح با شما دعوا کنیم.
جمله/عبارت: دیگر تحملش را ندارم
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
این جمله معمولاً با یک خروج فیزیکی و جسمانی نیز همراه است. بدین معنا که این را می گویید و ناپدید می شوید و ما را دل شکسته و رنجیده خاطر و بسیار خشمگین و عصبانی رها می کنید. آیا آقای فراری (گریزپای)را به یاد می آورید؟ این جمله مهلکه ای عاطفی است که به زن احساس ناامیدی و درماندگی می دهد.چنانچه آمادگی صحبت کردن را ندارید، راه ها و روش های مؤدبانه تری نیز برای بیان آن وجود دارند.[ر.ک فصل (1)]
جمله/عبارت:دوباره شروع شد
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
چشمان خود را به این سو و آن سو می چرخانید. دستان خود را بالا می اندازید گویی نمی توانید باور کنید که ما چگونه می خواهیم این شکنجه ی عظیم و هولناک (حرف زدن!)را بی رحمانه در حق شما اعمال کنیم.
مردان عزیز:معمولاً شما این جمله را در ابتدای مکالمه و پیش از آن که هنوز چیزی گفته باشیم ادا می کنید. از شما می پرسیم: عزیزم آیا امکان داره چند هفته ی آینده، زمان بیشتری را با هم بگذرانیم؟ شما پاسخ می دهید:«دوباره شروع شد»چی دوباره شروع شد؟ از کجا می دانید که قرار است بعد از این جمله چه بگوییم یا چه کار کنیم؟ در واقع آنچه شما می گویید این است که: «دوباره می خواهد درباره ی رابطه یا ازدواج مان صحبت کند» بله درست است. می خواهیم در باره خودمان ـ ما و شما ـ صحبت کنیم. زیرا به دلایلی عجیب و غریب (که خودمان نیز نمی دانیم!)شما را دوست داریم و عاشق شما شده ایم.
جمله/عبارت: این دفعه چیه؟
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
این صورت دیگری است از جمله قبل:«دوباره شروع شد.» اما با بی حوصلگی و کم طاقتی و فخرفروشی و افاده ای به مراتب بیشتر. این جمله به این معناست که فلسفه ی وجودی زن ها تنها این است که با مسائل و موضوعات کم اهمیت و احمقانه مثل:
«حال واحوال بچه ها، تفاهم ما و شما، زندگی جنسی مان، مراقبت و نگهداری از خانه و... شوهر خودشان را زجر بدهند.
هنگامی که این جمله را به ما می گویید،احساس می کنیم که از پیش به ما اخطار داده اید و می خواهید ما را بترسانید. در این گونه اوقات چاره ای نداریم جز این که تسلیم خواسته شما شویم و بگوییم:«باشه، اصلاً هیچی!» که احتمالاً همان چیزی است که شما دوست دارید بشنوید!
جمله/عبارت: فکر کردم قبلاً درباره این موضوع به اندازه ی کافی صحبت کرده بودیم.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
بله. همین طور است. هشت ماه پیش آن هم به مدت هفت دقیقه. شاید هم در سال 1998 بود. نمی دانستم که برای دفعاتی که باید درباره ی موضوع خاص صحبت کنیم، تا اینکه آن را برای همیشه فراموش کنیم محدودیت های زمانی خاصی وجود دارند! آیا صحبت کردن هم تاریخ انقضا دارد؟ هر بار که با این عبارات با ما صحبت می کنید، می توانیم بفهمیم که براستی نمی خواهید دوباره درباره ی چیزی صحبت کنید و امیدوار بودید که دیگر موضوع را حل و فصل کرده باشیم.خب،قدر مسلم، آنچه عیان است این است که هنوز حل و فصل نشده است و گرنه نمی خواستیم دوباره در آن باره حرف بزنیم. این گفته ی شما موجب می شود احساس کنیم همیشه مجبوریم شما را به زور متقاعد کنیم تا رضایت دهید سرانجام درباره ی چیزی با شما صحبت کنیم که البته از این احساس بیزار هستیم.
جمله/عبارت:دوباره نشستی با دوستات حرف زدی
چرا زن ها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
آیا منظورتان از این جمله این است که ما فکر، ذهن و تفکر مستقل نداریم؟ یا هر بار که از چیزی ناراحت هستیم یا می خواهیم موضوعی را حل و فصل کنیم توسط زن های دیگر «شست و شوی مغزی» داده شده ایم؟ مهارتی که در این حمله به کار رفته است این است که از پیش و از همان ابتدا آنچه را که می خواهیم در باره اش صحبت کنیم از درجه ی اهمیت و اعتبار ساقط می کند. گویی که احمقانه است یا خوب درباره اش فکر نشده است و عقل و منطقی را در آن به کار نرفته است و بنابراین ارزش آن را ندارد که وقت تان را روی آن بگذارید.
آنچه مردها می گویند تا مکالمه و گفت و گو با ما را متوقف کنند
جمله/عبارت: باشه، باشه مثل همیشه حق با توست و من اشتباه می کنم. حالا راضی شدی؟
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
نه، راضی نشدیم. زیرا صحبت کردن و برقراری ارتباط بر سر درست و غلط، برد و باخت یا حق به جانب جلوه کردن و محکوم کردن دیگری نیست. بلکه فقط ارتباط برقرار کردن، درک متقابل و برگرداندن تفاهم، هماهنگی و هارمونی است.هنگامی که مردی جمله ی فوق را بر زبان می آورد مؤید این نکته است که مقصود و منظور از مکالمه و گفت و گو را فراموش کرده است. مردان عزیز:مکالمه یک مسابقه نیست که باید در آن برنده شوید.بلکه نوعی ارتباط است. هنگامی که چنین چیزی به ما می گویید دیگر چه می توانیم بگوییم؟
جمله/عبارت: اصلاً بابا فراموشش کن.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
اُه، خدای من.پرواضح است که چیزی گفته ایم که به مذاق تان خوش نیامده است، یا مربوط به حیطه ای می شود که می خواهید در آن وارد شوید یا به آن بپردازید یا احساس می کنید که شما را درست درک نمی کنیم، اما به جای اینکه این احساسات خود را با ما در میان بگذارید، مکالمه را در نطفه خفه می کنید. در این اوقات احساس بسیار بدی به ما دست می دهد زیرا ما را از این فرصت که بر روی مسئله و مشکل کار کنیم محروم کرده اید. به علاوه قادر نخواهیم بود آن را فراموش کنیم و شما این را خود نیز می دانید.
جمله/عبارت: متأسفم که چنین احساسی داری.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
به عبارت دیگر:«شنیدم چی گفتی اما نمی خواهم و قصد آن را نیز ندارم که در آن باره صحبت کنم. تو را با احساساتت تنها می گذارم. متأسفم که این احساسات به سراغت آمده اند و قرار است مدتی با آن ها دست به گریبان باشی چرا که قصد ندارم در این موضوع دخالتی بکنم.
این جمله معمولاً با لحنی شبیه صدای مداح مراسم ختم عزیزی
از دست رفته ادا می شود که به خانواده ی داغدار صاحب عزا برای مصیبت وارده به آنها تسلیت می گویند. شما با حالتی حاکی از همدردی به ما نگاه می کنید. گویی همین کافی است و اکنون شما می توانید به تماشای تلویزیون خود ادامه دهید.
جمله/عبارت:خودم می دونم دارم چه کار می کنم.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
به عبارت دیگر:بهتر است راه خود را در پیش بگیریم و برویم زیرا شما به نظر و بازتاب ما احتیاجی ندارید.مضاف بر آنکه نمی خواهید چیزی را هم به ما توضیح بدهید.برای افکار و احساسات ما نیز اهمیت قائل نیستید. می خواهید آن را به روش خودتان انجام دهید. همین و بس.بنابراین بهتر است که ما «خفه شویم»و به دنبال کارهایی که فقط به ما مربوط می شود مثل مراقبت و مواظبت از شما و بچه ها برویم و امورات مهم را به شما بسپاریم. این جمله حسابی «حال ما را می گیرد»!در یک چشم به هم زدن مکالمه را مختومه اعلام می کند و...البته ما می توانیم مجدداً آن را از سر بگیریم و البته مسئولیت عواقب آن به عهده ی خودتان است!؟
جمله/عبارت:خودم درستش می کنم.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
صورت دیگری از جمله ی: «خودم می دونم دارم چکار می کنم.» البته با پیازداغی افزوده. زیرا بیشتر به یک فرمان و دستور شباهت دارد. گویی خرج خودتان را جدا کرده اید و خط قرمزی میان خودتان و ما کشیده اید. از این جا به بعد حوزه استحفاظی شماست و ما حق نداریم به آن تجاوز کنیم این جمله ی آقای فرمان فرماست که فقط با مقام و درجه و رسته سر و کار دارد و به ما این احساس را می دهد که جایگاه چندانی نداریم و لذا «مرخصیم» بله... اطاعت...قربان!
جمله/عبارت:لازم نیست شما خودتونو نگران کنین.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
صورت ملایم تر اما کاملاً مشابه با دو جمله ی پیش. البته این یکی بنده نوازانه تر، ضعیف نوازانه تر و ترحم آمیزتر است. گویی سرپرست یا قیم کودک صغیری به او می گوید که نگران نباشد او ترتیب همه چیز را خواهد داد. در اینجا مجدداً ما را به مرخصی تعلیقی فرستاده اند، منتها نه با توبیخ و سرزنش بلکه با «تشویقی»!
جمله/عبارت: اگه فکر می کنی شوهر خیلی بدی هستم پس چرا نمی ذاری بری؟
چرا زن ها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
در اینجا مجدداً همان موضوع «هیچ یا همه چیز» مطرح است. اینکه یا همین جوری که هستید دوست تان داشته باشیم یا چنانچه از چیزی شکایت داریم باید بگذاریم و برویم پی کارمان!گویی تنها ظرف پنج ثانیه از 0 تا 60 شمردید و زنگ ها را به صدا درآوردید.حال ما را در موقعیت قرار داده اید که با گفته ی شمامخالفت کنیم، و بگوییم که شما شوهر بدی نیستید و ما هم به این سادگی ها «رفتنی» نیستیم!چطور می توانید از ما انتظار داشته باشید که در این اوقات ما به شما تسلی خاطر و دلداری بدهیم در حالی که این ما بودیم که در ابتدا از چیزی ناراحت بودیم و می خواستیم درباره اش با شما صحبت کنیم؟
*آنچه مردها می گویند تا خود را متعهد و پای بند چیزی نکنند و بتوانند آزاد باشند.
جمله/عبارت:نمی تونم اینقدر جلو جلو فکر کنم.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
چه جمله ی بچگانه ای. بی شک حاکی از سست عنصری گوینده ی آن است. گویی برنامه ریزی چه بار سنگین و چه معضل جان گدازی است؟ شرط می بندم چنانچه رئیس تان از شما خواسته بود در آینده در یک کنفرانس کاری شرکت کنید هرگز چنین چیزی به او نمی گفتید.ما زن ها خیلی خوب می دانیم در این اوقات شما سرگرم چه کاری هستید:می خواهید شانه خالی کنید، طفره بروید و فرار کنید.این کار شما موجب می شود احساس کنیم اهمیت نداریم،شایسته چشم پوشی ایم و مورد صرف نظر واقع شدن و به خودمان واگذار شده ایم.
جمله/عبارت:یه کاریش می کنیم.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
آیا به راستی چنین فکر می کنید که این پاسخ شما را باور می کنیم.هنگامی که سعی دارید برای آینده برنامه ریزی کنیم یا مشکلی را حل و فصل کنیم و شما این پاسخ را به ما می دهید می دانیم که فقط می خواهید ما را سر کار بگذارید و وعده ی سر خرمن به ما بدهید.البته به روش نرم و ملایم و زیرکانه. فکر می کنم باید به این دلیل که به جای فعل «می کنم» از فعل جمع «می کنیم» استفاده کردید و خود را مایل به همکاری و تشریک مساعی جلوه داده اید از شما متشکر و ممنون هم باشم!؟ اما حقیقت این است هنگامی که این عبارت را از شما می شنویم می خواهیم از درد و عصبانیت جیغ بزنیم.
جمله/عبارت: چرا که نه؟
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
این یکی به کمی توضیح نیاز دارد: ما می گوییم: «دوست داری همراه من به مراسم تجدید دیدار دوستای دوران دبیرستانی من بیایی؟» شما می گویید: «چرا که نه؟» مشکل این عبارت این است که دقیقاً به معنای «بله» نیست و لذا واجد هیچ بار احساسی و هیجانی نیست و نشان دهنده ی این موضوع نیست که از آمدن با ما خوشحال خواهید شد. از طرفی به معنای «نه» نیز نیست. با وجود این همیشه در انتها پس از شنیدن این عبارت، این احساس به ما دست می دهد که یک جعبه ی خالی را به عنوان هدیه دریافت کرده ایم. واقعیت امر آن است که در اینجا عملاً با خواسته ی ما موافقت می کنید، اما گویی چنانچه نمی آمدید برایتان تفاوت چندانی هم نمی کرد.
این عبارت موجب می شود زن احساس کند که انتخاب دوم، سوم، یا چهارم است. در ضمن این جمله فاقد هرگونه حس تعهد و پای بندی واقعی است.
جمله/عبارت: من هم همین طور.
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
... ما می گوییم:«دوستت دارم.» و شما می گویید «من هم همین طور»می گوییم:«خیلی خوشحالم تونستیم درباره آن موضوع با هم صحبت کنیم.» شما می گویید: «من هم همین طور»
استفاده از این عبارت درست مانند این است که پس مانده های شخص دیگری را بخورید.از دو حالت خارج نیست! یا به لحاظ گفتاری ـ کلامی تنبل هستید وحوصله ندارید همان فکر یا احساس را تمام و کمال دوباره ابراز و بیان کنید یا اینکه عمداً دوست ندارید آن را بر زبان بیاورید و اعتقادی هم به آن ندارید. «من هم همین طور» مثل یک نصفه «دوستت دارم» به حساب می آید. در هر حال این عبارت این احساس را به ما می دهد که در حق ما اجحاف شده است.
جمله/عبارت:من همین طوری هستم.دوست
چرا زن ها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
و اینک بزرگ ترین عذر و بهانه برای سرباز زدن از انجام آنچه ندارید یا نمی خواهید انجام دهید، سرباز زدن از تغییر و رشد شخصی، طفره رفتن از کار کردن بر روی خودتان رابطه و فرار کردن از جدی گرفتن نظرها و بازتاب های ماست.خب، چنانچه نمی خواهید تعهد و پای بندی خود را به چیزی نشان دهید چرا دقیق تر و روشن تر نمی گویید که:«من انتخاب کرده ام که همین طوری باشم.»
پتک های کلامی:
«مسئولیت گفتن این جملات با خودتان است»
جمله ها/عبارت:
تو منو به یاد نامزد/همسر قبلی ام می اندازی.
یه خورده چاق شده ای؟
داری عین مادرت می شی.
به یه خورده آزادی و فضای شخصی احتیاج دارم تا بتونیم یه کمی نفس بکشم.
شاید مردها لزوماً نباید تک همسر باشند.
چرا زن ها از شنیدن این جمله ها/ عبارت بیزارند:
نیاز به توضیحی ندارد.
نیاز به توضیحی ندارد.
نیاز به توضیحی ندارد.
نیاز به توضیحی ندارد.
نیاز به توضیحی ندارد.
«بدترین پتک:»
سکوت ......................
آنچه زن ها دوست دارند بشنوند:
جملات یا عباراتی که در ذیل آورده شده اند جملاتی معجزه آسا هستند. لذا این جملات یا عبارات به هیچگونه توضیحی نیاز ندارند. این جملات را بر روی نامزد/همسرتان امتحان کنید و از نتایجی که می گیرید شگفت زده شوید. چنانچه می خواهید کاری عجیب و غریب، نامعمول و خارق العاده انجام دهید و نامزد/همسرتان را حسابی غافلگیر کنید، از او بخواهید چشمانش را ببندد و سپس تمامی این لیست را با صدای بلند برای او بخوانید.این بهترین پیش نوازشی است که زن ها می شناسند.
چه بگویید تا احساس محبوبیت به ما بدهید
«دوستت دارم.»
«عاشقت هستم.»
«خیلی خوش شانس بودم که تو رو پیدا کردم.»
«تو بهترین دوست من هستی.»
«تو تنها زن این دنیا هستی که می خوام با او باشم.»
«هیچ زن دیگه ای مثل تو نیست.»
«نمی دونم بدون تو چه کار کنم.»
«نمی تونم زندگی ام رو بدون تو تصور کنم.»
«تو تحقق رویاها و اجابت دعاهای من هستی.»
چه بگویید تا احساس کنیم از ما قدردانی شده است.
«تو خیلی برای من خوبی»
«تو موجب می شی من احساس خوشبختی کنم.»
«برای یک یک کارهایی که برای من می کنی از تو قدردانی می کنم.»
«خیلی خوشحالم می کنی هروقت که ...(مورد خاصی را نام ببرید.)
«تو زندگی منو متحول کرده ای.»
«بابت هرکاری که می کنی از تو متشکرم.»
برای....از تو متشکرم.»
چه بگویید تا احساس ارزشمند بودن بکنیم
«امروز چطور بود؟»
«بیا درباره ی این موضوع صحبت کنیم تا بتونیم با هم تصمیم بگیریم»
«بیا برای ... برنامه ریزی کنیم.»
«درباره ی ... چی فکر می کنی؟»
«آیا کمکی از من برمیاد؟»
«الآن چه کمکی می تونم به تو بکنم؟»
«چه خواسته ای از من داری؟»
چه بگویید که قلب و روح ما را به روی خودتان باز کنید
«از اینکه همیشه همه ی نیازهای تو رو برآورده نمی کنم،متأسفم و از این بابت معذرت می خوام.»
«برای ...از تو معذرت می خوام.»
«قول می دم که روی ...(چیزی که قبلاً از شما خواسته بودیم.) بیشتر کار کنم.»
«متشکرم که با من و مشکلاتم می سازی.»
«متشکرم که با من صبوری.»
«می دونم که کنار اومدن با من همیشه کار ساده ای نیست!»
«برای ...منو ببخش.»
چه بگویید که موجودی حساب مشترک عشق بازی و عمل جنسی مان را بالا ببرید
«تو واقعاً برام جذاب هستی.»
«تو رو می خوام.»
«هیکل و اندامت برام خیلی خواستنی و مطلوبه.»
«دوست دارم بعداً با تو مهرورزی کنم.»
«نمی تونم تو رو ندیده بگیرم یا به تو نزدیک نشم.»
«دوست دارم بیشتر با تو باشم.»
«دلم برات تنگ شده»
«بیا همدیگرو در آغوش بگیریم.»
چه بگویید که به یکباره هزار امتیاز بگیرید!
«بیا با هم به خرید برویم.»
«بگذار خونه رو برات تمیز کنم.»
«آیا می خواستی درباره ی چیزی با من حرف بزنی؟»
«بیا تلویزیون رو خاموش کنیم تا در عوض با هم حرف بزنیم.»
نقش حساس پدر در تربیت فرزندان
یکی از انسانشناسان مشهور معتقد بود، پدران به لحاظ زیستشناسی یک ضرورتند، ولی از حیث اجتماعی یک عامل ثانوی به شمار میروند. این عقیده براحتی در فرهنگ ما نیز جا باز کرده بود.
در جامعه ما تصویر سنتی پدران نشاندهنده آن است که آنها در مراقبت از کودک هیچ نقشی نداشته اند، هنگام تولد کودک در اتاق انتظار میمانند، تعویض پوشک یا گرم کردن بطری شیر را هرگز به عهده نمیگیرند، پای خود را به مهدکودک نمیگذارند و تربیت فرزند را تقریبا به طور کامل به همسرانشان میسپارند. این پدران افسانهای که به ایفای نقش اختصاصی نانآور خانواده سرگرم بودند، الگویی مقتدر اما دور از دسترس برای فرزندان خود بوده و بندرت شرکای فعالی در تربیت فرزندانشان محسوب میشدند.
پژوهشها نشان میدهد که تاثیر پدر بر فرزند ماندگار است و کودکان براستی به پدر نیاز دارند، اما به یاد داشته باشید وجود هر پدری مفید نیست. زندگی کودکان تحت تاثیر پدرانی که از نظر عاطفی حضور دارند، برای فرزندان خود ارزش قائل میشوند و در ناراحتیها و نگرانیها میتوانند فرزندانشان را آرام کنند بسیار بهتر میشود اما در عوض پدرانی که خشونت میوزند، عیبجو هستند، فرزند خود را تحقیر میکنند یا از نظر عاطفی سرد هستند میتوانند بشدت به فرزند خود آسیب برسانند.
مدتهاست که روانشناسان بر این باورند که دخالت و نقش پدر در بزرگ کردن فرزند بسیار مهم است شواهد روزافزون علمی حاکی از آن است که پدرهای علاقهمند بویژه آنهایی که از نظر عاطفی در دسترس هستند، در خوشبختی فرزندانشان نقش منحصر به فردی را ایفا میکنند.
در واقع پدرها میتوانند به شیوههایی بر فرزندان تاثیر بگذارند که مادرها نمیتوانند بویژه در زمینههای روابط با دوستان و موفقیت تحصیلی هنگامی که پدر از احساسات فرزندانش با خبر است و میکوشد تا به آنها در حل مسائلشان کمک کند، بچهها در مدرسه و ارتباط با دیگران موفقتر هستند. بعکس پدری که نسبت به عواطف فرزندانش خشن، ایرادگیر یا بیاعتناست، میتواند تاثیری بسیار منفی بر آنها بگذارد و احتمال آن که فرزندان چنین پدری در انجام تکالیف درسی ناموفق باشند، با دوستانشان بیشتر دعوا کنند و از سلامت روانی خوبی برخوردار نباشند، بیشتر است. این تاکید بر نزدیکی عاطفی پدر به این معنا نیست که رفتار متقابل مادر با فرزندانش بر آنها تاثیری ندارد. تاثیر مادر بر فرزندانش بسیار مهم است، اما طبق مطالعات تاثیر پدر میتواند بسیار شدیدتر باشد، خواه آن تاثیر مثبت باشد یا منفی. برای نمونه فرزندان در خانوادههایی که پدر غایب است در ارتباط با مدرسه و همسالان گرفتار مسائل و مخاطرات جدیتر هستند. پسرانی که پدر در زندگیشان حضور ندارد، دریافتن تعادل بین قاطعیت مردانه و خویشتنداری دارای مشکل هستند و این در حالی است که کسب این مهارتها با بزرگ شدن پسرها و تلاش بیشتر آنها برای دوستیابی، موفقیت تحصیلی و اهداف شغلی روز به روز مهمتر میشود. همچنین دخترانی هم که پدرانشان در زندگی آنها حضور فعال و موثری دارند، به احتمال بیشتر در بزرگسالی روابط سالمی با همسر خود برقرار میکنند.
بسیاری از پژوهشگران معتقدند که پدرها به طور عمده از طریق بازی بر فرزندانشان تاثیر میگذارند. آنان معمولا بازیهایی را انجام میدهند که با فعالیت بدنی و هیجان بیشتری همراه است. همچنین پدرها بیشتر با صداهای ضربهای توجه نوزاد را جلب میکنند و شلوغبازیهای بیشتری در بازیها انجام میدهند که این نوع روش شلوغ و بینظم پدر در بازی راه مهمی را باز و به کودک کمک میکند تا درباره عواطف بیاموزد. کودکانی بهترین مهارتهای اجتماعی را در خود پرورش میدهند که پدرانشان بر همکنش مثبتی با آنها دارند و اجازه میدهند که کودک خود مسیر بازی را تعیین کند. برخی پدران در نقش راهنمایان عاطفه هستند. آنها عواطف منفی کودک را نادیده نمیگیرند یا با آن مخالفت نمیکنند، بلکه به فرزندانشان نشان میدهند که آنها را درک و سپس آنها را راهنمایی میکنند تا نسبت به احساسات منفی خود واکنش مناسبی نشان دهند.
طبق بررسیها، کودکانی کمترین نمرات و بدترین روابط اجتماعی را دارند که پدرانشان سرد، قدرتطلب، ستیزهجو و مداخلهگر بودند. در یک تحقیق پژوهشگران متوجه شدند پدرانی که طی یک تمرین بازی ویدئویی فرزندانشان را مسخره و تحقیر میکردند و برای اشتباهاتشان آنها را سرزنش میکردند یا کنترل بازی را خود به دست میگرفتند و به کودکان نشان میدادند که بیکفایت هستند، فرزندانشان بیشتر از بقیه دچار مشکل بودند. این بچهها با دوستانشان رفتارهایی ستیزهجویانه داشتند، در مدرسه ناموفقتر از دیگران بودند و مسائلی داشتند که معمولا به بزهکاری و خشونت در آنان منتهی میشد.
به طور کلی در مقایسه با واکنشهای پدر، کیفیت ارتباط با مادر آنقدر در موفقیت یا شکست آینده فرزندان در مدرسه و با دوستانشان سرنوشتساز نیست. شاید بتوان گفت علت این تاثیر شدید پدر برفرزند این است که رابطه پدر فرزند عواطف بسیار قدرتمندی را در کودک بر میانگیزد.
نقش پدر در رشد هویت جنسی فرزندان
محققان مسائل جنسی معتقدند که تاثیر پدر بر رفتار جنسی کودک بیش از تاثیر مادر است، البته در اینجا جنسیت معنایی فراتر از سکس دارد. این مساله نهتنها شامل خصوصیات جسمی و تغییرات کودک در حال رشد است، بلکه احساسات و رفتارهای مرتبط با این خصوصیات فیزیکی را هم شامل میشود. کیفیت رفتار پدرانه با یک فرزند پسر مهمترین عاملی است که دید وی را از مذکر بودن خویش شکل میدهد. در اینجا منظور از مذکر بودن خشونت، سلطهطلبی، جسارت، ناآرامی و پرسروصدا بودن نیست بلکه مذکر بودن به معنای قاطعیت، مثبت بودن، مسوولیتپذیری، منطقی بودن و توانایی ایجاد تغییر در موقعیتهای سخت است که این تواناییهای اساسی فقط بر پایه تربیت صحیح، محبت و توانایی عشق ورزیدن استوار است. پدری که با وجود ویژگیهای مردانه بسیار محبت، تشویق یا تربیتی از خود نشان نمیدهد ممکن است رفتار غیرمردانهای در پسرش ایجاد کند. همچنین تحقیقات نشان میدهد که پدران ممکن است بیش از مادران در رشد هویت جنسی سالم دختران نقش داشته باشند. آنان آگاهانه یا ناآگاهانه رشد جنسی دختر خود را تقویت میکنند اگرچه ممکن است خودشان (پدران) از میزان تاثیری که بر تربیت زنانه دخترانشان میگذارند، آگاه نباشند. یک پدر پرورشدهنده میتواند تاثیر بسیار مهمی بر رشد زنانگی دختر خود داشته باشد به عنوان مثال دخترانی که در خانههایی رشد کردهاند که مادر مسلط و پدر منفعل بوده، در تصمیمگیریها شرکت و نقش تربیتی به عهده نداشته است، در آینده با مردان دچار مشکل میشوند.
پس پدران بکوشید:
برای فرزندانتان حضور عاطفی و فیزیکی داشته باشید
در دوران باستان پدر از طریق جنگیدن و شکار کردن از فرزندانش حمایت میکرد. طی قرنها این نقش به نانآور تبدیل شد. او از طریق کار کردن پول به دست میآورد تا برای حفظ امنیت فرزندانش قسطهای منزل، مخارج خورد و خوراک و شهریه دانشگاه هزینه کند، اما امروز بار دیگر نقش پدر در آستانه تغییر است تا سطح دیگری از حمایت را برای فرزندانش فراهم آورد و در نتیجه این حمایت، فرزندش از نیروهای مخربی مانند دار و دستههای خلافکار، مواد مخدر و هرزگی جنسی حفظ شود. علم به ما میگوید که دیگر همه روشهای سنتی نمیتواند مشکلگشا باشد. امروزه ایمنی فرزندان از قلب پدرانشان بر میخیزد و بر این پایه استوار است که مردها باید علاوه بر حضور فیزیکی در خانه، حضور عاطفی نیز داشته باشند. هر چند پدرانی که گرفتار کار هستند و ساعتهای زیادی را صرف شغل خود میکنند کمتر در فعالیتهای پدری مشارکت دارند. در جریان رشد فرزندانتان باشید
بررسیهای انجام شده درباره مادران شاغل نشان داده که کیفیت رابطه مادر فرزند تاثیر بیشتری بر کودک دارد تا مقدار زمانی را که مادر و فرزند در کنار یکدیگر میگذرانند، منطقی به نظر میرسد که همین وضعیت درخصوص پدران هم صدق میکند.
اگر پدران آگاهانه تلاش نکنند که بخشی از زندگی روزانه فرزندانشان باشند بتدریج از آنان دور خواهند شد و جزئیات ظریف از دیدشان پنهان خواهد مانداگر پدران آگاهانه تلاش نکنند که بخشی از زندگی روزانه فرزندانشان باشند، بتدریج از آنان دور خواهند شد و جزئیات ظریف از دیدشان پنهان خواهد ماند. برای مثال ممکن است پسری، پدر توانایی داشته باشد، اما این پدر در دسترس او نباشد یا کیفیت رابطه پدر و پسر منفی باشد. در اینجاست که توانایی پدر بر رشد فکری پسر تاثیری نخواهد داشت.
در حقیقت با انجام کارهای سنتی به اصطلاح زنانه (مانند غذا دادن به کودک) است که مردان به عنوان عضوی منسجم و ضروری برای خانواده به شمار میآیند. پدرها باید به این مهم توجه داشته باشند که زندگی خانوادگی فقط برآورده کردن نیازهای مادی خانواده نیست، بلکه حضور هر روز و برآورده ساختن نیازهای عاطفی و جسمانی به طور همزمان در تربیت فرزند نقش بسزایی دارد. درحالیکه کودکان بزرگ میشوند و در فعالیتهای بیشتری در خارج از خانه شرکت میکنند، شاید برای پدرها دشوار شود که فرصتی را بیابند تا با فرزندانشان تنها باشند، به پدران توصیه میشود به گونهای برنامهریزی کنند که بتوانند با فرزند خود اوقاتی را به تنهایی بگذرانند.
شاید این فرصت هفتهای یکبار به دست بیاید، یا همان مدت زمانی باشد که شما فرزندتان را با خود به کلاس میبرید. به هر حال گفتگویی دونفره با فرزند در هر سنی بسیار با ارزش است.
ضربالمثلی میگوید: «برای بزرگ کردن یک بچه به یک قوم نیاز است.» پس بکوشید با آدمهایی که در زندگی روزانه فرزندتان نقش دارند، آشنا شوید از جمله دوستان و والدین دوستان او. در خانهتان را روی همکلاسیهای فرزندتان بگشایید، داوطلب رساندن فرزندتان به مهمانیها و زمین ورزش آنان شوید. به علاقهمندیها و نگرانیهایشان گوش کنید و با آنها هماهنگ شوید. سرانجام اینکه درک کنید هر زمان در کنار خانوادهتان هستید، بارها و بارها فرصت دارید که با فرزندتان ارتباط برقرار کنید یا از آنها فاصله بگیرید و در اینجا شمایید که انتخابکننده هستید.
تعادل میان زندگی شغلی و زندگی خانوادگی
برای بسیاری از مردان، یافتن وقت و انرژی کافی برای فرزندان به این معناست که کمتر در اختیار شغلشان باشند، چرا که برای اغلب پدران شاید دشوار و ناممکن باشد که با ساعات زیاد کاری در هر هفته و فشارهای شدید شغلی، از لحاظ عاطفی و جسمی در کنار فرزندان نیز باشند. در واقع حل این تضاد برای مرد که هویت اصلی او نانآور بودن خانواده است، کار سادهای نیست.
مردان چنین تربیت شدهاند که باور کنند سختکوشی و ساعتهای طولانی کارکردن نشانه تعهد به خانواده است، اما اکنون مردان باید بدانندکه اگر تغییر نکنند، باید خطر دور افتادن از همسر و فرزندان را یعنی همان افرادی که به خاطرشان کار معنا پیدا میکند را بپذیرند و گاهی لازم میشود که آنان دستاوردهای مالی و شغلی خود را فدا کنند تا به تعادل بهتری بین کار و زندگی خانوادگی برسند.
به طور کلی، سالمترین محیط خانوادگی محیطی است که در آن پدر به عنوان فردی قوی، پرورشدهنده و مردانه نسبت به فرزندان و مادر آنها عمل کند، مادر نیز به عنوان زنی با طبیعت زنانه نسبت به فرزند و پدر خانواده رفتار کند. این هدفی است که آرزو میکنم، پدران برای تحقق آن در خانههایشان کوشش کنند.
منبع:www.jamejamonline.ir
دوست مناسب برای فرزند شما
به نظر می رسد دوستیابی به آسانی بازی با بچه باشد، اما اگر شما به کودک و جوان خود توجه کنید خواهید دید که اینکار چقدر مشکل است. یک کودک 2 ساله به نوبت دقایقی روی تختخواب می خوابد و دقایقی دیگر را صرف گرفتن اسباب بازی مورد علاقه اش می کند. یک کودک 4 ساله ممکن است یک ساعت با دوست خود بازی کند ولی دست آخر کار به داد و فریاد برسد: «من تو را دوست ندارم، تو دوست من نیستی.»
کودکانی که پر جنب و جوش هستند و به راحتی با دیگران گرم می گیرند و به صورت خاص حساسیت از خود نشان نمی دهند می توانند به راحتی دوستیابی کنند. اما آنها نیز به راهنمایی های والدینشان نیازمندند.- آموختن مهارت های روابط اجتماعی یکی از دشوارترین مراحل رشد است که یک کودک با آن مواجه بوده و یکی از عوامل مهم و حساس در موفقیت های بعدی او است. اهمیت روابط دوستانه در دوران مدرسه بیشتر خودنمایی می کند. زمانی که بچه ها از محیط خانواده بیرون آمده و متوجه محیط خارجی می شوند، روابط با دوستان از جمله موارد مهم برای آنان خواهد بود. در سن 8 سالگی کودک می تواند رابطه ای نزدیک با دوست خود برقرار کند و بفهمد که او چه فکر می کند و چه احساسی دارد.
به مرور زمان هرچه کودک مهارت بیشتری در روابط دوستانه پیدا می کند روابط بین آن دو بیشتر و دو طرفه می شود. بچه ها به طور طبیعی جلب کسانی می شوند که دارای شرایط فیزیکی یکسان، علاقه های مشابه و فعالیت های یکسان هستند. بعضی از کودکان دوستان فراوانی دارند و بعضی با یک نفر برای یک مدت زمان خاص ارتباط دوستی برقرار می کنند.
در حالی که مهارت های دوستیابی به طور طبیعی با رشد و بلوغ کودک افزایش می یابد، والدین باید در این مورد مداخله کنند و به آنها کمک های لازم را بنمایند.
روش های رفتار دوستانه با کودک
بعضی از کودکان به طور طبیعی دوستان را به خود جلب می کنند و گروهی باید بسیار سعی کنند تا موفق شوند. کودکانی که پر جنب و جوش هستند و به راحتی با دیگران گرم می گیرند و به صورت خاص حساسیت از خود نشان نمی دهند می توانند به راحتی دوستیابی کنند. اما آنها نیز به راهنمایی های والدینشان نیازمندند.اگر فرزند شما دوستان زیادی دارد و یا فقط چند تایی دوست دارد، حتماً چند نکته را رعایت کنید:
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
چگونه با نوجوانان سلطه طلب روبرو شویم؟
مقدمه
ویژگیهایی چون پافشاری بر استقلال و دوری از والدین، به طور معمول نشانه های رشد سالم کودک و بالغ شدن او هستند. برخی از رفتارهای ویژه ای که در این دوران مشاهده می شوند دستاورد تلاش نوجوان در برخورد با شرایط خاص است. کودکانی که قبل از دوران بلوغ به شدت نیازمند خانواده بودند با ورود به سن بلوغ احساس می کنند که دوست دارند مستقل زندگی کنند. نوجوانان در جاده ای که مسیر آن از خانواده تا سرنوشت آینده ی آنهاست تنها هستند؛ آنها از این مسیر گریزی ندارند و اغلب با تأکید بر ارزشهای رایج بین دوستان خود، نسبت به دوری از ارزشهای خانوادگی تمایل نشان می دهند. هنگامی که آنها دوست دارند بیشتر اوقات خود را تنها باشند قصد ندارند با این کار به والدین خود توهین کنند بلکه در پی خودیابی هستند؛ هرچند ممکن است در این جستجو در مسیرهای نادرست قرار گیرند.
«معذرت خواهی» اسلحه ی بچههاست و هر لحظه از آن استفاده می کنند. شما باید کاملاً آماده باشید و انتظار آن را داشته باشید. در صورت تخلف و عذرخواهی های مکرر، سعی کنید که خواسته های خود را بیشتر کنید و به او بیشتر سخت بگیرید.در دوران بلوغ، سطح فکر افراد گسترش پیدا می کند و تعالی می یابد. نوجوانان همزمان با شناختن هویت خود قادر به تفکر انتزاعی هستند. آنها درباره ی مسایل کاملاً جدی فکر می کنند، سؤالاتی چون: من که هستم؟ چه چیزهایی اهمیت دارند؟ معنی و مفهوم زندگی چیست؟ آنها درباره ی جهانی که در آن به سر می برند قضاوت می کنند.
برخورد با نوجوانان باید به گونه ای باشد که به تشدید عصبانیت ، عصیانگری و عناد منجر نگردد. بسیاری از شیوههایی که در برخورد با کودکان کارایی قابل ملاحظه ای دارند در صورت تجویز برای برخورد با نوجوانان، مسئله ساز می شوند. والدین باید متوجه باشند که دوران بلوغ، دوران انتقال است، از این رو باید شیوه ی برخورد خود را به روش برخورد با افراد بالغ تغییر دهند.
در این زمینه باید محدودیت های خود را مشخص کنید
کنترل والدین بر روی نوجوانان، متأثر از واکنشهای آنان نسبت به رفتار نوجوان است. هرکاری که نوجوان انجام می دهد انتخاب اوست. والدین به طور طبیعی در چنین مواردی فریاد می کشند، کتک می زنند، گریه می کنند یا نقش یک قربانی را بازی می کنند. در عوض نوجوان به سرعت یاد می گیرد که مهارتهای خود را در مواجهه با والدین افزایش دهد.
پدر و مادرها با معمای لاینحلی روبرو می شوند که چرا کسی به حرف آنها گوش نمی کند و از آنها فرمان نمی برد.
به دنبال سابقه ی رفتار سلطه طلب نوجوان خود باشید
رفتار قدیمی آسان ترین روش مقابله است. شما تصور می کنید که با افزایش فشار به خودتان تا حد مرگ، او را مجبور به تجدید نظر خواهید کرد. کمی به عقب برگردید و فکر کنید که او واقعاً به دنبال چیست؟ شما به وضوح در خواهید یافت که رفتار او بیانگر خواستههایش است. بچه هایی با طرز فکر منفی، به دوستانشان راه و روش تسلط بر والدین را میآموزند؛ طبیعی است که او از این روشها برای تسلط بر شما استفاده کند. به کارهایی که او می کند و واکنشهای خود به کارهای او دقت کنید.
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
چگونه استرس و افسردگی جوانان را کاهش دهیم؟
فشار کاری در پدران و مادران، بی حوصلگی آنان، پخش فیلم ها و سریال های حادثه ای و غمگین و کمبود سرگرمی های مفرح، سبب شده است که برخی از اعضای خانواده ها شاد نباشند.
کسی که برای فرار از مشکلات زندگی، استرس های شغلی و استرس های مدرن به خوردن دارو عادت می کند، احساس وظیفه شناسی را از دست می دهد و حضور منظم او در محل کار یا مدرسه مختل می شود.ایجاد شادی معقول و منطقی در بین این افراد مانع از افسردگی ، و انواع ناهنجاری های اجتماعی می گردد و در نتیجه باعث افزایش کارآیی می شود.
تحقیقات نشان داده که بیش از نیمی از افرادی که برای ناراحتی های جسمانی به پزشک مراجعه می کنند، مشکلات روانی و عاطفی دارند، براساس یک نظرسنجی 41 درصد جوانان ایرانی توان مقابله با مشکلات زندگی را ندارند. 38 درصد آنان سرحال و با نشاط از خواب بیدار نمی شوند و همین تعداد از زندگی خود ابراز رضایت نمی کنند. طبق آمار سال 1378، 6درصد از جوانان تهرانی بین سنین 15 تا 24 سال دچار اختلالات روانی هستند و این آمار بین افراد 25 تا 44 سال به 5/8 درصد می رسد.
صدا و سیما به عنوان یک رسانه فراگیر می تواند در ایجاد شادی میان اعضای خانواده نقش اساسی داشته باشد. برنامه های تلویزیونی در زمینه طنز و ایجاد شادی کمتر موفق هستند.
سید حسن موسوی، کارشناس مسائل اجتماعی می گوید: نگرانی از آینده سبب یأس و ناامیدی در جوانان می شود و احساس ناامنی اجتماعی و روانی به وجود می آورد و به همین دلیل فرد ممکن است دچار افسردگی شود؛ فرد افسرده جامعه پذیر نیست و گرایش به آسیب های اجتماعی و انحرافاتی نظیر انواع اعتیاد و خودکشی دارد. متأسفانه یکی از داروهایی که بین جوانان به تازگی رواج یافته داروی « اکستازی » معروف به داروی شادی است، بررسی هایی که بر روی این داروی روان گردان جدید انجام شده است نشان می دهد که شدت عوارض این دارو در تخریب مغز شباهت زیادی به مخدرهای خیابانی دارد و تأثیر منفی آن در طولانی مدت بسیار بیشتر از آثار خوشی کوتاه مدت است، این دارو علاوه بر اعتیاد ، گیجی، اختلال بینایی، جوش های صورت ، تهوع، لرز، عرق فراوان، آسیب کبدی ، تخریب بافت مغز، به علت بالا بردن دمای بدن، باعث تخریب عضلات و نارسایی قلب و کلیه می شود. همچنین این ماده باعث آسیب زدن به حافظه، کاهش ترشح هورمون های سروتونین و دوپامین در مغز و مشکلات عاطفی، افسردگی و کاهش قدرت یادگیری می شود.
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
برای پدر شدن آماده باش (قسمت چهارم)
پس از سپری شدن هفته های آغازین تولد کودک، ظرفیت او برای برقراری تعامل با پدر و مادر تدریجا افزایش می یابد. برخی والدین متوجه این امر می شوند و از لذت همراهی با کودک دلنشین خود بهره مند می گردند. البته با بزرگ شدن کودکان، شکل نیاز آنها به پدرانشان نیز تغییر می کند.
تغییر نیازها:
از دو ماهگی به بعد، بیشتر کودکان ساعت خواب مشخصی خواهند داشت. خستگی هفته های اول تولد کودک از تن شما نیز خارج می شود و احساس می کنید افق های تازه ای به رویتان گشوده می شود. اکنون شما می توانید برنامه ی خواب منظمی را برای خود ایجاد کنید. از آخر شش ماهگی تغذیه ی کودک با غذاهای کمکی نیز آغاز می شود و تغذیه ی او دیگر فعالیتی منحصرا متکی به مادر نخواهد بود.
هر روز، امکان جدیدی برای برقراری ارتباط بین شما و کودکتان به وجود می آید و می توانید لحظات خوشی با کودکتان داشته باشید. در عین حال، شما باید تلاش کنید که پدر خوبی برای کودکتان باشید، در روند جالب رشد او مشارکت نمایید و وقت کافی به حضور موثر در کنار وی اختصاص دهید. بالاتر از همه ی اینها، کودکتان به مهر و محبت شما و در واقع چیزی بیش از تنها بیان چند جمله ی محبت آمیز از فاصله ی دور، هنگام بازگشت تان از محل کار، نیاز دارد. ابراز مهر و محبت باید نمودی مشخص داشته و این امر مستلزم کسب مهارت ها و بینش هایی جدید است.
برقراری تعادل:
دشوارترین بخش ایجاد ارتباط صحیح با کودک، اختصاص تقریبا تمامی اوقات فراغتتان به او، تمرکز بر او و خواسته هایش، تعطیل نمودن سایر جنبه های زندگی فردی و گوش فرا دادن و پیروی از غرایزتان است. شما باید تعادلی میان خواسته های کودک بازیگوشی که هنوز به مراقبت شدید شما نیازمند است و جنبه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی خود برقرار سازید. به خاطر بسپارید که نمی توانید از کودکتان انتظار داشته باشید خود را با برنامه ی زمانی شما تطبیق دهد. در واقع این شما هستید که باید خود را با ریتم زندگی و شرایط کودک هماهنگ سازید. پس سعی کنید که وقت تان را در اختیار کودک قرار دهید، لحظاتی شاد فراهم آورید و به گونه ای رفتار کنید که هم خودتان و هم کودک از بودن در کنار یکدیگر لذت ببرید. البته خیلی هم به خودتان سخت نگیرید. برای پی بردن به نحوه ی رفتار صحیح نسبت به کودک و اینکه چه کاری درست و چه کاری نادرست است، باید به شیوه ی آزمون و خطا عمل نمایید. شما روزهایی دلسرد کننده و همچنین روزهایی امید بخش در پیش خواهید داشت. کودکان، هیچ مفهومی غیر از اکنون و اینجا را درک نمی کنند. آنها متوجه نمی شوند که شما مثلا روز سختی را در محل کارتان سپری کرده اید یا اینکه با مادر او به اختلاف نظر رسیده اید. بنابراین، هنگامی که در کنار کودکتان هستید، باید برای همان لحظه با او زندگی کنید.
لمس و تماس فیزیکی:
برای بازی با کودک، قواعد و مقررات مشخصی وجود ندارد، اما اگر برخی اصول کلی را در یاد داشته باشید، می توانید انواع بازی هایی را که هم خود و هم کودکتان از آن لذت خواهید برد، طراحی کنید.
اهمیت لمس و تماس فیزیکی:
همه ما دوست داریم که نوازش و در آغوش گرفته شویم. این کار، یکی از روش های غریزی و با اهمیت در برقراری ارتباط است، به ویژه برای کودکان که سایر شیوه های ارتباطی را هنوز فرا نگرفته اند.
اسباب بازی های گرانقیمت:
این گونه اسباب بازی ها بسیار زیبا و جذاب هستند، اما به هیچ وجه ضروری نمی باشند. یک ورق کاغذ، یک تابه ی قدیمی و یا حتی یک قاشق چوبی می تواند برای کودک به همان اندازه جذاب و در عین حال آموزنده تر نیز باشد.
تصورات ذهنی:
برای کودکتان این امکان را فراهم آورید تا تصورات ذهنی خود را رها سازد.
کودکان از طریق بازی است که دنیا را می شناسد، بر ترس هایشان فائق می آیند و می آموزند که با دیگران ارتباط برقرار نمایند.
تماس چهره به چهره:
بازی هایتان را به گونه ای طراحی کنید که با کودک، تماس چهره به چهره داشته باشید. چهره، رساترین بخش بدن و بهترین مجرا برای انتقال محبت و اطلاعات به کودک است.
بازی شلوغ و درهم و برهم:
هنگام بازی با کودک، تا جایی که می توانید سر و صدا ایجاد کنید. پدران، نقش ویژه ای در پرورش جسمی کودکان بر عهده دارند و بازی پر سر و صدا، تاثیر بسزایی در این ارتباط دارد.
استفاده از همه ی فرصت ها:
حتی پیش پا افتاده ترین امور نیز می توانند بر اثر نگرش صحیح، فرصتی مناسب جهت تیمار کودک و توجه به او باشد. امور عادی و روزمره ی زندگی نیز می توانند با توجه به نگرش ما، اموری خسته کننده و یا ماجراجویی هایی پرهیجان تلقی شوند. به عنوان مثال، یک ماشین سواری ساده می تواند فرصتی برای خواندن آوازهای شاد و یا خندیدن و شاد بودن باشد. مراجعه به سوپر مارکت و انجام خرید روزانه نیز می تواند لحظاتی مفرح و سرگرم کننده محسوب شود. چراغ ها و رنگ های درخشان یک مرکز خرید، عاملی شادی آفرین برای کودکان هستند. برای شاد نمودن و آموزش کودکان، برنامه ریزی قبلی و اجرای بازدیدهای آموزشی ضروری نیست. با نگرش صحیح و اختصاص زمان کافی به حضور در کنار کودک، هر آخر هفته ای می تواند یک فرصت مناسب جهت آموزش و فراگیری کودک باشد. حتی اگر آمادگی این امور را ندارید، سعی کنید مثبت نگر و نوآور باشید. هرگز خودتان را سر میز صبحانه مشغول روزنامه خواندن نکنید، بلکه به جای آن سعی کنید لقمه ای را به شکل هواپیما بازی به سمت دهان کودک ببرید. روزهای تعطیل، محو تماشای برنامه های تلویزیون نشوید و یا تا ظهر در رختخواب باقی نمانید. دوران کودکی فرزند شما به سرعت سپری می شود، پس تلاش کنید که از آن غافل نشوید و هر چه بیشتر از این لحظات بی نظیر بهره مند گردید.
وقت خوابیدن
پس از هشت هفتگی، کودکان معمولا الگوی خواب منظمی را در پیش می گیرند. جالب است بدانید که ساعت طبیعی به خواب رفتن شبانه ی بیشتر کودکان، حوالی ساعت هفت تا هشت شب می باشد و این، ساعتی است که اغلب پدران در آن به خانه باز می گردند. بر این اساس، شایسته است که در امور و تشریفات مربوط به خوابیدن کودک مشارکت نمایید و این هنگام را به زمانی ویژه برای تعامل و ارتباط با کودکتان بدل سازید.
برادر و خواهر بزرگتر:
با بزرگ تر شدن کودکانتان، شما و همسرتان باید چه به عنوان یک زوج و چه به تنهایی تلاش کنید تا محبت، وقت، عواطف و توجهتان را به طور مساوی میان فرزندانتان تقسیم نمایید. در مراجل اولیه، ممکن است همسرتان هنوز درگیر تغذیه ی کودک با شیر خود باشد و اگر شما بچه های بزرگ تری هم داشته باشید، احتمالا آنها تصور می کنند که توجه مادر، بیشتر معطوف به کودک جدید می باشد. در چنین موقعیت هایی، پدران نقشی مهم در اصلاح نگرش فرزندان بزرگ ترشان بر عهده دارند. حسادت فرزندان بزرگ تر به خواهر یا برادر جدیدشان، امری کاملا طبیعی است. بیشتر برادرها و خواهرهای بزرگ تر، در مقطعی تمایل پیدا می کنند که دوباره به دوران کودکی بازگردند و جای خود را در آغوش مادر و یا حتی سینه ی او باز پس گیرند. آماده ی رویارویی با چنین رفتارهایی باشید. با آنکه چنین وضعیتی چندان حاد و نگران کننده نیست، اما درخواست مکرر از فرزندان بزرگ تر برای «برادر یا خواهر خوب بودن» و یا «الگوی خوب بودن» ممکن است شرایط را دشوارتر نماید. در چنین شرایطی، پدر و مادر باید با وقت گذاشتن برای فرزندان بزرگترشان جهت به دست آوردن دل آنها، یادآوری خاطرات دوران کودکی آنها، تاکید بر اموری که آنان می توانند و کودکان نمی توانند انجام دهند و اطمینان دادن کلامی و رفتاری به آنها که هنوز بسیار دوستشان دارند، درصدد تخفیف مشکل و نهایتا رفع آن باشند. ورود کودک جدید به خانواده، خواه ناخواه سبب بروز اختلال در روال معمول زندگی خانوادگی خواهد شد. طبعا در چنین اوقاتی سفرها و به گردش رفتن ها بسیار کمتر انجام می شوند. اما حتما باید برای فرزندان بزرگترتان وقت بگذارید تا با آنها به گردش بروید، اوقات خوشی داشته باشید، تمام توجهتان را معطوف به آنها نمائید و به نظراتشان گوش فرا دهید. با آنها در خصوص برادر یا خواهر کوچکشان صحبت کنید و به ایشان بگوئید وقتی کودک جدید قدری بزرگ تر شود، چه اتفاقات خوب و شادی آفرینی در زندگی خانوادگی شما رخ خواهد داد.
راهکارهایی برای خواباندن آسان تر کودک
1_رفتن به رختخواب و خوابیدن، باید امری تدریجی و آرام باشد. همیشه قبل از خاموش کردن چراغ ها، کارهایی همچون حمام کردن کودک، قصه گفتن، در آغوش گرفتن، بوسیدن و نوازش کردن او را مد نظر داشته باشید. بهتر است تشریفات طولانی قبل از خواب، با نوشیدن قدری شیر مادر (و یا شیر خشک در صورت عدم امکان شیردهی طبیعی به کودک) به پایان برسد. از اینکه بدین ترتیب یک کار دیگر هم به تشریفات قبل از خواب کودک افزوده می شود، نگران نباشید. کودک به زودی این عادت را ترک خواهد نمود.
2_حواستان کاملا معطوف به کارهایی باشد که برای خوابیدن کودک انجام می دهید (تا آنجا که خودتان هم بتوانید بر اثر انجام آنها، به راحتی بخوابید!). اگر کودکتان حس کند که شما مضطرب هستید و می خواهید که او هر چه زودتر بخوابد تا بتوانید سراغ کارهای خودتان بروید، مطمئنا نسبت به خواب مقاومت خواهد کرد، چرا که او نمی خواهد شما از کنارش بروید.
3_سعی کنید تا جایی که امکان دارد، روال زندگی خود را حفظ کنید و تغییرات و تنظیمات لازم را به شکل تدریجی اجرا نمایید. احساس امنیت حاصل از تکرار روند معمول، باعث کمک به خوابیدن کودک می شود.
منبع: ماهنامه دنیای سلامت شماره 33
برای پدر شدن آماده باش (قسمت دوم)
هفته های اول پس از تولد نوزاد
شرایط خانه شما در هفته های اول پس از تولد نوزاد بسیار غیر عادی است . شب و روز در هم آمیخته می شوند. ساعت روی دیوار دیگر مفهوم و کاربردی ندارد. ارتباطمان با جهان خارج از خانه تقریبا قطع می شود . زندگی شما در خانه، الگوی جدید پیدا می کند و شرایط آن کاملا توسط نوزاد جدید رقم می خورد. این نوزاد کوچک، محور تمام فعالیت ها خواهد بود.
روزهای اول
بهترین شیوه ی انطباق با شرایط جدید، همسو شدن با آن است . بهتر است خود را رها کنید و کاملا وارد دنیای نوزاد جدید شوید. هر گونه تلاشی برای نظم بخشیدن به این روزها ، محکوم به شکست است. تا می توانید از کار خود فاصله بگیرید و در خانه حضور داشته باشید تا ضمن کمک به همسرتان، از وجود نوزادتان لذت ببرید. به غیر از کمک کردن در کارهای معمول نظیر تغذیه و تعویض پوشک، نوزادتان را در آغوش بگیرید و سعی کنید که او را بشناسید. به همراه همسرتان، از هر لحظه حضور در کنار نوزاد لذت ببرید. به نیازهای همسرتان توجه نمایید.
فراموش نکنید که او به تازگی زایمان نموده است . در این مرحله از زندگی نوزادتان، اغلب تقسیم کار مشخصی بین شما به عنوان پدر و همسرتان به عنوان مادر وجود دارد. در این مرحله، پدران اغلب می توانند مادر دوم نوزادشان باشند . با وجود تمام تلاش هایی که به خرج می دهید تا در مراقبت از نوزاد مشارکت کنید، ممکن است دریابید که صرفا نقشی حاشیه ای دارید، چرا که بیشتر وقت نوزاد صرف شیر خوردن از سینه مادرش می شود و در این خصوص کاری از شما بر نمی آید، اما مطمئن باشید که نوبت شما نیز فرا خواهد رسید. تلاش کنید هر چه که از دستتان بر می آید انجام دهید. به خاطر داشته باشید که حتی کوچک ترین امور نیز ارزشی فراوان دارند. سعی کنید با نوزادتان پیوند برقرار سازید و ضمنا با کلام و رفتار به تشویق همسرتان بپردازید تا به زندگی جدیدش خو بگیرد .
بازگشت به واقعیت
بسیاری از مردان پس از تولد نوزادشان احساس سرخوشی می کنند و حتی چندین روز کم خوابی نیز آنها را خسته و عصبی نمی کند ، اما باید خودتان را کنترل کنید . نوزادان یک اسباب بازی جدید نیستند . آنها زنده اند و ضمنا در روزهای اول بسیار آسیب پذیر می باشند.
حمایت از تغذیه نوزاد با شیر مادر
مطالعات فراوانی نشان داده اند که کودکان تغذیه شده با شیر مادر، بسیار سالم تر از نوزادانی هستند که با شیر خشک تغذیه می شوند. امروزه، تغذیه انحصاری نوزاد با شیر مادر تا پایان 6 ماهگی، به عنوان یک حقیقت مسلم پذیرفته شده است . اگر چه اتخاذ تصمیم نهایی در خصوص نحوه تغذیه نوزاد بر عهده همسرتان است، اما شما نیز با تشویق وی می توانید نقش مثبتی در تغذیه نوزاد با شیر مادر ایفا کنید. نتایج حقیقت علمی مؤید این نکته است که درک مادران از نگرش پدران نسبت به تغذیه نوزاد با شیر مادر، یکی از تأثیر گذارترین عوامل در تصمیم گیری آنان برای اجرای این شکل از تغذیه نوزاد می باشد. هنگامی که همسرتان تغذیه نوزاد با شیر خود را آغاز نمود، حمایت عملی شما از او سبب موفقیت وی در تداوم شیردهی خواهد شد .
بسیاری از گرفتاری های معمول زندگی می توانند باعث عدم موفقیت مادران در شیردهی شوند . بنابراین شما باید تا جایی که امکان دارد، این گونه مادران در شیردهی شوند . بنابراین شما باید تا جایی که امکان دارد ، این گونه امور را رها نمایید. همکاری و مشارکت شما در امور خانه داری ، کمک فراوانی به این امر خواهد نمود. انجام اموری همچون تهیه غذا ( خصوصا به این دلیل که همسرتان برای کسب مجدد سلامت خود و نیز تولید شیر کافی به آن نیاز دارد)، شست و شوی لباس ها و دیگر امور خانه داری، همگی بخشی از نقش حمایتی جدید پدران هستند. با آنکه این امور مستقیما مربوط به نوزاد شما نمی شود، اما مطمئن باشید که چنین کارهایی باعث رفاه هر چه بیشتر وی خواهد شد. زمانی که همسرتان مشغول شیردهی است، ترتیبی دهید که کتاب های مورد علاقه و دیگر لوازم مورد نیاز وی در دسترس قرار داشته باشند. از آنجایی که شیر خوردن نوزاد ممکن است مدت مدیدی به طول انجامد، اتخاذ چنین تدابیری باعث جلوگیری از سر رفتن حوصله وی و نهایتا اجرای یک شیردهی موفق خواهد شد.
همیشه در چنین مواردی، افرادی از جمله والدین تان در کنار شما هستند و ممکن است از روی دلسوزی و محبت، نظراتی در خصوص نحوه شیردهی همسرتان ابراز نمایند و مثلا از طولانی شدن جلسات شیردهی اظهار نگرانی کنند. چنین سخنانی می توانند سبب از بین رفتن اعتماد به نفس همسرتان در شیردهی شود . اما یادتان باشد که شما باید در هر شرایطی، حمایتی را که همسرتان بدان نیازمند است، به او عرضه نمایید. برای بعضی از زنان، شیردهی امر طبیعی تلقی می شود، اما برخی دیگر برای انجام این کار به آموزش و حمایت نیاز دارند. پس شما حتما باید نقش مثبتی در این رابطه ایفا کنید. مطالعه کافی در خصوص اهمیت شیردهی و روش ها و وضعیت های مختلف این کار به شما کمک می کند که نقش خود را در این زمینه به بهترین شکلی ایفا نمایید.
برخی مادران بنا به برخی دلایل جسمی یا روانی قادر به شیردهی نوزاد خود نیستند. در چنین شرایطی نیر محبت و حمایت خود را از وی دریغ نکنید و اجازه ندهید که او احساس شکست کند به نگرانی های وی توجه کنید و در تهیه ی شیشه ی شیر خشک به او کمک نمایید.
تغذیه شبانه نوزاد
روش های مختلفی وجود دارند که می توانید از طریق آنها به همسرتان که نیمه شب برای شیردهی به نوزاد از خواب برخاسته، کمک کنید. بعضی از آنها بدین قرارند:
- سعی کنید همسرتان از بیدار شدن شما ناراحت و نگران نشود.
- خودتان هم احساس گناه نکنید و نگران نباشید. بدانید که شما نمی توانید در این خصوص کاری بکنید .
- از او عملا حمایت کنید. بهتر است همراه او از خواب برخیزید و مثلا یک فنجان چای برایش آماده کنید.
- اگر دلش می خواهد، با او صحبت کنید.
- باد گلوی نوزاد را پس از شیرخوردن بگیرید.
- پس از پایان شیرخوردن نوزاد سریعا به رختخواب برگردید. شما باید برای فردا انرژی کافی داشته باشید تا بتوانید نوزاد را نگه دارید که همسرتان استراحت کند یا بخوابد.
نقش ویژه پدران
اوقات فراوانی وجود دارند که شما با نوزادتان تنها می مانید و امور مربوط به او را بر عهده می گیرید. مثلا برخی پدران استحمام نوزاد و برخی دیگر تعویض پوشک او را بر عهده می گیرند. قطعا دیدگاه شما نسبت به پوشک کثیف نوزاد خودتان ، متفاوت از چیزی است که نسبت به پوشک بچه های دیگر دارید. توجه داشته باشید که تعویض پوشک نوزادتان امری دلپذیر و یا غرورآفرین نیست ولی به هر حال جزو وظایف پدری محسوب می شود . قطعا صحنه ی ناخوشایند پس زدن پوشک نوزاد ، با تماشای چهره دوست داشتنی و لبخند وی جبران می شود. فراموش نکنید که چهره عبوس یا خندان شما به خوبی در ضمیر نوزاد نقش می بندند و در روابط آتی وی با شما تأثیر خواهد گذاشت، پس چهره بشاش خود را هرگز و در هیچ حالی، حتی لحظات ناگوار تعویض پوشک، از نوزادتان دریغ نورزید. از صحبت های کودکانه با نوزادتان دریغ ننمایند. این کار ، او را آماده برقراری ارتباط و صحبت کردن می سازد. پدران امروزی مایلند که نقش بیشتری در مراقبت از نوزادانشان داشته باشند. حدود
سه چهارم پدران عنوان می دارند که به طور منظم به فرزندشان غذا می دهند، آنها را حمام می کنند، پوشکشان را عوض می کنند و با بزرگ شدن آنها با فرزندشان بازی می کنند.
در هفته های اول تولد نوزاد، شما باید زنگ تفریح های مکرری را برای همسرتان تدارک ببینید. برای این منظور مثلا می توانید نوزادتان را در آغوش گرفته و همراه خود به پیاده روی ببرید. این کار فرصت استراحت بیشتر و درک این نکته را به همسرتان می دهد که شما در کنارش هستید و ضمنا به خود شما نیز یادآوری می کند که هنوز دنیایی خارج از محیط یکنواخت خانه وجود دارد.
نکاتی در خصوص تعویض پوشک نوزاد
ممکن است نوزاد شما در هر شبانه روز حتی تا ده بار به تعویض پوشک نیاز داشته باشد. تعویض پوشک از جمله اموری است که انجام آن صرفا در حیطه توانایی همسرتان نمی باشد و بنابراین شایسته است که شما در این خصوص ضمن
قبول مسوولیت ، از نوزادتان انجام دهید. بدین جهت و فراگیری این عمل مهم، نکاتی - برای تمیز کردن پای استفاده کنید. البته بهتر است مصرف بدین منظور استفاده نمایید.
- برای تمیز کردن پای نوزادان دختر، پارچه را از جلو به سمت مقعد او بکشید تا از گسترش باکتری ها از سمت مقعد به سوی اندام تناسلی وی که امکان بروز عفونت دستگاه ادراری دختران را در پی دارد، جلوگیری کرده باشید.
- پس از شست و شو، پای نوزاد را با یک حوله نرم کاملا خشک کنید تا از بروز جوش های ریز یا دیگر حساسیت های پوستی در آنها جلوگیری به عمل آید.
- هرگز هنگام تعویض پوشک ، نوزاد را تنها نگذارید.
- همیشه پس از تعویض پوشک نوزاد، دست خود را با آب و صابون بشویید.
تغییر معنای شب و روز
علاوه بر موارد شیر خوردن نوزاد در نیمه های شب، مواقعی پیش می آید که نوزاد نیمه شب بیدار می شود و بدون توجه به خواب بودن دیگر مردم، میل به بیداری و یا حتی بازی کردن پیدا می کند. بسیاری پدران فکر می کنند که چون باید صبح فردا به سر کار بروند، بیش از همسرتان به بازگشت به رختخواب نیاز دارند. اما ایشان نمی دانند که چه لحظات جادویی و شیرینی را بدین ترتیب از دست می دهند.
لحظاتی که پدر می تواند خلوتی بی نظیر با نوزاد شیرین خود داشته باشد، حرکات دلربای او را تماشا کند، نیازهای جسمی و عاطفی وی را بشناسد و لحظه فراموش نشدنی خواب رفتن او را نظاره نماید. با آنکه بیدار شدن از خواب نیمه شب و دل کندن از رختخواب امر دشواری است، اما قطعا درک این لحظات منحصر به فرد، ارزش تحمل این سختی را دارد.
بازگشت به زندگی عادی
دیر یا زود، مرخصی پدران به پایان می رسد و آنها باید به سرکار خود بازگردند. با آنکه از دست دادن حضور در کنار نوزاد در ساعاتی از روز ممکن است برای پدرانی که به حضور تمام وقت در کنار نوزادشان مأنوس شده اند دشوار باشد، اما برخی پدران نیز این امر را نوع رهایی و بازگشت به شرایط عادی تلقی می کنند. در چنین موقعیتی شما باید تعادلی مناسب بین انجام امور حرفه ای خود و مراقبت از نوزاد شیرین تان برقرار سازید. اگر موفق به انجام این امر مهم نشوید، هم موفقیت شغلی خود را از دست خواهید داد و هم دیگر نخواهید توانست کمک مؤثری در مراقبت از نوزادتان به عمل آورید. احساس گناه و تقصیرکاری، احساسی ناخوشایند و مخرب است، پس تلاش کنید با مثبت اندیشی و مثبت عمل کردن، بر آن فائق آیید. پس به هیچ وجه بر خود سخت نگیرید. باید بدانید که شما هفته ها و ماه های خسته کننده ای را در پیش دارید. بسیاری از پدرانی که در ایجاد این تعادل شکست می خورند، از امر شیرین بچه داری سرخورده و دلسرد می شوند. بررسی های متعددی نشان داده اند که حدود 10 درصد پدران دچار چنین وضعیتی می شوند. این موضوع حتی می تواند بر روابط شما با همسرتان نیز اثر منفی بگذارد. ممکن است تصور کنید که همسرتان عشق دیگری را جایگزین شما نموده، اما فراموش نکنید که عشق جدید همسرتان، نوزاد شما است، همان نوزادی که شما نیز شیفته وی شده اید. فراتر از همه این مسائل، زندگی را باید در این روزها آسان بگیرید. اگر دوستان و آشنایانی دارید که می توانید روی آنها حساب کنید، حتما از کمک هایشان بهره مند شوید. این کار اصلا شکست محسوب نمی شود. مطمئن باشید اکثر پدران دیگر نیز در مواقع گرفتاری، از اعتبار و امکانات خود برای رفع مشکلاتشان استفاده می کنند.
منبع:ماهنامه ی دنیای سلامت 31
پول توجیبی
و تجربه های شیرین مستقل شدن نوجوانان
دیروز؛ یادم هست هفت ساله که بودم و تازه به مدرسه می رفتم، پدرم هر روز پنج تومان به من می داد و در هفته جمعاً ?? تومان می توانستم داشته باشم. آن وقت ها اگر بچه ای به آن سن و سال در هفته این قدر پول می گرفت، خیلی احساس پادشاهی می کرد.
هر سال که بزرگ تر می شدم اندکی به این مبلغ افزوده می شد و دیگر به جای هر هفته هر ماه آن را دریافت می کردم. تا اینکه یک وقت دلم خواست که یک دوچرخه داشته باشم، اما پول خریدش را نداشتم. به توصیه پدرم شروع به پس انداز کردم و کمی هم به ازای انجام برخی کارها در خانه و کمک کردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، برای خود تهیه کنم و آن وقت بود که تازه فهمیدم داشتن پول توجیبی چقدر خوب است و برای به دست آوردن هرچیز چه اندازه باید تلاش کرد
هر سال که بزرگ تر می شدم اندکی به این مبلغ افزوده می شد و دیگر به جای هر هفته هر ماه آن را دریافت می کردم. تا اینکه یک وقت دلم خواست که یک دوچرخه داشته باشم، اما پول خریدش را نداشتم. به توصیه پدرم شروع به پس انداز کردم و کمی هم به ازای انجام برخی کارها در خانه و کمک کردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، برای خود تهیه کنم و آن وقت بود که تازه فهمیدم داشتن پول توجیبی چقدر خوب است و برای به دست آوردن هرچیز چه اندازه باید تلاش کرد
ضرورت وجود مبلغی به عنوان پول توجیبی بحثی است که همواره در میان خانواده ها وجود دارد. اینکه هر خانواده با توجه به توان مالی و نیازهای فرزندان خود در هر سنی مبلغ معینی را ماهانه یا هفتگی در اختیار آنها قرار دهد، برای برآوردن نیازهای ثانویه فرزندان امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.
کارشناسان بر این باورند که چنین مبلغی به هر حال باید به فرزندان تا زمانی که بتوانند نیازهای خود را مستقلاً برآورده سازند، پرداخت شود. اما همین پرداخت هم نباید شکل بی رویه و نادرست داشته باشد و سبب وابستگی و عدم استقلال فرزندان شود. به علاوه کارشناسان بر این امر تأکید دارند که دادن پول توجیبی باید به صورتی باشد که سبب کاهلی در فرزندان نشود.
دکتر فربد فدایی- روان پزشک- برآوردن نیازهای اولیه کودک در سال های نخستین زندگی را یک ضرورت حتمی می داند و می گوید: «این نیازها باید بی چون و چرا برآورده شود، اما در سال های بعد باید برای کودک محدودیت هایی در نظر گرفت و از سوی دیگر به هنگام تهیه لوازمی که مربوط به اوست، از وی نظر خواهی کرد تا بدین وسیله با خرید و پول آشنا شود.»
کودک معمولاً پس از سن سه سالگی واژه من و مالکیت را می آموزد و مفهوم واژه پول به عنوان جنسی اعتباری که عامل خرید محسوب می شود، از پنج سالگی شکل می گیرد. در سال های پیش از پنج سالگی ذهن فرد آن قدر رشد نیافته که معنای پول را بداند و نیازی هم به پول دادن به کودک نیست.
پرداخت مبلغی به عنوان پول توجیبی به هر میزان ضمن آنکه باید پاسخگوی مقداری از نیازهای فرزندان باشد،باید به آنها می آموزد تا برای به دست آوردن آنچه می خواهند بکوشند و در مقابل آنچه دارند احساس مسئولیت کنند.
دکتر رضا دولتیار باستانی، پرداخت مبلغی به عنوان پول توجیبی را یک ضرورت دانسته و بر این باور است که به دو دلیل باید به فرزند پول توجیبی داد، یکی آموختن میزان مصرف به کودک و کنترل آن که معمولاً کودکان ?-? ساله مصرف بالایی دارند و در صورت در اختیار داشتن پول، همه را تنقلات و چیزهای غیر ضروری می خرند و اگر والدین از این مسأله ساده بگذرند، علاوه بر تأثیر روانی بد ِ آن سبب نامحدود شدن خواسته های فرزند می شوند.
این روان شناس و استاد دانشگاه، دلیل دیگر را آموختن مفهوم محدودیت در زندگی می داند و توضیح می دهد: «به پایان رسیدن یک امکان یا موقعیت، به فرزند می آموزد که منابع محدودی در اختیار دارد و باید با پس انداز کردن و برنامه ریزی درست از آنها به بهترین نحو استفاده کند. در نهایت هم می آموزد که اگر برآوردن نیاز امروز را به تأخیر بیندازد، سود خواهد برد.»
میزان پول توجیبی فرزندان با توجه به تمکن مالی هر خانواده متفاوت است و کم یا زیاد بودن آن، گاه نتایج ناخوشایندی را برای فرزندان به ویژه جوانان به دنبال دارد.
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
عصبانیت و راههای مقابله با آن
احساساتی که آدمی تجربه می کند مثل شادی ، خشم و... رفتار را فعال و هدایت می کنند. هیجان را هم عوامل درونی وهم عوامل بیرونی می توانند تحریک و راه اندازی کنند. هیجان نه تنها مضّر نیست ، بلکه لازمه زندگی است . زیرا نمی توانیم هیجان ها را از زندگی دور کنیم . تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که یا از وقوع آنها بکاهیم ، یا یاد بگیریم که چگونه با آنها سازگاری (مثل غم ) یا مقابله (مثل خشم ) داشته باشیم . همه ی ما عصبانیت را احساس کرده ایم و می دانیم که چیست. عصبانیت عموما" رفتار کاملا" طبیعی انسان هاست. اما زمانی که عصبانیت خارج از کنترل و ویرانگری باشد ، می تواند مشکلاتی درکار ، ارتباطات اجتماعی و حتی در کل کیفیت زندگی به وجود آورد . ممکن است کار به جایی برسد که شما احساس کنید اسیرهیجان قدرتمندی هستید که نمی توانید از آن اجتناب کنید. هیجان عصبانیت می تواند یک احساس آزار دهنده باشد یا یک عمل وحشیانه . هدف ما در این بحث این است که به افراد کمک کنیم تا بتوانند عصبانیت را درک و آن را کنترل کنند.
ماهیت عصبانیت
عصبانیت یک حالت هیجانی است که از لحاظ شدت می تواند خفیف ، شدید یا ویرانگر باشد . همانند دیگر هیجانات . عصبانیت موجب تغییرات متعدد زیستی و فیزیولوژیکی می شود ؛ مثل افزایش فشار خون ، ضربان قلب ، تنفس و همچنین افزایش میزان تولید انرژی از آدرنالین و نورآدرنالین . برانگیختگی شدید فیزیولوژیکی مشخصه آن دسته از حالات هیجانی است که جاندار را برای عمل – فراریا جنگ – آماده می کنند.
عصبانیت می تواند ناشی از عوامل درونی یا بیرونی باشد. شما می توانید از دست فرد مشخصی ، مثل یک همکار یا ازیک حا دثه ( ترافیک یا پرواز لغو شده ) عصبانی شوید. عصبانیت شما می تواند ناشی از نگرانی یا تفکر شما درمورد مسائل شخصی باشد مثل قد و قیافه خود و یا یادآوری حوادث و خاطرات تلخ وآسیب زا .
تجلی عصبانیت
روش طبیعی وغریزی بیان عصبانیت رفتار پرخاشگرانه است . عصبانیت یک پاسخ طبیعی انطباقی در برابر تهدید هاست و غالباً عصبانیت احساسات و رفتار ما را بر می انگیزد تا از خود درمقابل مهاجم دفاع کنیم یا با او بجنگیم.
بنابراین میزان معینی از عصبانیت برای ادامه حیات لازم است . ازسوی دیگر ، ما نمی توانیم به هر فرد یا شیئی که ما را عصبانی و ناراحت کرده است حمله کنیم ؛ زیرا قوانین ، هنجارها ی اجتماعی وعقل سلیم تا حدود زیادی از شدت عصبانیت ما می دهد . نشان دادن دندان ها و فشار دادن آنها به هم ، علامت بین المللی خشم وعصبانیت است، گر چه علائم دیگری نیز با عصبانیت همراه است ؛ مثل چهره ی برافروخته ، ابروان پایین افتاده و درهم کشیده و گشاد شدن سوراخ های بینی . البته فرهنگ نیز در این مورد مؤثر است.
سه راه اصلی بیان احساس عصبانیت عبارت است از : ابراز کردن ، باز داری و سکوت، جرئت ابراز عصبانیت البته نه به روش های پرخاشگرانه . برای انجام این کار باید یاد گرفت که چگونه نیازهای خود را بیان کرد وچگونه نیازهای خود را بدون آسیب رساندن به دیگران ارضا نمود. با جرئت بودن به معنی پر زور بودن یا دعوا کردن نیست ، بلکه به معنی به خود و دیگران احترام گذاشتن است .
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
توصیه های مفید جهت حسادت مردانه
* با کسی ازدواج کنید که شما را به خاطر خصوصیت خودتان برگزیده باشد، نه با کسی که میل دارد شما را از چنگال سیل خواستگارانتان درآورد. چنین مردی وقتی به شما دست یافت همه چیز را فراموش می کند. او در واقع در پی ازدواج نیست. بلکه در پی پیروزی است. او فقط به دست آوردن را می خواسته، نه زندگی کردن را.
* با مردانی که به خاطر حسادت، با زنان با خشونت رفتار می کنند و این را جزء افتخارات خود می دانند، ازدواج نکنید. این آدم ها از احترام، اعتماد و اطمینان چیزی نمی دانند.
* وقنی مردتان به شما حسادت کرد، اگر با صحبت و مذاکره بخواهید ثابت کنید که به او وفادارید، بی فایده است. مذاکره و نرمش نشان دادن، گاهی کار را خراب تر می کند، زیرا مرد به اشتباه این طور استنباط می کند که پس حق داشته است حسادت کند، لذا با وی قاطع باشید، « نه» بگوئید و سکوت موقرانه خود را حفظ کنید.
* اگر به کسی یا جایی نگاه می کردید و او از این کار ناراضی شد و از شما پرسید که به کجا نگاه می کردید؟ دروغ نگویید و هول نشوید، بی درنگ حقیق را به او بگویید.
* وقتی حسادتش گل کرد، همان لحظه به او محبت نکنید زیرا با این ترتیب شرطی می شود. چون به ذهنش این گونه خطور می کند که از پس هر حسادتی محبت است! پس هر بار که حسادت کند، محبت خواهد دید!
* وقتی حسادت می کند او را مسخره نکنید. اگر احساس او را به بازی بگیرید، عواقب خطرناکی در انتظار شماست. بعضی از زنان، به نادرست از این کار مرد خوششان می آید و از مرد خود سوء استفاده می کنند.
* وقتی به شما حسادت کرد برای رفع آن، با او لجبازی نکنید. چون در چنین مواقعی عاقبت این شما هستید که فدا می شوید! ابتدا سعی نمایید تا با شیوه های معقول با او مذاکره کنید.
* وقتی در محلی هستید که متوجه شدید دارد حسادتش گل می کند و ممکن است با شما یا با سایر میهمانان درگیر شود، بهتر است جای خود را عوض کنید، یا به بهانه ی کمک به صاحبخانه، به آشپزخانه بروید و خود را مشغول کنید.
* صداقت داشته باشید، یعنی اگر قرار است کاری انجام بدهید که فکر می کنید او را دلخور خواهید کرد، قبلاً آن را با وی در میان بگذارید. اگر قرار است جایی بروید و میدانید که مایل نیست به آنجا بروید، با او لجبازی نکنید. اگر دیدید با یکی از کارهای شما شدیداً مخالف است، حتی المقدور آن را انجام ندهید.
بیشتر مردها به یکی دونفر از اطرافیان حسادت می کنند. این افراد ممکن است باجناقشان، پسر خاله یا پسر عموی شما باشند، یا گاهی ممکن است این حسادت به یکی از خویشان و یا در نهایت به یکی از دوستان مشترک شما باشد. پس از اینکه حساسیت او را نسبت به افراد خاصی تشخیص دادید، سعی کنید تحت هیچ عنوان با آنها خودمانی نشوید و حتی از شوخی های معمولی نیز درگذرید. تا رفته رفته شوهرتان خوش بین شود و نسبت به شما اعتماد کافی پیدا نموده و خودش هم دارای اعتماد به نفس بیشتری بشود. آن وقت است که همه چیز به سیر طبیعی خود خواهد افتاد.
* و از نشانه های خداوند آن است که برای شما از نوع خودتان همسرانی آفرید که با آنان آرام گیرید و در میان شما مهربانی افکند، و در این امر ، برای اندیشه و روان مایه های عبرت است.
قرآن کریم ( روم-21)
* در میان مردم هوشمند، مطمئن ترین پایه ازدواج، دوستی است. شریک بودن در علایق واقعی، توانایی پایان دادن به جنگ عقاید، و درک افکار دیگری و رویاهایش. « جبران خلیل جبران»
منبع: http://forums.mihandownload.com
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ازدواج با کسی که والدین تمایل ندارند
عشق چیست و آیا لازمه ی ازدواج است؟
اختلاف طبقاتی چه پیامدهایی می تواند به همراه داشته باشد؟
مسائل مهم در دوران نامزدی خانمها
دلواپسی های دوران نامزدی ( قسمت اول)
عشق و عاشقی های دوران نامزدی
نامزدی ،بهترین فرصت عاشقی
راز تفاوت ساختار جسمی و روانی زن و مرد
Emotional Intelligence
[عناوین آرشیوشده]